هفتهای که پشت سر گذاشتیم، به تمامی زیر تأثیر خبر در گذشت یکی از چهرههای سرشناس موسیقی سنتی ایران بود. درگذشت پرویز مشکاتیان، نوازنده بنام سنتور، آهنگساز و رهبر گروه عارف. گروهی که از جمله تأثیرگذارترین گروههای موسیقی در سه دهه گذشته در ایران بوده است.
به همین مناسبت در جنگ فرهنگی –هنری این هفته رادیو فردا، با دکتر محمود خوشنام کارشناس و پژوهشگر موسیقی ایرانی درباره موسیقی، شیوه و زندگی هنری و اهمیت پرویز مشکاتیان گفتوگو کردهایم.
شادروان مشکاتیان در واقع موسیقی را ابتدا نزد پدرش و در نیشابور آموخت. بعد که به تهران آمد حضورش در پایتخت مصادف با گشایش مرکز حفظ و اشاعه موسیقی که آقای داریوش صفوت آن را اداره میکرد و نورعلی خان برومند استاد آن بود، شد. او در واقع موسیقی را در مکتب نورعلی خان برومند آغاز کرد.
بله دقیقاً و البته نزد کسان دیگری هم ازجمله یوسف فروتن و سعید هرمزی؛ که همه اینها در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی بودند، تلمذ کرد. مسئله اساسی این است که ایشان در محضر اساتیدی که محافظه کار و سنتی بودند و به هیچ وجه، نوآوریهای تازه را در موسیقی سنتی تجویز نمیکردند، بخصوص اینکه مرکز حفظ و اشاعه موسیقی اساساً با هدف حفظ سنت ابداع شده بود، شاگردی کرد.
اما با این وجود او و حسین علیزاده دست به نوآوری زدند و سنت را شکستند. این مسئله یکی از وجوه ممتاز در شخصیت هنری مشکاتیان به حساب میآید.
سنتیها میخواستند همچنان شیوه کار نواختن را به شکل و شیوه قاجاری حفظ کنند؛ چه تار نوازها و چه سنتورنوازها و نوازندگان سایر سازهای سنتی؛ و هیچ گونه تخطی و تجاوزی را هم از این مرزهای مشخص شده سنتی، مجاز نمیدانستند. برای من خیلی جالب بود که در یک چنین مکتبی که اساتیدی چنین محافظهکار و سنتی مدرس آن بودند، کسانی مانند حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان سربرآوردند
بله، مشکاتیان در دوران انقلاب گروه عارف را راهاندازی کرد. در آن روزها دو گروه موسیقی پرآوازه شکل گرفتند که یکی عارف و دیگری گروه شیدا بود. شیدا را لطفی اداره میکرد که هر دو گروه از آغاز در حوزه سنت کار میکردند. ولی به مرور که فضای انقلاب پیش آمد، نیاز دوران انقلاب به موسیقی برانگیزاننده و حماسی، کمابیش آنها را نیز به سوی سرود- ترانههای تازهای کشید که خود این کار یک حرکت نوآورانه در موسیقی سنتی ایرانی بود که پس از دوران مشروطیت و آثاری که عارف ایجاد کرده بود، دیگر ترانههایی چنین برازنده در موسیقیمان نداشتیم.
بله و اتفاقاً در کنسرت اخیر آقای شجریان هم (در تور اروپاییاش)، ترانه همراه شو عزیز ، که کاری است از آقای مشکاتیان را شنیدیم که کماکان بعد از سی سال همچنان برانگیزاننده بود.
به هرحال، در همان سالهای اولیه بعد از انقلاب، گروه عارف و شیدا هم با یکدیگر ائتلاف کردند و گروه چاووش به وجود آمد. اما چاووش متأسفانه نتوانست با وجود اینکه نیرو و نوازندگان بیشتری هم داشت، دوام بیاورد و نمی دانم به چه دلیل از هم پاشیده شد.
بله درست است کارهای خوبی بیرون دادند. میدانید که سنتور تا قبل ازفرامرز پایور به شیوه قاجاری نواخته میشد. در زمان استاد پایور بود که شور و حال دیگری در روح سنتور نوازی دمیده شد اما این در واقع پرویز مشکاتیان بود که آن را به اوج خود رساند.
ببینید، خط سیر ملودیها در موسیقی قاجاری بسیار آرام و یکنواخت و ملالآور بود. وقتی که این خط سیر را نوآوران تغییر دادند و ارتفاع اصوات را بالا و پایین بردند در نتیجه هیجان و شور تازهای به موسیقی بخشیدند. در گذشته سنتورنوازان هرچه نرمتر نواختن را بهتر و پسندیدهتر میدانستند. در واقع آنها کمتر درپی هیجانآفرینی بودند.
