حرکتهای اخیر مردمی در ایران از جنبههای مختلف قابل بررسی است. اما آنچه که این روزها بیشتر موضوع بحث تحلیلگران است، بحث رهبری است. اما نه رهبری نظام جمهوری اسلامی، بلکه این بار رهبری این جنبش.
اکبر کرمی تحلیلگر مسایل سیاسی در قم، در گفتوگویی به پرسشهای رادیو فردا در این زمینه پاسخ گفته است.
اکبر کرمی: اين جنبش يک جنبش مدنی مدرن و شهری است و مطالبات مدرن و مترقی را دنبال میکند، آزادیخواه، برابریطلب و مسالمتجو است و در ضمن متکثر و قانونگراست. وقتی میگويم قانونگرا، ذيل اعلاميه جهانی حقوق بشر را مد نظر دارم.
رهبران اين جنبش متکثر هستند و میتوان گفت که رهبران معنوی اين جنبش از رهبران سياسی آن متمايزند. رهبران معنوی اين جنبش تعدادی از روشنفکران هستند که ممکن است در سراسر جهان پراکنده باشند؛ کسانی که نگران آزادی، حقوق بشر و دموکراسی هستند و فکر میکنند اگر ايران بخواهد نکبت توسعه نيافتگی را پشت سر بگذارد و به وضعيت بهتری برسد، راه حل آن استقرار دموکراسی و نهادينه شدن حقوق بشر در ايران است .
رهبران سياسی اين جنبش هم در اين بزنگاه و در اين واقعهای که امروز به موضع ما شأنيتی میبخشد، متکثر هستند. رهبران برجسته اين جنبش آقايان موسوی، کروبی، خاتمی و حتی آقای رفسنجانی هستند.
هر کدام از اين رهبران جايگاه خاص خود را دارند. آقای خاتمی يک چهره فرهنگی و انديشمند و پرطرفدار است و حضور او غنيمتی است برای اينکه جنبش خود را به جايگاه مناسبی برساند.
از سوی ديگر پايمردی و استقامتی که آقای موسوی از خود نشان داد و جاذبهای که در اين جريانات برای خود به وجود آورد، او را به يک چهره تأثيرگذار در جنبش مدنی اخير ايران تبديل کرده است.
البته از اين مسئله هم نبايد بگذريم که آقای کروبی کسی است که مطالبات اصلاحطلبی ايران را به موقع درک و در شعارهای خود مطرح کرد. او با تيزهوشی خود حتی پيش از انتخابات ۲۲ خرداد، در مناظره با آقای موسوی به او هشدار داد که شرايط بسيار خطير است و بايد بايستيم و شما بايد مرد ايستادن باشيد.
پس میبينيم که اينها هر کدام قطعات پازلی هستند که در کنار هم میتوانند جنبش مدنی ايران را شکل دهند و اميدوارانه به سمت جلو هدايت کنند.
آقای کروبی به واسطه حضور گسترده و طولانی در حاکميت، مناسبات قدرت را خيلی بهتر درک میکند و حتی نقاط آسيبپذير سيستم را هم بهتر میشناسد، بنابراين حضور چنين فردی درهدايت جنبش مغتنم و تأثيرگذار است.
من باز روی اين مسئله تأکيد میکنم که اين جنبش متکثر و مدرن است و حتی رهبرانی مانند آقايان موسوی، خاتمی و کروبی الزاماً تنها رهبران اين جنبش نيستند. تمام کسانی که در خيابانها هستند و يا فعاليت رسانهای و نوشتاری انجام میدهند، يک رنگين کمان انسانی ايجاد کردهاند و خواستههای مشخصی که حول اعلاميه جهانی حقوق بشر و دموکراسی میگنجد را به سمت جلو حرکت میدهند.
اين تکثر يکی از جنبههايی است که هم میتواند به جنبش قوت بخشد و هم میتواند آن را آسيبپذير کند. قوت میبخشد چون برخورد با اين جنبش را برای حاکميت بسيار دشوار میکند و برخوردهای فلهای و عجيب و غريب به شدت به بیاعتباری سيستم حاکميت دامن میزند. اما از طرفی ممکن است جنبش را آسيبپذير کند چون وقتی رهبری و نهادهای مدنی پشتيبان اين جنبش مشخص نيستند، همدل کردن و کنترل اين جريان مشکل خواهد بود.
اکبر کرمی تحلیلگر مسایل سیاسی در قم، در گفتوگویی به پرسشهای رادیو فردا در این زمینه پاسخ گفته است.
