کوروش زعیم از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران، پس از سه ماه زندان، هفته پیش آزاد شد و در نخستین اقدام سیاسی خود از عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی استعفا داد. آقای زعیم در گفتوگو با رادیو فردا، دلایل کنارهگیری خود را از شورای مرکزی جبهه ملی را تشریح میکند.
رادیو فردا: آقای زعیم، علت اینکه پس از سه ماه زندان، در نخستین اقدام سیاسی خودتان از جبهه ملی کنارهگیری کردید، چه بود؟
کوروش زعیم: البته من این تصمیم را پیش از دستگیری گرفته بودم و متن آن را نوشته بودم. همان طور که میدانید در ۱۲ خرداد ماه من از هیئت اجرایی کنارهگیری کردم و این گام دوم من بود. ولی متأسفانه به علت بازداشتم سه ماه عقب افتاد.
بنابر این، این مسئله هیچ ارتباطی با جریان بازداشت و زندان رفتن من نداشت. علتش هم این است که ما الان در شرایط بسیار خطیری در کشور به سر میبریم که شرحش دیگر ضرورت ندارد.
در شورای مرکزی جبهه ملی دو دیدگاه وجود دارد، یک گروه بر این باورند که در این دوران پرآشوب، از آنجایی که فعالیت و گردهمایی ممنوع است و ممنوعیت دسترسی به مطبوعات کشور وجود دارد، توان تأثیرگذاری نداریم و باید در انتظار شرایطی بنشینیم که این امکانات در دسترسمان باشد و بسیار هم فکر معقولی است. دقیقاً درست است.
اما گروه دیگر بر این باورند که دقیقاً در همین شرایط سخت و محدودکننده است که جبهه ملی رسالت مبارزه با خفقان و ممنوعیت را دارد، باید برای تأثیرگذاری بر روند رویدادهای سرنوشتسازی که الان شاهد آن هستیم تلاش کند و هزینه آن را هم بپذیرد و در چنین شرایط خطیری است که اعضای کلیدی جبهه ملی باید به مردم ثابت کنند که در کنار آنها هستند، خطر مبارزه برای آزادی ملت را به جان بپذیرند و سزاوار اعتماد و پیروی جامعه هستند.
من متعلق به گروه دوم هستم. باور دارم که نباید در شرایط کنونی که بسیار بسیار حساس و تاریخی است و کاهلی ما میتواند کشورمان را در یک گرداب خشونت و چند پارگی هدایت کند، ساکت باشیم و فقط نظارهگر باشیم.
البته من هنوز هم عضو دائمی جبهه ملی هستم. هرگز از جبهه ملی بیرون نمیآیم و هیچ سازمان سیاسی دیگر را هم به جز جبهه ملی قبول ندارم. ولی البته من دو هدف دارم. یکی اینکه تلاشهایی که باید در شرایط کنونی انجام دهیم را به عنوان یک سازمان سیاسی، با راههایی که باور داریم که درست و تاثیرگذار است ادامه بدهیم.
دوم اینکه یکی از دشواریهایی که من همیشه آن را هشدار دادهام، مسئله یکپارچگی ملی کشور و تلاش در راستای میراث فرهنگی است. به زودی برنامههایی در راه ترویج فرهنگ ایرانی و حفظ و گسترش آن، حتی در حد فرامرزی، دارم که بعداً اعلام خواهم کرد و از این پس بخش عمدهای از وقت من صرف آن خواهد شد.
من این پیشنهاد را ۱۰ سال پیش به شورای مرکزی دادم. دلیلش هم این بود که شورای ما متشکل از مردانی است که سالهای سال به مبارزه سیاسی پرداختهاند و به علت اینکه خوشبختانه تا به امروز دوام داشتهاند، اعضای جدید جبهه ملی بعدی فرصت ورود به شورای مرکزی و دخالت در سیاستگذاری جبهه ملی را پیدا نکردند.
من ۱۰ سال پیش هم این پیشنهاد را دادم و امروز باز هم آن را تکرار کردم که یک شورای عالی مشورتی به نام شورای عالی مهستان جبهه ملی تشکیل شود که شامل اعضای ادوار و همچنین کسانی باشد که بالای ۷۰ سال سن دارند و به طور داوطلبانه خود را عضو آن شورا کردهاند.
