«آقای پروست با تفصیل بسیار به شرح جزئیاتی میپردازد که هر کس دیگر همین کار را بکند بسیار کسالتآور از آب درمیآید، خواننده غرق در جزئیات میشود و رشته روایت از هم میگسلد. اما در کار ایشان آدم با اشتیاق هر حادثه، ماجرا، توصیف هر چیز ناچیز را دنبال میکند. گمان میکنم یکی از علتها این است که در کتاب ایشان هیچ واقعیتی بیگانه و بدون حقیقت خود نیست.»
این جملات شاهرخ مسکوب، نویسنده و روشنفکر ایرانی در کتاب «روزها در راه»، به خوبی بیانگر علاقه نویسندگان و خوانندگان ایرانی به آثار مارسل پروست، نویسنده فرانسوی و خالق رمان «در جستوجوی زمان از دست رفته» است.
ایرانیان در برخورد با مارسل پروست، نه تنها تلاش داشتهاند تا اثر این نویسنده را آن گونه که خود وسواس داشت، بفهمند، بلکه از طریق ترجمه آثار دیگران نیز در زمینه ارتقای درک خود از پروست تلاش کردهاند.
اما مهمتر از همه، تفسیری است که پژوهشگران ایرانی خود از پروست ارائه کردهاند و به غنای جهان ادبی پیرامون این نویسنده افزودهاند.
بورژوازی جهانشمول پاریسی
شاید در وهله اول نتوان رابطهای میان جامعه ایرانی و دنیایی که مارسل پروست در آثارش توصیف میکند پیدا کرد؛ این که چطور ممکن است خواننده ایرانی که شاید هرگز به اروپا سفر نکرده، بتواند غرق در دنیای بورژوازی سطح بالای دوران طلایی پاریس شود که پروست در اثر معروفش توصیف کرده است.
اما با استناد به اقبالی که از پروست در فرانسه و دیگر کشورها میشود و همچنین با استناد به اقبالی که از آثار پروست در ایران میشود، این جذب شدن را میتوان هم ناشی از نبوغ پروست دانست و هم کنجکاوی بسیار ایرانیان در کشف ادبیات فرانسه به طور عام و دنیای پروست به طور خاص.
در بیش از سه دههای که از ترجمه اولین جلد رمان «در جستوجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست میگذرد، به غیر از مقالات و پایاننامههای دانشگاهی، تاکنون کتابهای متعددی در ایران درباره پروست ترجمه یا نوشته شده است.
اکنون علاقه ایرانیها به پروست به حدی رسیده که خبرگزاری فرانسه در گزارشی به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد تولد این نویسنده فرانسوی از این علاقه نوشته است.
یک عضو انجمن دوستداران مارسل پروست به این خبرگزاری گفته که علاقه آثار مارسل پروست چنان رو به گسترش است که قرار است کنفرانسی درباره ترجمه آثار پروست به فارسی در ایران برگزار شود. او به جزئیات بیشتری در این باره اشاره نکرد، اما گفت برخی کشورها در جهان، به ویژه کشورهای آنگلوساکسون، ژاپن و ایتالیا، که آثار پروست در آنجا خیلی زود ترجمه شد، اکنون به قطبهای پژوهش درباره این نویسنده تبدیل شدهاند.
سه دهه مارسل پروست در ایران
ترجمه آثار ادبی فرانسویزبان به فارسی، از همان ابتدای نهضت ترجمه در ایران پس از مشروطیت، وجود داشته است. اکنون نیز ترجمه آثار ادبی از زبان فرانسه به فارسی در کنار دیگر زبانهای مهم دنیا مثل انگلیسی، عربی و آلمانی، جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است.
در حالی که مترجمان ایرانی چندین بار تلاش کرده بودند تا اثر سترگ «در جستوجوی زمان از دست رفته» را به عنوان مهمترین اثر مارسل پروست به فارسی ترجمه کنند، اما این مهدی سحابی بود که توانست در فاصله سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷ همه جلدهای این کتاب حجیم را به فارسی برگرداند و به دست ناشر بسپرد.
اصل این رمان در سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۲ نوشته و در سالهای ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۷ منتشر شده و دارای هفت جلد است: «طرف خانه سوان»، «در سایه دوشیزگان شکوفا»، «طرف گرمانت»، «سدوم و عموره»، «اسیر»، «گریخته» و «زمان بازیافته».
استقبال از این رمان در ایران به حدی بود که سحابی بعدا سراغ دیگر آثار پروست هم رفت و کتاب «خوشیها و روزها» را نیز ترجمه کرد که مجموعهای از مقالات و نوشتههای پروست است: «جاهطلبی بیش از پیروزی سرمست میکند؛ همه چیز را آرزو شکوفا، تملک پژمرده میکند؛ خیال زندگی بهتر از زیستن آن است.»
سحابی همچنین کتاب «مارسل پروست»، نوشته اف دابلیو جی همینگز را به فارسی ترجمه کرد. نقش این مترجم در ترجمه آثار مارسل پروست به فارسی بسیار پررنگ است و بدون شک نام مهدی سحابی و نام مارسل پروست در ایران به یکدیگر پیوند خورده است.
