علیاکبر ناطق نوری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید که «ما قواعد بازی را بلد نیستیم».
این چهره شاخص «جامعه روحانیت مبارز» (تشکل سیاسی روحانیت سیاسی ِطیف معروف به محافظهکار) روز دوشنبه همچنین از فقدان تحزب و ابزار دمکراسی در ایران ایراد گرفت.
آقای ناطق نوری که رقیب اصلی محمدخاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ بود، همچنین در سومین «همایش ملی نقش پژوهش در فرایند قانونگذاری» به جناحهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران ایراد گرفت که هنگام پیروزی در انتخابات رقیبان را از رده بالا تا پایین نهاد تحت نظارت خود حذف میکنند.
در گفتوگو با مهدی مهدوی آزاد تحلیلگر سیاسی در شهر بُن آلمان پرسیدم که تازهترین گفتههای علیاکبر ناطق نوری را چگونه تفسیر میکند.
Your browser doesn’t support HTML5
مهدی مهدوی آزاد: آنجا که آقای ناطق نوری بر تحزب تاکید میکند حرفهای تکراری و مسبوق به سابقه است و از ایشان پیشتر هم شنیده شده است. اما در این زمان (یعنی حدود یک سال قبل از انتخابات مجلس آینده)، آنچه حرفهای ایشان را درباره تحزب قابل اعتناتر میکند، این است که هشدار میدهد و میگوید نبود احزاب جدی موجب «قبیله بازی» یا «موجسواری» میشود.
این ناشی از نگرانی طیف اول راستگراهای کشور (مثل آقای ناطق نوری) است به علاوه طیف اعتدالگرایان (افرادی مانند علی اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی) و نهایتا اصلاح طلبانی مثل محمد خاتمی، از بازگشت دوباره جریان بیهویتی مثل جریان محمود احمدینژاد.
با توجه به این که آقای ناطق نوری از چهرههای شاخص و عناصر متنفذ جناح معروف به محافظهکار جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود و به آفتهای نظام سیاسی ایران اشراف دارد، موانع پیشبرد تحزب و پایان دادن به روش حذف و گسترش توسعه سیاسی و دمکراسی چیست؟
دلیل اجمالی اول این است که مسئولان جمهوری اسلامی اصولا همیشه دیر میرسند. یعنی وقتی به حرفهای کارشناسان میرسند و آنها را میپذیرند که قدرت اجرایی اول را دیگر در دست ندارند و نسل جدید و بی تجربهای جایگزین آنان شده. نمونهاش آقای ناطق نوری است.
درست است که ایشان از سال ۱۳۷۸ به صورت جدی از تحزب دفاع میکند، اما در زمانی که نبض مجلس را در دست داشت، عملا هیچ اقدام جدی نکرد. نمونه جدی دیگر خود آقای علی لاریجانی است. آقای دکتر لاریجانی این روزها یک حزب فراگیر برای اصولگرایان راهاندازی کرده و در رسانهها و صدا و سیما به شدت از تحزب دفاع میکند اما همین آقای لاریجانی زمانی که رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بود، احزاب را «فرقهها»، «باندها» و«باندبازیها» مینامید و شعار «حزب فقط حزبالله» را سر میداد. شعار «حزب فقط حزب علی، رهبر فقط سیدعلی» هم که در دفاع از آقای خامنهای سر داده میشود، از ابداعات و اختراعات آقای لاریجانی است.
دلیل دوم این است که ساختار سیاسی-اجتماعی ایران اساسا توسعه نیافته است. از مردم گرفته تا نخبگانش اساسا با شفافیت و کار گروهی مشکل دارند و این مشکلی تاریخی است.
دلیل سوم هم اجمالا ساختاری و خاص «جمهوری اسلامی» است. یعنی قوانین اجرا نمیشود و اساسا قدرت حاکم حاضر نیست منتقد و دیدگاه مخالف را به رسمیت بشناسد. هر گروه، انجمن، حزب یا حتی رسانهای به مجرد این که مخاطب خاص خود را پیدا میکند و جدی میشود یا توقیف و منحل و یا در سایه تهدید و زندان عملا ناکارآمد میشود.
اخیرا گزارشهایی درباره تلاشهای هماهنگ آقای ناطق نوری، حسن روحانی (رییس جمهوری)، اکبر هاشمیرفسنجانی (رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام) و محمد خاتمی (رییس جمهورس سابق و چهره شاخص جناح اصلاحطلب) پیشاپیش انتخابات سال آینده مجلس شورای اسلامی منتشر شده است. این گزارشها را هم آقای هاشمی رفسنجانی تکذیب کرده و هم در جناح مقابل، محمدرضا باهنر (نایب رییس مجلس). با توجه به این که در آغاز گفتوگو به نگرانیهایی اشاره کردید، شواهد درباره این گزارشها چه نکته ای را درباره انتخابات سال آینده مجلس نشان میدهد؟
ببینید الان پنج جریان جدی برای انتخابات آینده مجلس دورخیز کردهاند.
جریان اول را محمود احمدینژاد نمایندگی میکند که سفرهای استانی خود را البته در سکوت آغاز کرده و از مردم نامه میگیرد و به آنجا رسیده که آقای اسفندیار رحیم مشایی (چهره شاخص بحث برانگیز نزدیک به او) هفته گذشته اعلام کرد که اگر من به آقای احمدینژاد آسیب میرسانم، از این پس از او فاصله میگیرم.
جریان دوم را علی لاریجانی نمایندگی میکند که با همفکران خود مشغول راهاندازی حزب گستردهای هستند.
جریان سوم، «جبهه پایداری» و هواداران آیتالله مصباحیزدی هستند.
جریان چهارم بخشی از اصلاحطلبان هستند که تشکل «حزب ندای ایرانیان» را راه انداختهاند و در کنار آن فعالیتهایی است که محمدرضا عارف چهره شاخص جناح اصلاحطلب میکند.
و جریان پنجم مثلث آقای هاشمی رفسنجانی، روحانی و خاتمی است.
آقای ناطقنوری بالشخصه منزوی است و در فعالیتهای سیاسی ایران خیلی حضور ندارد، یا در متن حضوری ندارد. اما بیتردید به فعالیتهای «مثلث هاشمی-روحانی-خاتمی» نزدیک خواهد بود و از آن حمایت خواهد کرد.