دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به انتشار کتابهایی در ارزیابی و تحلیل آنچه از آن به عنوان «عملیات رسانهای غرب علیه جمهوری اسلامی» یاد شده، کرده است. یکی از این کتابها به عملکرد رادیو فردا اختصاص دارد. آنچه در زیر میآید نقدی است بر این کتاب.
ارزيابی
ارزيابی و تحليل عمليات رسانه ای غرب عليه جمهوری اسلامی
جلد سوم - مروری بر « راديو فردا»
ناشر: دفتر مطالعات و برنامه ريزی رسانه ها
مؤلف: مسعود محمدی
مدير هنری: علی رضا جماعت لو
تيراژ: ۳۰۰۰ نسخه - ويژه مخاطبان خاص
اين کتاب در ۳۶۱ صفحه با پشت و روی جلد چهار رنگ، احتمالاً نخستين تلاش «غير بولتنی» دولت جمهوری اسلامی در راهی است که در عنوان آن مشخص شده است؛ يعنی مروری بر «راديو فردا».
اگر معنای جامع و مانع «مرور»، يعنی «مطالعه سريع» مورد نظر مؤلف آن مسعود محمدی باشد، بايد گفت که منظور او برآورده شده است. البته بررسی تحليلی برنامههايی مانند برنامههای «راديو فردا» نيازمند تحقيقی گستردهتر از «مرور» و «مطالعه سريع» است و ناگزير از يک تن برنمیآيد و نيازمند کاری گروهی است.
با اين حال در همين کار يک نفره که با مقدمه محمدعلی رامين، معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه شده، کاستیهايی به چشم میخورد که میشد آنها را به آسانی از ميان برداشت و آن را از صفت «غير علمی» بودن مبرا کرد.
برای نمونه در اين کتاب بيش از ۳۶۰ صفحهای، نشانی از فهرست اعلام به چشم نمیخورد تا محققان را در آينده راهگشا باشد يا در بسياری از موارد به ذکر نام خانوادگی افراد بسنده شده و کار شناسايی آنان را به حدس و گمان سپرده است.
از سوی ديگر، نقل گفتههايی از آيتالله علی خامنهای يا به نوشته مؤلف «امام خامنهای» بر پشت جلد اين کتاب، امکان اطلاق هر گونه بیطرفی به مؤلف آن را پيشاپيش از ميان برده است.
اعجاز ببر و بدوز
«مروری بر راديو فردا» هر چند ۳۶۱ صفحه دارد، اما در واقع جزوهای ۳۷ صفحهای بيشتر نيست و ۳۲۱ صفحه آن به لطف اعجاز کامپيوتری cut and paste يا «ببر و بدوز»، نسخهبرداری از گفتههای اين و آن در برنامههای راديو فرداست.
در ۳۷ صفحه نخست «مروری بر راديو فردا» مؤلف کوشيده است تا راديو فردا را در کنار رسانههای مشابه آن، مانند صدای آمريکا و بی بی سی، ابزار تهاجم فرهنگی غرب به ايران جلوه دهد و آن را بخشی از «جنگ نرم» جهان غرب با جمهوری اسلامی بنماياند.
با اين حال کوشش مؤلف در اين راه از دايره «لفظ» بيرون نرفته و از هرگونه استدلالی تهی است. برای نمونه، مؤلف با اين اشاره که شماری از دست اندرکاران رسانههای گروهی ايران به «راديو فردا» پيوستهاند، مینويسد:
«بی شک اين مستخدمين فوايد بسياری برای طراحان هجوم رسانهای که همانا دستگاههای اطلاعاتی و امنيتی کشورهای معاند هستند، دارد. چنين کسانی هم وضعيت روز کشور و اجتماع را میشناسند و هم به زبان جاری مردم آشنا هستند و هم برای مردم داخل کشور ناشناس و بيگانه نيستند. بنابراين میتوانند اطلاعات دست اول به سرويسهای جاسوسی غرب بدهند و به توليد مطالب و اجرای برنامههايی بپردازند که با گفتمان کنونی و دغدغه های جامعه داخل کشور نزديک است.» [ص ۱۵]
هر ناظر و خواننده بیطرفی با خواندن اين اشارات، بهرهگيری از روزنامهنگاران ايرانی در راديوهای فارسی زبان و توليد برنامههايی به «زبان جاری مردم» و مربوط به «گفتمان کنونی و دغدغههای جامعه» ايران را نه «عيب» که «حسن» به شمار خواهد آورد. همچنان که بهرهگيری جمهوری اسلامی از روزنامهنگاران انگليسی و آمريکايی در شبکه «پرس تی وی»، برای هيچ کارشناسی شگفتانگيز نيست.
