مهدیه محمدی گرگانی، همسر احمد زیدآبادی روزنامهنگار و دبیرکل سازمان ادوارتحکیم وحدت که به مدت یک ماه است در زندان به سر میبرد، در نامهای به آیتالله شاهرودی رئیس قوه قضاییه، به آنچه که او «اعمال بیقانونی» در مورد همسرش خوانده، اعتراض کرده و خواهان اختصاص یافتن یک ساعت از برنامههای صدا و سیمای جمهوری اسلامی در هفته، به جریان مخالف در ایران شده است.
خانم محمدی گرگانی در گفتوگو در مورد انگیزه خود برای نوشتن این نامه و همچنین آخرین اطلاعات از وضعیت احمد زیدآبادی گفته است.
رادیو فردا: خانم محمدی، دلیل نوشتن این نامه چه بود؟
مهدیه محمدی گرگانی: انگيزه من برای نوشتن اين نامه، رفتارهای غيرقانونی است که در اين مدت قوه قضاييه از خود نشان داده و آقای زيدآبادی را يک ماه پيش به صورت غير قانونی بازداشت کرده است.
ما بايد صدايمان را به کجا برسانيم وقتی احساس میکنيم مظلوم واقع شديم؟ آدمی که دکتر اين مملکت و کارشناس مسايل سياسی است طبيعی است که بايد مشکلات و انتقادات را مطرح کند، اتفاقاً اگر سکوت کند ظلم است. اما او را به صورت غير قانونی بازداشت کردهاند.
در اين مدت به ما هم فشار زيادی وارد شده است. اينها به خانه ما وارد شدهاند و حريم خانه را شکستهاند و بچههای من ترسيدهاند. با اين وجود ما نمیتوانيم شکايت کنيم و حتی جايی نيست که صدايمان را به گوش کسی برسانيم.
صدا و سيما و روزنامهها که به طور کامل در اختيار دولت است. آقای شاهرودی هم که اخيراً حکم داده حتی مصاحبه با راديوها و تلويزيونهای خارجی جرم است. اينها حتی اين رسانهها را هم از ما گرفتهاند، پس ما بايد چکار کنيم؟ فقط بنشينيم و نگاه کنيم که چطور مظلوم واقع شدهايم و نتوانيم صدايمان را به جايی برسانيم؟
اين نامه حاوی چه نکاتی است؟
اين نامه درحقيقت يک رنجنامه است؛ رنجنامه اين يک ماه فشار وحشتناکی که به من و خانوادهام وارد میشود. همچنين تأکيد روی موارد قانون اساسی است و اثبات اين که رفتار نظام در اين يک ماه دقيقا خلاف قانون بوده است، درحالی که دم از اين میزنند که اگر کسی معترض به جمهوری اسلامی يا انتخابات است بايد قانونی رفتار کند، خودشان به عنوان مجری قانون غيرقانونی رفتار میکنند.
در ضمن مسئوليت مصاحبههای ما با رسانههای خارجی به عهده نظام جمهوری اسلامی است، چون هيچ رسانهای در داخل صدای ما را انعکاس نمیدهد. اگر صدا و سيما هفتهای يک ساعت به جناح مخالف فرصت میداد تا صدای ما به گوش مردم برسد ديگر نيازی به مصاحبه با رسانههای خارجی نبود، ولی وقتی چنين فرصتی نيست طبيعی است که ما با رسانهای خارجی مصاحبه میکنيم.
وضعيت ما دقيقاً مانند کسی است که در خانه خودش به او ظلم میکنند و بعد به او میگويند داد نزن که همسايه ها صدايت را بشنوند. وقتی در خاک خودمان به ما اين چنين فشار میآورند، فرياد میزنيم که همسايهها هم صدای ما را بشنوند، چون بنیآدم اعضای يکديگرند.
شما از وضعيت آقای زيدآبادی اطلاعی داريد؟
اکنون يک ماه است که بازداشت شده و فقط ۱۷ روز بعد از بازداشت، او يک تماس تلفنی کوتاه با ما داشت و ديگر هيچ اطلاعی از او نداريم.
آيا میدانيد کدام زندان است؟
خودش گفت که در زندان اوين است، ولی خبر نداشت در کدام بند. وقتی آقای زيدآبادی میگويد خبر ندارم کجا هستم، يعنی در انفرادی به سر میبرد.
آيا آقای زيدآبادی وکيل دارد؟
بله، آقای زيدآبادی خودش يک وکيل دارد و ما هم يک وکيل ديگر برای پيگيری وضعيت او فرستاديم، اما مسئولان هيچ جوابی نمیدهند.
من در نامهام نوشتهام که ما مراجعات مختلفی داشتيم اما اينها اصلاً خودشان را موظف به پاسخگويی نمیدانند و اين نقض صريح قانون است. اينها بايد ظرف ۲۴ ساعت به ما خبر میدادند و میگفتند اتهام او چيست و او را به کجا بردهاند.
