روزنامه گاردین در شماره ششم اکتبر در مقالهای نوشت که «ایران بیش از هر موقع محتاج متفکران آزاداندیش است و برگزاری روز جهانی فلسفه در تهران از سوی یونسکو میتواند به این موضوع کمک کند، پس چرا با آن مخالفت میکنید؟»
یونسکو یا سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل قرار است در روزهای ۲۱ تا ۲۳ نوامبر در ایران برنامهای برگزار کند تحت عنوان «روز فلسفه جهان».
بینش حسنپور، نویسنده ایرانی- کانادایی مقاله روزنامه گاردین، با اشاره به مورد چکسلواکی کمونیستی در سالهای ۱۹۷۰ و اینکه در آن زمان سفر فلاسفه دانشگاه آکسفورد و دیگر دانشگاهها به چکسلواکی و اشاعه افکار آنها در آنجا به فروپاشی بنیان فکری کمونیسم کمک کرد، از کسانی که با برگزاری روز فلسفه جهان در ایران از سوی یونسکو مخالفت کردهاند انتقاد میکند و میگوید به رغم تمام سرکوبها، شکنجهها و زندان و اعدام از سوی نظام ایران، برگزاری روز جهانی فلسفه در ایران قدم مثبتی است و نباید با آن مخالفت کرد. او میافزاید که تحریم بیشتر ایران فقط باعث میشود چنین نظامی سرکوب مردم را افزایش دهد.
بینش حسنپور میگوید جمعآوری امضا در عوض تحریم چنین همایشی باید در دفاع از آن باشد، چه بسا چنین جلساتی مانند چکسلواکی به پیشبرد دموکراسی در ایران کمک کند.
دکتر رامین جهانبگلو، فیلسوف ایرانی و استاد دانشگاه تورنتو که به خاطر افکارش در ایران به زندان رفت با این نظر و برگزاری روز جهانی فلسفه در ایران مخالف است و برای حمایت از این مخالفت طوماری از امضای متفکران جمع آورده که در آن از فیلسوفان جهان میخواهد در این جلسه شرکت نکرده و آن را تحریم کنند.
او به رادیو فردا میگوید: «من مقاله آقای حسنپور را خواندم و با ایشان موافق نیستم، چون مثالی که میزند مثال چکسلواکی در سال ۷۰ است که فیلسوفان به آنجا رفتند. فراموش نکنید من خودم کسی هستم که در دهه گذشته فیلسوفان زیادی چون هابرماس، رورتی و اگشنله و دیگران را به ایران دعوت کردم ولی این دعوت از طرف دولت ایران نبود بلکه از طرف جامعه مدنی ایران دعوت شده بودند و امکان گفتوگو با افراد جامعه مدنی ایران را داشتند. اما این امکان امروز دیگر وجود ندارد و یکی از دلایلی که این طومار را نوشتیم و از فیلسوفان بزرگ جهان خواستیم در برنامه یونسکو شرکت نکنند این بود که امروز جایی برای گفتوگو در مجالس فلسفی ایران باقی نمانده است.»
رامین جهانبگلو: این منطق درستی است درصورتی که افرادی که به ایران میروند طرف گفتوگویشان دولت ایران نباشد. چون فلسفه امری است که در جامعه مدنی اتفاق میافتد و اگر طی ۳۰ سال گذشته در ایران فلسفهای وجود داشته فلسفه رسمی نبوده است.
فراموش نکنید امروز دولت ایران، وزارت علوم و یا وزارت ارشاد دارند علوم انسانی و اساتید آن را از دانشگاهها بیرون میکنند. بسیاری از اساتید را مانند خود من زندانی کردهاند و بعضی را به تبعید فرستادهاند و از طرفی هم میخواهند کنگره فلسفه برگزار کنند، اما اینها با هم تناقض دارد.
چیزی که شما میگویید تقریباً غیرممکن است همان طور که در چین و کره شمالی غیرممکن خواهد بود.
افرادی که به ایران میروند اول به این موضوع مشروعیت خواهند داد که در حال حاضر عدهای در ایران میتوانند کار فلسفی انجام دهند در صورتی که چنین چیزی وجود ندارد و کار فلسفی فقط به صورت فردی انجام میشود و نه در سطح دولتی.
دوم مشروعیت میدهند به کسانی که به پیشوازشان میآیند در حالی که این افراد نه معرف تاریخ فلسفه هستند نه معرف فکر و اندیشه انتقادی فلسفه. سوم اینکه من فکر نمیکنم اساتیدی که به ایران بروند بتواند با دانشجویان یا اساتید فلسفه که از دانشگاهها اخراج شدهاند ملاقات و گفتوگویی داشته باشند.
زمانی این مسئله میتوانست اتفاق بیفتد مثلاً ۱۰ سال پیش، چون هنوز جاهایی بود که اجازه میدادند این اتفاق بیفتد. اما امروز به جز بعضی مجلات که به طور خصوصی و غیردولتی کار میکنند و زیر فشار سانسور هستند، کدام روزنامه یا مجله میتواند این کار را انجام دهد و در کدام گسترهها این بحث و گفتوگوها میتواند انجام گیرد.
یونسکو یا سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل قرار است در روزهای ۲۱ تا ۲۳ نوامبر در ایران برنامهای برگزار کند تحت عنوان «روز فلسفه جهان».
