کتاب «سرکوب و کشتار دیگراندیشان مذهبی در ایران»، که هفته گذشته به زبان فارسی در اروپا منتشر شد، پژوهشی است ارزنده و مستند درباره یکی از فصلهای مهم اما نانوشته تاریخ ایران از دوران صفوی تا سالهای اخیر.
این کتاب، که در دو جلد منتشر شده است، از نخستین گامهای مستند و مدون در عرصهایاست که مورخان، روشنفکران و دانشگاههای ما کمتر به آن نزدیک شدهاند.
سرکوب خشن فیزیکی و فرهنگی دیگراندیشان مذهبی در ایران، به دوران کلاسیک، پس از مشروطه و به ویژه در سی سال اخیر، پدیدهای نهادینه شده، مستمر و مدام بوده و نه فقط حکومتها و روحانیون، که تودههای مردم نیز در آن نقشی مهم داشته و روشنفکران نیز گاه با سکوت خود با آن همراهی کردهاند.
حذف خشن، مستمر و نهادینه شده فیزیکی و فرهنگی دیگراندیشان مذهبی از بستر مؤلفههای به نسبت پایدار فرهنگی، سیاسی، تاریخی، اقتصادی و دینی جامعه ما برخاسته و دستکم از دوران ساسانیان تا کنون، بخش مهمی از تاریخ ما را شکل داده، در ناخودآگاه جمعی ما ثبت اما چون «جنایتی جمعی» انکار و به حساب گروههای کمشمار نوشته شده است.
تاریخ سرکوب دیگراندیشان مذهبی در ایران نانوشته مانده است چراکه قربانیان سرکوب خود امکان ثبت و نگارش سرنوشت خود را نداشته و تاریخنویسی رسمی نیز، که تا پیش از مشروطه در انحصار دربار، روحانیون و دیوانسالاران بود، دیگراندیشان مذهبی را از تاریخ مکتوب تبعید و گاه و به ندرت و برای نشان دادن «عدالت»، «دین خویی» و «بزرگی» شاهان و امیران و فقیهان و مفتیان به این بخش از تاریخ اشاره کرده است.
مورخان و روشنفکرانی نیز که از مشروطه تا کنون به تاریخ ایران پرداختهاند، دستکم تا دهههای اخیر، به ندرت، پژوهشی مستقل، جدی، روشمند و متدیک از این فصل خون بار و مکرر تاریخ ایران به دست داده و اغلب در باره آن سکوت یا آن را به اشاراتی موجز برگزار و نقش فرهنگ تک صدایی مردمان را در آن نادیده گرفتهاند.
در دهههای اخیر که نقد تاریخ و فرهنگ در جامعه ایرانی به ضرورتی مبرم بدل شده است، نوشتن و تحقیق درباره فصلهای نانوشته، پدیدههای نهادینه شده و به نسبت پایدار و مکرر و مؤلفههای نقد ناشده فرهنگ و تاریخ ایران نه فقط بر غنای تحقیقات تاریخی و جامعه شناختی میافزاید، که ما را در شناخت خود و فرهنگ و هویت خود یاری میکند.
کتاب سرکوب دیگراندیشان مذهبی در ایران از آثاری است که بخشی مهم اما نانوشته از تاریخ و هویت ما را برهنه کرده و در برابر نگاه نقاد ما مینهد.
این کتاب نه فقط گزارشی مستند و معتبر از سرکوب دیگراندیشان مذهبی را از عصر صفوی تا پایان نخستین دوره ریاست جمهوری آقای محمود احمدینژاد به دست میدهد، که می کوشد تا زمینههای نظری، روان شناختی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی این پدیده را در دورانهای مختلف تاریخ ایران و به ویژه در سی سال اخیر بررسی کند.
جلد اول کتاب، سرکوب و کشتار دیگراندیشان مذهبی را از عصر صفوی تا انقلاب اسلامی پی میگیرد و جلد دوم به ثبت مستند و تحلیل این پدیده در سی سال اخیر اختصاص یافته است.
بخش مهمی از جلد اول و بیشترین فصلهای جلد دوم به گاه شماری و ثبت سرکوب و کشتار بابیان و بهائیان اختصاص یافته و گزارشی مستند و مدون درباره سرکوب فرهنگی و کشتار پیروان این مذاهب را در ایران به دست داده و میکوشد تا دلایل برخورد خشن و متفاوت روحانیت شیعه را با این دو مذهب تحلیل کند.
روایتهای مستند ثبت شده در این فصلها دامنه گسترده و عمق خشونت بیرحمانهای را به تصویر میکشند که فرهنگ تک صدایی بر دیگراندیشان اعمال میکند.
مؤلف در هر دو جلد کتاب کوشیده است تا در کنار گاهشماری سرکوب، مباحث نظری و ایدئولوژیک مرتبط با موضوع پژوهش خود را نیز مطرح کند و در این عرصه نیز،به ویژه درباره زمینههای نظری برخورد روحانیت شیعه با بابیان و بهائیان، موفق بوده است.
کتاب از نخستین گامها در این عرصه است و چون هر گام نخستینی از کاستی بری نیست که از آن جمله میتوان به گرافیک، صفحهآرایی و روی جلد غیرحرفهای، غیبت فهرست اعلام و شتابزدگی در برخی فصلها اشاره کرد که میتوانند در چاپهای بعدی تغییر کنند.
کتاب «سرکوب و کشتار دیگراندیشان مذهبی در ایران» اما به دلیل پیشگامی خود در عرصه موضوعی که تا کنون در پژوهشهای تاریخی ایران غائب بوده و نانوشته مانده است، به دلیل کوشش مؤلف در گردآوری و ارائه و تنظیم روشمند اسناد و مدارکی که دستیابی به آنها چندان آسان نیست و نیز به دلیل نثر روان آن اثری پرارج است.