اما خيلی جالب است که میگويند ما اصلاً چنين آدمی را نمیشناسيم. معاون امنيتی آقای مرتضوی به ما میگويد من اصلاً چنين آدمی را نمیشناسم، اصلاً آقای زيدآبادی کيست؟
خانم محمدی گرگانی در گفتوگو در مورد انگیزه خود برای نوشتن این نامه و همچنین آخرین اطلاعات از وضعیت احمد زیدآبادی گفته است.
رادیو فردا: خانم محمدی، دلیل نوشتن این نامه چه بود؟
مهدیه محمدی گرگانی: انگيزه من برای نوشتن اين نامه، رفتارهای غيرقانونی است که در اين مدت قوه قضاييه از خود نشان داده و آقای زيدآبادی را يک ماه پيش به صورت غير قانونی بازداشت کرده است.
ما بايد صدايمان را به کجا برسانيم وقتی احساس میکنيم مظلوم واقع شديم؟ آدمی که دکتر اين مملکت و کارشناس مسايل سياسی است طبيعی است که بايد مشکلات و انتقادات را مطرح کند، اتفاقاً اگر سکوت کند ظلم است. اما او را به صورت غير قانونی بازداشت کردهاند.
در اين مدت به ما هم فشار زيادی وارد شده است. اينها به خانه ما وارد شدهاند و حريم خانه را شکستهاند و بچههای من ترسيدهاند. با اين وجود ما نمیتوانيم شکايت کنيم و حتی جايی نيست که صدايمان را به گوش کسی برسانيم.
صدا و سيما و روزنامهها که به طور کامل در اختيار دولت است. آقای شاهرودی هم که اخيراً حکم داده حتی مصاحبه با راديوها و تلويزيونهای خارجی جرم است. اينها حتی اين رسانهها را هم از ما گرفتهاند، پس ما بايد چکار کنيم؟ فقط بنشينيم و نگاه کنيم که چطور مظلوم واقع شدهايم و نتوانيم صدايمان را به جايی برسانيم؟
اين نامه حاوی چه نکاتی است؟
اين نامه درحقيقت يک رنجنامه است؛ رنجنامه اين يک ماه فشار وحشتناکی که به من و خانوادهام وارد میشود. همچنين تأکيد روی موارد قانون اساسی است و اثبات اين که رفتار نظام در اين يک ماه دقيقا خلاف قانون بوده است، درحالی که دم از اين میزنند که اگر کسی معترض به جمهوری اسلامی يا انتخابات است بايد قانونی رفتار کند، خودشان به عنوان مجری قانون غيرقانونی رفتار میکنند.
در ضمن مسئوليت مصاحبههای ما با رسانههای خارجی به عهده نظام جمهوری اسلامی است، چون هيچ رسانهای در داخل صدای ما را انعکاس نمیدهد. اگر صدا و سيما هفتهای يک ساعت به جناح مخالف فرصت میداد تا صدای ما به گوش مردم برسد ديگر نيازی به مصاحبه با رسانههای خارجی نبود، ولی وقتی چنين فرصتی نيست طبيعی است که ما با رسانهای خارجی مصاحبه میکنيم.
وضعيت ما دقيقاً مانند کسی است که در خانه خودش به او ظلم میکنند و بعد به او میگويند داد نزن که همسايه ها صدايت را بشنوند. وقتی در خاک خودمان به ما اين چنين فشار میآورند، فرياد میزنيم که همسايهها هم صدای ما را بشنوند، چون بنیآدم اعضای يکديگرند.
شما از وضعيت آقای زيدآبادی اطلاعی داريد؟
اکنون يک ماه است که بازداشت شده و فقط ۱۷ روز بعد از بازداشت، او يک تماس تلفنی کوتاه با ما داشت و ديگر هيچ اطلاعی از او نداريم.
آيا میدانيد کدام زندان است؟
خودش گفت که در زندان اوين است، ولی خبر نداشت در کدام بند. وقتی آقای زيدآبادی میگويد خبر ندارم کجا هستم، يعنی در انفرادی به سر میبرد.
آيا آقای زيدآبادی وکيل دارد؟
بله، آقای زيدآبادی خودش يک وکيل دارد و ما هم يک وکيل ديگر برای پيگيری وضعيت او فرستاديم، اما مسئولان هيچ جوابی نمیدهند.
من در نامهام نوشتهام که ما مراجعات مختلفی داشتيم اما اينها اصلاً خودشان را موظف به پاسخگويی نمیدانند و اين نقض صريح قانون است. اينها بايد ظرف ۲۴ ساعت به ما خبر میدادند و میگفتند اتهام او چيست و او را به کجا بردهاند.
اما خيلی جالب است که میگويند ما اصلاً چنين آدمی را نمیشناسيم. معاون امنيتی آقای مرتضوی به ما میگويد من اصلاً چنين آدمی را نمیشناسم، اصلاً آقای زيدآبادی کيست؟