پاسخ‌های غلامرضا افخمی به پرسش‌های خوانندگان رادیو فردا

غلامرضا افخمی؛ نویسنده کتاب «زندگی و زمانه شاه»

پس از آنکه رادیو فردا از خوانندگان خود خواست پرسش‌های خود را با دکتر غلامرضا افخمی مؤلف کتاب «زندگی و زمانه شاه» در میان بگذراند، آقای افخمی به پرسش‌های خوانندگان وب‌سایت رادیو فردا پاسخ گفت.
این پرسش‌ها عمدتاً در چهار موضوع کتاب «زندگی و زمانه شاه»، روش و منش شاه، دموکراسی و حکومت مردمی، و نظام جمهوری اسلامی قابل دسته‌بندی بودو آقای افخمی به فراخور به این پرسشها پاسخ داده اند که در زیر می‌خوانیم.
کتاب «زندگی و زمانه شاه»: در پاسخ به پرسش‌های مربوط به کتاب، بویژه از سوی پویا و علی و شهرزاد از تهران، رئوف از مهاباد، حمید، جغفرزاده ، خشایار از کانادا، لولوخورخوره، و ماندانا.
همانطور که در گفت و گو با رادیو فردا مطرح شد، کتاب زندگی و زمانه شاه، شامل یک مقدمه، پنج بخش و بیست و شش فصل از سوی دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، منتشر شده و علاقه‌مندان می‌توانند تیتر بخش‌ها و فصل‌ها را در سایت دانشگاه به آدرس www.ucpress.edu زیر نام نویسنده یا کتاب و یا بخش‌های تاریخ، خاورمیانه، بیوگرافی، یا ایران، ببیند.

کتاب عمدتاً بر منابع اولیه استوار است و نظر من در نگارش آن این بوده که خواننده خود درباره تاریخ یک دوران پر اهمیت ایران، براساس گواهی منابع اولیه، و نه تنها اظهار نظرهای مبتنی بر گرایش‌های سیاسی و یا ایدئولوژیکی دیگران، قضاوت کند.
کوشش من این بوده که حتی‌المقدور بی‌طرفانه به شرح وقایع و نقش بازیگران در خطه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و روابط بین‌المللی بپردازم. اینکه چقدر توفیق یافته یا نیافته‌ام را به خواننده واگذار می‌کنم.
در پاسخ آنهایی که راجع به چگونگی دستیابی به کتاب و وجه فارسی آن پرسیده‌اند، کتاب در دست ترجمه به فارسی است و به زودی به سایت اینترنتی مربوط به خود کتاب در دسترس عموم قرار خواهد گرفت. علاقه‌مندان می‌توانند اعلان آن را، وقتی سایت آماده شد، در سایت بنیاد مطالعات ایران به آدرس www.fis-iran.org ببینند.
روش و منش شاه: در پاسخ به آنها که درباره شاه پرسش کرده‌اند، بویژه کورش از بوستون، حامد، کاوه از تل اویو، داریوش از قم و دیگران از تهران یا بی‌نام و نام شهر: براساس گواهی آنهایی که با شاه نسبت خانوادگی داشتند، یا کار اداری یا نظامی کرده بودند و یا با او دوست بودند، و نیز با غیر ایرانیانی که در زمینه‌های گوناگون با او ارتباط اداری داشتند، شاه انسانی طبعاً ملایم بود.
ازخشونت بی‌زار بود و از خونریزی می‌گریخت. اما این به آن معنا نبود که شخصاً ترسو و یا از خطر کردن گریزان باشد. در ورزش جسور بود. در اتومبیل‌رانی و هدایت هواپیما و یا هلی‌کوپتر چنان تندروی می‌کرد که دیگران همواره از همراه بودن با او تا آنجا که می‌توانستند می‌پرهیزیدند.
در سیاست از شیوه عملش این گونه برمی‌آید که زمانی که در ذهن خود معتقد بود مردم با او هستند قدرتمند می‌نمود و آن زمان که می‌اندیشید پشتیبانی مردم را از دست داده ضعف نشان می‌داد.
در دهه‌های چهل و پنجاه بسیار توانمند رفتار کرد و برخلاف شایعات که او را دست نشانده آمریکا معرفی می‌کرد، عملاً خود را در زمینه‌های نظامی، و سیاست خارجی، براساس تفسیرش از منافع ایران، بر آمریکا و دیگر کشورهای غربی تحمیل کرد.
به عنوان مثال، در پاسخ به سامان از آلمان، دولت ایران قرارداد کنسورسیوم را در ۱۳۵۲ ملغی کرد و به جای آن قرارداد خرید و فروش را برقرار کرد که بر اساس آن ایران حاکم بر همه جنبه‌های صنعت نفت شد و کمپانی‌های نفتی خریدار نفت ایران شدند.
در پاسخ به مریم در این زمینه باید بگویم که شرکت‌های نفتی به شدت مخالف تصمیم‌گیری‌های شاه بودند و برای اولین بار در تاریخ روابط نفتی شرکت‌های نفتی خواستار تجدید نظر در قرارداد خرید و فروش شدند.
حکومت مردمی: در مورد پرسش‌های مربوط به دمکراسی و حکومت مردمی، بویژه از سوی فرهاد و محمد از تورنتو، شهلا ازرانی، بهروز فدایی، شهین از ارومیه، کامی از امارات، مریم، کیوان از گیلان، آبتین از رشت، محمد از تهران، به نظر من زمانی که در آغاز قرن بیستم انقلاب مشروطه واقع شد اجتماع ایران آمادگی عملی کردن مفاهیم و آرمان‌های مشروطیت را نداشت.
حماسه ایرانی بودن از آن زمان تا زمان انقلاب اسلامی را می‌توان در چارچوب کوشش و توفیق ایرانیان در آماده ساختن زیر بنای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور بری اجرای آمال مشروطیت تبیین کرد.
«کوشش من این بوده که حتی‌المقدور بی‌طرفانه به شرح وقایع و نقش بازیگران در خطه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و روابط بین‌المللی بپردازم. اینکه چقدر توفیق یافته یا نیافته‌ام را به خواننده واگذار می‌کنم»

