علی دهباشی از بخارا تا لس‌آنجلس

  • امير مصدق کاتوزيان

طراح پوستر: کیانا کریمی

مدتی بود به دنبال موردی بودیم تا با انعکاس آن در «پیک فرهنگ»، نمونه‌ای به دست دهم از واکنش دانشگاهیان و فرهنگدوستان ایرانی در خارج از ایران به تلاش‌های فرهنگی در ایران. سفرهای دانشگاهی علی دهباشی، سردبیر فصلنامه فرهنگی بخارا چاپ تهران به آمریکا در مریلند، شیکاگو، ایرواین، آوستین و سرانجام شب بخارا در لس آنجلس در مهر ماه این فرصت را فراهم کرد.




علی دهباشی:
در این سفر به دعوت چند دانشگاه در آمریکا انجام شد در چند موضوع صحبت کردم. یکی مسئله مطبوعات ادبی در ایران از ۱۹۰۶ از انقلاب مشروطیت تا به امروز. دوم درباره جریانها و انجمن های ادبی که بی ارتباط با موضوع اول نبود زیرا در این سخنرانی نشان دادم که جریانهای ادبی بیشتر حول محور مطبوعات ادبی تشکیل شد.

از مجله دانشکده ملک الشعرای بهار آغاز کردم و نشان دادم که مهمترین نویسندگان و شاعران ما در دهه های گذشته توسط نشریات ادبی معرفی شدند. مثلاً صادق هدایت در مجله سخن، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد در مجله آرش و بسیاری از نویسندگان دهه های بعد در ابتدا آثارشان را در این نشریات چاپ کردند.

موضوع دیگر مشخصه های فرهنگی جامعه معاصر ایران بود. در این زمینه ها با ارائه آمار و ارقام سعی کردم یک تصوری از آنچه به عنوان فرهنگ و هنر و ادبیات در جریان است به دست دهم.

بازتاب سفر علی دهباشی را به دانشگاه های آمریکا اول در غرب این کشور می جوییم. در دانشگاه یو سی ال ای، در لس آنجلس که کرسی آموزگار آن میزبان شب بخارا بود و در گفته های حسین ضیایی مدیر بخش ایران شناشی این دانشگاه و استاد بخش ایران شناسی و تحقیقات اسلامی در این دانشگاه:

«آقای دهباشی مهمان ما بودند در دانشگاه و به نظر من فوق العاده کاری که می کنند با ارزش است. مجله بخارا دنباله رو کاری است که در ادب پارسی در مجلاتی مثل سخن، یغما، راهنمای کتاب و غیره آغاز شده بود و بخارا این کار را دنبال می کند به نحو کاملی و واقعاً باید همه افرادی که به ادب پارسی و برایشان ادب پارسی مهم است، از آقای دهباشی باید متشکر باشند و این همه زحماتی که یک تنه می کشد. بخارا مجموعه مقالاتی را در زمینه های مختلف ادب پارسی، شعر نو، شعر کلاسیک، مسائلی در زمینه عروض افاعیلی، مسائل در رابطه با تذکره شعرای پارسی سرای و غیره را چاپ می کند، همه این مطالب و مطالب عمده دیگر همه می توانند با هم برای پیشبرد مسئله ادب پارسی مفید فایده باشند.»

علی دهباشی
سخنران شب بخارا در لس آنجلس محمود عنایت بود، سردبیر مجله نگین و از چهره های پیش کسوت مطبوعات فرهنگی از جمله نگین زمانی که در ایران منتشر می شد:

«این مجله به نظر من در تعدیل اوضاع ایران از جهت تعصب و آن حالتی از ناشکیبایی که در بعضی از سیاستگران و دولتمردان وجود داشت، مجلاتی از این نوع و به خصوص بخارا در تعدیل وضع سیاسی و فرهنگی ایران اثر می گذارد بدون تردید. سوای آن، خود این مجله از لحاظ محتوا و سبک نوعی تحول ایجاد کرده در تاریخ مطبوعات ایران. برای اینکه این مجله فقط یک مجله تحقیقی و فرهنگی نیست. من شماره های اخیرش را به خصوص ورق می زنم، درست مثل اینست که یک آلبوم را ورق می زنم. به خصوص که تصاویری هم ضمیمه غالب مقالات هست که تصویر نویسندگان آن هم همراهش چاپ شده، نویسندگانی که ما سالهاست آنها را ندیده ایم و سالها در ایران تحقیق کرده اند و کار می کنند، دیدار تصاویرشان برای فردی مثل من خیلی خاطره انگیز است. خود حجم مجله نشان می دهد که واقعاً کار عظیمی مصروف انتشار این مجله می شود. آقای دهباشی همه این کارها را انجام می دهد و کار بزرگی است و کم سابقه. من از سال ۱۳۳۰ وارد مطبوعات شدم تا حدود ۱۳۵۸ که در ایران بودم تقریبا منظماً کار می کردم و کمتر مجله ای را بدون تعارف این طور پربار دیده ام.»

