روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، قبل و بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در مصاحبهها و سخنرانیهای متعدد در مورد نحوهٔ ادارهٔ حکومت و برنامههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود صحبت کرد و وعدههای فراوانی هم داد.
۴۵ سال از آن زمان گذشته و بسیاری از آن وعدهها هرگز عملی نشدهاند. موضوع این گزارش بررسی برخی از این وعدهها با استناد به سخنان خود آیتالله خمینی است.
حدود چهار ماه پیش از بازگشت خمینی به ایران، عدهٔ زیادی خبرنگار خارجی و چند خبرنگار ایرانی با او در روستای نوفل لوشاتو در نزدیکی پاریس مصاحبه کردند و از او دربارهٔ حکومتی که قصد تشکیلش را داشت، میپرسیدند. پاسخ او تقریباً یکسان بود: «حکومت جمهوری اسلامی و متکی بر قوانین اسلام جایگزین حکومت سلطنتی فعلی میشود.»
بنیانگذار جمهوری اسلامی در این میان وعدههایی هم میداد؛ ازجمله در نوفل لوشاتو چنین گفته بود:
«من میل دارم در ایران یک مملکتی، یک سیستمی بهوجود بیاید که برای همهٔ طبقات خوب باشد. همهٔ طبقات در پناه آن آزاد و مستقل باشند، فکر آزاد بکنند، همهٔ مطبوعات آزاد باشد، همهٔ اقشار ملت در رفاه باشند، معنویات ملت ما معنویات مترقی صحیح باشد، مادیاتشان مادیات مترقی جلورفته باشد.»
این وعدهها و وعدههایی از این قبیل را بسیاری از مردم ایران شنیدند و خواندند و در سودای تحقق آنها به انقلابی پیوستند که آیتالله خمینی آن را رهبری میکرد. هنوز مدت زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که چهرهٔ حکومت جمهوری اسلامی با تکاندن گردوخاک انقلاب بهتر نمایان شد.
حالا ۴۵ سال از آن دوران گذشته و عدهٔ قابلتوجهی از مردمی که آن روزها با آیتالله خمینی همراه شده بودند، بهخاطر عملی نشدن وعدههای او از مشارکتشان در انقلاب یا پشیمان شدهاند و یا از جمهوری اسلامی روی بازگرداندهاند.
گفتوگو با صدیقه وسمقی و حاتم قادری از کجا تا ناکجا؛ انقلاب اسلامی، «جمهوری زوال»اما خمینی چه تصویری از حکومت جدید برایشان ترسیم کرده بود؟ جمهوری اسلامی سال ۵۷ با جمهوری اسلامی امروز چه تفاوتی کرده؟ مردم از حرفهای آیتالله خمینی چه برداشتی کرده بودند؟
حسن شریعتمداری، روزنامهنگار و فعال سیاسی مقیم آلمان، معتقد است مردم حرفهای آیتالله خمینی را میشنیدند اما عدهای ترجیح میدادند که بخشهایی از آن را به روی خودشان نیاورند:
«هرجا (خمینی) صحبت از آزادی و دموکراسی کرده، بلافاصله آنها را منوط به اسلام کرده و گفته که در اسلام، به تعبیری که خود ایشان میگوید، همهٔ اینها در وجه عالی خودش هست. منتها جو جامعه جوری بود که احتیاج خیلی از افراد و اولویتی که خیلی از آنها برای خود قائل بودند، که شکست شاه و رفتن او از صحنهٔ قدرت بود، این احتیاج را ایجاد میکرد که تعبیر به احسن بکنند و آن نیمهای را که از سخنان ایشان میپسندیدند، ببینند و نیمهٔ دیگر را حذف بکنند و زیر پتو قایم کنند.»
بنیانگذار جمهوری اسلامی در پنجم آبان ۱۳۵۷ به خبرنگاران گفته بود: «اولین چیزی که برای انسان هست، آزادی بیان است.» چند روز بعد در یازدهم آبان هم گفته بود: «بشر در اظهارنظر خودش آزاد است.»