آن شورا مثل مجلس سنا عمل خواهد کرد و تمام مصوبات شورای مرکزی را دوباره بازنگری خواهد کرد و میتواند این مصوبات را هم اصلاح کند یا برای بازنگری بازگرداند. به این گونه ما هم احترام اعضای قدیمی، مثل خود من، را حفظ خواهیم کرد و ٱنها کماکان موقعیت برتر خودشان را حفظ خواهند کرد و هم اینکه شورای مرکزی برای نسلهای دوم و سوم بعد از انقلاب که الان هیچ فرصت ورود ندارد را فراهم خواهند کرد. اینها کسانی هستند که امروز باید جبهه ملی را بر روی دوششان بازسازی کنیم.
من از اینکه سازمانهای وابسته در اروپا، سرانجام همبستهتر شدهاند و اختلافاتشان را کنار گذاشتهاند اظهار خشنودی کردهام و امیدوار بودهام که این یکصدایی و همبستگی آنان، سرمشقی برای ما در ایران باشد تا بتوانیم جبهه ملی را در ایران بر پایه ورود نسلهای جوانی که شایستگی زیادی برای ورود به عرصه سیاستگذاری دارند، بازسازی کنیم.
نه به هیچ وجه. پلیس امنیت نیروی انتظامی پس از نیمه شب مرا دستگیر کرد و تحویل وزارت اطلاعات داد. رفتارشان با من بسیار محترمانه بود که سه سال پیش هم همین طور بود. حتی در دهه شصت هم که در زندان بودم من شکنجه نشدم. ولی از ابزارهای روانشناختی برای فشار به ذهن آدم استفاده میشود. من به هیچ وجه در معرض شکنجههای سختافزاری قرار نگرفتم. نه توهین شدم و نه مورد اهانت فیزیکی قرار گرفتم.
بله. من با قید وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شدم که معنی آن این است که بعداً برای جلسه دادگاه احضار خواهم شد. اتهامات من هم همان موارد تکراری و کلیشهای، اقدام علیه امنیت ملی، تشویش اذهان عمومی، براندازی نرم و توهین به ارکان نظام جمهوری اسلامی بود.
ولی خودم جرمم را ایمان داشتن به اصول ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷ و ۳۲ و ۳۷ قانون اساسی میدانم. اینکه من این اصول را باور کرده بودم و طبق آن عمل میکردم که احتمالاً این اعتماد، جرم بزرگی بوده است.
اصل ۲۳، تفتیش عقاید را ممنوع میداند. اصل ۲۴، آزادی مطبوعات را تضمین میکند. اصل ۲۵ ممنوعیت بازرسی و ترساندن و تفتیش نامه و مکالمات تلفنی را منع میکند و اصل ۲۶ هم بر مبنای آزادی سیاسی و صنفی استوار است. اصل ۲۷، در مورد آزادی گردهمایی و راهپیمایی است و اصل ۳۲ و ۳۷ نیز، اصل برائت انسانهاست.
من این اصول را باور کرده بودم و تمام فعالیت سالیان من بر پایه این اصول بوده است. ظاهراً اینها جرم بزرگی در سیستم جمهوری اسلامی است.
صد در صد. نه تنها ادامه خواهم داد بلکه وقت بیشتری بر روی این کار خواهم گذاشت. چون من میدانم که این فعالیتها، در آینده تأثیر مثبتی بر منافع کشور خواهد داشت.
الان مشکل ما در همین زمینه محیط زیست و میراث فرهنگی است که جمهوری اسلامی به طور سیستماتیک آنها را نابود میکند. برنامههای دیگری هم در این زمینه دارم که بعدها اعلام خواهم کرد.
کوروش زعیم: البته من این تصمیم را پیش از دستگیری گرفته بودم و متن آن را نوشته بودم. همان طور که میدانید در ۱۲ خرداد ماه من از هیئت اجرایی کنارهگیری کردم و این گام دوم من بود. ولی متأسفانه به علت بازداشتم سه ماه عقب افتاد.
