بزرگترین کنفرانس درباره يهودی‌ستيزی پس از هولوکاست؛ از ایران تا بحرانی در مدرنیته

چارلز اشر اسمال، مدیر بخش مطالعات یهودی‌ستیزی در دانشگاه ییل آمریکا

در هفته جاری به ابتکار دانشگاه ییل در آمریکا، یک کنفرانس پژوهشی تحت عنوان «یهودی‌ستیزی، بحرانی در مدرنیته» برگزار می‌شود. در این نشست که با شرکت بیش از صد پژوهشگر از سراسر جهان برگزار خواهد شد موضوعاتی هم‌چون اسلام‌گرایی تندرو و ارتباط آن با یهودی‌ستیزی، تاثیر گسترش اینترنت بر تشدید فضای یهودی‌ستیزی، تلاش‌های موجود برای سلب مشروعیت اسرائیل، یهودی‌ستیزی در آموزش عالی، موضوع خطر هسته‌ای ایران و مسائل و موضوعات دیگری به بحث گذاشته خواهد شد.

در گفت‌وگویی با دکتر چارلز اشر اسمال، مدیر بخش مطالعات یهودی‌ستیزی در دانشگاه ییل آمریکا و یکی از برگزارکنندگان این کنفرانس، پرسش‌هایی در مورد دلایل برگزاری این نشست و مباحث آن مطرح شد.

دلیل انتخاب عنوان «یهودی‌ستیزی، بحرانی در مدرنیته» برای کنفرانس چه بود؟

چارلز اسمال: این نشست بزرگ‌ترین کنفرانسی است که در این زمینه مشخص تاکنون برگزار شده‌است. بیش از صد پژوهشگر، استاد دانشگاه و چهره ادبی از نقاط مختلف جهان از آمریکا و اروپا گرفته تا آسیا و آمریکای جنوبی و خاورمیانه در این نشست شرکت دارند. دلیل انتخاب این عنوان این است که پدیده جهانی‌سازی بازتاب‌دهنده برخی از بحران‌های جامعه مدرن و تجدد است.

به باور من، ما از یک سو شاهد تداوم روند گسترش لیبرالیسم، به‌ویژه نوعی لیبرالیسم جدید هستیم که تحت تاثیر آن روابط اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد و فرایندهای دمکراتیک و آزادی‌های سیاسی رو به گسترش بوده‌است. از سوی دیگر به صورت هم‌زمان، نقش و قدرت دولت‌ها و حکومت‌ها کاهش یافته و قطب‌ها و مراکز اقتصادی و مناسبات بازار آزاد به جای حکومت‌ها نشسته‌اند.

در عالم فرضیه قرار است که همین فرایندهای مدرنیته نقش دین را نیز کاهش دهند ولی در عمل شاهد آن هستیم که در بخش‌هایی از جهان به‌ویژه در خاورمیانه دولت‌های به اصطلاح مدرن تضعیف شده و به جای آن‌ها نیروها و گرایش‌های تندروی اسلامی قدرت گرفته‌اند.

یکی از پیامدهای قدرت گرفتن اسلام‌گرایی افراطی – نه مسلمانان یا اسلام – این است که عناصر مخالف با مدرنیسم تشدید شده و یهودی‌ستیزی از نوع خشن آن که طرفدار نوعی نسل‌کشی یهودیان است به نسبت گذشته قدرت بیشتری پیدا کرده‌است.

آن‌هایی که در مورد یهودی‌ستیزی بررسی و تحقیق می‌کنند به خوبی می‌دانند که یهودی‌ستیزی در آغاز کار مخالفت و ضدیت با یهودیان است ولی در نهایت به این ختم نشده و دامنه آن گسترش می‌یابد.

برای نمونه در مورد حکومت ایران، حزب‌الله لبنان و یا گروه حماس شاهد هستیم که یهودی‌ستیزی آن‌ها همیشه با یک نوع ضدیت خشن و بنیادی با زنان، همجنس‌گرایان و آزار و سرکوب پیروان مذاهب دیگر نیز همراه می‌شود. به زبان دیگر برای اسلام‌گرایان تندرو، یهودی‌ستیزی مجرایی است برای نقض حقوق مدنی و حقوق شهروندی دیگران.