سادهلوحی صدها ميليون دلاری
در همين صفحه ۱۵ همچنين آمده است:
«بسيار سادهلوحی است که پنداشته شود اين رسانه ها از جمله "راديو فردا" با وجود دهها و بلکه صدها ميليون دلاری که برای تداوم فعاليتشان هزينه میشود خودسرانه و بدون هماهنگی به پخش برنامه با موضوعيت و محوريت ايران بپردازند».
که باز برای ناظر بیطرف عبارت «دهها و بلکه صدها ميليون دلار» عبارتی است فاقد ارزش علمی و هم زمان، صد البته کار هيچ رسانهای نمیتواند و نبايد «خودسرانه» باشد.
هدف: بیثباتی
مؤلف «مروری بر راديو فردا» مینويسد:
«مهمترين وظيفه شبکه رسانههای معاند جمهوری اسلامی ايران، ايجاد شکاف و تقابل ميان دولت و نظام بوده است.» [ص ۱۵]
اما توضيحی نمیدهد که چگونه رسانهای فارسی زبان در خارج از کشور، اگر حتی بخواهد، میتواند ميان دولت و نظام جمهوری اسلامی شکاف و تقابل ايجاد کند؟
مؤلف ادامه میدهد:
«انتخابات دوره دهم رياست جمهوری ايران در سال ۱۳۸۸ يکی از فرصتهايی بود که گردانندگان اصلی شبکههای مذکور [رسانههای فارسی زبان خارج از ايران] برای پيشبرد پروژه بیثباتی در داخل کشور ماهها قبل از برگزاری، روی آن برنامهريزی کرده بودند.» [صص ۱۵ و۱۶]
به زبان ديگر اين «شبکه» مورد نظر مؤلف «مروری بر راديو فردا» از ماهها پيش خبر داشتهاند که محمود احمدینژاد و يارانش در انتخابات دوره دهم رياست جمهوری اسلامی به «تقلب» متهم خواهند شد.
تاريخچه راديو فردا و استقلال آن
مؤلف «مروری بر راديو فردا» در اشاره به راديو فردا مینويسد:
«راديو فردا يک ايستگاه راديويی فارسی زبان است که به هزينه کنگره آمريکا و تحت نظر شورای اطلاعرسانی بينالمللی آمريکا، يکی از ادارات دولت فدرال، اداره میشود.» [ص۲۱]
سپس ابراز تعجب میکند که راديو فردا چگونه میتواند در انعکاس اخبار و آزاد بودن انتشار اطلاعات «بیطرفانه» عمل کند؟ [ص۲۲]
که چنين پرسشی برای ناآشنايان به جوامع غربی و مردمسالاری، پرسشی است «معقول و بجا».
نکته ديگری که از ارزش کار مؤلف «مروری بر راديو فردا» میکاهد، سهوهايی است که ای بسا در شتابزدگی ريشه دارد. از جمله اشاره به اين که مديريت بخش فارسی راديوی اروپای آزاد/ راديو آزادی، سلف راديو فردا، را ايرج گرگين بر عهده داشته است. [ص۲۱] در حالی که اين گفته يک سره بیپايه است.
