مهدی کروبی و ميرحسين موسوی، از رهبران مخالفان دولت، روز پنجشنبه با انتشار بيانيه مشترکی، از عدم برگزاری راهپيمايی در سالروز انتخابات خبر دادند. آقایان کروبی و موسوی نوشتهاند که به منظور حفظ جان و مال مردم، راهپيمايی پيشبينی شده برای ۲۲ خرداد را برگزار نخواهند کرد.
به گزارش سایتهای «سحام نیوز» و «کلمه»، اين دو رهبر مخالفان دولت با اشاره به سرکوب تظاهرات مسالمتآمیز در یک سال گذشته گفتهاند: «با اخبار رسیده از سازماندهی مجدد افراطیون و سرکوبگران در جهت یورش به مردم بیدفاع و مظلوم، از مردم و معترضان میخواهیم که خواسته و مطالبات به حق خود را از مجاری کمهزینهتر و مؤثرتری دنبال کنند.»
در این زمینه سعید رضوی فقیه، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در تهران، به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
سعید رضوی فقیه: به نظرم اتفاق خاصی نیافتاده. نفس اینکه آقایان موسوی و کروبی درخواست مجوز برای برگزاری راهپیمایی دادهاند، خطاب به وزارت کشور، حکایت از این دارد که آنها میخواهند در چارچوبهای قانونی و مسالمتآمیز جنبش اعتراضی سبز را به پیش ببرند.
طبیعتاً با کارشکنیهایی که دولت برآمده از انتخابات با تقلب و وزارت کشور این دولت چارهای ندارند جز اینکه برگزاری راهپیمایی روز ۲۲ خرداد را کان لم یکن تلقی کنند. این به دلیل است که آقایان موسوی و کروبی تأکید دارند روی نقش مسالمتآمیز اصلاحطلبانه و پرهیز از خشونت ولو اینکه این خشونت به صورت بهانهجویانه از طرف جناح سرکوبگر حاکمیت اعمال شود.
بنابراین برای اینکه آسیبی به هیچیک از شهروندان چه منتقد و چه غیرمنتقد نرسد، طبیعتاً بهترین راه حل این است که آقایان موسوی و کروبی به عنوان دو نفر از رهبران جنبش اعتراضی برگزاری راهپیمایی ۲۲ خرداد را کان لم یکن تلقی کنند.
به نظر من در تحلیل مسائل اجتماعی سیاسی ایران این سادهانگاری است که اگر ما گمان کنیم که تحولات جامعه ایرانی فقط از رهگذر برگزاری راهپیماییها و تجمعهای پرجمعیت اتفاق میافتد. این تحولات در سطح جهانی دارد رخ میدهد. مهمترین پارامتر و عاملی که این تحولات را پیش میبرد، گسترش آگاهی در دل شهروندان است و انتقال اطلاعات و اخبار راجع به مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی در ایران.
به گمان من همانطور که جنبش مذهبی ۱۵ خرداد به رغم سرکوبی که در سالهای ۴۱ تا ۴۳ شد، همچنان به راه خود ادامه داد و میوههای آن درختی که در سالهای آغازین دهه ۴۰ کشت شده بود، در سال ۵۷ چیده شد، میتوانیم انتظار داشته باشیم که جنبش اعتراضی سبز که در خرداد سال ۱۳۸۸ آغاز شده در سالهای بعد به ثمر بنشیند و برگزار نشدن راهپیمایی و تجمع هم به هیچ وجه به این معنا نخواهد بود که این جنبش سرکوب شده و تحولات اجتماعی سیاسی ایران به نقطه پایان خودش رسیده است.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی به هیچ وجه اجازه نخواهد داد که یک جمعیت قابل توجهی به عنوان معترض و منتقد در خیابانها به راهپیمایی مسالمتآمیز بپردازند. من فکر میکنم اسطوره قدرتنمایی جمهوری اسلامی روز ۲۵ خرداد سال گذشته به همین خاطر شکسته شد. یعنی جمعیت کثیری از شهروندان به صورت مسالمتآمیز در برابر حاکمیت و شیوههایی که حاکمیت اعمال میکند ایستادگی کردند. این یعنی پایان مشروعیت مردمی جمهوری اسلامی.
برای جمهوری اسلامی بهترین راه حل این است که یا تظاهرات مسالمتآمیز به خشونت کشیده شود تا امکان سرکوب خشن برایش فراهم شود و یا اینکه یک اقلیت پرشوری در کوچهها و خیابانهای تهران به صورت پراکنده حضور پیدا کنند و جمهوری اسلامی بتواند با ابزارهای خاص خودش قدرتنمایی کند و این اقلیت پرشور را هم سرکوب کند.
اما اجازه دادن به جمعیت کثیری از مخالفان برای راهپیمایی در خیابانهای تهران به صورت پرجمعیت و نمایش قدرت در برابر حاکمیت به نظر من برای جمهوری اسلامی به هیچ وجه مقدور و ممکن نیست و این اجازه را نه وزارت کشور و نه مقامات بالا هیچوقت صادر نخواهند کرد.
