جشنواره لوکارنو؛ «فمینیست‌ها»، لاتاری و سینمای ایران

  • محمد عبدی

تنها حضور سینمای ایران در این جشنواره، با «نت‌های مسی یک رویا» ساخته رضا فرهمند است که در بخش هفته منتقدان حضور دارد.

هفتاد و دومین دوره جشنواره جهانی فیلم لوکارنو آخرین روزهایش را می‌گذراند؛ یکی از قدیمی‌ترین جشنواره‌های جهان که امسال توسط گروه تازه‌ای اداره می‌شود.

کارلو چاتریان، دبیر سابق این جشنواره، برای مدیریت هنری جشنواره برلین انتخاب شده و سال آینده اولین تجربه‌اش را در این شهر خواهد داشت و امسال لیلی هینستین، سکان لوکارنو را به دست گرفته است. هینستین مدیر نسبتاً جوانی‌ست که به نظر می‌رسد راه قبلی را ادامه داده و تغییر عمده‌ای را در این جشنواره نمی توان حس کرد.

حضور فیلمسازان زن

نکته‌ای که در جشنواره امسال جلب توجه می‌کند، حضور بیشتر قیلمسازان زن است. هینستین می‌گوید برخی از برنامه‌ریزهای جشنواره امسال از خود او که زن است هم فمینیست‌تر هستند و برای فیلمسازان زن امتیاز ویژه‌ای قائل شده‌اند. به این ترتیب موج توجه به زنان در جشنواره‌های سینمایی جهان (به استثنای ونیز که دبیرش مغلوب این موج نشده و می‌گوید فیلم یا خوب است یا بد) به طرز عمده‌ای به جشنواره لوکارنو سرایت کرده است.

شش فیلم از چهارده فیلم پیاتزا گرانده (میدان بزرگ شهر با نمایش‌های شبانه در محیط روباز که مشهورترین بخش لوکارنوست) به فیلمسازان زن اختصاص دارد و شش فیلمساز زن هم در بخش مسابقه شرکت داده شده‌اند و در بخش «فیلمسازان امروز»، چهل و دو درصد فیلمسازان زن هستند و در مجموع از شصت و چهار فیلم تازه جشنواره، بیست و شش فیلم توسط زنان ساخته شده که نسبت به باقی جشنواره‌ها درصد بسیار بالایی است، ضمن این که برای اولین بار در تاریخ، رئیس هیات داوران لوکارنو یک زن است.

کاترین بریا، رئیس هیات داوران لوکارنو و فیلمساز فرانسوی البته چندان پیرو رسوم و سر و صداهای اخیر نیست. او حتی در اظهار نظری جنجالی، سقوط‌ هاروی وینشتاین را «ضایعه»ای برای سینمای اروپا توصیف کرد.

ویرانه‌های سوریه و سینمای ایران

سینمای ایران طی دهه‌ها حضور بسیار پررنگی در جشنواره لوکارنو داشت و در واقع این جشنواره در دهه نود، یکی از سکوهای اوج‌گیری سینمای ایران در جهان بود. از دریافت یوزپلنگ طلایی تا نمایش فیلم در پیاتزا گرانده، جزو موفقیت‌های سینمای ایران در این جشنواره است، اما چند سالی است که این جشنواره توجهی به سینمای ایران ندارد.

تیم کارلو چاتریان در سال‌های اخیر، علاقه‌ای به سینمای ایران نشان نداد (و احتمالاً همین روند در برلین هم ادامه خواهد یافت) اما امسال، با در نظر گرفتن تغییر کامل برنامه‌ریزان و انتخاب‌کنندگان فیلم در لوکارنو، به نظر می‌رسید که این روند تغییر خواهد کرد، اما جشنواره امسال لوکارنو هم سینمای ایران را نادیده گرفت و فیلمی از سینمای ایران در بخش مسابقه یا پیاتزا گرانده حضور ندارد.

تنها حضور سینمای ایران در این جشنواره، فیلمی است به نام «نت‌های مسی یک رویا» ساخته رضا فرهمند که در بخش هفته منتقدان حضور دارد.