همزمان می‌بینیم که برخی از اندیشمندان و روشنفکران غربی نیز به خاطر اعتقاد به تنوع اندیشه و یا تحت عنوان احترام به دیدگاه‌های دیگران، تندرَوی و یهودی‌ستیزی در برخی از نقاط جهان را توجیه کرده و در برابر این گرایش‌های واپس‌گرایانه موضع‌گیری نمی‌کنند.

این ضعف و کاستی در برخورد با رشد یهودی‌ستیزی در غرب موجب نگرانی است و من امیدوارم که در جریان این کنفرانس، با نگاه از دریچه یهودی‌ستیزی و از منظرهای گوناگون، بتوانیم بخش‌هایی از پیچیدگی شرایط کنونی را تشریح و بررسی کنیم.

با نگاهی به برنامه‌ها و مباحث این کنفرانس می‌توان دید که چند محور بحث مربوط به ایران است. حتی یک بخش کامل از این کنفرانس به تهدید هسته‌ای از سوی ایران اختصاص یافته‌است. می‌توانید در این مورد توضیح بیشتری بدهید؟

بله، تهدید و خطر ناشی از ایران از زاویه یهودی‌ستیزی بسیار مهم است. از یک سو رژیم حاکم بر ایران – و من تاکید می‌کنم که رژیم فعلی ایران و نه جامعه ایرانی – با یهودیان، صهیونیسم و اسرائیل به شدت دشمنی دارد و این دشمنی بسیار هراسناک است. باید متوجه بود که نتایج و عواقب این دشمنی بسیار جدی است.

حکومت ایران وقوع هولوکاست یا نسل‌کشی یهودیان در دوران جنگ دوم را منکر می‌شود و علاوه بر آن با عاریه گرفتن دیدگاه‌های یهودی‌ستیزی اروپا در سده گذشته این‌طور مدعی می‌شود که یهودیان برای توجیه مهاجرت خود به خارج از اروپا و تشکیل کشور اسرائیل موضوع هولوکاست را جعل کرده‌اند.

در عین حال حکومت فعلی ایران بارها اعلام کرده که خواهان و طرفدار نابودی اسرائیل است و یهودیان و صهیونیست‌ها عوامل شیطان هستند. حکومت ایران این ایدئولوژی خطرناک و ویرانگر خود را در سطح خاورمیانه و بخش‌های دیگری از جهان گسترش داده‌است.

ما باید به دقت مواظب تبلیغات و رفتار این حکومت و سوءاستفاده از یهودی‌ستیزی برای رسیدن به مقاصد شوم آن‌ها باشیم. حکومت ایران برای کسب حمایت سیاسی و یا معنوی به زشت‌ترین و خبیثانه‌ترین عناصر در ذهنیت و فرهنگ مردم متوسل می‌شود. توجه به این رفتار خطرناک، هم از نظر شناخت یهودی‌ستیزی، و هم از دیدگاه مسائل راهبردی و امنیت جهان بسیار حیاتی و ضروری است.

وقتی‌که از یهودی‌ستیزی ایرانی صحبت می‌کنید منظور شما گروه‌های مشخص و بخش‌هایی از قدرت سیاسی است و یا این که به نظر شما یهودی‌ستیزی در بخش‌ها و لایه‌های مختلف جامعه ایرانی وجود دارد؟

من معتقدم که در هر جامعه‌ای عناصر و ظرفیت‌های مثبت و منفی وجود دارد. من به خوبی می‌دانم که ایران یک جامعه و کشور غنی و بسیار پیچیده است. جامعه‌ای با قدمت باستانی که به خاطر فرهنگ و شعور تاریخی آن نقش بزرگی در تمدن بشری داشته‌است. اما به اعتقاد من رژیم فعلی حاکم بر ایران نماینده و بیانگر بدترین عناصر از فرهنگ و تاریخ تمدن ایرانی است.