غلامرضا افخمی
به گمان من وقتی انقلاب اسلامی رخ داد ایرانیان برای اجرای واقعی نوعی نظام سیاسی دمکراتیک و مردمی آمادگی لازم یافته بودند. از جمله، زنان وارد به جامعه شدند و در دهه ۴۰ حق رأی دادن، انتخاب کردن و انتخاب شدن به مجلس را به دست آوردند. در زمینه های فردی، بسیار آزادتر شدند.
در سی سالی که گذشت بخش قابل ملاحظه‌ای از مبارزات آنها مربوط به بازیابی آزادی‌هایی است که در گذشته به دست آورده بودند. درسال های ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ نظام سیاسی ایران، سیاست «فضای باز سیاسی» را اعلام کرد، که متأسفانه، با استفاده از آن بسیاری از روشنفکران ایرانی جاده را برای پیروزی نیروی متشکل‌تر و منسجم‌تر بنیادگرایان اسلامی هموار کردند.

در مقابل شاه، دولت، و نیروهای انتظامی گام به گام به عقب نشستند. چونی و چندی این داستان به تفصیل در کتاب زندگی و زمانه شاه آمده. البته، ما ایرانیان باید بدانیم که هیچ کشوری، چه غربی چه شرقی، به ایده‌آل دست نیافته و نخواهد یافت. در مورد ما نیز این مطلب مصداق دارد.
جمهوری اسلامی: در مورد رژیم جمهوری اسلامی و تغییر آن، بویژه در پاسخ به پرسش‌هایی از سوی علیرضا از کلن ،Edon از Bkk، وحید از ترکیه، مسعود، یکی از رزمندگان جنگ از تهران، به گمان من نظام جمهوری اسلامی به شدت درحرکت مردم ایران به سوی پیشرفت و زندگی بهتر وقفه ایجاد کرده و بنا به نیازهای مربوط به حفظ مشروعیت درونی خود آزادی‌ها و حقوق طبیعی مردم ایران را تحدید می‌کند و مداوماًً آنها را در معرض خطر قرار می‌دهد.
شکاف میان شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران آن طور که اکنون هست و آن طور که براساس فرافکنی هر منحنی پیشرفت در هر یک از این زمینه‌ها به زمان حال می‌توانست باشد، بسیار عمیق است. اما واقعیت این است که هر تغییری، چه در زمینه اصلاحات صوری و چه در زمینه دگرگونی‌های عمقی، تنها می‌تواند از درون ایران و براساس عمل ایرانیان انجام گیرد.