در بحث آزاد این هفته «صدای شما؛ صدای فردا» موضوع خشونت در جامعه ایران به بحث گذاشته شد که در این بحث، سه شنونده؛ مژده، فیروز پورآذر، رضا و سعید پیوند، جامعه شناس و استاد دانشگاه پاریس با یکدیگر به بحث و تبادل نظر پرداختند.
در تاریخ پنجشنبه، ۶ آبان، در حوالی میدان کاج سعادت آباد تهران، یک مرد جوان، با چاقو به مرد جوان دیگری حمله ور شد. تصاویر ویدئویی این حادثه که در اینترنت نیز منتشر شده حاکی از آن است که نیروی انتظامی و مردم نیز شاهد این صحنه بودند، اما نیروی انتظامی از نزدیک شدن به ضارب و مضروب خودداری کرده است. به گفته شاهدان جوان مجروح پس از حدود ۴۵ دقیقه کشمکش، به بیمارستان منتقل شده است، اما بر اثر شدت خونریزی و دیر رسیدن به مرکز درمانی فوت کرده است.
دکتر سعید پیوندی میگوید که این حادثه شاید بازتابی باشد از نوع روابطی که بر جامعه ایران حکمفرماست.
وی با تأکید بر اینکه کنترل خشونت و ایجاد نظام ارزشی بر عهده نهادهای رسمی و مسئولین است، تصریح میکند که در جامعه ایران به هیچ وجه به بعد رفتارهای خشونتآمیز آنگونه که باید توجه نمیشود.
آقای پیوندی میافزاید که نهادهای رسمی خود برای سرکوب شهروندان، جلوگیری از جرائم و حتی مسائل جزئی نظیر حجاب دست به خشونت میزنند و بنابراین نمیتوان انتظار داشت که افراد عادی جامعه نیز از این اعمال خشونتآمیز تأثیر نپذیرند.
خانم مژده می گوید که فیلم کشته شدن یک جوان در میدان کاج تنها یک درام کوتاه و فشردهای از حکایت غمانگیزی است که در این سی و چند سال در ایران در جریان است.
وی میپرسد در جامعهای که حکومت، سردمدار خشم و خشونت است چطور میتوان از افراد آن جامعه و بخصوص نسل جوان انتظار داشت که از خشونت دوری کنند؟
خانم مژده میافزاید اگر در جمعی حرفی بر علیه حکومت زده شود نیروهای انتظامی به مردم هجوم میبرند و این در حالی است که در مواردی نظیر درگیری میدان کاج، مأموران از مداخله پرهیز میکنند.
فیروز پورآذر معتقد است که خشونت تا حدودی ریشه در فرهنگ مذهبی ما دارد و میافزاید در مراسم مذهبی میبینیم که چگونه به خشونت از نوع خود زنی ارج گذاشته میشود.
وی میگوید در حالی که تمام دنیا به سمت حرکات صلحآمیز و ضد خشونت پیش میرود، در ایران خشونت در حال نهادینه شدن است.
رضا نیز معتقد است که از خشونت هرگز آرامش زاییده نمیشود و پرداختن به خشونت به افزایش خشونت میانجامد.
او میگوید روزی که «حکومت» در سال ۵۷ و آغاز سال ۵۸ با زنجیر و قمه به کتابفروشیها و تجمعهای فرهنگی حمله کرد، خشونت در جامعه نهادینه شد.
رضا میپرسد زمانی که در ایران برای برخی جرائم دست قطع میکنند و مسئولین مدارس دانشآموزان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند، از مردم چه انتظاری می توان داشت؟
وی میافزاید که از طریق وسایل ارتباط جمعی میتوان خشونت را کاهش داد و به مردم آموزش داد که همدیگر را دوست داشته باشند.
در ادامه آقای پیوندی خاطر نشان میکند که در نیروی انتظامی که بازوی اجرائی دولت است، تفکر و عمل خشونت آمیز اشاعه پیدا کرده است و این در حالی است که دولت باید نظم را برقرار و خشونت را کنترل کند.
وی میافزاید اگر دولت و نیروی انتظامی را مسئول مبارزه با خشونت بدانیم، دولت خود طرفدار خشونت و پیام اصلیش خشونت است و با افراط در اعمال خشونت به بازتولید خشونت میپردازد.