اما ازفرامرز پایور به این سو، یک سنتورنوازی به اصطلاح رگباری ابداع شد. درست مثل رگباری که به روی سیمهای سنتور میبارد، نواخته میشد. این یک تحول بود. تحولی که در این برکه سنتی بازمانده از دوران قاجار که دیگر کم کم داشت ملالآور میشد به وجود آمد.
همین طور است. همین شیوه نواختن طبیعتاً در عمل و کمپوزیسیون و آفرینش مورد استفاده قرار گرفت؛ این نکتهای بود که کمتر در گذشته مورد توجه قرار میگرفت و این مسئله همین طور که شما میفرمایید وجه شاخصی شد برای سنتورنوازان نوآور.
در کارهای آقای مشکاتیان هم شاهد بروز همین نو آوری هستیم. او آهنگهایی ساخته است که با شور و هیجان دیگری عجین شده است. کمال یافتگی در آفرینش به جای خود. ولی مهمترین وجهی که من در شخصیت مشکاتیان میبینیم همین پا بیرون گذاشتن از محدوده سنتها و ایجاد نوآوری است. برای اینکه هنر اگر نو نشود و دچار تکرار و مکررات بشود ، بیرنگ و بیبو میشود و میمیرد. میپژمرد. این جمله علینقی خان وزیری است که میگوید :هنر با نو آوری میماند ؛اگر نوآوری در کار نباشد از بین میرود
من همچنان شیفته چهار مضراب بیداد همایون از پرویز مشکاتیان هستم و به نظر من این قطعه، یک قطعه ممتاز، درجه یک و اعلی است.
- رادیو فردا: آقای خوشنام، پرویز مشکاتیان کار موسیقی را از چه هنگام و نزد کدام استادان آغاز کرد؟
شادروان مشکاتیان در واقع موسیقی را ابتدا نزد پدرش و در نیشابور آموخت. بعد که به تهران آمد حضورش در پایتخت مصادف با گشایش مرکز حفظ و اشاعه موسیقی که آقای داریوش صفوت آن را اداره میکرد و نورعلی خان برومند استاد آن بود، شد. او در واقع موسیقی را در مکتب نورعلی خان برومند آغاز کرد.
- به عبارتی آموزش ردیف میرزا عبدالله را از استاد نورعلی خان برومند آموخت.
بله دقیقاً و البته نزد کسان دیگری هم ازجمله یوسف فروتن و سعید هرمزی؛ که همه اینها در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی بودند، تلمذ کرد. مسئله اساسی این است که ایشان در محضر اساتیدی که محافظه کار و سنتی بودند و به هیچ وجه، نوآوریهای تازه را در موسیقی سنتی تجویز نمیکردند، بخصوص اینکه مرکز حفظ و اشاعه موسیقی اساساً با هدف حفظ سنت ابداع شده بود، شاگردی کرد.
اما با این وجود او و حسین علیزاده دست به نوآوری زدند و سنت را شکستند. این مسئله یکی از وجوه ممتاز در شخصیت هنری مشکاتیان به حساب میآید.
سنتیها میخواستند همچنان شیوه کار نواختن را به شکل و شیوه قاجاری حفظ کنند؛ چه تار نوازها و چه سنتورنوازها و نوازندگان سایر سازهای سنتی؛ و هیچ گونه تخطی و تجاوزی را هم از این مرزهای مشخص شده سنتی، مجاز نمیدانستند. برای من خیلی جالب بود که در یک چنین مکتبی که اساتیدی چنین محافظهکار و سنتی مدرس آن بودند، کسانی مانند حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان سربرآوردند
- به نظر میرسد که درخشانترین دوره کاری آقای مشکاتیان، مصادف بود با وقوع انقلاب در ایران؟
بله، مشکاتیان در دوران انقلاب گروه عارف را راهاندازی کرد. در آن روزها دو گروه موسیقی پرآوازه شکل گرفتند که یکی عارف و دیگری گروه شیدا بود. شیدا را لطفی اداره میکرد که هر دو گروه از آغاز در حوزه سنت کار میکردند. ولی به مرور که فضای انقلاب پیش آمد، نیاز دوران انقلاب به موسیقی برانگیزاننده و حماسی، کمابیش آنها را نیز به سوی سرود- ترانههای تازهای کشید که خود این کار یک حرکت نوآورانه در موسیقی سنتی ایرانی بود که پس از دوران مشروطیت و آثاری که عارف ایجاد کرده بود، دیگر ترانههایی چنین برازنده در موسیقیمان نداشتیم.
