گلشیفته فراهانی؛ خودکشی هنری یا مهاجرت؟

گلشیفته فراهانی در افتتاحیه فیلم مجموعه دروغ‌ها (عکس: AFP)

حسین صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به پرسشی در باره حضور خانم گلشیفته فراهانی در فیلم‌های خارجی گفت: « اگر كسى قانون را زير پا بگذارد، خود او هم زير پا گذاشته خواهد شد».



درباره شرکت بازیگران ایرانی در فیلم ‌ های خارجی هیچ قانونی در ایران تصویب نشده ‌ است و تنها ضابطه‌‌ای که آقای صفار هرندی ماه گذشته و پس از ممنوع‌الخروج شدن خانم گلشیفته فراهانی اعلام کرد،این بود: «بازیگران ایرانی برای حضور در فیلم‌های خارجی باید مجوز وزارت ارشاد را کسب کنند».


اما موکول کردن حضور بازیگران ایرانی در فیلم‌های خارجی به کسب مجوز وزارت ارشاد، حتی اگر قانونی می‌بود، غیرعملی و تعلیق به محال است.


وزارت ارشاد برای صدور مجوز به خواندن فیلم‌نامه و دیدن فیلم نیازمند است چرا که تنها نام فیلم یا نام کارگردان نمی‌تواند اطلاعات کافی را برای صدور یا عدم صدور مجوز به دست دهد.


ضابطه وزیر ارشاد در عمل به این معنا است که تولیدکنندگان فیلم‌های خارجی باید فیلم‌نامه‌های خود را به وزارت ارشاد ارائه دهند، سانسور وزارت ارشاد را پذیرفته و ضوابط وزارت ارشاد را در زمینه داستان و پوشش بازیگران رعایت کنند.


پیش از نمایش فیلم «مجموعه دروغ‌ها»اعلام شد که تولیدکننده فیلم، به اصرار خانم فراهانی، که به ادامه کار هنری خود در ایران دلبسته است، نقش او را در فیلم‌نامه با موازین وزارت ارشاد هماهنگ کرده و «خانم فراهانی که در این فیلم نقش پرستاری عراقی را بازی می‌کند با حجاب اسلامی ظاهر شده و حتی از دست دادن با بازیگر مرد فیلم خودداری می‌کند».



تغییر فیلمنامه به خواست یک بازیگر گمنام در سطح جهانی، که با رقابت فشرده بازیگران کشورهای اسلامی دیگر نیز روبه‌رو است، رخدادی نادر است و در این مورد نیز پیشنهادهای بازیگر ایرانی با فیلمنامه هماهنگ بوده‌است اما اگر بازیگران ایرانی در هر فیلمی بخواهند این ضوابط را مطرح کنند، خود به خود عرصه را به رقبای غیر ایرانی باخته و از بخت حضور در سینمای جهان محروم خواهند شد.


خانم فراهانی (راست) در فیلم »مجموعه دروغ‌ها» نقش پرستاری عراقی را بازی می‌کند با حجاب اسلامی ظاهر شده و حتی از دست دادن با بازیگر مرد فیلم خودداری می‌کند.

با وجود آنکه از خروج خانم فراهانی هنگامی که برای بررسی قرارداد دیگری عازم سفر بود، جلوگیری شد، تنها پس از «احضار و بازجویی» به او اجازه دادند که برای شرکت در مراسم نمایش افتتاحیه فیلم از کشور خارج شود.



در دو دهه اخیر بنیادگرایی اسلامی با صدور تروریسم به آمریکا و اروپای غربی به یکی از مهم‌ترین مسائل جهان،کشورهایی چون افغانستان، عراق و ایران به مطرح‌ترین تیترهای خبری و «گفتگو» یا «جنگ فرهنگی» بین اسلام و غرب به یکی از درون‌مایه‌های مهم بحث‌های نظری بدل شده و مسلمانان یکی از اقلیت‌های مذهبی مهم آمریکا و دومین مذهب اروپای غربی را شکل می‌دهند.

این تحولات سینمای جهانی را در هر دو عرصه فیلم‌ها و سریال‌های پرفروش کلیشه‌ای و فیلم‌های با ارزش هنری، به خلق آثاری سوق داده‌است که از این رخدادها چون پس‌زمینه یا درون مایه اصلی داستان خود بهره می‌گیرند.


از این رهگذر سینمای جهان به بازیگران عراقی، ایرانی، افغانی، هندی و عرب نیازمند و بخت پرباری برای حضور استعدادهای هنری این گونه کشورها خلق شده‌است اما وزارت ارشاد با وضع ضوابط غیرعملی و با ممنوع‌الخروج کردن بازیگرانی چون خانم فراهانی آنان را از این فرصت محروم یا می‌کوشد تا آنان را به مهاجرت ناخواسته مجبور کند.


