یکشنبه ۲۲ ژوئیه وزیر خارجه پومپئو در کتابخانه ریگان در کالیفرنیا میزبان تعدادی از ایرانی-آمریکاییها خواهد بود و در جمع آنان درباره برنامه دولت آمریکا برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی، کارنامه «نظام مقدس» در حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر، و فساد مسئولانش سخن خواهد گفت. پومپئو چه به عنوان رئیس سازمان مرکزی اطلاعات و چه به عنوان وزیر خارجه توجهی ویژه و دقیق به ایران داشته است.
این دومین سخنرانی پومپئو به عنوان وزیر خارجه با موضوع ایران است. در ماه مه، پس از آنکه رئیسجمهور دونالد ترامپ خروج ایالات متحده از برجام را اعلام کرد، پومپئو در اندیشکده محافظهکار و پرنفوذ هریتج درباره ایران سخن گفت. در آن سخنرانی پومپئو خواستهای دوازدهگانه دولت ترامپ را پیش روی روحانیون حاکم بر تهران نهاد.
خواستهای دوازدهگانه پومپئو در راستای سیاست تغییر رفتار جمهوری اسلامی در حوزه امنیتی و سیاست خارجی بود. سیاست شکستخوردهای که از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون راهنمای عمل دولتهای آمریکا در مواجهه با اسلامگرایان حاکم بر تهران بوده است. اگر چه هیچ یک از خواستهای دوازدهگانه تغییر رفتار جمهوری اسلامی با مردم ایران را شامل نمیشد، اما لحن صریح آن به مذاق کسانی که به هشت سال مماشات دولت آمریکا با با جمهوری اسلامی عادت کرده بودند خوش نیامد. تحلیلگران نزدیک به حزب دموکرات خواستهای دوازدهگانه را خیالبافی، افراطی و معادل با تغییر رژیم خواندند.
به نظر میرسد سخنرانی دوم پومپئو با موضوع ایران تمرکز بیشتری بر رفتار روحانیون حاکم و مباشران مکلایشان با مردم ایران خواهد داشت. نه تنها پومپئو به نقض آزادیهای مدنی و مذهبی ایرانیان توسط حکومت خواهد پرداخت، بلکه قرار است به موارد مشخصی از فساد نیز اشاره کرده و از تلاشهای مردم ایران برای دستیابی به حقوق مسلمشان حمایت کند.
در هفتههای اخیر پومپئو بارها به طور مستقیم، از طریق مصاحبه تلویزیونی و پیامهای توئیتری، مردم ایران را مخاطب قرار داده است. گفتوگوی چهره به چهره با ایرانی-آمریکاییها گام دیگری در همان راستاست. این گفتوگو نه تنها اهمیت مسئله ایران برای دولت ترامپ و شخص پومپئو را نشان میدهد، بلکه بر نقش گفتوگوی مستقیم و بیواسطه با ایرانیان در دیپلماسی دولت جدید تأکید میکند.
یکی از نکات قابل توجه در این نشست ترکیب دعوتشدگان است که طیف متنوعی را شامل میشوند. در ماههای اخیر، خصوصاً پس از انتخاب جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی، بسیاری به این تصور دامن زدند که دولت آمریکا شریک خود را در میان مخالفان انتخاب کرده است. ترکیب متنوع دعوتشدگان نشان میدهد که آن سخنان صحیح نیست. ترکیب دعوتنشدگان نیز قابل توجه است در صدر گروههای دعوت نشده نایاک یا شورای ملی ایرانی-آمریکاییها قرار دارد. رئیس سابق این گروه تریتا پارسی در دوره اوباما به طور مداوم طرف مشورت دولت اوباما بود و نقش مهمی در شکلدهی به سیاست مماشات با بنیادگران حاکم بر ایران داشت.
انتخاب کتابخانه ریگان برای این سخنرانی نیز معنادار است. رونالد ریگان، رئیسجمهور فقید آمریکا، را معمار فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میدانند. ریگان، مردی که به خاطر سابقهاش به عنوان بازیگر در هالیوود مورد تمسخر دموکراتها بود، در برخورد با شوروی سیاست مذاکره و فشار همهجانبه را انتخاب کرد. سیاستی که در نهایت منجر به فشار اقتصادی شدید بر «امپراطوری شیطانی» شد. فشاری که به نظر بسیاری نقشی بیبدیل در فروپاشی سیاسی امپراطوری مارکسیستی داشت. دولت جمهوری اسلامی، آخرین نظام انقلابی-ایدئولوژیک جهان، اینک تحت فشارهای شدید اقتصادی قرار دارد؛ شبح ریگان در سخنرانی پومپئو پیامی روشن برای سران تهران دارد.
علاوه بر شبح ریگان، شبح دیگری نیز بر گفتوگوی پومپئو با ایرانی-آمریکاییها سایه میاندازد: محدودیت سفر ایرانیها به آمریکا. سفر به آمریکا دغدغه معترضانی که از دی ماه تا کنون در خیابانها خون وجان میدهند نیست. فساد و ناکارآمدی حکومت ائتلاف حوزه و بازار بسیاری از مردم ایران را چنان به گرداب فقر و فلاکت انداخته است که حتی اگر سفر به آمریکا ویزا نمیخواست هم، عمده معترضان خیابانی توانایی چنان سفری را نمیداشتند. محدودیت سفر اما مسئله اصلی و شماره یک ایرانی-آمریکاییهاست که مایلند اعضای خانوادهشان به راحتی به ایالات متحده رفت و آمد کنند، نشانهای از منافع و مسائل متفاوت و گاهی حتی متضاد ایرانیان و ایرانی-آمریکاییها. طبیعتاً دولت آمریکا اگر مایل به همراه کردن جمع بیشتری از ایرانی-آمریکاییها با سیاست ایرانش است، میبایست فکری به حال این مشکل بکند.
سخنرانی روز یکشنبه اگر با اقدامات عملی دولت آمریکا و وزارت خارجه برای متمرکز کردن فشارهای اقتصادی-سیاسی بر تهران برای تغییر حکومت اسلامگرا، استبدادی، و حامی تروریسم جمهوری اسلامی همراه شود میتواند در کتابهای تاریخ به عنوان نقطه عطفی در تاریخ روابط ایران و آمریکا ماندگار شود. در فقدان چنان گامهایی، چهل سال بعد احتمالاً حتی محققان تاریخ روابط ایران و آمریکا هم به یاد نخواهند آورد که در چنان روزی چه سخنانی گفته شد.