- رادیو فردا: آقای کرمی، جنبش اخیر مردم ایران و رهبری آن چه مشخصاتی دارند؟
اکبر کرمی: اين جنبش يک جنبش مدنی مدرن و شهری است و مطالبات مدرن و مترقی را دنبال میکند، آزادیخواه، برابریطلب و مسالمتجو است و در ضمن متکثر و قانونگراست. وقتی میگويم قانونگرا، ذيل اعلاميه جهانی حقوق بشر را مد نظر دارم.
رهبران اين جنبش متکثر هستند و میتوان گفت که رهبران معنوی اين جنبش از رهبران سياسی آن متمايزند. رهبران معنوی اين جنبش تعدادی از روشنفکران هستند که ممکن است در سراسر جهان پراکنده باشند؛ کسانی که نگران آزادی، حقوق بشر و دموکراسی هستند و فکر میکنند اگر ايران بخواهد نکبت توسعه نيافتگی را پشت سر بگذارد و به وضعيت بهتری برسد، راه حل آن استقرار دموکراسی و نهادينه شدن حقوق بشر در ايران است .
رهبران سياسی اين جنبش هم در اين بزنگاه و در اين واقعهای که امروز به موضع ما شأنيتی میبخشد، متکثر هستند. رهبران برجسته اين جنبش آقايان موسوی، کروبی، خاتمی و حتی آقای رفسنجانی هستند.
- اگر رهبری اين جنبش را مثلثی فرض کنيم که اضلاع آن تشکيل شده از آقايان موسوی، کروبی و خاتمی، شما بار هر کدام از اين افراد را در اين مثلث چطور ارزيابی میکنيد؟
هر کدام از اين رهبران جايگاه خاص خود را دارند. آقای خاتمی يک چهره فرهنگی و انديشمند و پرطرفدار است و حضور او غنيمتی است برای اينکه جنبش خود را به جايگاه مناسبی برساند.
از سوی ديگر پايمردی و استقامتی که آقای موسوی از خود نشان داد و جاذبهای که در اين جريانات برای خود به وجود آورد، او را به يک چهره تأثيرگذار در جنبش مدنی اخير ايران تبديل کرده است.
البته از اين مسئله هم نبايد بگذريم که آقای کروبی کسی است که مطالبات اصلاحطلبی ايران را به موقع درک و در شعارهای خود مطرح کرد. او با تيزهوشی خود حتی پيش از انتخابات ۲۲ خرداد، در مناظره با آقای موسوی به او هشدار داد که شرايط بسيار خطير است و بايد بايستيم و شما بايد مرد ايستادن باشيد.
پس میبينيم که اينها هر کدام قطعات پازلی هستند که در کنار هم میتوانند جنبش مدنی ايران را شکل دهند و اميدوارانه به سمت جلو هدايت کنند.
- شما به مشخصههای افرادی که به عنوان رهبران سياسی جنبش مدنی مردم ايران مطرح هستند، اشاره کرديد. فکر میکنيد اين سه نفر در کدام حوزهها میتوانند تأثيرگذاری بيشتری داشته باشند؟
آقای کروبی به واسطه حضور گسترده و طولانی در حاکميت، مناسبات قدرت را خيلی بهتر درک میکند و حتی نقاط آسيبپذير سيستم را هم بهتر میشناسد، بنابراين حضور چنين فردی درهدايت جنبش مغتنم و تأثيرگذار است.
من باز روی اين مسئله تأکيد میکنم که اين جنبش متکثر و مدرن است و حتی رهبرانی مانند آقايان موسوی، خاتمی و کروبی الزاماً تنها رهبران اين جنبش نيستند. تمام کسانی که در خيابانها هستند و يا فعاليت رسانهای و نوشتاری انجام میدهند، يک رنگين کمان انسانی ايجاد کردهاند و خواستههای مشخصی که حول اعلاميه جهانی حقوق بشر و دموکراسی میگنجد را به سمت جلو حرکت میدهند.
اين تکثر يکی از جنبههايی است که هم میتواند به جنبش قوت بخشد و هم میتواند آن را آسيبپذير کند. قوت میبخشد چون برخورد با اين جنبش را برای حاکميت بسيار دشوار میکند و برخوردهای فلهای و عجيب و غريب به شدت به بیاعتباری سيستم حاکميت دامن میزند. اما از طرفی ممکن است جنبش را آسيبپذير کند چون وقتی رهبری و نهادهای مدنی پشتيبان اين جنبش مشخص نيستند، همدل کردن و کنترل اين جريان مشکل خواهد بود.