بالاگرفتن جنگ حماس و اسرائیل که با حملهٔ غافلگیرانهٔ حماس در ۱۵ مهرماه آغاز شد، پای حکومت ایران را هم به اغلب بحثها پیرامون این جنگ کشانده است.
در این باره با علی علوی، مدرس خاورمیانه و ایرانشناسی در دانشگاه سواس لندن و نویسندهٔ کتاب «ایران و فلسطین؛ گذشته، حال و آینده»، گفتوگو کردهایم، و علاوه بر تحلیل روابط ایران و حماس، ازجمله به دنبال پاسخی برای این پرسش بودهایم که چقدر احتمال درگیری مستقیم ایران در این جنگ وجود دارد.
- روابط ایران و حماس را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ آیا آنطور که گفته میشود، میتوان حماس را یکی از نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه نامید؟ آیا نوعی فرمانبرداری میان این گروه فلسطینی و جمهوری اسلامی میتوان متصور شد؟
بهصورت کلی در مورد روابط حماس با ایران سوءبرداشتهایی وجود دارد. من در کتاب خودم در مورد فلسطین و ایران که در سال ۲۰۲۳ توسط انتشارات پالگریو مکمیلان (Palgrave Mcmillan) منتشر شد، به این موضوع به صورت مفصل اشاره کردم. جمهوری اسلامی اگرچه از نظر سیاسی از حماس حمایت میکند، اما در جریان بحران سوریه که حماس در مقابل بشار اسد ایستاد و از ابتکار عمل ایران در جریان آن بحران حمایت نکرد، اختلافات عمدهای میان طرفین مشاهده شد.
حماس از حمایت هر کشوری که به این گروه اجازه میدهد بخشی از طیف سیاسی فلسطین باشد، استقبال میکند. ایران هم از حماس حمایت سیاسی میکند زیرا به تهران اجازه میدهد تا به عنوان حامی آرمان فلسطین دیده شود.
- اما دربارهٔ این حمایتهای ایران از حماس چه میدانیم؟ شما میگویید که بیشتر سیاسی است، درحالیکه مقامهای جمهوری اسلامی بهصورت کلی از هرگونه حمایت از این گروه سخن میگویند.
ایران هیچ مرزی با غزه و کرانه باختری ندارد. به نظر میرسد حمایت ایران محدود به حمایت محدود مالی و فناوری باشد. ایران تحت تحریمهای شدید است و توان حمایت مالی قابل توجه از حماس ندارد. این در حالی است که حماس از متحدان ارگانیک خود، یعنی قطر و ترکیه، حمایت مالی و سیاسی بیشتری دریافت میکند. ایران از زمان بحران سوریه حمایت خود از حماس را کاهش داده است، زیرا آنها در مورد منطقه فراتر از فلسطین و اسرائیل دیدگاههای متفاوتی دارند.
- شما میگویید که حمایت ایران از حماس صرفاً بیانی است و جمهوری اسلامی به دلایل متعددی نمیتواند حمایت عملی خاصی از حماس انجام دهد. اما آیا با توجه به سفرهایی هم که رهبران حماس و جهاد اسلامی به تهران انجام میدهند، نمیتوان متصور شد که ایران در طراحیهای حملات و برنامههای حماس به این گروه کمک کند؟ یا حتی در آموزشهای نظامی؟
مقامات حماس و دفاتر سیاسی آنها در قطر مستقر هستند و بارها از ترکیه و مصر و همچنین ایران بازدید میکنند. بازدیدهای دیپلماتیک لزوماً به سیل کمکهای لجستیکی منجر نمیشود. غزه از سال ۲۰۰۶ در محاصرهٔ کامل قرار دارد و تنها راه ارتباطی آنها با خارج غزه از رفح و از طریق مصر است. از آغاز بهار عربی، اسرائیل فاش کرد که نیروهایش صدها حمله به متحدان ایرانی در سوریه انجام دادهاند. با وجود این، ما شاهد هیچگونه تشدید تنشها و یا اقدامات تلافی جویانه ایران نبودیم.
بسیار بعید است که ایران درگیر این درگیری شود. واکنش ایران مانند سایر کشورهای منطقه احتمالاً لفاظی و دیپلماتیک خواهد بود. من فکر میکنم که اقدامات نظامی سنگین اسرائیل به ایران و متحدانش در منطقه قدرت میدهد، زیرا این اقدام اسرائيل باعث میشود تا احساسات در حمایت از فلسطینیها در پایتختهای عربی افزایش یابد.