به گزارش سایتهای «سحام نیوز» و «کلمه»، اين دو رهبر مخالفان دولت با اشاره به سرکوب تظاهرات مسالمتآمیز در یک سال گذشته گفتهاند: «با اخبار رسیده از سازماندهی مجدد افراطیون و سرکوبگران در جهت یورش به مردم بیدفاع و مظلوم، از مردم و معترضان میخواهیم که خواسته و مطالبات به حق خود را از مجاری کمهزینهتر و مؤثرتری دنبال کنند.»
در این زمینه سعید رضوی فقیه، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در تهران، به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
- رادیو فردا: آقای رضوی فقیه، ارزیابی شما از بیاینه مشترک مهدی کروبی و میرحسین موسوی چیست؟
سعید رضوی فقیه: به نظرم اتفاق خاصی نیافتاده. نفس اینکه آقایان موسوی و کروبی درخواست مجوز برای برگزاری راهپیمایی دادهاند، خطاب به وزارت کشور، حکایت از این دارد که آنها میخواهند در چارچوبهای قانونی و مسالمتآمیز جنبش اعتراضی سبز را به پیش ببرند.
طبیعتاً با کارشکنیهایی که دولت برآمده از انتخابات با تقلب و وزارت کشور این دولت چارهای ندارند جز اینکه برگزاری راهپیمایی روز ۲۲ خرداد را کان لم یکن تلقی کنند. این به دلیل است که آقایان موسوی و کروبی تأکید دارند روی نقش مسالمتآمیز اصلاحطلبانه و پرهیز از خشونت ولو اینکه این خشونت به صورت بهانهجویانه از طرف جناح سرکوبگر حاکمیت اعمال شود.
بنابراین برای اینکه آسیبی به هیچیک از شهروندان چه منتقد و چه غیرمنتقد نرسد، طبیعتاً بهترین راه حل این است که آقایان موسوی و کروبی به عنوان دو نفر از رهبران جنبش اعتراضی برگزاری راهپیمایی ۲۲ خرداد را کان لم یکن تلقی کنند.
- با این وصف به نظر شما ادامه حرکت اعتراضی یا ادامه فعالیت مخالفان دولت از چه طریقی میتواند امکانپذیر باشد؟
به نظر من در تحلیل مسائل اجتماعی سیاسی ایران این سادهانگاری است که اگر ما گمان کنیم که تحولات جامعه ایرانی فقط از رهگذر برگزاری راهپیماییها و تجمعهای پرجمعیت اتفاق میافتد. این تحولات در سطح جهانی دارد رخ میدهد. مهمترین پارامتر و عاملی که این تحولات را پیش میبرد، گسترش آگاهی در دل شهروندان است و انتقال اطلاعات و اخبار راجع به مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی در ایران.
به گمان من همانطور که جنبش مذهبی ۱۵ خرداد به رغم سرکوبی که در سالهای ۴۱ تا ۴۳ شد، همچنان به راه خود ادامه داد و میوههای آن درختی که در سالهای آغازین دهه ۴۰ کشت شده بود، در سال ۵۷ چیده شد، میتوانیم انتظار داشته باشیم که جنبش اعتراضی سبز که در خرداد سال ۱۳۸۸ آغاز شده در سالهای بعد به ثمر بنشیند و برگزار نشدن راهپیمایی و تجمع هم به هیچ وجه به این معنا نخواهد بود که این جنبش سرکوب شده و تحولات اجتماعی سیاسی ایران به نقطه پایان خودش رسیده است.
- سؤال دیگر من مربوط به پیش از اعلام راهپیمایی از سوی آقایان موسوی و کروبی است، در حقیقت مربوط به مخالفت وزارت کشور با چنین راهپیمایی. به نظر شما چرا وزارت کشور با این راهپیمایی موافقت نکرد؟
واقعیت این است که جمهوری اسلامی به هیچ وجه اجازه نخواهد داد که یک جمعیت قابل توجهی به عنوان معترض و منتقد در خیابانها به راهپیمایی مسالمتآمیز بپردازند. من فکر میکنم اسطوره قدرتنمایی جمهوری اسلامی روز ۲۵ خرداد سال گذشته به همین خاطر شکسته شد. یعنی جمعیت کثیری از شهروندان به صورت مسالمتآمیز در برابر حاکمیت و شیوههایی که حاکمیت اعمال میکند ایستادگی کردند. این یعنی پایان مشروعیت مردمی جمهوری اسلامی.
برای جمهوری اسلامی بهترین راه حل این است که یا تظاهرات مسالمتآمیز به خشونت کشیده شود تا امکان سرکوب خشن برایش فراهم شود و یا اینکه یک اقلیت پرشوری در کوچهها و خیابانهای تهران به صورت پراکنده حضور پیدا کنند و جمهوری اسلامی بتواند با ابزارهای خاص خودش قدرتنمایی کند و این اقلیت پرشور را هم سرکوب کند.
اما اجازه دادن به جمعیت کثیری از مخالفان برای راهپیمایی در خیابانهای تهران به صورت پرجمعیت و نمایش قدرت در برابر حاکمیت به نظر من برای جمهوری اسلامی به هیچ وجه مقدور و ممکن نیست و این اجازه را نه وزارت کشور و نه مقامات بالا هیچوقت صادر نخواهند کرد.