این حکومت نه تنها حق و مشروعیت یهودیان، زنان، اقلیت‌های جنسی و قومی را نمی‌پذیرد بلکه حاضر نیست به تنوع اندیشه و مذهب در میان مسلمانان و حتی شیعیان احترام بگذارد. این حکومت برداشت سیاسی خاص خود را از اسلام دارد و هر آن‌چه را که با آن منطبق نباشد دشمن حکومت و نظام تلقی می‌کند.

به همین خاطر است که حکومت ایران به مرور منزوی‌تر شده و بخش‌های بیشتری از جامعه ایران به مخالفت با این حکومت روی می‌آورند. این نکته برای ما تعجب‌آور نیست چون همانطور که در ابتدای مصاحبه نیز اشاره کردم یهودی‌ستیزی در آغاز یهودیان را هدف می‌گیرد ولی به این ختم نشده و دیگران را نیز در فهرست دشمنان قرار داده و سرکوب می‌کند.

هر گروه یا حکومتی که این نوع بیماری را تسری دهد در نهایت با گسترش فرهنگ و روش‌های خصومت‌ورزانه، نه تنها یهودیان بلکه هر گروه دیگری را که با آن مخالف باشد دشمن تلقی خواهد کرد.

همزمان ما شاهد آن هستیم که با افزایش فشار ناشی از تحریم‌های بین‌المللی حکومت ایران بیش از گذشته منزوی شده‌است و جمهوری اسلامی سرکوب و اعمال فشار بر اقلیت‌های دینی دیگر را افزایش داده‌است. به عنوان مثال در سال اخیر فشار و سرکوب بهاییان تحت عنوان عوامل صهیونیسم رو به افزایش بوده‌است.

هر چند که تمام این بهانه‌ها و توجیهات احمقانه به نظر می‌رسند اما حکومت ایران مانند تمام رژیم‌های منزوی و خشن دیگر در طول تاریخ آنقدر دامنه این بیماری و فساد اخلاقی و معنوی را گسترش خواهد داد تا زمانی دامن خود آن را نیز گرفته و کل حکومت را نابود خواهد کرد.

برخی از صاحب‌نظران معتقدند که خطر و تهدیدهای ایران متوجه اسرائیل است و نه کل جامعه یهودیان. نظر شما در این باره چیست؟

در درجه اول باید گفت که بین اسرائیل و جامعه یهودیان یک پیوند بسیار عمیق وجود دارد. دیدگاه حکومت ایران این است که یهودیان اروپا پس از پایان جنگ جهانی دوم از اروپا مهاجرت کرده و سرزمین فلسطینیان را اشغال کردند. اما حقیقت تاریخی که در کتاب‌های آسمانی مثل قرآن، انجیل و تورات نیز ثبت شده این است که یهودیان از آغاز تاریخ در این سرزمین‌ها زندگی می‌کردند.

بنابراین حکومت ایران با تکرار فراخوان برای نابودی اسرائیل در واقع به کل یهودیان حمله می‌کند. حکومت ایران بارها و بارها گفته‌است که موجودیت اسرائیل را یک رویداد تبهکارانه و نامشروع می‌داند. از نگاه حکومت ایران صهیونیست‌ها یک باند جنایتکار و خون‌آشام هستند و در این تفکر خصمانه کل یهودیان نیز شریک جرم تلقی می‌شوند.

عمق و جدیت یهودی‌ستیزی حکومت ایران کاملاً واضح است و همینطور خصومت آن با اسرائیل و کل مردمان یهود. اما حملات حکومت ایران علیه اسرائیل و آرزوی نابودی این کشور فقط یکی از اهداف خصمانه حکومت ایران است. رژیم ایران خواهان و مبلغ سرنگونی رژیم‌ها و نظام‌های فاسد اروپایی است. بنابر این ما با یک رژیم تندرویی روبه‌رو هستیم که از نظر مخالفت با دیگران رسالت بسیار گسترده‌ای برای خود قائل است.