- به موضوع حمایت ترکیه و قطر از حماس اشاره کردید. روابط میان این گروه فلسطینی با این دو کشور چگونه است؟
دفتر سیاسی حماس در قطر قرار دارد و حماس روابط طبیعی و ارگانیکی با ترکیه دارد. رهبری حماس بارها از ترکیه بهعنوان الگوی حکومت در منطقه تمجید کرده است. برخلاف ایران که تحت تحریمهای شدید است، دوحه قدرت مالی برای حمایت از دولت حماس در غزه را دارد. حماس در سوریه نیز در کنار ترکیه ایستاد و اساساً خود را به آنکارا نزدیکتر میبیند تا تهران. از این رو، به نظر میرسد که اقدامات ایران بیشتر به حمایتهای لفظی، اخلاقی و همچنین کمکهای مالی محدود است.
- اما آیا حمایتهای ترکیه و قطر بیشتر بر پایهٔ کمکهای سیاسی و مالی نبوده است؟ در این صورت، حمایتهای تسلیحاتی چگونه به این گروه میرسد؟ این سلاحها و راکتها چگونه به دست حماس میرسد؟
مهمترین حمایتی که حماس مانند سایر نهادها به آن نیاز دارد، مالی است. حمایت مالی میتواند به بخشهای دیگر از جمله نظامی ترجمه شود. ایران اما نه توان مالی دارد و نه اشتهایی برای ارائه آن در مقیاس بزرگ.
بیشتر در این باره: حماس درباره دریافت «۲۲ میلیون دلار» پول از سلیمانی؛ «چمدانهایمان دیگر جا نداشت»- اما پیشتر رهبران حماس اعتراف کرده بودند که حمایتهای مالی قابلتوجهی از ایران دریافت میکنند. برای مثال محمود الزهار، وزیر خارجه پیشین حکومت خودگردان فلسطین و عضو ارشد کادر رهبری حماس، در سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی گفته بود که در سفر او و چندین نفر دیگر از مقامهای این گروه به تهران، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران آنها را با چمدانهایی پر از پول به ارزش ۲۲ میلیون دلار راهی کرده بود.
حماس یک نهاد همگن نیست و در داخل این گروه اختلافاتی وجود دارد. اگرچه هیچ مدرکی وجود ندارد که حماس از دهههای گذشته تاکنون چه میزان کمک از ایران دریافت کرده، اما در مقایسه با قطر و ترکیه که به مراکز مالی جهانی دسترسی دارند، حمایت مالی ایران بسیار محدودتر به نظر میرسد. حمایت لفاظی بلند ایران و دشمنی نتانیاهو ایران را بیش از سایر کشورهای منطقه بهعنوان سنگر حمایت از غزه در کانون توجه قرار داده است.
- همانطور که اشاره کردید، روابط ایران و حماس فراز و نشیبهای زیادی داشته است. علاوهبر موضوع سوریه که شما به آن اشاره کردید، دو طرف در جریان جنگ یمن هم با یکدیگر اختلاف نظر داشتند. با این حال به نظر میرسد که طرفین دوباره به یکدیگر نزدیک شدهاند. چه عاملی این نزدیکی را رقم زده است؟
حماس سیاست خارجی مستقل خود را دارد و براساس ایدئولوژی و منافع ملی خود عمل میکند. حماس امیدوار است که تغییر رژیم در مصر و سوریه به این گروه اجازه دهد تا اتحادهای بزرگتری ایجاد کند. با این حال، با گسترش تحولات، حماس شروع به بازنگری در سیاستهای خود کرد. ایران هم به سختی در بیانیههای رسمی خود نام حماس را میآورد و حمایت سیاسی جمهوری اسلامی بیشتر جنبهٔ ایدئولوژیک با تمرکز بر آرمان فلسطین دارد.
- این بازنگری در سیاستهای حماس شامل چه مواردی بوده است؟
حماس سیاست خارجی مستقل خود را دارد. همانطور که اشاره کردم، این گروه از نظر سیاسی با ایران بر سر سوریه درگیر شد و علناً در کنار ترکیه علیه اسد و ایران قرار گرفت. با این حال، حماس به حمایت سیاسی در صحنهٔ جهانی نیاز داشت. از این رو، رهبری این گروه تلاش کرد تا روابط خود را با ایران ترمیم کند. با این اوصاف، هنوز این سؤال مطرح است که تا چه حد روابط حماس با ایران به طور کامل به دوران قبل از ۲۰۱۲ باز میگردد.
- دربارهٔ نگاه گروههای فلسطینی به حماس و همچین در سایر مناطق فلسطینی چه میدانیم؟ گزارشهایی منتشر شده مبنی بر اینکه حکومت حماس در غزه هم چندان برای مردم این منطقه ایدئال نیست و سختگیریهای بسیاری از سوی این گروه نسبت به ساکنان غزه اِعمال میشود.