بینش حسنپور، نویسنده ایرانی- کانادایی مقاله روزنامه گاردین، با اشاره به مورد چکسلواکی کمونیستی در سالهای ۱۹۷۰ و اینکه در آن زمان سفر فلاسفه دانشگاه آکسفورد و دیگر دانشگاهها به چکسلواکی و اشاعه افکار آنها در آنجا به فروپاشی بنیان فکری کمونیسم کمک کرد، از کسانی که با برگزاری روز فلسفه جهان در ایران از سوی یونسکو مخالفت کردهاند انتقاد میکند و میگوید به رغم تمام سرکوبها، شکنجهها و زندان و اعدام از سوی نظام ایران، برگزاری روز جهانی فلسفه در ایران قدم مثبتی است و نباید با آن مخالفت کرد. او میافزاید که تحریم بیشتر ایران فقط باعث میشود چنین نظامی سرکوب مردم را افزایش دهد.
بینش حسنپور میگوید جمعآوری امضا در عوض تحریم چنین همایشی باید در دفاع از آن باشد، چه بسا چنین جلساتی مانند چکسلواکی به پیشبرد دموکراسی در ایران کمک کند.
دکتر رامین جهانبگلو، فیلسوف ایرانی و استاد دانشگاه تورنتو که به خاطر افکارش در ایران به زندان رفت با این نظر و برگزاری روز جهانی فلسفه در ایران مخالف است و برای حمایت از این مخالفت طوماری از امضای متفکران جمع آورده که در آن از فیلسوفان جهان میخواهد در این جلسه شرکت نکرده و آن را تحریم کنند.
او به رادیو فردا میگوید: «من مقاله آقای حسنپور را خواندم و با ایشان موافق نیستم، چون مثالی که میزند مثال چکسلواکی در سال ۷۰ است که فیلسوفان به آنجا رفتند. فراموش نکنید من خودم کسی هستم که در دهه گذشته فیلسوفان زیادی چون هابرماس، رورتی و اگشنله و دیگران را به ایران دعوت کردم ولی این دعوت از طرف دولت ایران نبود بلکه از طرف جامعه مدنی ایران دعوت شده بودند و امکان گفتوگو با افراد جامعه مدنی ایران را داشتند. اما این امکان امروز دیگر وجود ندارد و یکی از دلایلی که این طومار را نوشتیم و از فیلسوفان بزرگ جهان خواستیم در برنامه یونسکو شرکت نکنند این بود که امروز جایی برای گفتوگو در مجالس فلسفی ایران باقی نمانده است.»
- نظریهای که در مقاله روزنامه گاردین هم به آن اشاره شده این است که با دولتهایی مانند ایران نباید به کلی قطع رابطه کرد. اینکه یک سازمان بینالمللی در موردی به جز مسئله هستهای با ایران وارد مراوده میشود نکته مثبتی است و فلاسفهای که به ایران میروند میتوانند در آنجا به اعمال دولت ایران انتقاد کنند و یا بنیان افکار جمهوری اسلامی را به چالش بکشند. به نظر شما این مسئله چه اشکالی میتواند داشته باشد؟
رامین جهانبگلو: این منطق درستی است درصورتی که افرادی که به ایران میروند طرف گفتوگویشان دولت ایران نباشد. چون فلسفه امری است که در جامعه مدنی اتفاق میافتد و اگر طی ۳۰ سال گذشته در ایران فلسفهای وجود داشته فلسفه رسمی نبوده است.
فراموش نکنید امروز دولت ایران، وزارت علوم و یا وزارت ارشاد دارند علوم انسانی و اساتید آن را از دانشگاهها بیرون میکنند. بسیاری از اساتید را مانند خود من زندانی کردهاند و بعضی را به تبعید فرستادهاند و از طرفی هم میخواهند کنگره فلسفه برگزار کنند، اما اینها با هم تناقض دارد.
- آیا نمیتوان به جای تحریم این کنگره، گفت در صورتی این برنامه مثبت است که فلاسفه بتوانند از دولت ایران انتقاد کنند و خط مشی رسمی ایران را به چالش بکشند؟
چیزی که شما میگویید تقریباً غیرممکن است همان طور که در چین و کره شمالی غیرممکن خواهد بود.
افرادی که به ایران میروند اول به این موضوع مشروعیت خواهند داد که در حال حاضر عدهای در ایران میتوانند کار فلسفی انجام دهند در صورتی که چنین چیزی وجود ندارد و کار فلسفی فقط به صورت فردی انجام میشود و نه در سطح دولتی.
دوم مشروعیت میدهند به کسانی که به پیشوازشان میآیند در حالی که این افراد نه معرف تاریخ فلسفه هستند نه معرف فکر و اندیشه انتقادی فلسفه. سوم اینکه من فکر نمیکنم اساتیدی که به ایران بروند بتواند با دانشجویان یا اساتید فلسفه که از دانشگاهها اخراج شدهاند ملاقات و گفتوگویی داشته باشند.
زمانی این مسئله میتوانست اتفاق بیفتد مثلاً ۱۰ سال پیش، چون هنوز جاهایی بود که اجازه میدادند این اتفاق بیفتد. اما امروز به جز بعضی مجلات که به طور خصوصی و غیردولتی کار میکنند و زیر فشار سانسور هستند، کدام روزنامه یا مجله میتواند این کار را انجام دهد و در کدام گسترهها این بحث و گفتوگوها میتواند انجام گیرد.