هرچند بعد از همهٔ این اظهارات جملاتی را هم اضافه و بسیاری را دچار تردید میکرد. این سؤال واضح نوشابه امیری، خبرنگار سابق سرویس سیاسی روزنامهٔ کیهان، در سوم بهمن ۱۳۵۷ و پاسخ مبهم آیتالله خمینی شاید نمونهٔ خوبی باشد.
نوشابه امیری که برای مصاحبه با خمینی به نوفل لوشاتو رفته بود، از او پرسید: «حضرت آیتالله، ممکن است بفرمایید در مورد آزادی بیان و عقیده شما چه حدودی را در نظر دارید؟ فکر میکنید که آیا باید محدودیتهایی قائل شد یا نه؟»
آیتآلله خمینی پاسخ داد: «اگر چنانچه مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است.»
نوشابه امیری که احتمالاً ابهام پاسخ آیتالله خمینی را فهمیده بود، بلافاصله پرسید: «بنابر این فکر میکنید که گروههای چپ و مارکسیستی که فکر میکنید در ایران هستند...»
اینجا بود که آیتالله خمینی سؤال نوشابه امیری را قطع کرد و دوباره پاسخ قبلی خود را تکرار کرد: «اگر مضر به حال ملت باشد، جلوگیری میشود. اگر نباشد و فقط اظهار عقیده باشد، مانعی ندارد.»
اما نکتهٔ مغفول این بود که مضر بودن و یا نبودن عقیدهای برای یک ملت را چه معیاری و چه کسی تعیین میکند؟
روایت نوشابه امیری از گفتوگو با خمینی «شما را نپذیرفتم و اسلام اینگونه نیست»نوشابه امیری بهعنوان تنها خبرنگار زن ایرانیای که با بنیانگذار جمهوری اسلامی مصاحبه کرده، سؤال مهم دیگری را هم اینگونه از خمینی پرسید:
«حضرت آیتالله، چون من را بهعنوان یک زن پذیرفتید، نشان میدهد که نهضت ما یک نهضت مترقی است، هرچند که سعی کردند آن را نهضتی عقبمانده نشان بدهند. ممکن است که بفرمایید به نظر شما آیا زنهای ما باید چیزی مثل حجاب حتماً داشته باشند؟ مثلاً روسری داشته باشند؟»
خمینی که از لحن صحبتش مشخص است از حضور نوشابه امیری و سؤالش خشمگین شده، در پاسخ چنین گفت:
«اینکه من شما را پذیرفتم، من شما را نپذیرفتم. شما آمدهاید اینجا و من نمیدانستم که شما میخواهید بیایید اینجا و این هم دلیل بر این نیست که اسلام مترقی است که به مجرد اینکه شما آمدید اینجا، اسلام مترقی است. مترقی هم به این معنا نیست که زنها یا مردهای ما خیال کردهاند، مترقی به کمالات انسانی و نفسانی است و با اثر بودن افراد در ملت و مملکت است، نه اینکه سینما بروند و دانس بروند و اینها ترقیاتی است که برای شما درست کردهاند و شما را به عقب رانده و باید بعداً جبران کنیم. شماها آزادید در کارهای صحیح؛ در دانشگاه بروید و هر کاری را که صحیح است، بکنید و هم ملت در این زمینهها آزادند. اما اگر بخواهند کاری خلاف عفت بکنند و یا مضر به حال ملت و خلاف ملیت بکنند، جلوگیری میشود و این دلیل بر مترقی بودن است.»
پاسخی که اگر کسی آن زمان قدری به آن میاندیشید، قطعاً متوجه مواضع زنستیزانهٔ آیتالله خمینی و حکومت مورد نظرش میشد، اما احتمالاً مردان و حتی زنان بسیاری بودند که چنین پاسخی را شنیدند و خم به ابرو نیاوردند و یا اگر آوردند، مجالی برای انتقاد نیافتند. جو انقلابی حاکم بر کشور و افزایش نارضایتیها از عملکرد شاه شاید مانع چنین انتقادهایی میشد.
نوشابه امیری، دوبلور و روزنامهنگار باسابقهٔ ۷۱ ساله، حالا در پاریس زندگی میکند. این توصیفی است که او از رفتار آیتالله خمینی به رادیوفردا گفته است:
«ایشان بلند شد و برای اولین بار به من نگاه کرد و انگشت اشارهشان را آوردند به طرف من و گفتند اگر یک کلمه از این مصاحبه این طرف و آن طرف بشود، خود دانید.»
تهدیدی که نوشابه امیری آن را بهعنوان یک شک مطرح میکند.
اما چرا آیتالله خمینی پاسخهای اینچنینی به سؤالات خبرنگاران میداد؟ چرا ابهام در پاسخهایش موج میزد؟ حسن شریعتمداری، روزنامهنگار و فعال سیاسی در آلمان، چنین میگوید:
«در سخنرانیهایش دوپهلو حرف میزده و طوری حرف میزده که هرکسی از ظن خودش یار او شود. و چون تمایلات جامعه را به برآمدن یک رهبر کاریزماتیک که از عهدهٔ شاه بربیاید میدانسته و نارضایتی جامعهٔ سیاسی ایران را از اینکه احزاب آزاد نبودند و فعالیت سیاسی آزاد نبود درک میکرده، سعی میکرده دوپهلو حرف بزند. ولی برای افرادی با سابقهٔ سیاسی تشخیص صحتوسقم قضیه سخت نبود، اما آنچه مسئله را مشکل میکرد، این احتیاج روانی به این بود که حالا که کسی پیدا شده که بعد از مدتها از ناصیهٔ او پیداست که از عهدهٔ این شاه برمیآید، ما این را رها نکنیم.»
مسئلهٔ حجاب که خمینی در نوفل لوشاتو آنگونه با خشم در مورد آن اظهارنظر کرد، بهخصوص در سالهای اخیر به یک چالش اساسی برای حکومت تبدیل شده است.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی، بندهایی در مورد حقوق زنان گنجانده شده است. با وجود این، زنان در ایران نسبت به مردان همچنان از حقوق مساوی برخوردار نیستند. تبعیض در داشتن حق سرپرستی فرزندان، پایینتر بودن سن مسئولیت کیفری، محرومیت از داشتن منصب قضاوت، محرومیت از حق نامزدی برای انتخابات ریاستجمهوری، مجلس خبرگان و شورای نگهبان تنها نمونههایی تبعیضهایی است که علیه زنان اعمال میشود.
بلافاصله پس از انقلاب و با شکلگیری نهادهای امنیتی و انتظامی، جمهوری اسلامی شروع به سرکوب مخالفان سیاستهای خود کرد؛ از اعدامهای دههٔ ۶۰ گرفته تا سرکوب اعتراضات مردمی ازجمله اعتراضات ۱۳۸۸، دیماه ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و اعتراضات «زن زندگی آزادی» در سال ۱۴۰۱ که در پی جان باختن مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد صورت گرفت، حکومت هیچ انتقاد و اعتراضی را در ۴۵ سال گذشته برنتابیده است. چه بسیار روزنامهنگاران و خبرنگارانی که بهخاطر تحقیق و گزارش حقایق و افشاگری فساد و رانتخواری مسئولان بازداشت و شکنجه شدند.
روحالله خمینی بلافاصله بعد از انقلاب به گروههای مختلف سیاسی و بهویژه به منتقدان جمهوری اسلامی اعلام کرد که حکومتش فقط یک حزب دارد و آن «حزب مستضعفین» است.
خمینی در مورد اقلیتهای مذهبی هم چنین گفته بود:
«اسلام همیشه حافظ حقوق مشروع اقلیتهای مذهبی بوده و هست. آنان در جمهوری اسلامی آزادند و آزادانه به مسائل خود میپردازند و در پناه حکومت اسلامی چون بقیهٔ افراد در اظهار عقیده آزادند.»
او در جایی دیگر گفته بود: «حق ندارد حاکم و ولی امر وقت یک ناحیه را بیشتر به آن توجه بکند تا ناحیهٔ دیگر. حق ندارد یک طرف از کشور را زیادتر از طرف دیگر کشور آباد کند.»
پس از انقلاب این وعدهها بهسرعت به فراموشی سپرده شد. بسیاری از یهودیهای ایران با افزایش فشار از طرف حکومت و از ترس جانشان مجبور به ترک ایران شدند. شهروندان بهائی در همه جای کشور تحت فشار شدید و انواع محرومیتهای سیستماتیک قرار گرفتند. شهروندان سنی هم با تبعیض و سرکوب روبهرو بودهاند.
مرور وضعیت معیشتی و نحوهٔ تخصیص اعتبارات و امکانات رفاهی به استانهای کُردنشین و نیز استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق کشور این وضعیت تبعیضآمیز را گواهی میدهد.
خمینی در دیماه ۱۳۵۷ صریحاً گفته بود:
«من و سایر روحانیون در حکومت پستی را اشغال نمیکنیم، وظیفهٔ روحانیون ارشاد دولتها است. من در حکومت آینده نقش هدایت را دارم.»
در ۴۵ سال گذشته روحانیون بسیاری از پستهای کلیدی دولتی و غیردولتی را در اختیار داشتهاند. قوهٔ قضائیه جمهوری اسلامی هم تقریباً بهطور کامل همواره تحت کنترل و مدیریت روحانیون بوده است. برخی مناصب کلیدی دیگر هم که رابطهٔ نزدیکی با رهبر جمهوری اسلامی دارند، در اختیار روحانیون است.
بعضی از این روحانیون مثل احمد جنتی با وجود کهولت سن همچنان این پستها را در اختیار دارند. احمد جنتی ۹۷ ساله از سال ۱۳۷۱ دبیری شورای نگهبان و از سال ۱۳۹۵ریاست مجلس خبرگان را به عهده دارد. او همزمان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هست.
بیشتر در این باره: روحانیت و کارنامه ۴۳ سال جمهوری اسلامیروحالله خمینی ششم تیرماه ۱۳۵۹ سخنانی گفت که نقشهٔ راه مسئولان جمهوری اسلامی برای دههٔ پیش رو در سرکوب مخالفان و پاکسازی ادارات و یکدستسازی حکومت شد:
«من از پیشگاه ملت ایران معذرت میخواهم. من از شما برادران، برادران ارتشی، برادران پاسدار، برادران ژاندارمری و سایر قوای انتظامی که در راه اسلام جوانهای خودشان را دادند، معذرت میخواهم. ما نتوانستیم برای شما کاری انجام بدهیم. ما ضعیف هستیم. ما باز گرفتار کاغذبازی هستیم. ما باز گرفتار آرمهای شاهنشاهی هستیم. مملکت ما باز مملکت شاهنشاهی است. وزارتخانههای ما باز وزارتخانههای طاغوتی است و ما نتوانستیم اینها را اصلاح کنیم. باید به اسرع وقت اصلاح شود و اگر اصلاح نشود، به اسرع وقت اصلاح میکنیم.»
آن روز روحالله خمینی از کسانی که او را بهخاطر وعدههایی که برای «برچیدن فساد و پاکسازی ادارات از نشانههای شاهنشاهی» حمایت کرده بودند، بهظاهر عذرخواهی کرد. اما سخنان او در عمل هشدار به مسئولانی بود که در برخورد با مخالفان ملایمت به خرج میدادند؛ هشداری که بعد از این سخنرانی بهسرعت و شدت پیگیری شد. اعدامهای دهه ۶۰ و حذف مخالفان و نویسندگان و روشنفکران در پی همین سخنرانی و سخنرانیهای مشابه آن آغاز شد.
