به تازگی فیلم بلندی از الکساندر کلوگه به بازار ارائه شده که تلاشی برای به تصویر کشیدن کاپیتال اثر جاودانه کارل مارکس است. عنوان فیلم ۵۷۰ دقیقهای الکساندر کلوگه این است: «اخباری از باستان ایدئولوژیک. مارکس – آیزنشتاین – کاپیتال.»
این فیلم که چند هفتهای است به شکل دی وی دی به بازار عرضه شده در حقیقت بر اساس تلاش دو هنرمند دیگر برای تهیه فیلمی در مورد مارکس بنا شده است. در سال ۱۹۲۹ جیمز جویس نویسنده نوگرای ایرلندی و سرگئی آیزنشتاین فیملساز روسی تلاش کردند فیلمی بر اساس کاپیتال کتاب اصلی کارل مارکس که ۶۰ سال پیش از آن نوشته شده بود بسازند.
مجله «ساین اند سایت» در شماره اخیر خود مطلبی دارد به قلم هلموت مرکر در نقد فیلم «کاپیتال» ساخته جدید الکساندر کلوگه در مورد اندیشههای کارل مارکس و تحلیل او از تحولات جامعه بشری. به نوشته وی تمام دقایق این فیلم نه ساعت و نیمه با ارزش است.
هلموت مرکر نقد خود را با طرح این سؤال شروع می کند: «یک انقلابی چیست؟ کارل مارکس و فردریش انگلس هر دو در نوشتههای خود از انقلاب به عنوان نیروی محرکه تاریخ یاد کردهاند. بنابراین آیا یک انقلابی معیار پیشرفت، میزان حرکت جامعه و یک پیشرو است؟»
پاسخ نویسنده این نقد در مجله «ساین اند سایت» منفی است و معتقد است در جهانی که معیار اصلی شتاب نو آورانه و بیارزش شدن کهنه است قطار تاریخ بیمهار به پیش میرود و منطق مصرف گذشته و ارزشهای آن را به دور میریزد.
نویسنده میگوید که الکساندر کلوگه سازنده فیلم جدید مارکس به تفسیر والتر بنجامین از تحول تاریخی تمایل دارد که معتقد بود انقلاب در حقیقت اقدام بشر برای متوقف کردن قطار تاریخ است و بنابر این انقلابی آن عنصری است که گذشته و حال را با هم آشتی میدهد. و این دقیقاً همان کاری است که الکساندر کلوگه در فیلم نه ساعت و نیمه خود در مورد اندیشههای کارل مارکس انجام داده است.
در نقد مجله «ساین اند سایت» میخوانیم که بخش اعظم فیلم جدید در مورد مارکس گفتگوهای سازنده آن الکساندر کلوگه با گروهی از نویسندگان و هنرمندان علاقهمند و یا آشنا با کارل مارکس است. از جمله هانس ماگنوس انزنسبرگر شاعر و محقق، دیتمار داس نویسنده، سوفی رویس بازیگر، ورنر شروئتر فیلمساز، پیتر اسلوترجیک فیلسوف، دورس گرو نباین شاعر، راینر استولمن دانشور فرهنگ و اسکارنگت فیلسوف.
به نوشته هلموت مرکر این فیلم لزوماً به تصویر کشیدن کاپیتال اثر مهم کارل مارکس نیست بلکه جستجویی است برای یافتن تصاویری که با آن بتوان کاپیتال را به فیلم بدل کرد. بنابراین جستجوی فیلمساز خود به هدف بدل میشود.
وی مینویسد: «حتی اگر دانش شما از کارل مارکس کافی باشد باز هم تماشای مباحث شرکتکنندگان در این فیلم مستند و روندی که طرح سؤالات و گفتگوها طی میکند بسیار روشنگرانه است. چرا که الکساندر کلوگه سازنده فیلم به پیروی از سنت سقراط همه چیز را در وسیعترین ابعاد ممکن به سؤال میکشد.»
به نوشته هلموت مرکر این فیلم لزوماً به تصویر کشیدن کاپیتال اثر مهم کارل مارکس نیست بلکه جستجویی است برای یافتن تصاویری که با آن بتوان کاپیتال را به فیلم بدل کرد. بنابراین جستجوی فیلمساز خود به هدف بدل میشود. درست مثل سبک نگارش جیمز جویس که در آن نویسنده تمام تاریخ جهان را در حوادث یک روز منعکس میکرد.
این فیلم مملو است از تصاویر و فیلمهای قدیمی مربوط به دوران شکوفایی سرمایهداری و تولید صنعتی و انبوه در پایان قرن ۱۹ و اوائل قرن بیستم. فیلمساز پیشرفت این دوران جدید را به ما نشان میدهد و در عین حال تردیدها و سؤالات و نا آگاهی بسیاری را در دریافت ذات این روند. طوری که در پایان شاید پاسخ روشن به سؤالهای بیننده داده نشود ولی ابعاد عظیم این سؤالها و پاسخهای ممکن به آن به نمایش گذاشته میشود.
در پایان این نقد در مجله «ساین اند سایت» هملوت مرکر مینویسد: «برخلاف سرگئی آیزنشتاین که در سالهای دهه ۱۹۲۰ در تلاش برای تولید فیلمی نود دقیقهای در مورد انقلاب اکتبر از مجموعه ۲۹ ساعته فیلمهای خود بیمار و در نهایت نابینا شد، الکساندر کلوگه فیلم خود در مورد مارکس را در همان اندازه نه ساعت و نیمه حفظ میکند و تمام دقایق آن ارزش تماشا را دارند.»