بنیامین نتانیاهو بهتازگی در سخنانی غیرعلنی در پارلمان اسرائیل گفته است که در مورد جنگ جاری در غزه با آمریکا اختلافنظری نداریم، ولی بر سر آیندۀ غزه پس از جنگ اختلافنظر داریم.
آمریکاییها دستکم در سطح علنی در حال حاضر مدافع سپردن غزه پس از جنگ به تشکیلات خودگردان فلسطینی هستند. نتانیاهو ولی روز بیستم آذر در کنست (پارلمان اسرائیل) جملهای گفته است که معنایی چندگانه دارد.
او گفته است بعد از پایان عملیات اسرائیل، «اشتباه اسلو را تکرار نخواهیم کرد و اجازه نخواهیم داد که غزه (مثل کرانۀ باختری) به "فتحستان" بدل شود». یعنی زیر حاکمیت سازمان فتح برود.
تعمیم حاکمیت تشکیلات خودگردان بر غزه را آمریکاییها میخواهند که البته تحقق آن بدون تغییراتی در ساختار رهبری فتح و برگزاری انتخابات، عبور از مشروعیت متزلزل و فسادزدۀ کنونی تشکیلات خودگردان و تحکیم پایههای آن و بهخصوص بدون ترسیم چشماندازی برای حل قطعی مناقشه با فلسطینیها بدون دشواری نخواهد بود. با همۀ این اوصاف، این ایدهای است که فعلاً مورد حمایت آمریکا و احتمالاً کشورهای عربی است.
نتانیاهو در جملۀ ذکرشده یک بار دیگر نفرت خود از قراردادهای اسلو را، که میتوانست مدخلی برای تشکیل کشور فلسطینیها باشد، به نمایش میگذارد؛ شبیه همان نفرتی که جمهوری اسلامی هم بهتازگی و دوباره از زبان حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه، آن را تکرار کرد و گفت که ایران و اسرائیل تنها در این مورد اشتراک نظر دارند.
در واقع امیرعبداللهیان واقعیتی را به بر زبان آورده که در سه دهۀ گذشته راهنمای عمل جمهوری اسلامی در مقابله با هرگونه راهحل صلحآمیز واقعی در ختم مناقشه میان اسرائیل و فلسطینیها بوده است.
تهران عملیاتیشدن قراردادهای اسلو را پیوسته مخالفِ پیشبرد سیاستهای خود مبتنی بر اسرائیلستیزی تاموتمام و آرزوی نابودی این کشور دیده است.
همین دو هفته پیش، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، دوباره در یک سخنرانی فرصت را مغتنم شمرد تا کینۀ خود نسبت به طرح دو دولت در کنار یکدیگر را بیان کند و عملیات ۷ اکتبر گروه افراطی حماس (که آمریکا و اتحادیۀ اروپا آن را تروریستی میدانند) و جنگ جاری در غزه را پیشرفت فلسطینیها بنامد و در ایجاد خصومت و دشمنی برای ایران در همان سازِ همیشگی بدمد:
«یک برنامۀ دیگر آنها در طرح خاورمیانۀ جدید تمام کردن مسئله فلسطین به نفع رژیم غاصب بود بهگونهای که چیزی به نام فلسطین باقی نماند، اما همان طرح خائنانۀ دو دولتی هم که قبلاً تصویب کرده بودند، محقق نشد و موقعیت و پیشرفت امروز فلسطین و حماس و جهاد اسلامی و سایر گروههای مقاومت قابل مقایسه با ۲۰ سال قبل نیست.»
بیشتر در این باره: جنگ غزه؛ مقام ارشد سازمان ملل میگوید گویی در ۷۵ سال گذشته چیزی یاد نگرفتهایمحرفی برای پوشش طرحهای دیگر؟
تا آنجا که به صحنۀ داخلی اسرائیل و نسبت آن با توافقات اسلو برمیگردد، شکست اسلو در اصل هم در قتل اسحاق رابین در سال ۱۹۹۵ نمود یافت و هم در به نخستوزیری رسیدن نتانیاهو در سال ۱۹۹۶. در تمامی این نزدیک به سی سال، هم لیکود و هم نتانیاهو، بیگانگی و ستیز خود با اسلو و علاقه به تداوم حضور نظامی و امنیتی در مناطق فلسطینی را پنهان نکردهاند، بیهیچ برنامهای برای صلحی که بتواند امنیت اسرائیل را واقعاً تضمین کند و مانع بروز ۷ اکتبر و ۷ اکتبرها شود. حالا هم که گروههای راست افراطی حامی جدیتری برای این وضعیت شدهاند.
نتانیاهو در اظهارات خود در کنست، مثل چند هفتۀ اخیر، تکرار کرده است که کنترل (امنیتی) غزه تا مدتی طولانی در اختیار اسرائیل خواهد ماند و کشورهای امارات و عربستان در بازسازی آن شرکت خواهند کرد.
ایدۀ بازگشت ارتش اسرائیل به غزه (پس از خروج سال ۲۰۰۵) آن هم برای زمانی طولانی و نیز سخن گفتن از اینکه کشورهای عربی در بازسازی غزه همراه خواهند شد، هر دو به احتمال زیاد مشکلزاتر از آن هستند که قابلیت اجرا داشته باشند و شاید طرح آنها در معنایی واقعیتر پوششی برای نگفتن هدف اصلی هستند.