اما پس از سحابی، مترجمان دیگری نیز سراغ برخی دیگر از آثاری که به فارسی ترجمه نشده بود، رفتند. از جمله کتاب «ضد سنت بوو» نوشته پروست که درباره یکی از منتقدان معروف ادبی در اواخر قرن نوزدهم میلادی است، با ترجمه احمد پرهیزی منتشر شد.
کتاب «روزهای مطالعه» نوشته پروست را نیز مرضیه خسروی به فارسی ترجمه کرد.
توجه به خوانش دیگران
اما علاوه بر آثار خود پروست، کتابهایی که نظریهپردازان و منتقدان خارجی درباره این نویسنده فرانسوی منتشر کردهاند، بخشی از آثاری است که توجه مترجمان ایرانی را در این سالها به خود جلب کرده است.
کتاب «مارسل پروست و نشانهها» نوشته ژیل دلوز که با ترجمه شکرالله اسدالهی تجرق به فارسی منتشر شده، یکی از این کتابهاست که به بررسی رمان معروف پروست میپردازد و در فصلهایی چون «انواع نشانهها»، «نشانه و حقیقت»، «نشانه های هنر و ماهیت»، «کثرت نشانه شناسی» با روش نشانهشناسانه رمان «در جستوجوی زمان از دست رفته» را بررسی کرده است.
«مارسل پروست و ادراک زمان» اثر ژولیا کریستوا، منتقد فرانسوی نیز از دیگر کتابهای مهم در این زمینه است که بهزاد برکت آن را به فارسی ترجمه کرد. این کتاب شامل چهار گفتار است که نویسنده در آنها از نقدهای بلاغی شایع فاصله گرفته و از منظری تاریخی به تبارشناسی رمان معروف پروست میپردازد.
«هفت درس مارسل پروست» نوشته لورانس گرونیه را نیز اصغر نوری به فارسی ترجمه کرده است. در این کتاب، نویسنده هفت درس را بر اساس هفت جلد «در جستجوی زمان ازدسترفته» در نظر گرفته است: توانایی مشاهده، رمزگشایی از دنیا و جامعه، بازگرداندن اهمیت زمان به آن، شناخت خودمان، توسل به طنز، پیوند زدن هر چیزی به چیز دیگر و آشکار کردن زندگی حقیقیمان به لطف همۀ این عناصر.
همچنین از دیگر کتابهای خارجی درباره پروست، کتاب خواندنی «آقای پروست» شامل خاطرات سلست آلباره خدمتکار پروست از زندگی با این نویسنده است که با ترجمه شهرزاد ماکویی و مینو حسینی منتشر شده است. این کتاب خاطرات، تصویری صمیمی از زندگی روزمره نویسنده به دست میدهد.
خوانش ایرانی: از هزار و یک شب تا روایت شهودی
بخش مهم دیگری از کتابها درباره پروست در ایران، کتابهایی که خود نویسندگان و منتقدان ادبی ایران درباره پروست نوشتهاند.
شهلا حائری، یکی از این پژوهشگران ادبی است که کتاب «در سایه مارسل پروست» را نوشته و منتشر کرده است. او در این کتاب، مارسل پروست را آن طور که خود میبیند تصویر، و دنیا و جهانبینی و خصوصیات خاص او را تحلیل کرده است.
در حالی که بخشی از این کتاب به تاثیر «هزار و یک شب» بر پروست اختصاص دارد، حائری در این باره گفته است: «حیات و بقای شهرزاد در گروی قصهگوییاش بود و اگر از قصهگویی باز میماند، شهریار او را میكشت و پروست بارها به این اصل هزار و یك شب در رمانش اشاره و تكرار میكند و میگوید من هم مثل شهرزادی هستم كه قصههایی برای گفتن دارم.»
اما یکی دیگر از کتابهای مطرح در ایران در این زمینه، کتاب «فانوس جادویی زمان» است که داریوش شایگان، نویسنده و روشنفکر ایرانی درباره پروست نوشته است. مجله بخارا نیز به مناسبت انتشار این کتاب، شبی را با حضور نویسنده برگزار کرد.
شایگان در این مراسم درباره کتاب خود گفت: «پروست، در حقیقت در جستجوی «جوهر» است. این جوهر در صفحات نخست رمان «در جستوجوی زمان از دست رفته» در قالب «خواب بنیادین» از همان آغاز جلوهگر میشود. خوابی که بهطور بالقوه تمام داستان جستجو را دربردارد.»
این نویسنده ایرانی که روایتی «اشراقی» را از رمان «در جستوجوی زمان از دست رفته» برای مخاطب ایرانی به دست داده، معتقد بود که در شش جلد اول این رمان «یأس و نومیدی راوی» نهفته است که البته گاهی جرقههایی از «زمان بازیافته» در قالب «خاطرۀ غیرارادی» به شیوۀ شهودی به چشم میخورد.
اما به گفته شایگان، این جلد پایانی رمان است که «رستاخیزهای خاطرۀ غیرارادی مسلسلوار هجوم میآورند و این تسلسل سرانجام به اشراق راوی میانجامند و او ناگاه به رسالت نویسندگیاش پی میبرد و متوجه میشود که تمام مصالح لازم برای نوشتن اثرش را در اختیار دارد.»