يا در اشاره به نازی عظيما، همکار پيشين راديو فردا که در پی سفری به ايران برای ديدار با مادر سالخورده و بيمارش ماهها از خروج از ايران محروم شد، مینويسد:
«در تمام اين ماهها محروميت، در خبرها و گزارشهای رسانههای مخالف دولت ايران و به خصوص راديو فردا، از وی به عنوان "خبرنگار و گزارشگر راديو فردا" ياد میشد در حالی که به گفته خودش و اذعان همان رسانهها، برای امری خانوادگی به ايران آمده بود.» [ص۳۵]
روشن نيست که چرا مؤلف از اين بابت متعجب شده است. مگر کسی نمیتواند هم زمان با گزارشگر بودن به عيادت مادر بيمارش برود؟......
جدولهای «فردا»
مؤلف «مروری بر راديو فردا» جدولهايی نيز از کارکرد راديو فردا به دست داده که برای پژوهشگران مسايل رسانهای میتواند جالب توجه باشد. از جمله اينکه راديو فردا در عرض دو سال ۱۱۸ بار با دکتر شيرين عبادی، ۱۴۹ بار با ماشاءالله شمسالواعظين و ۱۰۶ بار با عيسی سحرخيز مصاحبه کرده است. [ص۳۸]
در جدول ديگری نتيجهگيری شده که راديو فردا ۱.۴ درصد به انقلاب اسلامی، ۵.۵۵ درصد به جمهوری اسلامی، ۱.۲۵ درصد به ولايت فقيه و ۲.۵۶ درصد به رهبری پرداخته است. [ص۳۹]
درصد کل پرداختن راديو فردا به مسئولان ارشد نظام (سران سه قوه - شخصيتهای برجسته) [جمهوری اسلامی] نيز ۶.۱۲ درصد بيشتر نبوده است. [ص۳۹]
نمونههايی از محتوای برنامه های راديو فردا
زير اين عنوان، بخش اعظم «مروری بر راديو فردا» نقل قولهايی از برنامههای راديو فردا است که میتواند برای «مخاطبان خاص» اين کتاب جالب توجه باشد و بيش از هر عامل ديگری در تشخيص «بیطرفی» يا «طرفگيری» راديو فردا رهنمون آنها باشد.
ارزيابی
ارزيابی و تحليل عمليات رسانه ای غرب عليه جمهوری اسلامی
جلد سوم - مروری بر « راديو فردا»
ناشر: دفتر مطالعات و برنامه ريزی رسانه ها
مؤلف: مسعود محمدی
مدير هنری: علی رضا جماعت لو
تيراژ: ۳۰۰۰ نسخه - ويژه مخاطبان خاص
اين کتاب در ۳۶۱ صفحه با پشت و روی جلد چهار رنگ، احتمالاً نخستين تلاش «غير بولتنی» دولت جمهوری اسلامی در راهی است که در عنوان آن مشخص شده است؛ يعنی مروری بر «راديو فردا».
اگر معنای جامع و مانع «مرور»، يعنی «مطالعه سريع» مورد نظر مؤلف آن مسعود محمدی باشد، بايد گفت که منظور او برآورده شده است. البته بررسی تحليلی برنامههايی مانند برنامههای «راديو فردا» نيازمند تحقيقی گستردهتر از «مرور» و «مطالعه سريع» است و ناگزير از يک تن برنمیآيد و نيازمند کاری گروهی است.
با اين حال در همين کار يک نفره که با مقدمه محمدعلی رامين، معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه شده، کاستیهايی به چشم میخورد که میشد آنها را به آسانی از ميان برداشت و آن را از صفت «غير علمی» بودن مبرا کرد.
برای نمونه در اين کتاب بيش از ۳۶۰ صفحهای، نشانی از فهرست اعلام به چشم نمیخورد تا محققان را در آينده راهگشا باشد يا در بسياری از موارد به ذکر نام خانوادگی افراد بسنده شده و کار شناسايی آنان را به حدس و گمان سپرده است.