- و در واقع تعدادی از مشهورترین ترانه-سرودهای باقی مانده از همان تجربههای اول انقلاب، همینهایی است که در پی وقایع اخیر پس از انتخابات ایران، بازهم در میان مردم و جوانها محبوبیت یافته و اغلب شنیده میشود.
بله و اتفاقاً در کنسرت اخیر آقای شجریان هم (در تور اروپاییاش)، ترانه همراه شو عزیز ، که کاری است از آقای مشکاتیان را شنیدیم که کماکان بعد از سی سال همچنان برانگیزاننده بود.
به هرحال، در همان سالهای اولیه بعد از انقلاب، گروه عارف و شیدا هم با یکدیگر ائتلاف کردند و گروه چاووش به وجود آمد. اما چاووش متأسفانه نتوانست با وجود اینکه نیرو و نوازندگان بیشتری هم داشت، دوام بیاورد و نمی دانم به چه دلیل از هم پاشیده شد.
- البته گروه چاووش هم در همان ایام چند آلبوم خوب با همکاری آقایان مشکاتیان، شجریان، لطفی و... منتشر کرد
بله درست است کارهای خوبی بیرون دادند. میدانید که سنتور تا قبل ازفرامرز پایور به شیوه قاجاری نواخته میشد. در زمان استاد پایور بود که شور و حال دیگری در روح سنتور نوازی دمیده شد اما این در واقع پرویز مشکاتیان بود که آن را به اوج خود رساند.
- تفاوتی که شما از آن صحبت میکنید به این معنا بود که فرم موسیقی آقای مشکاتیان یا آقای پایور تغییر کرد یا اینکه لحن موسیقی آنها مورد نظر شماست؟
ببینید، خط سیر ملودیها در موسیقی قاجاری بسیار آرام و یکنواخت و ملالآور بود. وقتی که این خط سیر را نوآوران تغییر دادند و ارتفاع اصوات را بالا و پایین بردند در نتیجه هیجان و شور تازهای به موسیقی بخشیدند. در گذشته سنتورنوازان هرچه نرمتر نواختن را بهتر و پسندیدهتر میدانستند. در واقع آنها کمتر درپی هیجانآفرینی بودند.
اما ازفرامرز پایور به این سو، یک سنتورنوازی به اصطلاح رگباری ابداع شد. درست مثل رگباری که به روی سیمهای سنتور میبارد، نواخته میشد. این یک تحول بود. تحولی که در این برکه سنتی بازمانده از دوران قاجار که دیگر کم کم داشت ملالآور میشد به وجود آمد.
- آقای خوشنام، برخی از اساتید و کارشناسان معتقدند که کاری که مشکاتیان با سنتور کرد در واقع به نوعی به ساز سنتور در ارکستراسیون موسیقی ایرانی، تشخص تازهای بخشید که پیش از این دیده نمیشد
همین طور است. همین شیوه نواختن طبیعتاً در عمل و کمپوزیسیون و آفرینش مورد استفاده قرار گرفت؛ این نکتهای بود که کمتر در گذشته مورد توجه قرار میگرفت و این مسئله همین طور که شما میفرمایید وجه شاخصی شد برای سنتورنوازان نوآور.
در کارهای آقای مشکاتیان هم شاهد بروز همین نو آوری هستیم. او آهنگهایی ساخته است که با شور و هیجان دیگری عجین شده است. کمال یافتگی در آفرینش به جای خود. ولی مهمترین وجهی که من در شخصیت مشکاتیان میبینیم همین پا بیرون گذاشتن از محدوده سنتها و ایجاد نوآوری است. برای اینکه هنر اگر نو نشود و دچار تکرار و مکررات بشود ، بیرنگ و بیبو میشود و میمیرد. میپژمرد. این جمله علینقی خان وزیری است که میگوید :هنر با نو آوری میماند ؛اگر نوآوری در کار نباشد از بین میرود
- در نهایت اگر شما بخواهید یک کار از کارهای استاد مشکاتیان را که در موسیقی سنتی ایران، تحولی را که شما دربارهاش صحبت میکنید به صورت شاخصی ایجاد کرده است انتخاب کنید، کدام کارش را نام میبرید؟
من همچنان شیفته چهار مضراب بیداد همایون از پرویز مشکاتیان هستم و به نظر من این قطعه، یک قطعه ممتاز، درجه یک و اعلی است.