قتل‌های زنجیره‌ای زنان در قزوین

عکس تزئینی است

شهر قزوين در هفته‌های گذشته شاهد کشته شدن دست کم شش زن در کوچه‌های اين شهر بوده است. درحالی که بيش از پنج سال از اعدام سعيد حنايی قاتل زنجيره‌ای شهر مشهد می‌گذرد، هنوز هيچيک از پرونده‌های قتل‌های زنجيره ای در خوزستان و کرج که پس از آن گشوده شد، بسته نشده است.

جمعه گذشته مسئولان در شهر قزوين اعلام کردند که زن ۳۵ ساله‌ای بنام مهين را به اتهام ارتکاب اين قتل‌ها بازداشت کرده‌اند. به نوشته رسانه‌ها مهم‌ترين سرنخ کشف شده در خانه متهم، بريده روزنامه‌های مربوط به قتل‌های زنجيره‌ای قزوين است. همراه اين زن، همسر او نيز بازداشت شده است. به گفته مقام‌های قضایی هنوز اتهامی به او منتسب نشده است.

يکی از ساکنان شهر قزوين درباره پیامد این قتل‌ها برای ساکنان قزوین به ویژه زنان و دختران این شهر به راديو فردا می‌گويد: «در قزوين تقريباً هيچ خانواده‌ای نيست که راجع به اين موضوع صحبت نکند. شهر از اين موضوع به وحشت درآمده است. تمام مردان خانواده به زنان می‌سپارند که از خانه در نيايند. حتی آژانس‌های مسافربری زير سؤال رفته‌اند. ماشين‌های شخصی مسافربری خالی می‌روند. شلوغ‌ترين خيابان‌های شهر به شدت خلوت شده‌اند. زن‌ها تنهايی از خانه در نمی‌آيند. هيچکس احساس امنيت نمی‌کند. کسی در را باز نمی‌کند. به خاطر آنکه بعضی از کسانی که کشته شده‌اند، کسانی بودند که اعتماد کرده بودند و در را به روی کسی باز کرده بودند.»

این شهروند قزوین می‌افزاید: «همه می‌دانند که حداقل يک زن همدست قاتلان است. منتقدان می‌گويند که می‌شود دنبال کرد. خيلی گروه‌های جنايتکاری نيستند که زن همدستشان باشد. مقامات گفته‌اند به مردم چيزی نگوييد تشويش به وجود می‌آيد. ولی آگاهی ندادن باعث می‌شود که قربانی پنجمی و ششمی و هفتمی هم داشته باشد. مردم چيزی نمی‌دانند. جوان هستند، پيرند؟ دم خانه مردم می‌روند؟ توی خيابان می‌گيرندشان؟ چه کسانی را می‌گيرند؟ چادری‌ها را؟ پيرها را می‌گيرند؟ اين آخری‌ها زياد پير نبودند؟ يک آدم ۵۱ ساله هم ديگر پير حساب نمی‌شود. از خانه‌های قربانيان دزدی نمی‌کنند. به آنها تجاوز نمی‌شود. مسئله فقط ايجاد رعب است.»

فاطمه گوارايی، فعال سياسی متولد قزوين که سال‌ها در اين شهر زندگی کرده است در گفت‌وگو با رادیو فردا این قتل‌ها را اینگونه ریشه‌یابی می‌کند: «کل جامعه ايران به لحاظ، فقر، اعتياد، سرقت، ناهنجاری‌ها و مشکلات روانی با مشکلات زيادی مواجه است. اما به‌طور طبيعی بروز اينگونه رويدادها و ناهنجاری‌ها در شهرهايی که سنتی‌ترند و از بافت اعتقادی کهن‌تری برخوردارند، شايد به لحاظ زمانی ديرتر از جاهای ديگر پيش می‌آيد. خود اين نشان می‌دهد که اين نوع رويدادها در ايران از عمق و گستردگی بيشتری برخوردار شده است.»

خانم گوارايی در پاسخ به اين پرسش که چرا قاتل يا قاتلان زنان را انتخاب می‌کنند، می‌گويد: «قربانيان اوليه هر نوع آسيبی زنان هستند و معتقد است با وجود اينکه زنان در جامعه سنتی از يک محدوده حفاظتی و ضريب امنيتی بيشتری برخوردارند، گستردگی اين ناهنجاری‌ها در ايران باعث شده است که در شهرهای سنتی‌تر مانند قزوين هم پديده آسيب‌پذيری زنان روی دهد.»

آيا مسببان اين جنايت‌ها هدف روشنی دارند که اين طور روز روشن در مناطق پرجمعيت قربانيان خود را انتخاب می‌کنند؟ فاطمه گوارايی در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «از آنجا که ماهيت اين اشخاص روشن نيست نمی‌شود نتيجه مشخصی را بيان کرد. اما فقدان امنيت در شرايط کنونی ايران، به رغم اينکه طرح امنيت اجتماعی را به کار گرفته‌اند، وسيع است. خانواده‌های قربانيان مفقود شدن قربانی را به نيروهای انتظامی خبر داده اند اما قاتل زودتر از آنها عمل می‌کرده. به اعتقاد من اين نيروها به راستی حافظ امنيت جامعه ايران نيستند. از اين بابت بايد پاسخگو باشند. يک بار اينها کنفرانس مطبوعاتی در شهر برگزار نکردند که علل بروز اين حوادث و اقدامات نيروهای انتظامی را بيان کنند که به نوعی به امنيت روانی جامعه کمک کرده باشند. اين فقدان پاسخگويی در ميان مسئولان دولتی در ايران را می‌شود از زوايای گوناگون مشاهده کرد. هنوز بعد از شش قتل، نيروی پليس از مواجهه مستقيم با مسئله خودداری می‌کند. درحالی که در هر کشور ديگر، بالاترين مقام امنيتی شهر بايد استعفا می‌داد به دليل بی‌کفايتی که در تأمين امنيت اجتماعی شهر انجام داده بود.»

خانم گوارايی معتقد است اين سايه ناامنی تأثيراتش را بر روی شهر و به ويژه زندگی زنان در قزوين خواهد گذاشت و به نوعی برای اقدامات اجتماعی آنها ناامنی پديد خواهد آورد.