شهرزاد کریمان: دخترم به بند عمومی منتقل شده است

شیوا نظرآهاری؛ فعال حقوق زنان

بیش از ۴۰ روز از بازداشت شیوا نظرآهاری عضو کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر در ایران می‌گذرد.

مقام‌های امنیتی جمهوری اسلامی ایران پس از یک ماه با انتقال خانم نظرآهاری از سلول انفرادی به یک سلول دیگر موافقت کرده‌اند و در این سلول شیوا نظرآهاری به همراه چهار زندانی دیگر نگهداری می‌شوند.

در همین اثنا محمد نظرآهاری پدر شیوا نیز با انتشار نامه‌ای خطاب به دخترش نوشته است: «شیوا جان، باور کن در اندیشه ما زندان وعده انقلاب نبود».

شهرزاد کریمان مادر خانم نظرآهاری در گفت‌وگو با رادیو فردا از آخرین تحولات در ارتباط با پرونده اتهامی دخترش می‌گوید.

رادیو فردا: خانم کریمان، آخرین اطلاعی که از وضعیت دختر خود دارید چیست؟

شهرزاد کریمان: طی تماسی که شيوا با خانه داشت گفت که حالم خوب است و نگران من نباشيد اما هنوز معلوم نيست کی آزاد می‌شوم.

او تقاضاکرده بود ما به زندان برويم و برايش پول ببريم، من از او پرسيدم مگر قرار است در زندان بمانی؟ گفت فکر نمی‌کنم به اين زودی آزاد شوم و فعلاً چيزی به من نگفته‌اند.

در مورد اتهامش پرسيدم، گفت هنوز چيزی به من نگفته‌اند. از او در مورد شرايط زندان پرسيديم، گفت زندان است ديگر. خواهرش پرسيد کسی پيش تو است؟ گفت بله کسی اينجا هست.

يعنی شيوا در سلول انفرادی نيست؟

خير، در بند عمومی ۲۰۹ است و گويا چهار نفر هم سلول هستند که يکی از آنها خانم بنی‌يعقوب است.

فکر می‌کنيد اين مسئله برای وضعيت شيوا بهتر است؟

همين که در انفرادی نيست برای ما دلگرمی است، چون شرايط انفرادی بسيار سخت است. فکر کنيد بچه من ۳۲ روز در انفرادی به سر برده؛ در يک سلول ۱.۵ متر در دو متر بدون هيچ امکاناتی. در انفرادی حتی اجازه ندارند روزنامه داشته باشند.

انشاءالله بتوانيم اين مسئله را به فال نيک بگيريم و زمينه آزادی اينها هر چه زودتر فراهم شود.

از کجا متوجه شديد هم سلولی شيوا، خانم بنی‌يعقوب است؟

من سؤال کردم می‌توانی بيشتر تماس بگيری؟ گفت نه فکر نمی‌کنم، هر بار که بازجو بيايد اجازه می‌دهد تلفن بزنيم. از او پرسيدم تنهايی؟ گفت نه به بند عمومی ۲۰۹ آمده‌ام که سلول‌های آن چهار نفری است. پرسيدم هم سلولی‌هايت چه کسانی هستند و مثل خود تو فکر می‌کنند؟ گفت مادر آنها را نمی‌شناسی، ولی يکی از آنها خانم بنی‌يعقوب است.

ما اين طوری متوجه شديم وگرنه هرچه به زندان اوين و دادگاه انقلاب مراجعه می‌کنيم همه انکار می‌کنند که اسم اين بچه‌ها در ليست زندان است.

خانم کريمان، چگونه دادگاه انقلاب و زندان اوين منکر حضور يک زندانی با نام شيوا نظرآهاری در داخل زندان هستند و بعد شيوا از داخل زندان با شما تماس می‌گيرد؟

من روز عيد مبعث که به زندان اوين رفته بودم، گفتم وقتی من می‌دانم بچه‌ام در ۲۰۹ اوين است چرا شما می‌گوييد اسم او در کامپيوتر زندان نيست؟ جواب دادند که ما اصلاً از ۲۰۹ هيچ اطلاعی نداريم و تمام مسئوليت آن دست وزارت اطلاعات است و شما بايد از آن طريق اقدام کنيد.

دادگاه انقلاب هم به ما می‌گويد بايد پرونده شيوا در زندان تکميل شود و برای ما ارسال کنند تا قاضی بتواند قضاوت کند. وقتی زياد پيگير می‌شويم يک تلفن در دادگاه انقلاب هست که می‌گويند شماره ۳۵۱۲ را بگير، اگر از آن طرف خط کسی گوشی را بردارد که صحبت می‌کنيم و او هم يک جواب سربالا می‌دهد و اگر بار دوم بخواهيم تماس بگيريم اصلاً گوشی را بر نمی‌دارند و پاسخگو نيستند.

در اين بين پدر شيوا هم يک نامه نوشته است، دلیل این اقدام چه بود؟

پدر شيوا جزو انقلابيون سال ۵۷ بود و به رغم مخالفت‌های من و مادرش هميشه در راهپيمايی‌ها حضور داشت و هميشه به ما نويد می‌داد حکومت استبدادی برچيده خواهد شد. او خودش در چاپخانه کار می‌کرد و در چاپ کتاب‌های انقلابی که چاپ آن ممنوع بود دست داشت.

او اصلاً انتظار نداشت بعد از ۳۰ سال با آن همه فداکاری برای به ثمر نشستن انقلاب ۵۷ اکنون بيش از ۴۰ روز حتی از بچه خود خبری نداشته باشد.

پدر شيوا در تظاهرات ۳۰ خرداد امسال بيرون رفته بود و وقتی در ايستگاه نواب نيروی انتظامی به جمعيت فشار می‌آورد، زمين خورده و پايش شکسته است. با اين پای شکسته مجبور است وضعيت شيوا را پيگيری کند شايد جوابی به ما بدهند.

پدر شيوا اين بار بعد از ۳۰ سال، تمام بی‌عدالتی‌هايی را که شيوا گاهی در خانه مطرح می‌کرد، با چشم خود ديد.