سی و چند سال بعد از نخستین باری که به نمایندگی از کشورش در مجمع عمومی سازمان ملل در مقام سفیر در این سازمان سخنرانی کرد، با عکسی از تورقوزآباد و چند عکس و نقشه بزرگ شده دیگر در دست، در پشت همان تریبون آشنا قرار گرفت.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، که به گفته دوست و دشمن، یکی از زبردستترین سخنوران قهار در صحنههای جهانی است، آشکارا از حضور در این مجامع بینالمللی لذت میبرد.
انگلیسی روان این پسر مورخ مشهور اسرائیلی، با لهجه آمریکایی، که حاصل دوره طولانی زندگیاش از نوجوانی و سپس تحصیلات آکادمیک را در دانشگاه های برتر آمریکاست، بهترین و قویترین ابزار در انبان پر او در ارائه سخنرانیهای تردستانه است.
کم نیستند کسانی که میگویند، بخش بزرگی از موفقیت این سیاستمدار و دولتمرد ۶۸ سالهای که دیگر در کشورش «پادشاه بی بی» نامیده میشود و با بیش از ۱۳ سال بعد از داوید بنگوریون، بنیانگذار اسرائیل، طولانیترین مسند نخستوزیری را در چند دوره داشته است، در خیره کردن نگاههای جهانی در زمان بیان این نطقها، همین انگلیسی روان و کاربرد اصطلاحاتی است که شاید کمتر سخنوری در خود آمریکا به آنها تسلط دارد.
او که یک نمایشدهنده موفق نیز هست و در کلیپهای زیادی نیز در نقش خودش و عمدتاً در نقشی آمیخته از طنز و جدی، ظاهر میشود، میداند که غیر از این زبان روان و تسلط فوقالعاده، کاربرد ابزار کمکی نیز موفقیت سخنرانیهایش را تضمین میکند؛ برای همین است که اکثراً با خورجینی از ابزار پشت تریبون میرود.
آشنایی بیشتر خود اسرائیلیها با نتانیاهو بعد از کشته شدن برادر قهرمان کوماندویش در ماجرای مشهور آنتبه در سال ۱۹۶۷، از زمانی بود که در یک دوره چهار ساله در دهه هشتاد میلادی قرن بیستم نماینده کشورش در سازمان ملل بود؛ مقامی که به تخته پرش بلند او برای رسیدن پرشتاب به صحنه سیاست اسرائیل پس از بازگشت به زادگاه مبدل شد و از آنجا تا رسیدن به نخستوزیری و شکست دادن سیاستمداران کارکشتهای مانند شیمون پرز و آریئل شارون، برایش تنها یک دوران کوتاه و نسبتاً آسان بود.
بنیامین نتانیاهو نخستین سخنرانیاش را در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مقام نخستوزیری در سال ۱۹۹۸ در دوره پنجاه و سوم مجمع بیان کرد؛ در آن نطق سراسر به قضیه فلسطینیان پرداخت و تنها دو بار نام ایران را بر زبان آورد.
سال ۲۰۰۹ که دوباره نخستوزیر شد، و نشستنش بر این کرسی تا حال بیرقیب ادامه یافته، زمانی بود که محمود احمدینژاد رئیسجمهور جنجالی ایران چند سالی بود جهان را با اظهاراتش در مورد هولوکاست و اسرائیل به خود مشغول کرده بود. سخنرانیهای احمدینژاد در هر هشت سال در سازمان ملل تریبون مجمع عمومی را داغ میکرد و از حضورش در سایر محافل آمریکایی نیز به عنوان «بهترین شو» نام برده میشد. نتانیاهو در نطق آن سال اسناد و مدارکی تأثربرانگیز از فجایع هولوکاست را نشان داد و از حق تاریخی یهودیان در سرزمینی که در آن زندگی میکنند، سخن گفت.
حضور نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۱ آخرین باری بود که او بخش بزرگ سخنرانیاش را حول مسئله فلسطینیان نوشت؛ در آن نطق به محمود عباس گفت «همین الان، همین جا یا هر جا که شما بخواهید بیایید گفتوگو کنیم».
سخنرانیاش در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۲ جنجالی شد؛ زمانی بود که او و وزیر دفاعش اهود باراک بیوقفه به گوش باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا میخواندند که حمله اسرائیل به ایران قریبالوقوع است. نتانیاهو بوم کوچک نقاشی در دست گرفت و با ماژیک قرمز خطی نسبتاً کج کشید تا میزان اورانیوم غنیشده ایران و «خطرات» آن را نشان دهد.
مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۳ زمانی برگزار شد که تازه حسن روحانی جایگزین احمدینژاد در مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران شده بود؛ نتانیاهو در سخنرانیاش در آن پاییز همه تلاشش را معطوف خنثی کردن توجه غرب به روحانی و وزیر خارجه خندهروی او کرد؛ کسی که مانند خودش انگلیسی روانی میداند و عین خودش نماینده کشورش در سازمان ملل بوده است؛ نتانیاهو اما گفت «احمدینژاد گرگ بود اما روحانی گرگی در پوست گوسفند است».
سال ۲۰۱۴ زمانی نتانیاهو به مجمع عمومی رسید که تازه ارتش اسرائیل جنگ پرتلفات و ویرانگر غزه را به پایان برده بود؛ ابزارش در این نطق تصاویری از راکتاندازهای حماس و پنهان شدن نیروهای حماس در پشت غیرنظامیان غزه بود تا شخم زدن دوباره بخشهایی از غزه در جستجوی شبهنظامیان مسلح فلسطینی را به حماس برگرداند؛ نظر به اینکه ترس جهان از داعش نیز در آن دوره بسیار عمیق بود، نتانیاهو گفت «حماس و داعش شاخههای یک درخت مسموم هستند».
نتانیاهو در سال ۲۰۱۵ هنگامی پشت تریبون مجمع عمومی قرار گرفت که تازه برجام، توافق هستهای ایران و شش قدرت جهانی به دست آمده بود؛ نتانیاهو برای آنکه نشان دهد عزادار این «توافق بسیار بد» است، با یک دقیقه سکوت کامل همگان را به شک انداخت که چه خبر شده است! او غیر از آن، کتاب ۴۱۶ صفحهای «فلسطین؛ از منظر آیتالله خامنهای» را در دست داشت و مفاد هشت بخش این کتاب را مستندات تلاش ایران برای «نابودی اسرائیل» معرفی کرد.
سال ۲۰۱۶ نتانیاهو در هفتاد و یکمین دوره مجمع عمومی سازمان ملل گفت برجام یک واقعیت است اما رصد اجرای تعهدات ایران، باید کار اصلی اسرائیل وجهان باشد؛ این را گفت اما در آن پاییز شاید امید او انتخاب قریبالوقوع دوست دیرینهاش دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود؛ زمانی که او برای شرکت در این مجمع عمومی به آمریکا رسید، و اکثر رسانههای آمریکا چنین القا میکردند که پیروزی هیلاری کلینتون نامزد دموکراتها در انتخاباتی که قرار بود چند هفته بعدش برگزار شود، قطعی است، آقای ترامپ در برج شخصیاش در نیویورک با نتانیاهو دیدار و او را ستایش کرد؛ انتخاب دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا، شاید هیچکس در جهان را به اندازه اسرائیلیها و بخش بزرگی از رهبران آن خشنود نکرد؛ آقای ترامپ نیز همین امسال در نیویورک چند بار گفت حمایتش از اسرائیل «صد در صد» است.
سال ۲۰۱۷ که نتانیاهو هنوز به خروج دولت دونالد ترامپ از برجام مطمئن نشده بود، فراز اصلی سخنرانی سالیانهاش در مجمع عمومی تهدید کمسابقه علی خامنهای بود؛ نتانیاهو به خامنهای پیام داد و گفت «کسی که ما را به نابودی تهدید میکند، خودش را در معرض خطر مهلک قرار میدهد».
و در هفتاد و سومین دوره مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۸، نتانیاهو با تصویری در دست از سر در ساختمانی فرسوده در حومه تهران با این گفته که محل انبار صدها تن مواد اتمی ایران بوده، برای این که تأکید کند موساد تا چه حد در این کشف اطلاع دقیق به او داده، گفت این ساختمان به ظاهر ساده در فاصله نزدیکی از یک قالیشویی قرار دارد و الحق که قالیهای ایران عالی است. حالا یک کاربر رادیوفردا به شوخی نوشته حتماً اسرائیل خودش قالی آلوده به اورانیوم به این قالیشویی داده تا اثرش بماند و بازرسان آژانس را به آنجا بکشاند!
با همه بختی که نتانیاهو در جلب توجه رسانهها و شاید بخشی از افکار عمومی به سخنرانیهایش دارد، این بار اما زمان ایراد نطقش با یک بدشانسی روبهرو بود؛ سخنرانیاش در ساعاتی بیان شد که تقریباً تمامی رسانههای خرد و کلان آمریکا سرگرم پخش شهادتها در کمیته امور قضایی مجلس سنای آمریکا در خصوص قاضی برت کاوانا، نامزد دونالد ترامپ برای عضویت در دیوان عالی آمریکا بودند.