به باور من مخالفت حکومت ایران با اسرائیل فقط بخشی از این جهان‌ستیزی است. سران حکومت ایران مثل آیت‌الله خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد به یک دیدگاه نابخردانه و غیر انسانی اعتقاد دارند که بر اساس آن سیستم‌های موجود در جهان همه باید متلاشی شوند و به جای آن یک نظم جهانی متفاوت حاکم شود.

وجود یک چنین اعتقادی فقط حدس و گمان من نیست هر کسی که فرضیه‌ها و دیدگاه‌های سیاسی بنیان‌گذاران حکومت اسلامی و به خصوص آیت‌الله خمینی را مطالعه کند متوجه وجود این گرایش خواهد شد. ما باید با ادبیات و دیدگاه‌های این افراد آشنا شویم و آن‌ها را به خوبی مطالعه کنیم چون این دیدگاه‌ها در عالم واقع بر شرایط سیاسی جهان و منطقه تاثیر می‌گذارد.

شما فکر می‌کنید که خطر ناشی از طرز تفکرات یهودی‌ستیزانه حکومت ایران تا چه حدی می‌تواند به صورت اقدامات ضد یهودی از سوی حکومت ایران و به شکل عملی درآید؟

من معتقدم که بخشی از این اندیشه‌ها به سیاست‌های عملی بدل می‌شوند. به عنوان مثال من شخصاً به یاد دارم که احمدی‌نژاد در جریان کنفرانس دوربان ۲ که چند سال پیش در ژنو برگزار شد در ساختمانی که نماد و یادگار نسل‌کشی یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم است و درست در سالروز هولوکاست که روز ادای احترام به خاطره میلیون‌ها قربانی این فاجعه است سخنرانی کرد.

او در سخنرانی خود درست به روش یهودی‌ستیزان قرن گذشته در اروپا گفت که یهودیان اکنون جهان را در کنترل خود دارند و آنها منشاء انواع و اقسام بدبختی‌ها و اعمال شیطانی هستند.

به باور من این سخنرانی یک نماد کاملاً مشخص از یهودی‌ستیزی خشن است که طرفدار نابودی یهودیان است و این سخنان خیلی صریح و مشخص در یک مجمع بین‌المللی ایراد شد. خوشبختانه برخی از اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد در اعتراض به این سخنان سالن اجتماع را ترک کردند.

ما با نگاهی به تجارب دوره جنگ جهانی دوم می‌دانیم که وقتی‌که حقوق اولیه یک گروه انسانی و یا یک جامعه نقض شود و آن‌ها از جامعه انسانی طرد شوند، خطر فقط شامل این گروه نخواهد بود بلکه کل جامعه بشری را در بر خواهد گرفت. بنابر این به اعتقاد من امثال احمدی‌نژاد و رژیم ایران فقط برای یهودیان یک خطر به‌سمار نمی‌آیند بلکه با بهانه قرار دادن و یا عمده کردن یهودی‌ستیزی، گروه‌های دیگر را نیز سرکوب می‌کنند.

حکومت جمهوری اسلامی، در عین حالی که مردم ایران را سرکوب می‌کند و نتایج انتخابات را می‌دزدد و زنان، اقلیت‌های مذهبی، جنسی و قومی را سرکوب می‌کند، به تبلیغات ضد یهودی خود ادامه می‌دهد تا توجه مردم ایران را از مسائل مهم منحرف کند. این شیوه کلاسیک و قدیمی یهودی‌ستیزی است که در قرن نوزدهم و اوایل سده بیستم در اروپا نیز رایج بود.

احمدی‌نژاد و حکومت ایران یک رژیم دیکتاتوری و خشونت‌طلب است و مردم باید متوجه باشند که خطر ناشی از این رژیم دیکتاتوری نه فقط بر وضع مردم و اوضاع ایران، بلکه بر شرایط و امنیت منطقه و جهان تاثیر می‌گذارد، به خصوص که اکنون حکومت ایران در پی دستیابی به قدرت هسته‌ای است.