بنابر این، این مسئله هیچ ارتباطی با جریان بازداشت و زندان رفتن من نداشت. علتش هم این است که ما الان در شرایط بسیار خطیری در کشور به سر میبریم که شرحش دیگر ضرورت ندارد.
در شورای مرکزی جبهه ملی دو دیدگاه وجود دارد، یک گروه بر این باورند که در این دوران پرآشوب، از آنجایی که فعالیت و گردهمایی ممنوع است و ممنوعیت دسترسی به مطبوعات کشور وجود دارد، توان تأثیرگذاری نداریم و باید در انتظار شرایطی بنشینیم که این امکانات در دسترسمان باشد و بسیار هم فکر معقولی است. دقیقاً درست است.
اما گروه دیگر بر این باورند که دقیقاً در همین شرایط سخت و محدودکننده است که جبهه ملی رسالت مبارزه با خفقان و ممنوعیت را دارد، باید برای تأثیرگذاری بر روند رویدادهای سرنوشتسازی که الان شاهد آن هستیم تلاش کند و هزینه آن را هم بپذیرد و در چنین شرایط خطیری است که اعضای کلیدی جبهه ملی باید به مردم ثابت کنند که در کنار آنها هستند، خطر مبارزه برای آزادی ملت را به جان بپذیرند و سزاوار اعتماد و پیروی جامعه هستند.
من متعلق به گروه دوم هستم. باور دارم که نباید در شرایط کنونی که بسیار بسیار حساس و تاریخی است و کاهلی ما میتواند کشورمان را در یک گرداب خشونت و چند پارگی هدایت کند، ساکت باشیم و فقط نظارهگر باشیم.
- آقای زعیم، از لحن نامه شما این طور برمیآید که به شیوه اداره جبهه ملی هم انتقاد دارید و راهی را که میروند نمیپسندید. آیا خیال دارید شخصاً و به تنهایی به فعالیتهای سیاسی خود ادامه دهید؟ یا اینکه تلاشتان را منحصر به زمینه میراث فرهنگی و تاریخی ایران خواهید کرد؟
البته من هنوز هم عضو دائمی جبهه ملی هستم. هرگز از جبهه ملی بیرون نمیآیم و هیچ سازمان سیاسی دیگر را هم به جز جبهه ملی قبول ندارم. ولی البته من دو هدف دارم. یکی اینکه تلاشهایی که باید در شرایط کنونی انجام دهیم را به عنوان یک سازمان سیاسی، با راههایی که باور داریم که درست و تاثیرگذار است ادامه بدهیم.
دوم اینکه یکی از دشواریهایی که من همیشه آن را هشدار دادهام، مسئله یکپارچگی ملی کشور و تلاش در راستای میراث فرهنگی است. به زودی برنامههایی در راه ترویج فرهنگ ایرانی و حفظ و گسترش آن، حتی در حد فرامرزی، دارم که بعداً اعلام خواهم کرد و از این پس بخش عمدهای از وقت من صرف آن خواهد شد.
- در برنامه خودتان به جبهه ملی پیشنهاد کردید که شورای مهستان تشکیل شود. از منظر شما این شورا چگونه شورایی خواهد بود و آیا فکر میکنید اعضای کنونی جبهه ملی این پیشنهاد را بپذیرند؟
من این پیشنهاد را ۱۰ سال پیش به شورای مرکزی دادم. دلیلش هم این بود که شورای ما متشکل از مردانی است که سالهای سال به مبارزه سیاسی پرداختهاند و به علت اینکه خوشبختانه تا به امروز دوام داشتهاند، اعضای جدید جبهه ملی بعدی فرصت ورود به شورای مرکزی و دخالت در سیاستگذاری جبهه ملی را پیدا نکردند.
من ۱۰ سال پیش هم این پیشنهاد را دادم و امروز باز هم آن را تکرار کردم که یک شورای عالی مشورتی به نام شورای عالی مهستان جبهه ملی تشکیل شود که شامل اعضای ادوار و همچنین کسانی باشد که بالای ۷۰ سال سن دارند و به طور داوطلبانه خود را عضو آن شورا کردهاند.