برای این رسانهها سخنان لیسی فورد، بانویی آمریکایی که مدعی است ۳۶ سال پیش در سن ۱۵ سالگی نزدیک بوده که از سوی این قاضی که آن زمان نوجوانی ۱۷ ساله بوده مورد تجاوز جنسی قرار گیرد، و سپس، پاسخ بغضآلود قاضی کاوانا، بسیار مهمتر از اعلام «کشف» انبار هستهای ایران از زبان نتانیاهو بود.
یک بدشانسی دیگر هم شاید در این نطق بود؛ تورقوزآباد!! نامی که خود به خود میتواند ایرانیها را بخنداند. نام تورقوزآباد که به سختی در زبان نرم نتانیاهو میچرخید، اسباب خنده کاربران فضای مجازی فارسی زبان شده است؛ کاربری نیز در زیر گزارش من در وبسایت رادیو فردا درخصوص بخشهای عمده این سخنرانی نخستوزیر اسرائیل، نوشته است مگر نتانیاهو اسم این محل را انتخاب کرده که این همه اسباب استهزای شما شده است؟.
کاربری نیز تأکید کرده که نتانیاهو چیزهایی را میگوید که «اگر درست باشد علاوه بر فاجعهبار بودنش، میشود دلایل دستگیری فعالان محیط زیست را فهمید». یک کاربر هم نوشته «ممکن است فعالان محیط زیست هم زودتر متوجه دفن زبالههای اتمی شدهاند! امکانش هست؟».
بسیاری هم مانند محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، تأکید کردهاند اگر اسرائیل در تورقوزآبادها دنبال انبارهای اتمی ایران میگردد، اسرائیل خودش یک زرادخانه بزرگ و واقعی از کلاهکهای هستهای دارد و نه تنها عضو پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای نیست بلکه ناظران آژانس بینالمللی انرژی اتمی را هرگز به آن راه نداده است.
نتانیاهو خودش ماه گذشته زمانی که نام مرکز هستهای اسرائیل را به یاد بنیانگذار آن شیمون پرز نامگذاری دوباره کرد، در پای این تأسیسات در دیمونا در صحرای نگب به ایران هشداری کمسابقه در خصوص «نابود» شدن داد.
در هر حال، به لطف تلاشهای عوامل موساد، حالا بسیاری میدانند شورآباد کجاست و تورقوزآباد واقعی است. نتانیاهو گفت ایران هر چیز را هر جا که پنهان کند، اسرائیل بیتردید آن را کشف میکند؛ حالا شاید اسامی دیگری هم در نقشه جغرافیای ایران باشد که نتانیاهو جهانیان را با آن آشنا کند.
اما لذت و شوری که نصیب نتانیاهو در حضورش در این صحنهها و اعلام «کشفهایش» میشود، یک سکوت سنگین و قابل تأمل در ایران را به دنبال دارد؛ عوامل ایرانی همکار اسرائیلیها در این کشفها چه کسانی هستند؟ سازمان های اطلاعاتی و امنیتی ایران که ادعای قدرت دارند، سکوت را، دست کم به صورت ظاهر، ترجیح داده و در پشت تکذیبهای رسمی دولت ایران پنهان میشوند. این سخنگویان رسمی نیز با لذت همیشگی نتانیاهو را «چوپان دروغگو» مینامند و به استهزا زودتر هم میگویند او این بار چه چیزی را نقاشی میکند.
اما اگر نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران سکوت میکنند، محمود احمدینژاد که ظاهراً ساکت کردنش از سوی حکومت تهران سخت است، به تازگی در ادامه کشمکش دیرینهاش با حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات در زمان دولتش گفت که در دوران وزارت مصلحی حتی رئیس میز اسرائیل در اداره ضد جاسوسی وزارت اطلاعات، خودش جاسوس اسرائیل از آب درآمد و بیشترین جاسوسی برای اسرائیل در همین دوران بود. راست و دروغ واقعیاش را حتماً اسرائیل میداند و نه مقامات ایران.
نتانیاهو اردیبهشت امسال در زمان نشان دادن «بیش از ۱۰۰ هزار سند آرشیو اتمی» به سرقت رفته ایران از شورآباد تهران با گفتن این که تنها چند تن معدود در سطح مقامات ارشد نظام ایران از محل این آرشیو باخبر بوده اند، شاید به طور تلویحی تأیید میکرد که همکاریهایی حتی در چنین سطحی از بلندپایگان اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل صورت گرفته است.
اگر پاسخ به این پرسش هم برای هر کسی در ایران و دنیا در حد گمانهزنی باشد، یقیناً دقیقترین پاسخ را یوسی کهن، رئیس موساد میداند.