باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، روز پنجشنبه، با اشاره به اختلافات ایالات متحده و ايران، گفت که عليرغم دهها سال بیاعتمادی، آمريکا حاضر است بدون پيششرط و بر پايه احترام متقابل با ايران مذاکره کند.
آقای اوباما گفت که «برای سالهای متمادی، ايران بخشی از تعريفی که از خود ارائه داده مربوط به تقابل اين کشور با کشور من بوده است، و در واقع تاريخی پرهياهو و جنجالی بين دو کشور وجود دارد.»
به نظر میرسد سخنان آقای اوباما نشانه تغییری کامل در سیاستهای آمریکا در قبال ایران است.
داوود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با رادیو فردا در مورد واکنشهای احتمالی مقامات ایرانی در قبال چنین تعدیلی در مواضع آمریکا گفته است.
رادیو فردا: آقای باوند اظهارات اخیر باراک اوباما را چگونه ارزیابی میکنید؟
داود هرمیداس باوند: من فکر میکنم این تعدیل در سیاست آمریکا فرصتی است که باید مورد استفاده بهینه قرار گیرد و مذاکرات سازندهای شروع شود. چون صرف اینکه کسی وارد مذاکره بشود دال بر این نیست که تسلیم شود. پیشنهاد ایشان این است که قبلاً پیش شرطی بوده که حالا آن را برداشتهاند.
خود دولت ایران هم از ابتدا می گفت آماده مذاکره بدون پیش شرط است. حالا که این تعدیل در موضع آمریکا انجام گرفته است، منطق اقتضا میکند که ایران هم موضع خودش را تاحدودی تعدیل کند و وارد یک دیالوگ سازنده بشود برای حل مسئله، بخصوص در مورد تکنولوژی هستهای.
این تغییر موضع از سوی ایران تا چه حد محتمل است؟
همانطور که اشاره کردم گفتم این فرصتی است که پیش آمده، بنابراین عقل سلیم اقتضا میکند از فرصتها استفاده صحیح و بهینه شود و پیامدهایش را هم باید در نظر گرفت. درصورتی که استفاده نشود یا با حسن استقبال روبهرو نشود، اوباما هم دستش زیاد باز نیست.
چون او از یک نویدی که دوران انتخابات داده و آغاز پس از پیروزی اش، دستش باز است برای گفتگوی سازنده. ولی در عین حال وقتی با عکسالعمل متفاوت روبهرو شود، در معرض محدویتها و فشارها از سوی کنگره، از سوی حزب جمهوریخواه که تابحال در حالت شوک بوده و کم کم نگرش انتقادیاش ظاهر میشود و لابیهای اسرائیلی و غیره.
بنابراین فضا برای او تنگتر و تنگتر میشود و مجبور میشود که از آن قصد و نیتی که داشته تاحدودی عقبنشینی کند. این یک جنبه است. جنبه دیگر اینکه یک مشروعیتی هم در عین حال پیدا میشود که ادعا کند راههای مسالمتآمیز را در پیش گرفته ولی استقبالی نشده، یعنی از نظر افکار عمومی جهانی، دیگر به نفع او بسیج میشوند و لذا پیامدش هم برای ایران اگر ایران متقابلاً با تعدیلی از این پیشنهاد استقبال نکند، پیامدهای مثبتی برای ایران در پی نخواهد داشت بلکه بالعکس شرایط را برای اتخاذ تصمیمات سنگینتر فراهم میکند. خواه به صورت تحریمهای گستردهتر یا احتمالاً نهایتاً توسل به یک استراتژی سختافزاری.
آقای باوند، مسئله دیگری که اوباما به آن اشاره کرد، این بود که پذیرفت که آمریکا در سرنگونی دولت دکتر مصدق در جریان کودتای ۲۸ مرداد دست داشته. این مطلب را چگونه ارزیابی میکنید؟
اشاره او توصیف کرد و گفت که در سرنگونی حکومت دموکراتیک دست داشته، بعد هم ایران اقدام به گروگانگیری آمریکاییها نمود. سعی کرد بین این دوتا یک برابری ایجاد کند، بگوید آمریکا این اقدام را برعلیه مصالح ایران انجام داد و یک حکومت دموکراتیک را متوقف کرد و ایران هم برخلاف حقوق بینالملل دست به گروگانگیری زد.