آن شورا مثل مجلس سنا عمل خواهد کرد و تمام مصوبات شورای مرکزی را دوباره بازنگری خواهد کرد و میتواند این مصوبات را هم اصلاح کند یا برای بازنگری بازگرداند. به این گونه ما هم احترام اعضای قدیمی، مثل خود من، را حفظ خواهیم کرد و ٱنها کماکان موقعیت برتر خودشان را حفظ خواهند کرد و هم اینکه شورای مرکزی برای نسلهای دوم و سوم بعد از انقلاب که الان هیچ فرصت ورود ندارد را فراهم خواهند کرد. اینها کسانی هستند که امروز باید جبهه ملی را بر روی دوششان بازسازی کنیم.
- شما بیانیهای هم برای جبهه ملی در اروپا صادر کردید. ممکن است بگویید در این بیانیه به چه مسائلی اشاره کردهاید؟
من از اینکه سازمانهای وابسته در اروپا، سرانجام همبستهتر شدهاند و اختلافاتشان را کنار گذاشتهاند اظهار خشنودی کردهام و امیدوار بودهام که این یکصدایی و همبستگی آنان، سرمشقی برای ما در ایران باشد تا بتوانیم جبهه ملی را در ایران بر پایه ورود نسلهای جوانی که شایستگی زیادی برای ورود به عرصه سیاستگذاری دارند، بازسازی کنیم.
- در طول ۹۱ روزی که در زندان بودید تحت فشارهای روانی و جسمی و شکنجه هم قرار گرفتید؟
نه به هیچ وجه. پلیس امنیت نیروی انتظامی پس از نیمه شب مرا دستگیر کرد و تحویل وزارت اطلاعات داد. رفتارشان با من بسیار محترمانه بود که سه سال پیش هم همین طور بود. حتی در دهه شصت هم که در زندان بودم من شکنجه نشدم. ولی از ابزارهای روانشناختی برای فشار به ذهن آدم استفاده میشود. من به هیچ وجه در معرض شکنجههای سختافزاری قرار نگرفتم. نه توهین شدم و نه مورد اهانت فیزیکی قرار گرفتم.
- اتهام بازداشت شما چه بود؟ آیا قرار است مجدداً محاکمه شوید؟
بله. من با قید وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شدم که معنی آن این است که بعداً برای جلسه دادگاه احضار خواهم شد. اتهامات من هم همان موارد تکراری و کلیشهای، اقدام علیه امنیت ملی، تشویش اذهان عمومی، براندازی نرم و توهین به ارکان نظام جمهوری اسلامی بود.
ولی خودم جرمم را ایمان داشتن به اصول ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷ و ۳۲ و ۳۷ قانون اساسی میدانم. اینکه من این اصول را باور کرده بودم و طبق آن عمل میکردم که احتمالاً این اعتماد، جرم بزرگی بوده است.
- میتوانید بگویید که این اصلها چه میگویند؟
اصل ۲۳، تفتیش عقاید را ممنوع میداند. اصل ۲۴، آزادی مطبوعات را تضمین میکند. اصل ۲۵ ممنوعیت بازرسی و ترساندن و تفتیش نامه و مکالمات تلفنی را منع میکند و اصل ۲۶ هم بر مبنای آزادی سیاسی و صنفی استوار است. اصل ۲۷، در مورد آزادی گردهمایی و راهپیمایی است و اصل ۳۲ و ۳۷ نیز، اصل برائت انسانهاست.
من این اصول را باور کرده بودم و تمام فعالیت سالیان من بر پایه این اصول بوده است. ظاهراً اینها جرم بزرگی در سیستم جمهوری اسلامی است.
- آیا شما همچنان به فعالیتهای خود در زمینه میراث فرهنگی و تاریخی و مسائل زیست محیطی ادامه خواهید داد؟
صد در صد. نه تنها ادامه خواهم داد بلکه وقت بیشتری بر روی این کار خواهم گذاشت. چون من میدانم که این فعالیتها، در آینده تأثیر مثبتی بر منافع کشور خواهد داشت.
الان مشکل ما در همین زمینه محیط زیست و میراث فرهنگی است که جمهوری اسلامی به طور سیستماتیک آنها را نابود میکند. برنامههای دیگری هم در این زمینه دارم که بعدها اعلام خواهم کرد.