همان ابتدای ورود به ساختمان ریاست جمهوری در سالنی پشت شیشههای ضدگلوله نگهداریش میکنند. یکی از مستخدمهای کاخ هم موظف است که میخکهای درون گلدانها را هر روز تر و تازه کند. از عمرش حالا سی سالی میگذرد و البته ورای خاطرهای بزرگ در دورهای طوفانی در صحنه سیاسی حالا به یک جذبه توریستی هم بدل شده. حالا سالانه هزاران نفر توریستی که به لهستان میروند سری هم به این محل میزنند و از پشت شیشه ضدگلوله به تماشای میزگرد میایستند.
میزگردی که چهل سال پیش نمایندگانی از دولت کمونیست و اپوزیسیونی که در اتحادیه کارگری همبستگی گرد آمده بود، برای اولین بار دور آن نشستند تا مناقشات و کشاکش خود را که تا آن زمان در اعتصاب مخالفان و کودتا و بگیر و ببندهای دولت شاخص بود، به مسیر دیگری بیاندازند.
در واقع اپوزیسیون لهستان ورای برآمد و جسارت خود این «شانس» را هم داشت که سال ۱۹۷۹، یعنی ۱۰ پیش از تشکیل میزگرد، یکی از هموطنانش (پاپ ژان پل دوم) به رهبری کلیسای کاتولیک (واتیکان) انتخاب شود و بتواند با توجه به مصونیتی و نفوذی که داشت در هماهنگی با کشورهای غربی و از جمله آمریکا، کمکهای وسیع آشکار و مخفی، از سیاسی تا مالی و تبلیغاتی را برای اپوزیسیون سازمان دهد. به این ترتیب پاپ هم در بنای میزگردی که ۱۰ سال بعد شکل گرفت در پس پرده نقشی اساسی بازی کرد.
القصه دولت لهستان هم نهایتاً با بینتیجهدیدن چندین سال کشمکش و مناقشه بعضاً پرخشونت با اپوزیسیون، متقاعد شد که گفتوگو با مخالفان راهی برای گذار آرامی است که بدنه دولت و حزب حاکم هم از آن بهرهمند میشود و میتوانند همچنان در ساختار سیاسی آینده نقش بازی کنند.
و طرفه این که وویچک یاروزلسکی، ژنرالی که کودتا کرد تا هم سروصدا و برآمد اپوزیسیون را بخواباند و هم آن طور که بعدها گفته شد، بهانه را از دست شوروی برای دخالت مستقیم در لهستان بگیرد، حالا به سبب همین رویکردی که متعاقباً در شکلدادن به میزگرد و ممانعت از خونریزی بیشتر و دخالت احتمالی شوروی داشت همچنان در میان بخش قابل اعتنایی از لهستانیها مورد احترام است.
القصه میزگرد با شعاع ۹ متر و ظرفیت ۵۷ نفر روز ۶ فوریه ۱۹۸۹ (سی سال پیش در روزی مانند دیروز) اولین حضور نمایندگان دولت و مخالفان را به دور خود تجربه کرد. دو ماهی مذاکرات طول کشید با تشیکل گروههای کاری و کمیسیونهای مختلف و با حضور ۴۰۰ نفر کارشناس و اهل فن و سیاست.
نهایتاً توافق کردند که اتحادیه کارگری همبستگی (تشکل اصلی مخالفان) مجاز شمرده شود، بخشی از کرسیهای مجلس (۱۶۱ کرسی از ۴۶۰ کرسی شورا) هم مشمول انتخابات آزاد شود و بخش عمده همچنان برای حزب حاکم و متحدان آن محفوط بماند. در مورد مجلس سنا محدودیتی نبود و اپوزیسیون ۹۹ کرسی از ۱۰۰ کرسی خود را در انتخابات دو ماه بعد از آن خود کرد.
منتهی در مجلس هم ترکیب دولت و متحدانش پایدار نماند و با نزدیکشدن بخشی از این متحدان عملاً تشکیل دولت بعد از چندی به به دست اپوزیسیون افتاد و روندهایی پیش رفت که افتد و دانی. اصطلاح رفولسیون (ترکیبی از رفرم و رولوشن/ ترکیبی از انقلاب و اصلاح) را اول بار یک مورخ بریتانیایی (تیموتی گارتن اش) برای همین تحولات لهستان به کار برد که مناقشه سیاسی بر سر قدرت را دولت و اپوزیسیون ابتدا با رویارویی مستقیم و سپس از طریق مذاکره و تفاهم پیش بردند.
«رفولسیون و میز تفاهم»!
با این همه، و به رغم آن تجربه، فرهنگ سیاسی در لهستان (بسان اکثر کشورهای اروپای شرقی) همچنان از عدم رواداری و گرایش به قطبیسازی رنج میبرد، آن هم در حالی که دو حزب اصلی صحنه سیاسی کنونی لهستان از درون همان جنبش همبستگی بیرون آمدهاند. کم نیستند کسانی در لهستان که ضعف چپها و لیبرالها را از عوامل عمده این ضعف فرهنگ سیاسی میدانند.
و خب همین مناقشه در سطوح سیاسی به ارزیابی متفاوتی از تجربه میزگرد هم راه برده است. دولت محافظهکار و پوپولیست حزب پیس میگوید که گرچه رهبرانش در آن میزگرد شرکت داشتند، ولی ای کاش پایمان میشکست و شرکت نمیکردیم تا آن گذار نرم اتفاق نمیافتاد و ترتیب حزب حاکم و کادرهایش که بعداً توانستند آزادانه فعالیت کنند همان موقع یک سره داده میشد و با یک جراحی از همه جا بیرون ریخته میشدند. هنوز هم بخشی از فعالیت از حزب ناظر بر «کمونیسمزدایی» و محدودسازی چپهای قدیم و جدید و حتی اخیرا همتایان راست و لیبرالتری است که مشترکا در مقام اپوزیسیون در پشت میز گرد نشستند. و به شدت هم حزب حاکم ابا دارد که برای این یا آن مسئله مورد مناقشه میز گرد تشکیل دهد. عمدتا از اصطلاح میز تفاهم صحبت میکند، هر چند که در سطوح محلی میزگرد به یکی از ابزارهای حل مسائل مورد مناقشه بدل شده است.
اینکه حزب پوپولیست حاکم هنوز هم وجود میزگرد تاریخی سال ۱۹۸۹ در سالنی در کاخ ریاست جمهوری را تحمل میکند شاید به وجود رئیسجمهوری برگردد که گرچه از همین حزب است، ولی نسبت به رهبر حزب رواداتر است. بیشتر از همه اما حمایتی که جامعه لهستان همچنان از آن روندهای شکلگرفته در پشت میزگرد دارد سبب میشود که کسی آن تجربه و نمادش را نتواند برچیند و نفی کند، تجربه و نمادی که برای هر جامعه انسدادزدهای، از جمله جامعه ایران آرزویی کماکان بزرگ است.