روحالله خمینی که از زندانهای ساواک و نحوهٔ برخورد مأموران این سازمان با زندانیان عقیدتی و سیاسی انتقاد میکرد، زندانهای حکومتش از چنین زندانیانی پر شده بود و داد شکنجه و اعترافهای اجباریشان همهجا شنیده میشد. اقلیتهای مذهبی ازجمله یهودیها، بهائیها و حتی مسیحیها و زرتشتیها یا مجبور به ترک کشور و یا گوشهنشینی شدند.
آنچه در یک دههٔ اول انقلاب و تحت فرمان روحالله خمینی کلید خورده بود، در دورهٔ رهبری علی خامنهای نیز تداوم و گسترش یافت و ایران در ردیف ناقضان حقوق بشر در سطح بینالمللی معرفی شد. ایران بارها طی سالهای گذشته توسط کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و اتحادیه اروپا و آمریکا به نقض گستردهٔ حقوق بشر متهم شده است.
«دلخوش به این مقدار نباشید»
اما از وعدههای سیاسی و اجتماعی آیتالله خمینی که بگذریم، یادآوری نمونهای مشهور از وعدههای معیشتی او هم خالی از لطف نیست.
این وعدهای است که او دهم اسفند ۱۳۵۷ به قشری از مردم داد که آنان را «طبقهٔ مستمند» مینامید: «دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید.»
بیشتر در این باره: بحران برق در ایران؛ برق مجانی مساجد و امور مذهبی چقدر است؟حدود ۴۵ سال بعد از این سخنرانی، ۱۶ مهر ۱۴۰۲ برخی خبرگزاریهای ایران چنین نوشتند: «با تصویب مجلس شورای اسلامی، وزارتخانههای نفت و نیرو مکلف شدهاند تعرفه آب، برق و گاز مشترکان خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی کشور را بهگونهای اصلاح کنند که با رعایت مناطق جغرافیایی تا سقف الگوی مصرف به تناسب خانوار صرفاً برای آب برابر با صفر منظور شود.»
این یعنی در بهترین حالت و بهشرط اجرا، در ۴۵ سالگی پیروزی انقلاب مقرر شده است عدهٔ معدودی از شهروندان زیر خط فقر این امکان را داشته باشند که تحت شرایطی پول آب ندهند.
اگر آنچه را خمینی آن زمان طبقهٔ مستمند مینامید، حالا جمعیت دچار فقر مطلق در نظر بگیریم، بنابر آمارهای خود حکومت، این دسته از شهروندان بیش از ۳۰ درصد جمعیت کنونی کشور را تشکیل میدهند، یعنی حدود ۲۶ میلیون نفر که بهگفتهٔ برخی کارشناسان از تأمین حداقل کالری مورد نیاز روزانهٔ خود عاجزند.
اوایل دیماه ۱۴۰۲ بانک جهانی در بررسی وضعیت فقر و رفاه ایران در دهه ۱۳۹۰، آن را دههای ازدسترفته از نظر رشد اقتصادی توصیف کرد. با توجه به آمارهای اقتصادی منتشرشدهٔ اخیر در مورد تورم، رشد اقتصادی، شاخص فلاکت و ضریب جینی، میتوان نتیجه گرفت که هر روز خط فقر در ایران بالاتر میرود و عده بیشتری به زیر آن سقوط میکنند.
خرداد امسال مرکز پژوهشهای مجلس طی گزارشی رسمی اعلام کرد که خط فقر در ایران در دو سال گذشته حدود ۶۵ درصد رشد کرده و نرخ فقر طی یک فقط ۱۰ سال جمعیتی در حدود ۱۱ میلیون نفر را به زیر خط فقر کشور کشانده است.
بیشتر در این باره:
انقلابی که با توسعهٔ اقتصادی بیگانه بود و بیگانه ماندرسانههای غربی چگونه به گفتمان ۵۷ یاری رساندند؟بازگشت روح زنانه به نوفل لوشاتو پس از محو یادبودهای خمینی