این کتاب را سهراب نیکوصفت تألیف کرده است.
سرکوب خشن فیزیکی و فرهنگی دیگراندیشان مذهبی در ایران، به دوران کلاسیک، پس از مشروطه و به ویژه در سی سال اخیر، پدیدهای نهادینه شده، مستمر و مدام بوده و نه فقط حکومتها و روحانیون، که تودههای مردم نیز در آن نقشی مهم داشته و روشنفکران نیز گاه با سکوت خود با آن همراهی کردهاند.
حذف خشن، مستمر و نهادینه شده فیزیکی و فرهنگی دیگراندیشان مذهبی از بستر مؤلفههای به نسبت پایدار فرهنگی، سیاسی، تاریخی، اقتصادی و دینی جامعه ما برخاسته و دستکم از دوران ساسانیان تا کنون، بخش مهمی از تاریخ ما را شکل داده، در ناخودآگاه جمعی ما ثبت اما چون «جنایتی جمعی» انکار و به حساب گروههای کمشمار نوشته شده است.
تاریخ سرکوب دیگراندیشان مذهبی در ایران نانوشته مانده است چراکه قربانیان سرکوب خود امکان ثبت و نگارش سرنوشت خود را نداشته و تاریخنویسی رسمی نیز، که تا پیش از مشروطه در انحصار دربار، روحانیون و دیوانسالاران بود، دیگراندیشان مذهبی را از تاریخ مکتوب تبعید و گاه و به ندرت و برای نشان دادن «عدالت»، «دین خویی» و «بزرگی» شاهان و امیران و فقیهان و مفتیان به این بخش از تاریخ اشاره کرده است.
مورخان و روشنفکرانی نیز که از مشروطه تا کنون به تاریخ ایران پرداختهاند، دستکم تا دهههای اخیر، به ندرت، پژوهشی مستقل، جدی، روشمند و متدیک از این فصل خون بار و مکرر تاریخ ایران به دست داده و اغلب در باره آن سکوت یا آن را به اشاراتی موجز برگزار و نقش فرهنگ تک صدایی مردمان را در آن نادیده گرفتهاند.
در دهههای اخیر که نقد تاریخ و فرهنگ در جامعه ایرانی به ضرورتی مبرم بدل شده است، نوشتن و تحقیق درباره فصلهای نانوشته، پدیدههای نهادینه شده و به نسبت پایدار و مکرر و مؤلفههای نقد ناشده فرهنگ و تاریخ ایران نه فقط بر غنای تحقیقات تاریخی و جامعه شناختی میافزاید، که ما را در شناخت خود و فرهنگ و هویت خود یاری میکند.
کتاب سرکوب دیگراندیشان مذهبی در ایران از آثاری است که بخشی مهم اما نانوشته از تاریخ و هویت ما را برهنه کرده و در برابر نگاه نقاد ما مینهد.
این کتاب نه فقط گزارشی مستند و معتبر از سرکوب دیگراندیشان مذهبی را از عصر صفوی تا پایان نخستین دوره ریاست جمهوری آقای محمود احمدینژاد به دست میدهد، که می کوشد تا زمینههای نظری، روان شناختی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی این پدیده را در دورانهای مختلف تاریخ ایران و به ویژه در سی سال اخیر بررسی کند.
جلد اول کتاب، سرکوب و کشتار دیگراندیشان مذهبی را از عصر صفوی تا انقلاب اسلامی پی میگیرد و جلد دوم به ثبت مستند و تحلیل این پدیده در سی سال اخیر اختصاص یافته است.
بخش مهمی از جلد اول و بیشترین فصلهای جلد دوم به گاه شماری و ثبت سرکوب و کشتار بابیان و بهائیان اختصاص یافته و گزارشی مستند و مدون درباره سرکوب فرهنگی و کشتار پیروان این مذاهب را در ایران به دست داده و میکوشد تا دلایل برخورد خشن و متفاوت روحانیت شیعه را با این دو مذهب تحلیل کند.
روایتهای مستند ثبت شده در این فصلها دامنه گسترده و عمق خشونت بیرحمانهای را به تصویر میکشند که فرهنگ تک صدایی بر دیگراندیشان اعمال میکند.
مؤلف در هر دو جلد کتاب کوشیده است تا در کنار گاهشماری سرکوب، مباحث نظری و ایدئولوژیک مرتبط با موضوع پژوهش خود را نیز مطرح کند و در این عرصه نیز،به ویژه درباره زمینههای نظری برخورد روحانیت شیعه با بابیان و بهائیان، موفق بوده است.
کتاب از نخستین گامها در این عرصه است و چون هر گام نخستینی از کاستی بری نیست که از آن جمله میتوان به گرافیک، صفحهآرایی و روی جلد غیرحرفهای، غیبت فهرست اعلام و شتابزدگی در برخی فصلها اشاره کرد که میتوانند در چاپهای بعدی تغییر کنند.
کتاب «سرکوب و کشتار دیگراندیشان مذهبی در ایران» اما به دلیل پیشگامی خود در عرصه موضوعی که تا کنون در پژوهشهای تاریخی ایران غائب بوده و نانوشته مانده است، به دلیل کوشش مؤلف در گردآوری و ارائه و تنظیم روشمند اسناد و مدارکی که دستیابی به آنها چندان آسان نیست و نیز به دلیل نثر روان آن اثری پرارج است.
این کتاب را سهراب نیکوصفت تألیف کرده است.