در همین ایالت کالیفرنیا دانشگاه کالیفرنیا در شهر ایرواین هم میزبان دیگر سردبیر مجله بخارا بود. تورج دریایی، استاد تاریخ ایران باستان و صاحب کرسی هاورد باسکرویل در این دانشگاه:

«مانند بسیاری که خارج از ایران زندگی می کنند و تدریس می کنند و درباره ایران می نویسند، مجله بخارا را می خوانند به این دلیل که من فکر می کنم از خود بخارا گرفته تا لس آنجلس تمام اساتید و کسانی که به روند فکری و ادبی در ایران نظر دارند، آن را می خوانند و آن را نگاه می کنند. مجله ای است که هم خبرنامه است و هم مطالعات علمی در آن جا دارد. همه را با هم آشنا می کند. ما خبر پیدا می کنیم که در ایران در این مورد چه می گذرد و تقریبا مهمترین مجله ای است که اگر بخواهیم بگذاریم در سوژه این روند های فکری و ادبی و هنری در ایران.»

در جنوب آمریکا آوستین در ایالت تکزاس صاحب دانشگاهی است با یکی از بنام ترین بخش های زبان فارسی و ایران شناسی. بازتاب سفر سردبیر بخارا در گفته های محمدرضا قانون پرور استاد ادبیات تطبیقی در دانشگاه آوستین:

«من فکر می کنم که بخارا دارد نقشی را ایفا می کند که مثل یک حوزه یا موسسه فرهنگی است که باید صدها و هزاران آدم تویش کار کنند. چیزی که الان مثلش را در ایران به آن صورت نداریم، برای اینکه هر چیز دیگر که هست به یک صورتی خط سیاسی دارد و این خط سیاسی ندارد و تمامش فرهنگی است. در خارج هم نداریم. وسعت و حجم و موضوعات و همه این چیزها در زبان فارسی امروز چیزی نداریم که بخارا البته قبل از اینکه کلک را منتشر می کرد. ما که خارج هستیم متوجه می شویم غیر از تبلیغات و غیره آدمها در ایران دارند زحمت می کشند و کار علمی می کنند و اقلا یک کانالی هست برای انتشار کارهای علمی تمام هم وطنان که در کشور دارند زندگی می کنند و این یک خدمت شایانی است به همه و به خصوص به یک صورتی برای آنها که در خارج از ایران دارند زندگی می کنند.»

اما شرق آمریکا اولین مقصد سفرهای دانشگاهی سردبیر بخارا بود و دانشگاه نیویورک یکی از میزبانها. حورا یاوری عضو هیات ویراستاران دانشنامه ایرانیکا و فصل نامه بخارا:

«مجله بخارا جدا از انتشار مجله مجموعه هایی در مورد آثار و زندگی نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی، موزیسین ها و نقاشان و اینها منتشر کرده که اینها خیلی از نظر ما که در خارج از ایران زندگی می کنیم و به این آثار به خصوص محلی که من کار می کنم و ما احتیاج داریم که مقاله ها و نوشته ها را به طور مستند در اختیار داشته باشیم و اینقدر دنبالشان نگردیم، خیلی قدم واقعا موثری است.
بخارا یک نقش دیگری را بازی می کند و آن منعکس کردن فعالیت های ایران شناسی که در خارج از ایران صورت می گیرد در صفحات مجله است. یعنی همان نقشی را که برای ایرانیان خارج از ایران برای آشنا بودن و آشنا باقی ماندن با نشریات و نوشته ها و تحقیقاتی که در داخل ایران صورت می گیرد به عهده دارد بخارا همان نقش را به صورت دیگری برای ایرانیانی که در داخل ایران هستند بازی می کند.
معمولاً در اولین صفحات نوشته های شیوای آقای ایرج افشار هست به عنوان تازه ها و پاره های ایران شناسی که بسیاری از اتفاقات فرهنگی که به ایران مربوط می شود اینها را آقای ایرج افشار به دلیل اشرافی که به زمینه دارند در این گزارش ها منعکس می کنند و یا اگر کنفرانس هایی برگزار می شود چه در مورد خیام و یا این کنفرانس اخیر ایرانشناسی در لس آنجلس که آقای دهباشی در آنجا حضور داشت و صحبت هم کرد در آن برنامه اینها را منعکس می کند در صفحاتش و من گمان می کنم این برای خوانندگان ایرانی و پژوهندگان ایرانی فرصت بزرگی است که بدانند دیگران چه می کنند و وقتی که می خواهند یک اثر تحقیقی ارائه دهند اثرشان متکی باشد بر کلیه تحقیقات تازه ای که در زمینه کار شده است.»

در نیویورک، بهمن مقصودلو، نویسنده، ناقد و فیلمساز هم می گوید که از خوانندگان بخارا است:

«طی این سال‌ها با انتشار مجله کلک ایشان شروع کرد و بعد هم بخارا که هر شماره اش ۵۰۰ ، ۶۰۰ صفحه حاوی اشعار، ترجمه ها، مقالات هنری، اجتماعی فرهنگی، نقد کتاب... برنامه هایشان را تعقیب می کنم. بسیار موفق بوده در آمریکا در شهرهای مختلف. بخارا را هم من هر شماره به دستم می رسد. آبونه هستم. می خوانم از صفحه اول تا صفحه آخر. در ایران شاید یکی از مجلات پرارزش کنونی است.»