روسری یا تضادی حل ناشدنی؟


واکنش‌های وزارت ارشاد در ماجرای حضور خانم فراهانی در هالیوود نشان می‌دهد که دلایل این برخورد را نه در مسائلی از قبیل نداشتن مجوز وزارت ارشاد برای شرکت در فیلم یا نحوه حضور وی در فیلم، که در تضادی باید دید که سیاست‌گذاری فرهنگی جمهوری اسلامی با آن روبه‌رو و از حل آن ناتوان است و نیز در سیاستی که نویسندگان، هنرمندان، روشنفکران و روزنامه‌نویسان ایرانی را با دو راهی حذف فرهنگی یا مهاجرت تحمیلی روبه‌رو می‌کند.


موکول کردن حضور بازیگران ایرانی در فیلم‌های خارجی به کسب مجوز وزارت ارشاد، حتی اگر قانونی می‌بود، غیرعملی و تعلیق به محال است

انقلاب ارتباطات کارایی سانسور توأمان سیاسی، اخلاقی و ایدئولوژیکی، را به شدت کاهش داده و جمهوری اسلامی را با تضادی حل ناشدنی روبه‌رو کرده‌است.


جمهوری اسلامی که در حذف مخالفان سیاسی خود کارنامه‌ای موفق دارد در حذف فرهنگی تا جایی شکست خورده است که برخی از خلاق‌ترین هنرمندان، نویسندگان و روزنامه‌نویسان دولتی نیز به صف مخالفان یا منتقدان فرهنگی پیوسته‌اند.


سیاست‌گذاران ایران در واکنش به این تناقض و این شکست، به سیاست تحمیل مهاجرت ناخواسته بر تولیدکنندگان فرهنگی روی آوردند و در پرتو این سیاست برخی هنرمندان، نویسندگان، روزنامه‌نویسان و روشنفکران غیرحکومتی با اهرم محرومیت از کار و حذف فرهنگی و مکانیسم‌هایی چون تهدید، تعقیب، احضار و بازداشت محبور به ترک وطن شدند.


جمهوری اسلامی در اجرای سیاست تحمیل مهاجرت تا حد بالایی موفق شد اما فرهنگ ایران را از برخی از خلاق‌ترین چهره‌های خود محروم کرد.


این سیاست اکنون دامن بازیگران موفقی چون خانم گلشیفته فراهانی را نیز گرفته‌است چرا که محروم کردن بازیگران ایرانی از حضور در سینمای جهانی، در موقعیتی که امکان حضور آنان فراهم شده، یا به حذف فرهنگی بازیگران با استعداد منجر می‌شود یا به مهاجرت ناخواسته.


از نسل اول بازیگران مهاجر ایرانی، که بر زبان کشور میزبان تسلط نداشتند، جز یکی دو نفر چون خانم شهره آغداشلو، و آن هم در این اواخر که سینمای جهانی به حضور بازیگران برآمده از کشورهای اسلامی نیازمند شد، به سینمای جهان راه نیافتند.


اما با تحول درون مایه داستان فیلم‌ها زمینه‌ای مساعد برای نسل جوان بازیگران سینمای ایران فراهم شده‌است و اغلب بازیگران نسل جوان یا بر زبان انگلیسی تسلط دارند یا در حد نقش خود، زن یا مردی از کشوری اسلامی، با این زبان آشنا هستند.


جمهوری اسلامی که در حذف مخالفان سیاسی خود کارنامه‌ای موفق دارد در حذف فرهنگی تا جایی شکست خورده است که برخی از خلاق‌ترین هنرمندان، نویسندگان و روزنامه‌نویسان دولتی نیز به صف مخالفان یا منتقدان فرهنگی پیوسته‌اند

در پرتو این امکان بازیگران ایرانی در هر دو ژانر فیلم


‌های با ارزش هنری و فیلم‌های پرفروش چشم‌اندازی امید بخش پیش رو دارند اما دو راهی چشم‌پوشی از امکان حضور در سینمای جهانی یا مهاجرت ناخواسته، می‌تواند بخت و امکان فراهم شده را به تجربه‌ای تلخ بدل کند.

چشم‌پوشی از امکان حضور در سینمای جهانی خودکشی هنری است اما مهاجرت، اگر به ستاره شدن یا دستکم به موفقیت بالامنجر نشود، می‌تواند با فرجام تلخ از دست دادن امکان کار حرفه‌ای در وطن و یکی دو حضور در فیلم‌هایی منجر شود که بر اساس داستان‌هایی در باره تروریسم و جنگ ساخته می‌شوند.


محدوده نقش‌های پیش‌بینی شده برای بازیگر مهاجر محدود است و اگر بازیگر مهاجر ایرانی، که در همین عرصه محدود نیز با رقابت فشرده بازیگران برآمده از کشورهای اسلامی روبه‌رو است، نتواند با کسب شهرت و موفقیت بالا، از این محدوده فرارود، امکان کار در ایران را از دست داده و در مهاجرت نیز از تداوم دلخواه زندگی حرفه‌ای خود محروم خواهد شد.


عبارت «زیر پا گذاشتن» که وزیر ارشاد در باره هنرمندان از منظر او متخلف از قانون به کار برد، درخور عرصه فرهنگ نیست اما آقای صفار هرندی، از صریحترین و صادقترین دولتمردان ایرانی است و عبارت او ماهیت واقعی سیاستهای وزارت ارشاد را نسبت به خلاقان عرصه فکر، هنر و فرهنگ نشان میدهد.