حماس در فضای سیاسی فلسطین و فرآیند انتخاباتی مانند انتخابات سال ۲۰۰۶ شرکت کرده است. محاصرهٔ کامل غزه از سوی اسرائيل و تهاجمات مستمر آنها در سالهای ۲۰۱۱، ۲۰۱۴ و ۲۰۲۰ حماس را در غزه قدرتمندتر کرده است. با این حال، حماس تنها جریان سیاسی در غزه نیست و برخی ممکن است بهدرستی استدلال کنند که اگر محاصرهٔ اسرائيل نبود، بسیاری از رأیدهندگان میتوانستند به احزاب دیگری در غزه رأی دهند.
به یاد داشته باشید که ساف و حماس احزاب اصلی در طیف سیاسی فلسطین هستند. هر دو طرفداران خود را در غزه و در کرانه باختری دارند. جمعیت غزه همگن نیست، در عین حال اولویت اصلی مردم غزه با دیدگاههای سیاسی متفاوت رفع محاصرهٔ تحمیلی از سوی اسرائيل است.
- برخی این پرسش را مطرح میکنند که چرا دیگر گروههای فلسطینی و لبنانی که مخالف اسرائيل هستند، همزمان با اسرائيل وارد درگیری نمیشوند؟ برای مثال حزبالله که همواره وعده پایان «اشغالگری اسرائيل» را میدهد، چرا در این حمله با حماس همراهی نکرد؟ آیا این گروهها با هم اختلافاتی دارند؟
ببینید، جنگ در غزه تحول جدیدی نیست. غزه از زمان محاصره در سال ۲۰۰۶ شاهد چندین تهاجم، جنگ و بمبارانهای سنگین مانند سالهای ۲۰۱۲، ۲۰۱۴ و ۲۰۲۰ بوده است. سایر گروهها مانند حزبالله در لبنان تمایلی به ورود به جنگ با اسرائيل ندارند چرا که آنها خود را بهعنوان گروههای لبنانی معرفی میکنند.
- با در نظر گرفتن هشدار اسرائيل به ساکنان غزه مبنی بر تخلیه شهر، آیا ممکن است سناریویی چون اسکان فلسطینیهای ساکن غزه در صحرای سینای مصر مطرح شود؟ چون میدانیم که آنها جای دیگری برای رفتن ندارند.
اگر این اتفاق بیفتد، یک فاجعهٔ انسانی رخ خواهد داد که با تمام ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشر سازمان ملل در تضاد خواهد بود. مجازات دستهجمعی دو میلیون و ۲۰۰ هزار غیرنظامی و آوارگی اجباری آنها یک فاجعهٔ انسانی ایجاد میکند و بیثباتی در این منطقه و فراتر از آن را به همراه خواهد داشت.
- راهبرد ایران را در قبال این بحران یا جنگ یا هرچیزی که میشود اسمش را گذاشت، چطور تحلیل میکنید؟ آیا احتمال درگیری مستقیم ایران در آن وجود دارد؟ برای مثال اتفاقاتی مثل تهاجم زمینی اسرائيل به غزه میتواند باعث شود ایران هم به صورت مستقیمتر به این جنگ وارد شود؟ یا مثلاً اضافه شدن نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در این بحران محتملتر است؟ یا اساساً تصور میکنید که ایران با توجه به هشدارهایی که دریافت کرده و همچنین راهبرد امنیت ملی خود، سعی خواهد کرد از این درگیری خود را بیرون نگه دارد؟
رهبر ایران در سخنرانی جدید خود ادعای دست داشتن جمهوری اسلامی ایران در جنگ اخیر را رد کرد. آیتالله خامنهای حتی نامی از حماس نبرد، اما بر حمایت اخلاقی ایران از فلسطینیها تأکید کرد. ایران تمایلی به ورود مستقیم به هیچ مناقشهٔ منطقهای فراتر از مرزهای خود ندارد.
این رویکرد کلی پیشتر هم مشاهده شده است. برای مثال میتوان به زمانی اشاره کرد که طالبان بر کابل مسلط شد یا همچنین در درگیریهای جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ هم ایران مداخلهای انجام نداد. این بسیار ضروری است که مناقشهٔ فلسطین را بهصورت تاریخی درک کنیم نه اینکه فاجعه اخیر را با مقصر دانستن بازیگران منطقهای و بیناللملی بپوشانیم.
- با در نظر گرفتن مجموع این شرایط، چشمانداز این بحران را چگونه میبینید؟
این فرصتی است برای جامعهٔ جهانی تا اقدام کند و از تشدید بیشتر و فاجعهٔ انسانی جلوگیری کند. جامعهٔ بینالمللی باید به رفاه مردم غزه رسیدگی کند و سازمان ملل میتواند نقش بزرگی در کاهش تنش ایفا کند. دهههای گذشته به ما میآموزد که درگیریهای نظامی راهحل مناسب و طولانیمدت نیستند.