نقش و جایگاه اجتماعی فائزه هاشی بر کسی پوشیده نیست. او سیاسی ترین فرزند هاشمی رفسنجانی (دست راست آیت الله خمینی) است که به عنوان نماینده دوم تهران به مجلس پنجم راه یافت. مدیر مسئول نشریه توقیف شده «زن» بود که نقش موثری در ورزش بانوان ایفا کرد، اما، مغضوب حاکمیت مستنبد ( تعبیری که کروبی طی نامه ای از حصر در توصیف خامنه ای از آن استفاده کرد) قرار گرفت. در روز روشن او را به بدترین ناسزاها بستند که آدمی را شرم از شنیدنش می آید. به زندان روانه اش کردند. اما، در زندان از موضع حقوق بشری، با بهائیانی که به جرم اعتقادشان به زندان افتاده اند، همدلی کرد. او اینک بیش از هر چیز یک فعال زنان است که تحصیلاتش را تا مقطع دکترا در رشته حقوق بین الملل به پایان رسانده و از این رو، رویدادهای ایران را دیگر از منظر قدرت - آن گونه که روزگاری دراز پدرش از آن زاویه به آن می نگریست- نمینگرد.
شاید برجسته ترین صفت او را بتوان این دانست که او به جای تلاش برای بقای در قدرت، اینک تلاش در نقد قدرت دارد آن هم به زبانی صریح و رُک. گرچه نوبت به نقش پدرش در ساخت شالوده ناراست امروز جمهوری که می رسد از او نقد جانانه پدر کمتر دیده می شود. اما، هر چه باشد ارزیابی شخصی همچون او درباره جمهوری اسلامی ایران به شدت در خور توجه هست وقتی بر این باور است که «سیاست های حکومت در مسیر براندازی [خود] است.»
فائزه هاشمی معتقد است که مشکل کشور «ربطی به برجام و خروج امریکا از برجام ندارد... این حرف ها آدرس غلط دادن برای ماندن در قدرت است.» او در نادرستی سیاست خارجی کشور که مسئول مستقیم آن رهبر است جای تردید باقی نگذاشته و می گوید، «وارد کشوری می شویم هزینه های [جانی و مالی] انبوه و بالایی می کنیم . اعتبار خود را در سطح جهان مخدوش می کنیم. موقع بهره برداری که می شود عملاً بیرونمان می کنند که سوریه و عراق آخرین آن است. این منابع ملی ماست که بدون هیچ دستآوردی دود می شود و به هوا می رود. این بی تدبیری ها تا کی بایستی ادامه یابد
تفصیل این ارزیابی را او به کرات از جمله در مصاحبه طولانی با حسین دهباشی گشوده بود. اما، تصریحی به این روشنی از او کمتر دیده شده بود. او اخیراً طی سخنانی به تشریح «ذات خود ویرانگر» جمهوری اسلامی پرداخته و تصریح کرده که «سیاست هایی که حکومت در پیش گرفته کشور را به سمت براندازی هدایت می کند و نیازی به کار دیگران [بخوانید دشمن] نیست.»
گرچه او نامی از رهبر جمهوری اسلامی نبرده ولی بر کسی پوشیده نیست که «حکومت»، «حاکمیت» و «نظام» اشاره به رهبر جمهوری اسلامی است که قویاً معتقد به تئوری توطئه است و بارها از قصد دشمنان برای براندازی نظام سخن گفته است. اواخیراً طی سخنانی با اشاره به خروج امریکا از برجام گفته که هدف از این اقدام امریکا براندازی نظام است به گونه ای که می خواهند «در کشور آشوب ایجاد کنند.» او اشاره ای به سوء مدیریت هاییکه از صدر تا ذیل حکومت را فرا گرفته، نمی کند که بنیاد هر حکومتی را می تواند برافکند.
اما، بر خلاف نگاه «برونگرای» رهبر که توطئه های خارجی را منشأ براندازی می داند، فائزه هاشمی نگاهی مطلقاً «درونگرا» دارد. او معتقد است که مشکل کشور «ربطی به برجام و خروج امریکا از برجام ندارد... این حرف ها آدرس غلط دادن برای ماندن در قدرت است.»
او در نادرستی سیاست خارجی کشور که مسئول مستقیم آن رهبر است جای تردید باقی نگذاشته و می گوید، «وارد کشوری می شویم هزینه های [جانی و مالی] انبوه و بالایی می کنیم . اعتبار خود را در سطح جهان مخدوش می کنیم. موقع بهره برداری که می شود عملاً بیرونمان می کنند که سوریه و عراق آخرین آن است. این منابع ملی ماست که بدون هیچ دستآوردی دود می شود و به هوا می رود. این بی تدبیری ها تا کی بایستی ادامه یابد؟»
این زبان صریح فائزه هاشمی فرزند نزدیک ترین فرد به بنیانگذار جمهوری اسلامی است که «اعتماد ملی» را مخدوش شده می داند. از نظر جامعه شناسی سیاسی اگر سرمایه های یک کشور را به عنوان آجرهای یک دیوار فرض کنیم، اعتماد ملی نقش مصالح ساختمانی برای چسبندگی آجرها را دارد. اگر این مصالح چسبنده نباشد هیچ یک از آجرها (سرمایه های ملی) مقاومت نخواهند داشت. این آن چیزی است که فائزه هاشمی به درستی بر آن دست گذاشته است. برای مثال در حالی که رهبر هرگز حوادث دی ماه ۹۶ را که به بیش از ۹۰ شهر کشور از جمله مشهد و قم سرایت یافت، مورد ارزیابی قرار نداده، فائزه هاشمی نگاه تیز خود را به سوی حوادثی مانند اعتراضات دی ماه گذشته، اعتراضات روز زن، روز کارگر، کامیون داران، زندانی کردن فعالان محیط زیست، برخورد با دراویش، بهائیان، سپنتا نیکنام نماینده زرتشتی شورای شهر یزد و ...می گیرد و می گوید «بالاخره چقدر مردم به خیابان ها بریزند و با متانت و نجابت اعتراض خود را نشان دهند؟ چه بر سر این مملکت آورده ایم؟»
او نشانه سست شدن اعتماد ملی را در تشییع جنازه افراد منتقد نظام و ضد حکومتی می بیند که در آن «شاهد حضور حداکثری مردم هستیم. اما، برای افراد همسو با نظام چقدر [برای تشییع] به خیابان ها می آیند؟»
او در نهایت بازگشت اعتماد ملی را تنها در یک راه حل می داند و آن هم رفراندوم است و ارباب قدرت را مخاطب قرار می دهد و می گویید «شهامت و صداقت داشته باشید و طبق قانون رفراندوم برگزار کنید.»
اما، آنچه فائزه هاشمی مشخص نکرده این است که آیا او رفراندوم را برای اصل نظام پیشنهاد می دهد یا صرفاً «چند موضوع مهم که نقد به آن زیاد است و برای حقوق و رفاه مردم و توسعه کشور مشکل زا شده است.»
اما، به رغم این ایهام در سخن فائزه هاشمی، ارزیابی او از سست شدن بنیاد جمهوری اسلامی تاریخی و ماندگار است. او به عنوان نماینده پیشین مجلس و فرزند هاشمی رفسنجانی، معتقد است نظام «با این روشی که در پیش گرفته نمی تواند تداوم و بقا داشته باشد.» او تصریح دارد که «سیاست هایی که حکومت [بخوانید خامنه ای] در پیش گرفته کشور را به سمت براندازی هدایت می کند.»
------------------------------------------
یادداشتها و مقالات بیانگر نظرات و آرای نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا.