ایران، کوبا و «انقلاب بلاگی»

سفر سال ۲۰۰۱ فیدل کاسترو به تهران

۹ سال پیش در هشتم مارس ۲۰۰۱ فیدل کاسترو، رهبر کوبا برای اولین بار به ایران سفر و با مقامات ایران دیدار کرد؛ دیداری که آن را یک «امتیاز بزرگ» برای خود و ملتش خواند.

ایران و کوبا گرچه از لحاظ حکومتی تفاوتی بنیادین با یکدیگر دارند- یکی کمونیستی و دیگری دینی- اما شباهت‌های بسیاری بر این تفاوت عمده سایه افکنده و دو کشور را از بسیاری لحاظ به یکدیگر نزدیک می‌کند.

هر دو حکومت از ابتدا شعار مبارزه با امپریالیسم سر داده‌اند و خصومتی مداوم نسبت به ایالات متحده آمریکا یا آن‌گونه که خود می‌گویند «استعمار جهانی» دارند. این درحالی است که هر دو کشور همچنین سال‌هاست هدف تحریم‌های اقتصادی و سیاسی ایالات متحده قرار گرفته‌اند.

اما اگر از جنبه دیگری به کوبا و ایران بنگریم، خواهیم دید که این دو کشور نه تنها از لحاظ نگرش حکومتی که حتی از لحاظ مبارزات مدنی نیز شباهت‌های بسیاری با یکدیگر دارند.

آنتونی لوئوِنشتاین، نویسنده استرالیایی کتاب «انقلاب بلاگی» و کارشناس مبارزات مجازی در کشورهایی نظیر چین، سوریه، مصر، ایران و کوبا معتقد است در کشوری مانند ایران و کوبا انتقال اعتراض‌ها از سطح خیابان‌ها به دنیای مجازی می‌تواند یک روش مؤثر باشد.

وی به گزارشگر رادیو اروپای آزاد می‌گوید: «در بسیاری از کشورها، مثل ایران، گسترش جامعه وبلاگی به مردم این امکان را می‌دهد که در این فضا با یکدیگر به بحث و تبادل نظر بپردازند.»

طرح جلد کتاب انقلاب بلاگی؛ اثر آرتور لوئونشتاین
با این وجود وی معتقد است که تفسیر رسانه‌های غربی از این مبارزات اینترنتی می‌تواند تصویری غیرواقعی باشد: «به عنوان مثال می‌توان به انتخابات مناقشه‌برانگیز اخیر ایران اشاره کرد. به باور من بسیاری از رسانه‌های غربی در مورد تأثیرگذاری دنیای مجازی بر وقایع آن زمان اغراق کردند. شکی نیست که بسیاری از مردم ایران در آن دوره با وبلاگ‌نویسی، تویتر و فیسبوک به مبارزه مشغول بودند، اما نسبت این افراد در مقایسه با کل جمعیت ایران بسیار پایین بود».

آقای لوئوِنشتاین ادامه می‌دهد که «در مورد کوبا نیز وضعیت به همین منوال است. به عنوان مثال مطبوعات غربی کشته شدن مخالفان در کوبا را برجسته می‌کنند و به نوعی این باور را به مخاطب خود القا می‌کنند که این واقعه می‌تواند نقطه عطفی در مبارزات باشد و به پایان یافتن حکومت بیانجامد. همین موضوع باعث می‌شود که مخاطبان به اشتباه تصور کنند که با این اتفاق کوبایی‌ها تمامیت حکومت کوبا و برادران کاسترو را به زیر سؤال خواهند برد.»

وی همچنین معتقد است گاهی اوقات رسانه‌ها تمامی واقعیت را به تصویر نمی‌کشند: «زمانی که در ایران بودم، احساس من این بود که بسیاری از مردم به طور بنیادی با عملکرد نظام و احمدی‌نژاد مخالفند، اما نباید فراموش کنیم که در ایران بسیاری نیز با احمدی‌نژاد موافقند. در مورد کوبا نیز همینطور است. زمانی که در کوبا بودم متوجه شدم که قشر جوان این کشور به راستی به دنبال انقلاب و تغییرات ریشه‌ای نیستند. در مورد ایران هم من همین تصور را دارم. ایرانیان بیشتر به عنوان مثال به دنبال تغییر، آزادی بیشتر، حقوق فردی و آزادی مطبوعات هستند.»

وی می‌افزاید: «ما اغلب سعی داریم روش‌های مبارزاتی غربی را بر این کشورها تحمیل کنیم و به جای این که آن چه را که در واقعیت در این کشورها اتفاق می‌افتد ببینیم، سعی داریم قرائتی غربی از این اعتراضات داشته باشیم».

لوئونشتاین معتقد است اعتراض‌ها در ایران به دو دلیل موفق‌تر و تأثیرگذارتر از اعتراضات کوبا است؛ انسجام جنبش و دسترسی به اینترنت.

وی معتقد است که جنبش ایران در مقایسه با اعتراضات کوبا دارای انسجام و مرکزیت بیشتری است، «کوبا دارای یک جنبش اعتراضی منسجم نیست. البته که نمی‌توان انکار کرد که گروهی از افراد در کوبا به حکومت اعتراض دارند و خواستاار تغییر و دمکراسی هستند، اما تعداد معترضینی که به وضوح دست به اعتراض بزنند بسیار پایین است.»

آقای لوئونشتاین همچنین در مورد دسترسی افراد به اینترنت می‌گوید، «امروزه می‌بینیم که در بسیاری از کشورها از جمله ایران، اخبار اعتراضی در دنیای مجازی و از طریق وبلاگ‌نویسی،‌ تویتر و فیسبوک منتشر می‌شود. این در حالی است که در کوبا تنها افراد موافق و مدافع نظام به اینترنت دسترسی دارند و بیش از ۹۵ درصد از جمعیت کوبا هیچ دسترسی به دنیای مجازی ندارند.»