آقای پیوندی میگوید که بخشی از نیروی انتظامی به جای دنبال کردن مسائل اصلی و مبارزه با خشونت، به دنبال مسائلی نظیر مبارزه با حجاب و دستگیری گروههای موسیقی زیرزمینی است که به فساد و خشونت و آسیبهای اجتماعی ارتباطی ندارد.
در تاریخ پنجشنبه، ۶ آبان، در حوالی میدان کاج سعادت آباد تهران، یک مرد جوان، با چاقو به مرد جوان دیگری حمله ور شد. تصاویر ویدئویی این حادثه که در اینترنت نیز منتشر شده حاکی از آن است که نیروی انتظامی و مردم نیز شاهد این صحنه بودند، اما نیروی انتظامی از نزدیک شدن به ضارب و مضروب خودداری کرده است. به گفته شاهدان جوان مجروح پس از حدود ۴۵ دقیقه کشمکش، به بیمارستان منتقل شده است، اما بر اثر شدت خونریزی و دیر رسیدن به مرکز درمانی فوت کرده است.
دکتر سعید پیوندی میگوید که این حادثه شاید بازتابی باشد از نوع روابطی که بر جامعه ایران حکمفرماست.
وی با تأکید بر اینکه کنترل خشونت و ایجاد نظام ارزشی بر عهده نهادهای رسمی و مسئولین است، تصریح میکند که در جامعه ایران به هیچ وجه به بعد رفتارهای خشونتآمیز آنگونه که باید توجه نمیشود.
آقای پیوندی میافزاید که نهادهای رسمی خود برای سرکوب شهروندان، جلوگیری از جرائم و حتی مسائل جزئی نظیر حجاب دست به خشونت میزنند و بنابراین نمیتوان انتظار داشت که افراد عادی جامعه نیز از این اعمال خشونتآمیز تأثیر نپذیرند.
خانم مژده می گوید که فیلم کشته شدن یک جوان در میدان کاج تنها یک درام کوتاه و فشردهای از حکایت غمانگیزی است که در این سی و چند سال در ایران در جریان است.
وی میپرسد در جامعهای که حکومت، سردمدار خشم و خشونت است چطور میتوان از افراد آن جامعه و بخصوص نسل جوان انتظار داشت که از خشونت دوری کنند؟
خانم مژده میافزاید اگر در جمعی حرفی بر علیه حکومت زده شود نیروهای انتظامی به مردم هجوم میبرند و این در حالی است که در مواردی نظیر درگیری میدان کاج، مأموران از مداخله پرهیز میکنند.
فیروز پورآذر معتقد است که خشونت تا حدودی ریشه در فرهنگ مذهبی ما دارد و میافزاید در مراسم مذهبی میبینیم که چگونه به خشونت از نوع خود زنی ارج گذاشته میشود.
وی میگوید در حالی که تمام دنیا به سمت حرکات صلحآمیز و ضد خشونت پیش میرود، در ایران خشونت در حال نهادینه شدن است.
رضا نیز معتقد است که از خشونت هرگز آرامش زاییده نمیشود و پرداختن به خشونت به افزایش خشونت میانجامد.
او میگوید روزی که «حکومت» در سال ۵۷ و آغاز سال ۵۸ با زنجیر و قمه به کتابفروشیها و تجمعهای فرهنگی حمله کرد، خشونت در جامعه نهادینه شد.
رضا میپرسد زمانی که در ایران برای برخی جرائم دست قطع میکنند و مسئولین مدارس دانشآموزان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند، از مردم چه انتظاری می توان داشت؟
وی میافزاید که از طریق وسایل ارتباط جمعی میتوان خشونت را کاهش داد و به مردم آموزش داد که همدیگر را دوست داشته باشند.
در ادامه آقای پیوندی خاطر نشان میکند که در نیروی انتظامی که بازوی اجرائی دولت است، تفکر و عمل خشونت آمیز اشاعه پیدا کرده است و این در حالی است که دولت باید نظم را برقرار و خشونت را کنترل کند.
وی میافزاید اگر دولت و نیروی انتظامی را مسئول مبارزه با خشونت بدانیم، دولت خود طرفدار خشونت و پیام اصلیش خشونت است و با افراط در اعمال خشونت به بازتولید خشونت میپردازد.
آقای پیوندی میگوید که بخشی از نیروی انتظامی به جای دنبال کردن مسائل اصلی و مبارزه با خشونت، به دنبال مسائلی نظیر مبارزه با حجاب و دستگیری گروههای موسیقی زیرزمینی است که به فساد و خشونت و آسیبهای اجتماعی ارتباطی ندارد.