از سوی ديگر، نقل گفتههايی از آيتالله علی خامنهای يا به نوشته مؤلف «امام خامنهای» بر پشت جلد اين کتاب، امکان اطلاق هر گونه بیطرفی به مؤلف آن را پيشاپيش از ميان برده است.
اعجاز ببر و بدوز
«مروری بر راديو فردا» هر چند ۳۶۱ صفحه دارد، اما در واقع جزوهای ۳۷ صفحهای بيشتر نيست و ۳۲۱ صفحه آن به لطف اعجاز کامپيوتری cut and paste يا «ببر و بدوز»، نسخهبرداری از گفتههای اين و آن در برنامههای راديو فرداست.
در ۳۷ صفحه نخست «مروری بر راديو فردا» مؤلف کوشيده است تا راديو فردا را در کنار رسانههای مشابه آن، مانند صدای آمريکا و بی بی سی، ابزار تهاجم فرهنگی غرب به ايران جلوه دهد و آن را بخشی از «جنگ نرم» جهان غرب با جمهوری اسلامی بنماياند.
با اين حال کوشش مؤلف در اين راه از دايره «لفظ» بيرون نرفته و از هرگونه استدلالی تهی است. برای نمونه، مؤلف با اين اشاره که شماری از دست اندرکاران رسانههای گروهی ايران به «راديو فردا» پيوستهاند، مینويسد:
«بی شک اين مستخدمين فوايد بسياری برای طراحان هجوم رسانهای که همانا دستگاههای اطلاعاتی و امنيتی کشورهای معاند هستند، دارد. چنين کسانی هم وضعيت روز کشور و اجتماع را میشناسند و هم به زبان جاری مردم آشنا هستند و هم برای مردم داخل کشور ناشناس و بيگانه نيستند. بنابراين میتوانند اطلاعات دست اول به سرويسهای جاسوسی غرب بدهند و به توليد مطالب و اجرای برنامههايی بپردازند که با گفتمان کنونی و دغدغه های جامعه داخل کشور نزديک است.» [ص ۱۵]
هر ناظر و خواننده بیطرفی با خواندن اين اشارات، بهرهگيری از روزنامهنگاران ايرانی در راديوهای فارسی زبان و توليد برنامههايی به «زبان جاری مردم» و مربوط به «گفتمان کنونی و دغدغههای جامعه» ايران را نه «عيب» که «حسن» به شمار خواهد آورد. همچنان که بهرهگيری جمهوری اسلامی از روزنامهنگاران انگليسی و آمريکايی در شبکه «پرس تی وی»، برای هيچ کارشناسی شگفتانگيز نيست.
سادهلوحی صدها ميليون دلاری
در همين صفحه ۱۵ همچنين آمده است:
«بسيار سادهلوحی است که پنداشته شود اين رسانه ها از جمله "راديو فردا" با وجود دهها و بلکه صدها ميليون دلاری که برای تداوم فعاليتشان هزينه میشود خودسرانه و بدون هماهنگی به پخش برنامه با موضوعيت و محوريت ايران بپردازند».
که باز برای ناظر بیطرف عبارت «دهها و بلکه صدها ميليون دلار» عبارتی است فاقد ارزش علمی و هم زمان، صد البته کار هيچ رسانهای نمیتواند و نبايد «خودسرانه» باشد.
هدف: بیثباتی
مؤلف «مروری بر راديو فردا» مینويسد:
«مهمترين وظيفه شبکه رسانههای معاند جمهوری اسلامی ايران، ايجاد شکاف و تقابل ميان دولت و نظام بوده است.» [ص ۱۵]
اما توضيحی نمیدهد که چگونه رسانهای فارسی زبان در خارج از کشور، اگر حتی بخواهد، میتواند ميان دولت و نظام جمهوری اسلامی شکاف و تقابل ايجاد کند؟
مؤلف ادامه میدهد:
«انتخابات دوره دهم رياست جمهوری ايران در سال ۱۳۸۸ يکی از فرصتهايی بود که گردانندگان اصلی شبکههای مذکور [رسانههای فارسی زبان خارج از ايران] برای پيشبرد پروژه بیثباتی در داخل کشور ماهها قبل از برگزاری، روی آن برنامهريزی کرده بودند.» [صص ۱۵ و۱۶]
به زبان ديگر اين «شبکه» مورد نظر مؤلف «مروری بر راديو فردا» از ماهها پيش خبر داشتهاند که محمود احمدینژاد و يارانش در انتخابات دوره دهم رياست جمهوری اسلامی به «تقلب» متهم خواهند شد.
