تسلیت واژه است و از این غم جانکاه نمیکاهد. در این روزهای تلخ که از پسِ آبان ۹۸ گذشته، چهره جوانان جانباخته، مردمان زخمخورده، مادران داغدار و پدران بیتاب، لحظهای از برابر چشم دور نمیشود.
به دنبال این زخم، کشته شدن ۱۷۶ نفر در هواپیمای مسافربری اوکراینی با شلیک مستقیم پدافند سپاه نیز داغی همیشگی نشاند بر دل ایرانیان.
این رویدادها همهکس و همهچیز، از جمله هنرمندان و جشنوارهها و رویدادهای هنری، را تحت تأثیر قرار داده است.
بیشتر در این باره: دهها سینماگر ایرانی: به جشنواره فجر نمیرویمدر همین فضا بود که هر روز به شمار هنرمندانی افزوده شد که از قصد خود برای شرکت نکردن در جشنوارههای فجر و یا لغو برگزاری کنسرتها و نمایشگاه و اجراهای هنری دیگر سخن گفتند؛ هنرمندانی که گفتند عزادارند و میخواهند همراه با خانوادههای داغدار سوگواری کنند؛ کسانی مثل مسعود کیمیایی، فاطمه معتمد آریا، شهرام ناظری و شماری دیگر.
اما ماجرا به همینجا ختم نشد. بحث میان برخی هنرمندان و طرفدارانشان بر سر شرکت کردن یا نکردن در جشنوارههای فجر بالا گرفت.
در مقابلِ کسانی که از تحریم جشنوارههای فجر دفاع میکردند، عدهای گفتند که نباید جشنواره را تحریم کرد. شهاب حسینی، بازیگر، یکی از کسانی بود که به همین دلیل خبرساز شد.
او در صفحه اینستاگرامش نوشت این انصرافها دامن زدن به افتراق جامعه بین خودی و ناخودی است. وقتی که جامعه ومردم به همبستگی و دلداری نیازمندند، این تفکر که کسانی که انصراف نمیدهند همدرد و شریک حال مردم نیستند، اشتباه است.
اما بودند دسته دیگری از هنرمندان که گفتند باید در جشنوارهها و برنامهها شرکت کرد، ماند و صدای اعتراض شد. نظیر همایون غنیزاده، فیلمسازی که در جشن انجمن منتقدان گفت سکوت کردن درباره وقایع آبان ۹۸ قباحت دارد، و جایزهاش را هم به پویا بختیاری، یکی از کشتهشدگان اعتراضات آبان ۹۸ تقدیم کرد.
واکنشها اما تنها به هنرمندان و طرفدارانشان و موافقان و مخالفان شرکت در جشنوارهها محدود نماند و خیلی زود جنبههای امنیتی و سیاسی متفاوتی یافت.
نصرالله پژمانفر، نماینده عضو جبهه پایداری و سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، در واکنش به اعلام کنارهگیری شماری از هنرمندان از جشنواره فجر، معترضان را به محرومیت از فعالیت هنری تهدید کرد.
البته او بعدتر حرفش را پس گرفت، اما ماجرا ادامه پیدا کرد و موج تهدید از سوی حاکمیت راه افتاد. تعدادی از هنرمندان گفتند که تهدید شدهاند که در صورت تحریم جشنواره ممنوعازکار و حتی ممنوعالخروج خواهند شد.
کمکم انگار ورق برگشت. برای نمونه، پیمان معادی بازیگر و کارگردان ابتدا از حضور در جشنواره فجر اعلام انصراف کرد و در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «همه سیاهپوشیم و عزادار. دلهایمان شکسته... جشنواره باشد برای روزهایی روشن.»
اما بعدتر دبیر سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر از بازگشت و حضور پیمان معادی به این رویداد خبر داد و او که ظاهراً مدتی است در خارج از ایران به سر میبرد، در نشست خبری فیلمی که در آن نقشآفرینی کرده، به صورت تلفنی حاضر شد.
سه گروه تئاتر مشهد نیز که جشنواره را تحریم کرده بودند، پس از بازداشت، دوباره به جشنواره برگشتند.
در بخش هنرهای تجسمی نیز اکثر قریب به اتفاق دبیران و داوران دوازدهمین جشنواره تجسمی فجر و در رأس آنها ابراهیم حقیقی، دبیر این رویداد، که در فضای مجازی از انصراف خود برای شرکت در این جشنواره خبر داده بودند، حالا قرار است با کمی تأخیر این جشنواره را برگزار کنند.
کسی از پشتپرده خبر ندارد. چرا هنرمندانی که استعفا کرده بودند دوباره دعوت دبیر جشنواره را پذیرفتند؟ این سؤالی است که این روزها مطرح است: در فضای فرهنگی و هنری ایران چه میگذرد؟
امیر پوریا، منتقد سینما، در گفتوگو با رادیو فردا میگوید: «بحث احتمال فشار در شرایط برخورد مدیران دولتی با هنرمندان در ایران بحث پیچیدهای است. آدمها را در وضعیتی قرار میدهند که چیزی بین تهدید و لطفخواهی است... ای کاش دوستان به همان شکلی که زمانی تصمیمشان برای تحریم را اعلام میکردند، دلایل برگشتشان را هم در همان محیط مجازی که در آن گردنفرازی میکردند، اعلام کنند.»
Your browser doesn’t support HTML5
با اینهمه حاشیه و بحث، جشنوارههای فجر برگزار شدند و یا قرار است برگزار شوند. اما واکنش مردم، شبکههای اجتماعی، جامعه هنری و حتی رسانههای داخل کشور نشان میدهد که بازار این دوره از جشنوارهها بهشدت کساد است.