بر اساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در برنامه پنجم توسعه در ایران، ۲۵ درصد ظرفيت استخدامى دولت به ايثارگران، رزمندگان و خانواده شهدا» اختصاص دارد. به گزارش خبرگزاری ایلنا، در راستای همین مصوبه ۱۰ درصد ظرفیت هئیت علمی دانشگاهها هم باید به جامعه ایثارگران اختصاص یابد.
در همین رابطه روزنامه خراسان نوشته است که استخدام این گروه از ایثارگران و اعضای خانواده شهدا بدون در نظر گرفتن شرایط سنی، تخصصی و آزمونی صورت میگیرد.
در پیوند با این موضوع اکبر مهدی، کارشناس اقتصاد سیاسی، به پرسشهای رادیو فردا پاسخ گفته است.
اکبر مهدی: انگیزههای دینی مسئله قاعدتاً آنچنان که گفته شده است، پاداش دادن به خدمتگزاران به نظام است. از طرف دیگر تشویق گسترش همکاری در بین اعضای جامعه که نیروهای بیشتری را بتوانند جذب کنند، چرا که به هر حال جزو ایثارگران بودن و جزو نظام بودن و برای نظام فداکاری کردن پاداشهای بسیار خوبی دارد.
اینها ارزشهای مشخص این اقدام است. ولی آنچه که انجام میدهد این است که عملاً نظام را شبیه نظامهای تک حزبی جهان میکند و با توجه به ماهیت ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی، قاعدتاً جامعه و نظام را بیشتر از قبل ایدئولوژیزه میکند.
از این پس قدرت و کنترل جامعه برای نظام یکدست میشود و در واقع تقویت نیروهای متعهد به نظام نتیجه چنین اقدامی است.
آقای مهدی، در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان درصدی از استخدام مراکز دولتی و حتی غیر دولتی به معلولان و حتی کسانی که به نوعی محدودیتهای فیزیکی دارند، اختصاص مییابد. حالا این اقدامی که در ایران دارد صورت میگیرد چه تفاوتی با کشورهای پیشرفته دنیا دارد؟
در کشورهای دیگر اولاً این آمار و ارقام بسیار محدودتر است. دوماً اینکه یک سلسله شرایطی را در مورد افراد در نظر میگیرند. مثلاً محدودیت سنی در نظر گرفته میشود. میزانی از مهارت در نظر گرفته میشود.
متأسفانه در لایحهای که در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است بسیاری از این شرایط را حذف کردهاند و فراتر از آن در مورد دانشگاهیان که قرار است درصدی از هیئت علمی دانشگاه هم نه تنها شامل این افراد بشود بلکه نوشته شده است که سوابق این افراد را هم احتساب کنند.
این احتساب سوابق آموزشی و پژوهشی و غیره و ذالک، عملاً نظام را از درون تهی میکند. به هر حال آنچه که مسلم است این است که این درصد، درصد بالایی است و سطح مهارتها را در تمام این حوزهها، چه در دانشگاه و چه در بخشهای اداری جامعه پایین میآورد.
در آن صورت آموزش و حتی دانشی که عرضه میشود عملاً سیاسی میشود. یعنی دانش و مهارتی آموخته و به کار برده میشود که فقط در خدمت نظام باشد. چنین مسیری ظاهراً برای نظام قدرتآفرینی میکند و کنترل بیشتری را میآفریند.
در جامعه ما متأسفانه شایستگیها بر اساس ایدئولوژی، تعهد و غیره است و این امر همان طور که عرض کردم عملاً جامعه را تهی میکند و یک نوع تبعیض را بخصوص نسبت به کسانی که مهارتهای لازم و شایستگیهای واقعی را دارند، ایجاد میکند.
شما فکر کنید دانشآموزی که میخواهد به دانشگاه برود و بهترین نمره را کسب کرده است، ولی متعهد و دیندار نیست، و امکان ورود را پیدا نمیکند، طبیعتاً به جز احساس تنفر و بیگانگی نسبت به جامعهاش نخواهد داشت.
اتفاقاً مشکل عمده این نوع برخوردی که نظام دارد به وجود میآورد ایجاد نوعی تنفر و بیگانگی و خشم زیاد و احساس تبعیض در گسترده جامعه نسبت به ایثارگران و جانبازان است.
ایثارگران به عنوان جانبازانی که در جنگ شرکت کردهاند و چه بسا به عنوان قهرمانان کشور شناخته شده باشند، در سطح جامعه و بعد از فضای جدید، عملاً مورد تنفر قرار میگیرند چرا که تبعیض را دامن میزنند.