این دو مسئله مربوط به گذشته میشود و دارای یک برابری نسبی است. بنابراین باید گذشته را پشت سر گذاشت و به آینده نگاه کرد و راهحلهایی برای حل مسائل و مشکلات روز جستجو کرد.
آقای اوباما گفت که «برای سالهای متمادی، ايران بخشی از تعريفی که از خود ارائه داده مربوط به تقابل اين کشور با کشور من بوده است، و در واقع تاريخی پرهياهو و جنجالی بين دو کشور وجود دارد.»
به نظر میرسد سخنان آقای اوباما نشانه تغییری کامل در سیاستهای آمریکا در قبال ایران است.
داوود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با رادیو فردا در مورد واکنشهای احتمالی مقامات ایرانی در قبال چنین تعدیلی در مواضع آمریکا گفته است.
رادیو فردا: آقای باوند اظهارات اخیر باراک اوباما را چگونه ارزیابی میکنید؟
داود هرمیداس باوند: من فکر میکنم این تعدیل در سیاست آمریکا فرصتی است که باید مورد استفاده بهینه قرار گیرد و مذاکرات سازندهای شروع شود. چون صرف اینکه کسی وارد مذاکره بشود دال بر این نیست که تسلیم شود. پیشنهاد ایشان این است که قبلاً پیش شرطی بوده که حالا آن را برداشتهاند.
خود دولت ایران هم از ابتدا می گفت آماده مذاکره بدون پیش شرط است. حالا که این تعدیل در موضع آمریکا انجام گرفته است، منطق اقتضا میکند که ایران هم موضع خودش را تاحدودی تعدیل کند و وارد یک دیالوگ سازنده بشود برای حل مسئله، بخصوص در مورد تکنولوژی هستهای.
این تغییر موضع از سوی ایران تا چه حد محتمل است؟
همانطور که اشاره کردم گفتم این فرصتی است که پیش آمده، بنابراین عقل سلیم اقتضا میکند از فرصتها استفاده صحیح و بهینه شود و پیامدهایش را هم باید در نظر گرفت. درصورتی که استفاده نشود یا با حسن استقبال روبهرو نشود، اوباما هم دستش زیاد باز نیست.
چون او از یک نویدی که دوران انتخابات داده و آغاز پس از پیروزی اش، دستش باز است برای گفتگوی سازنده. ولی در عین حال وقتی با عکسالعمل متفاوت روبهرو شود، در معرض محدویتها و فشارها از سوی کنگره، از سوی حزب جمهوریخواه که تابحال در حالت شوک بوده و کم کم نگرش انتقادیاش ظاهر میشود و لابیهای اسرائیلی و غیره.
بنابراین فضا برای او تنگتر و تنگتر میشود و مجبور میشود که از آن قصد و نیتی که داشته تاحدودی عقبنشینی کند. این یک جنبه است. جنبه دیگر اینکه یک مشروعیتی هم در عین حال پیدا میشود که ادعا کند راههای مسالمتآمیز را در پیش گرفته ولی استقبالی نشده، یعنی از نظر افکار عمومی جهانی، دیگر به نفع او بسیج میشوند و لذا پیامدش هم برای ایران اگر ایران متقابلاً با تعدیلی از این پیشنهاد استقبال نکند، پیامدهای مثبتی برای ایران در پی نخواهد داشت بلکه بالعکس شرایط را برای اتخاذ تصمیمات سنگینتر فراهم میکند. خواه به صورت تحریمهای گستردهتر یا احتمالاً نهایتاً توسل به یک استراتژی سختافزاری.
آقای باوند، مسئله دیگری که اوباما به آن اشاره کرد، این بود که پذیرفت که آمریکا در سرنگونی دولت دکتر مصدق در جریان کودتای ۲۸ مرداد دست داشته. این مطلب را چگونه ارزیابی میکنید؟
اشاره او توصیف کرد و گفت که در سرنگونی حکومت دموکراتیک دست داشته، بعد هم ایران اقدام به گروگانگیری آمریکاییها نمود. سعی کرد بین این دوتا یک برابری ایجاد کند، بگوید آمریکا این اقدام را برعلیه مصالح ایران انجام داد و یک حکومت دموکراتیک را متوقف کرد و ایران هم برخلاف حقوق بینالملل دست به گروگانگیری زد.
این دو مسئله مربوط به گذشته میشود و دارای یک برابری نسبی است. بنابراین باید گذشته را پشت سر گذاشت و به آینده نگاه کرد و راهحلهایی برای حل مسائل و مشکلات روز جستجو کرد.