این فیلم مستند داستانی که اولین حضور جهانی خود را تجربه می‌کند، داستان پسر ده ساله‌ای به نام ملوک را دنبال می‌کند که در ویرانه‌های جنگ سوریه، با خواهر و مادرش زندگی فقیرانه‌ای دارد اما تصمیم می‌گیرد به هر قیمت ممکن کنسرتی را به همراه خواهرش برگزار کند تا در آن آواز بخوانند و موسیقی بنوازند.

مایه اصلی فیلم -یافتن زندگی در دل ویرانی- می‌تواند تماشاگر را در وهله اول به خود جذب کند، به ویژه که موقعیت یک شهر ویران، این امکان تصویری را به فیلمساز می‌دهد که با تصاویری تکان دهنده تماشاگر را به دنبال بکشد، اما نوع بازسازی برخی صحنه‌ها و سکانس‌ها و در واقع بازی کردن در جلوی دوربین (مثلاً زمانی که خانواده برای حرف زدن دور هم جمع می‌شوند) گاه تصنعی به نظر می‌رسد و حضور دوربین خلوص صحنه و باورپذیری آن را از بین می‌برد.

از فیلمسازان تجربی تا لاتاری

فیلم‌های لوکارنوی امسال هم مجموعه غریبی است از فیلم‌های غالبا تجربی و کم‌خرج از فیلمسازان کمتر شناخته شده و عمدتاً ناشناس که تماشای فیلم در این جشنواره را به لاتاری شبیه می‌کند: بلیت می‌خری و غالباً هم چیزی عایدت نمی‌شود.

پژواک

«در میانه انقلاب» ساخته مایا خوری از سوریه در بخش مسابقه از جمله این فیلم‌هاست؛ زنی که از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷ وقایع سوریه را به طرزی غیر حرفه‌ای تصویربرداری کرده و مشکل اینجاست که نمونه این تصاویر به وفور در فضای مجازی دیده می‌شود و نکته قابل‌ توجهی هم در تدوین و کنار هم قرار دادن این سکانس‌ها نمی توان یافت.

«دوازده هزار» ساخته ناجد تربال هم فیلم معمولی است از سینمای فرانسه که نمونه‌های آن را به وفور در سینمای این کشور می‌توان دید و دلیلی برای ویژه بودن این فیلم کمدی برای حضور در بخش مسابقه لوکارنو نمی توان یافت.

از سینمای جذاب ایسلند در این سال‌ها، فیلمی به نام پژواک (Echo) ساخته رونار رونارسون در بخش مسابقه نمایش داده شد. این فیلم با تصاویری بسیار قوی از زندگی معاصر در ایسلند امروز و نمایش مشکلات و دغدغه‌های آدم‌های مختلف در این کشور است. اما نبود یک ساختار و عدم ارتباط شخصیت‌ها و نمایش تکه‌تکه زندگی تعداد بسیار زیادی شخصیت، فیلم را با این مشکل روبه‌رو می‌کند که می‌تواند بسیار زودتر به پایان برسد یا ساعت‌ها ادامه یابد بی آن که نقطه پایانی برای آن بتوان تصور کرد.

اما دیدنی ترین فیلم جشنواره امسال، فیلم جمع و جوری است به نام «مادری» از مائورا دلپرو فیلمساز جوان ایتالیایی که در آرژانتین ساخته و داستان مادر بودن در یک صومعه را با ما در میان می‌گذارد.

فیلم دو نوع مختلف زندگی را در کنار هم قرار می‌دهد: یک مادر نوجوان بی‌خانمان که در یک صومعه پناه داده شده اما می‌خواهد به زندگی جنسی و عشقی خود ادامه دهد، در برابر راهبه‌ای که از لذت‌های جنسی و همین طور حس مادری چشم پوشیده است.

فیلم با تصاویری دیدنی و فضاسازی دقیق، همین طور فیلمنامه‌ای حساب‌شده، بدون شعار و موضع‌گیری، جهان درگیرکننده زیبایی را با تماشاگرش قسمت می‌کند که می‌تواند مدت‌ها همراه او بماند.