در همین رابطه روزنامه خراسان نوشته است که استخدام این گروه از ایثارگران و اعضای خانواده شهدا بدون در نظر گرفتن شرایط سنی، تخصصی و آزمونی صورت میگیرد.
در پیوند با این موضوع اکبر مهدی، کارشناس اقتصاد سیاسی، به پرسشهای رادیو فردا پاسخ گفته است.
- آقای مهدی، تأثیر حضور این نیروی انسانی در ساختار اداری و اقتصادی ایران چیست؟
اکبر مهدی: انگیزههای دینی مسئله قاعدتاً آنچنان که گفته شده است، پاداش دادن به خدمتگزاران به نظام است. از طرف دیگر تشویق گسترش همکاری در بین اعضای جامعه که نیروهای بیشتری را بتوانند جذب کنند، چرا که به هر حال جزو ایثارگران بودن و جزو نظام بودن و برای نظام فداکاری کردن پاداشهای بسیار خوبی دارد.
اینها ارزشهای مشخص این اقدام است. ولی آنچه که انجام میدهد این است که عملاً نظام را شبیه نظامهای تک حزبی جهان میکند و با توجه به ماهیت ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی، قاعدتاً جامعه و نظام را بیشتر از قبل ایدئولوژیزه میکند.
از این پس قدرت و کنترل جامعه برای نظام یکدست میشود و در واقع تقویت نیروهای متعهد به نظام نتیجه چنین اقدامی است.
آقای مهدی، در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان درصدی از استخدام مراکز دولتی و حتی غیر دولتی به معلولان و حتی کسانی که به نوعی محدودیتهای فیزیکی دارند، اختصاص مییابد. حالا این اقدامی که در ایران دارد صورت میگیرد چه تفاوتی با کشورهای پیشرفته دنیا دارد؟
در کشورهای دیگر اولاً این آمار و ارقام بسیار محدودتر است. دوماً اینکه یک سلسله شرایطی را در مورد افراد در نظر میگیرند. مثلاً محدودیت سنی در نظر گرفته میشود. میزانی از مهارت در نظر گرفته میشود.
متأسفانه در لایحهای که در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است بسیاری از این شرایط را حذف کردهاند و فراتر از آن در مورد دانشگاهیان که قرار است درصدی از هیئت علمی دانشگاه هم نه تنها شامل این افراد بشود بلکه نوشته شده است که سوابق این افراد را هم احتساب کنند.
این احتساب سوابق آموزشی و پژوهشی و غیره و ذالک، عملاً نظام را از درون تهی میکند. به هر حال آنچه که مسلم است این است که این درصد، درصد بالایی است و سطح مهارتها را در تمام این حوزهها، چه در دانشگاه و چه در بخشهای اداری جامعه پایین میآورد.
در آن صورت آموزش و حتی دانشی که عرضه میشود عملاً سیاسی میشود. یعنی دانش و مهارتی آموخته و به کار برده میشود که فقط در خدمت نظام باشد. چنین مسیری ظاهراً برای نظام قدرتآفرینی میکند و کنترل بیشتری را میآفریند.
- اجازه بدهید پرسش پایانیام را به موضوع شایستهسالاری اختصاص دهم. به نظر میرسد یکی از مهمترین مشکلات شایستهسالاری در ایران، تداخل حوزههای شایستگی است. مشاهده شده است که گاهی شایستگیهای دینی و نظامی از سایر شایستگیها تفکیک نمیشوند و وارد حوزههای سازمانی و اداری کشور میشوند. از نظر شما مشکلات عمده شایستهسالاری در جامعه ایران کدامند؟
در جامعه ما متأسفانه شایستگیها بر اساس ایدئولوژی، تعهد و غیره است و این امر همان طور که عرض کردم عملاً جامعه را تهی میکند و یک نوع تبعیض را بخصوص نسبت به کسانی که مهارتهای لازم و شایستگیهای واقعی را دارند، ایجاد میکند.
شما فکر کنید دانشآموزی که میخواهد به دانشگاه برود و بهترین نمره را کسب کرده است، ولی متعهد و دیندار نیست، و امکان ورود را پیدا نمیکند، طبیعتاً به جز احساس تنفر و بیگانگی نسبت به جامعهاش نخواهد داشت.
اتفاقاً مشکل عمده این نوع برخوردی که نظام دارد به وجود میآورد ایجاد نوعی تنفر و بیگانگی و خشم زیاد و احساس تبعیض در گسترده جامعه نسبت به ایثارگران و جانبازان است.
ایثارگران به عنوان جانبازانی که در جنگ شرکت کردهاند و چه بسا به عنوان قهرمانان کشور شناخته شده باشند، در سطح جامعه و بعد از فضای جدید، عملاً مورد تنفر قرار میگیرند چرا که تبعیض را دامن میزنند.