نيما تمدن (راديوفردا): يكي از چهره هاي برجسته جنبش اصلاح طلبي چند سال اخير در ايران، عبدالكريم سروش، نويسنده و پژوهشگر در حوزه هاي عرفان و اسلام شناسي است. آقاي سروش زماني نه چندان دور يكي از محبوب ترين چهره هاي برگزيده توسط آيت الله خميني بود كه به تدريج از سوي ساير عناصر دستگاه رهبري محافظه كار ايران، در انزوا قرار داده شد. امروز روزنامه باستن گلوب، گفتگي مفصلي با عبدالكريم سروش انجام داده است كه همكارم فريبا مدت خلاصه اي از آن را به اطلاع مي رساند.
فريبا مودت (راديو فردا): مقاله روزنامه باستن گلوب Boston Globe، در مورد عبدالكريم سروش، با اشاره به فلسفه وي در ادغام دموكراسي و حقوق بشر و سنتهاي اسلامي شيعه آغاز مي شود و اين كه به اعتقاد وي سياست و مذهب بايد از يكديگر جدا شوند. نه به خاطر آنكه مذهب بي پايه و مخرب سياست است، كه مذهب حقيقت است و سياست عامل فساد آن.
عبدالكريم در سال 1945، يعني حدود 59 سال پيش در خانواده اي مذهبي و با نام حسين حاج فرج الله دباغ متولد شد. در كنار علم شيمي و ساير علوم تجربي، در زمينه اسلام به تحصيل و پژوهش پرداخت و تحصيلات عاليه خود را در انگلستان در رشته شيمي و تاريخ فلسفه و علوم تجربي ادامه داد.
باستن گلوب سپس به ماههاي پس از انقلاب اشاره مي كند، به سال 1980، كه آيت الله خميني از عبدالكريم سروش دعوت كرد كه در ميان يك هيات هفت نفره از محققان، عملكرد آموزش عالي كشور را بازسازي كرده و بار ديگر درهاي دانشگاهها را به روي دانشجويان بگشايند.
سروش عليرغم شغل اوليه در اين چالش، آنگونه كه در نظر داشت، موفق نشد. دولت انقلابي ايران به گونه اي روزافزون كميته هاي آموزشي را زير كنترل گرفت و عقايد افراط گرايانه خود را بر آنها تحميل كرد. سروش خواهان جدايي زن و مرد در كلاسهاي درس، تحميل سنتهاي اسلامي بر آنها، محدوديت موضوعات تدريس و به حاشيه راندن علوم تجربي و اجتماعي نبود.
سروش به خبرنگار باستن گلوب مي گويد: كسي گوش شنوا براي شنيدن نظرات او نداشت، زيرا از سايرين آزاديخواه تر بوده است و وي لاجرم پس از سه سال انزوا، از كميته آموزش عالي استعفا مي دهد و به موج منتقدين از دولت مي پيوندد. با وجود اين سروش عليرغم اظهاراتش در مورد جدايي دين از سياست، خود هنوز در عقايدش در اين زمينه چندان روشن و قاطع نيست.
از سويي معتقد است كه منطق بايد از الهيات جدا شود و از سوي ديگر مي گويد: مي توان جوهر مذهب را كه جاويد است و مقدس، از دانش مذهبي كه نسبي است و تاريخي، جدا كرد و بدين ترتيب به گفته او مي شود چنين نتيجه گيري كرد كه تفسيرهاي روحانيون به خودي خود مقدس نيست، بلكه به ناتوانيهاي انسان و وقايع تاريخي محدود است.
از فلسفهبافي گذشته آنچه سروش قطعا و به روشني به آن معتقد است، قوانين اسلامي يا شريعت به عنوان چارچوبي اخلاقي براي جامعه است، هرچند كه به گفته او نبايد تنها عنصر قوانين مدني قرار گيرد. اما سروش در مورد دوره پس از انقلاب به باستن گلوب مي گويد كه اقدامات مغاير دموكراسي در سراسر كشور گسترش مي يافت. مقالات او در ماهنامه اجتماعي سياسي كيان مستقيما قدرت سياسي روحانيان را به باد انتقاد مي گرفت. سروش حتي پرزيدنت خاتمي را كه از او به عنوان يك دوست ياد مي كند، از تيغ حمله خود در امان نگذاشته و به خبرنگار باستن گلوب مي گويد كه رئيس جمهوري فرصتهاي بسياري را براي ايجاد اصلاحات در ايران از دست داد. اما سروش در مورد فقدان موفقيت اصلاح طلبان در انتخابات اخير مي گويد: موفقت جنبش با انتخابات مجلس قضاوت نمي شود، بلكه با نظر و برخورد مردم سنجيده مي گردد و اين كه جوانان تحصيلكرده ايران آرمان آزادي، عدالت، شركت مردم در سياست و حقوق بشر را هدف قرار داده اند. عبدالكريم سروش، نويسنده و پژوهشگر، در مصاحبه با روزنامه باستن گلوب مي گويد قوانين اسلامي يا شريعت به عنوان چارچوبي اخلاقي براي جامعه است، هرچند كه به گفته او نبايد تنها عنصر قوانين مدني قرار گيرد. اما سروش در مورد دوره پس از انقلاب به باستن گلوب مي گويد كه اقدامات مغاير دموكراسي در سراسر كشور گسترش يافت. سروش در باره رئيس جمهوري اسلامي مي گويد وي فرصتهاي بسياري را براي ايجاد اصلاحات در ايران از دست داد.