تاريخچه راديو فردا و استقلال آن
مؤلف «مروری بر راديو فردا» در اشاره به راديو فردا مینويسد:
«راديو فردا يک ايستگاه راديويی فارسی زبان است که به هزينه کنگره آمريکا و تحت نظر شورای اطلاعرسانی بينالمللی آمريکا، يکی از ادارات دولت فدرال، اداره میشود.» [ص۲۱]
سپس ابراز تعجب میکند که راديو فردا چگونه میتواند در انعکاس اخبار و آزاد بودن انتشار اطلاعات «بیطرفانه» عمل کند؟ [ص۲۲]
که چنين پرسشی برای ناآشنايان به جوامع غربی و مردمسالاری، پرسشی است «معقول و بجا».
نکته ديگری که از ارزش کار مؤلف «مروری بر راديو فردا» میکاهد، سهوهايی است که ای بسا در شتابزدگی ريشه دارد. از جمله اشاره به اين که مديريت بخش فارسی راديوی اروپای آزاد/ راديو آزادی، سلف راديو فردا، را ايرج گرگين بر عهده داشته است. [ص۲۱] در حالی که اين گفته يک سره بیپايه است.
يا در اشاره به نازی عظيما، همکار پيشين راديو فردا که در پی سفری به ايران برای ديدار با مادر سالخورده و بيمارش ماهها از خروج از ايران محروم شد، مینويسد:
«در تمام اين ماهها محروميت، در خبرها و گزارشهای رسانههای مخالف دولت ايران و به خصوص راديو فردا، از وی به عنوان "خبرنگار و گزارشگر راديو فردا" ياد میشد در حالی که به گفته خودش و اذعان همان رسانهها، برای امری خانوادگی به ايران آمده بود.» [ص۳۵]
روشن نيست که چرا مؤلف از اين بابت متعجب شده است. مگر کسی نمیتواند هم زمان با گزارشگر بودن به عيادت مادر بيمارش برود؟......
جدولهای «فردا»
مؤلف «مروری بر راديو فردا» جدولهايی نيز از کارکرد راديو فردا به دست داده که برای پژوهشگران مسايل رسانهای میتواند جالب توجه باشد. از جمله اينکه راديو فردا در عرض دو سال ۱۱۸ بار با دکتر شيرين عبادی، ۱۴۹ بار با ماشاءالله شمسالواعظين و ۱۰۶ بار با عيسی سحرخيز مصاحبه کرده است. [ص۳۸]
در جدول ديگری نتيجهگيری شده که راديو فردا ۱.۴ درصد به انقلاب اسلامی، ۵.۵۵ درصد به جمهوری اسلامی، ۱.۲۵ درصد به ولايت فقيه و ۲.۵۶ درصد به رهبری پرداخته است. [ص۳۹]
درصد کل پرداختن راديو فردا به مسئولان ارشد نظام (سران سه قوه - شخصيتهای برجسته) [جمهوری اسلامی] نيز ۶.۱۲ درصد بيشتر نبوده است. [ص۳۹]
نمونههايی از محتوای برنامه های راديو فردا
زير اين عنوان، بخش اعظم «مروری بر راديو فردا» نقل قولهايی از برنامههای راديو فردا است که میتواند برای «مخاطبان خاص» اين کتاب جالب توجه باشد و بيش از هر عامل ديگری در تشخيص «بیطرفی» يا «طرفگيری» راديو فردا رهنمون آنها باشد.