چالش تحریم تسلیحاتی ایران از نگاه کلسی داونپورت

دولت ترامپ مصمم است که توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ را از بین ببرد و مطمئن شود که دولتی در آینده نتواند به آن زندگی دوباره ببخشد، فارغ از آن‌که به پیامدهای این موضوع فکر کند.

به نظر می‌آید قدم بعدی در آن راستا تمدید محدودیت‌ها بر ایران در زمینه انتقال سلاح است که دولت آمریکا می‌خواهد آن را با سوءاستفاده از مکانیزم اسنپ‌بک (ماشه) که در قطعنامه ۲۲۳۱ یا توافق اتمی برای بازگرداندن تحریم‌ها آمده، انجام دهد. استدلال دولت ترامپ در زمینه اینکه هنوز «عضوی از برجام» بر مبنای قطعنامه ۲۲۳۱ است و در نتیجه می‌تواند تحریم‌ها را بازگرداند، تلاشی آشکار برای دست‌چین کردن عناصری از این قطعنامه است که در خدمت اهداف ایالات متحده است در حالی‌که این کشور به تعهدات یک عضو برجام که در همان قطعنامه آمده اهمیت نمی‌دهد.

در غیاب یک تحریک جدی از سوی ایران یا افزایش تنش در زمینه هسته‌ای، آنچنان محتمل به نظر نمی‌رسد که دولت ترامپ برای اعمال دوباره تحریم‌ها در شورای امنیت سازمان ملل متحد، حامی داشته باشد، در نتیجه ممکن است که در روند‌های شورا از اینکه ایالات متحده موضوع «اسنپ بک» را در دستور بگذارد جلوگیری شود و یا اینکه با استناد به اظهاریه خود واشینگتن مبنی بر اینکه دیگر «عضوی از برجام» نیست، مانع پیشبرد این مکانیزم از سوی آمریکا شوند. اما از آنجا که سابقه‌ای برای استفاده از «اسنپ‌بک» وجود ندارد، مشخص نیست که این‌چنین استدلال‌هایی مانع تلاش‌های ایالات متحده شود.

با توجه به اینکه دولت ترامپ متمرکز بر افزایش فشار بر ایران است، به نظر نمی‌آید که با استدلال‌هایی که به پیامدهای بلندمدت استفاده از «اسنپ‌بک» می‌پردازد، متقاعد شود. با این وجود همچنان لازم است که اروپایی‌ها، چین و روسیه استدلال کنند که تلاش‌های ایالات متحده برای بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل، آشکارا می تواند آثار بسیار جدی بر آینده برنامه هسته‌ای ایران، مشروعیت شورای امنیت و تلاش‌ها در زمینه خلع سلاح داشته باشد.

ابتدا اینکه ایران به موضوع منقضی شدن تحریم در زمینه تسلیحات به عنوان یکی از معدود منافع ملموسی که در توافق هسته‌ای باقی مانده می‌نگرد. مقام‌های ایران تهدید کرده‌اند در صورت تمدید تحریم تسلیحاتی، برجام و حتی شاید پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته‌ای (ان‌پی‌تی) را ترک کنند. یک برنامه مهار نشده هسته‌ای در ایران، که نظارت کمتری بر آن باشد، تنش‌ها را افزایش خواهد داد و خطر درگیری در منطقه را بیشتر خواهد کرد. این چنین وضعیتی هرگونه مذاکره هسته‌ای با ایران در آینده را نیز سخت می‌کند.

دوم اینکه در سطح شورای امنیت بسیار محتمل است که کشورهای عضو تحریم‌هایی که با مخدوش کردن قطعنامه ۲۲۳۱ توسط ایالات متحده بازگردند را نپذیرند. این به یک بحران مشروعیت دامن می‌زند که می تواند پیامد‌هایی بسیار جدی برای اجرای سایر قطعنامه‌های الزام‌آور داشته باشد؛ از جمله اقدامات آینده که به برنامه هسته‌ای ایران بپردازد.

سومین مسئله این است که با پیش‌بردن موضوع «اسنپ‌بک» دولت ترامپ این ریسک را می‌کند که از تحریم به عنوان ابزاری در سیاست عدم اشاعه استفاده کند. تحریم تسلیحاتی برای این منظور اعمال شده بود که بر ایران فشار آورده شود که درباره برنامه هسته‌ای‌اش مذاکره کند- این یک تحریم در زمینه هسته‌ای است. اینکه استدلال شود که این تحریم باید تمدید شود چون به نظر ایالات متحده فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را بی‌ثبات کننده ارزیابی می‌کند، منطق ابتدایی در پس چنین تحریمی را تغییر می‌دهد. چنین رفتاری این پیام را می‌دهد که ایالات متحده مقصد تحریم برای رفع شدنش را با توجه به تغییر اولویت‌هایش عوض می‌کند، که این خود به کاهش حمایت بین‌المللی از تحریم‌ها و همچنین اعتبار رفع تحریم در مذاکرات آینده، ضربه می‌زند.

اگر دولت ترامپ به پیشبرد «اسنپ‌بک» ادامه دهد، ایالات متحده و جامعه بین‌الملل در سال‌های پیش‌رو هزینه خواهد پرداخت. اینکه آمریکا اجازه دهد تحریم انتقال تسلیحات منقضی شود ممکن است در آمریکا از لحاظ سیاسی خوشایند نباید، اما برعکسِ پیامدهای استفاده از این مکانیزم، چنان خطری می‌تواند مدیریت شود.