چرا که با جنگی که در غزه پیش میرود و با فقدان چشماندازی پایدار برای امنیت و صلح و آسایش فلسطینیها در دو منطقۀ کرانۀ باختری و باریکۀ غزه میتوان تصور کرد که چگالی خشم و کینه و سرخوردگی و افراطگرایی در نسلهای روبهرشد غزهایها و نیز در خود کرانۀ غربی هم تنها چیزی که برای اسرائیل در پی نداشته باشد، آرامش و امنیت است؛ بهخصوص که نتانیاهو در اظهارات اخیرش بیش از پیش مواضعی منفی علیه تشکیلات خودگردان اتخاذ کرده است؛ تشکیلاتی که هنوز هم خود را به قراردادهای اسلو پایبند میداند و همکاریهای امنیتی با اسرائیل دارد. او احتمال سرنگونی این تشکیلات را محتمل دانسته است؛ رویکردی که بخش بزرگی از اپوزیسیون اسرائیل آن را همراهی نمیکند.
افزایش تنش و درگیری در کرانۀ غربی زیر سایۀ جنگ غزه هم در هفتههای اخیر چیزی نبوده که از دیدهها پنهان بماند. کشتهشدن دستکم ۲۷۰ نفر فلسطینی و مجروح شدن بیش از هزار نفر در این منطقه از زمان آغاز جنگ غزه هم مزید بر علت است و آتش ستیز و خصومت را رو به فزونی میبرد.
بیشتر در این باره: روز ۶۷ جنگ؛ حملات اسرائیل به اردوگاه خان یونس، تشدید گرسنگی در نوار غزهبعید است که نتانیاهو و شرکای راستگرای او در دولت از این وضعیتها و عواقب آن بیخبر باشند و بعید است که آرامش کامل برای اسرائیل در نبودِ صلحی پایدار و عادلانه با فلسطینیها قابل حصول باشد. ولی چرا او چنین حرفهایی را بر زبان میآورد؟
با توجه به غیرعملی بودن تجربۀ اشغال مداوم غزه یا اجرای ایدۀ دیگری که میخواهد در تلفیقی از کنترل امنیتی از راه ایجاد یک منطقۀ حائل عمیقتر در درون خاک غزه عملیاتی شود، و نیز با توجه به نامحتمل بودن همکاری کشورهای عربی در دورزدن تشکیلات خودگردان و بازسازی غزه، میتوان تصور کرد که همچنان راندن غزهایها به شرایطی که خود رفتن را بر ماندن ترجیح دهند، یکی از گزینههای مطلوب مورد نظر راستگرایان افراطی در دولت نتانیاهو و نیز خود او باشد.
بهخصوص اگر خبرهای مربوط به بازکردن آب دریا به تونلهای گستردۀ زیر غزه واقعیت داشته باشد، یک بحران زیستمحیطی و ایجاد وضعیتی از صحرای نمک هم در این منطقه منتفی شمرده نمیشود؛ عاملی که شاید بیش از پیش به سود رفتن اجباری غزهایها عمل کند.
«طرحی رؤیایی» برای افراطیون
این گزینه هم، بهخصوص اگر مصر همچنان در مقابل آن بایستد، بعید است که محقق شود، ولی راستگرایان تندرو اسرائیل در جریان جنگ جاری آن را کمابیش دنبال میکنند.
برای این نیروها، بهخصوص تحقق طرح اخراج غزهایها از این جهت مهم است که بیرون کردن فلسطینیها از کرانۀ باختری یا وادارکردن آنها به تشکیل کنفدراسیونی با اردن در بخشی کوچک از خاک اصلی مورد توافق در اسلو نیز چشماندازی قابل تصورتر خواهد بود.
چنین وضعیتی در راستای آرمان راستگرایان افراطی اسرائیل برای ساختن کشوری «از بحر تا نهر» قرار خواهد گرفت. کپی چنین توهم فاجعهباری را بخشی از اعراب و فلسطینیها و نیز در تهران دنبال میکنند با این هدف که کشوری کموبیش عاری از یهودیان از «بحر تا نهر» ایجاد کنند.
ولی آیا چهار پنج میلیون فلسطینی به چنین سرنوشتهایی (هر دو گزینۀ دشوار اشغال دائمی غزه یا بیرون کردن ساکنان آن) رضایت خواهند داد؟ آیا آمریکا بهعنوان متحد اصلی اسرائیل نهایتاً با چنین طرحهای پرپیامدی که مطلوب راستگراترین نیروهای صحنۀ سیاسی اسرائیل است، همراهی خواهد کرد؟ آیا...
آیا پایان جنگ، آنگونه که بعضاً پیشبینی میشود، با پایان گرفتن دولت راستگرای افراطی نتانیاهو همزمان خواهد شد؟ آیا در چنین صورتی، اجماعی در اسرائیل بر حل پایدار مناقشه با فلسطینیها جا باز خواهد کرد و جامعۀ جهانی هم از درِ تقویت آن در خواهد آمد؟ آیا...
بیشتر در این باره: چه سرنوشتی در انتظار نوار غزه و مردم آن است؟خانم میراو میخائیلی، رهبر حزب کارگر اسرائیل، بعد از سخنان اخیر نتانیاهو در کنست، گفته است که با دولت نتانیاهو اسرائیل و فلسطینیها ادامۀ نزاع و ناامنی و بیثباتی را تجربه خواهند کرد، چنان که در ۳۰ سال گذشته با رویکردهای او غیر از این نبوده است؛ رویکردهایی که بدون نفی رسمی پیمان اسلو بر ضربهزدن و بیمحتواکردن آن استوار بوده است.
این حرف میخائیلی را بخشی دیگر از نیروهای اپوزیسیون اسرائیل نیز تأیید میکنند. هر چه که هست، چشماندازها در این روزهای آتش و خون در غزه هنوز مبهمتر از آن است که بتوان پاسخی کمابیش مثبت و یا دستکم روشن به سؤالهای بالا داد.