کتاب «طنز و طنزینه در آثار صادق هدایت» نوشته همایون کاتوزیان استاد ادبیات و تاریخ دانشگاه اکسفورد که پس از بیش از دو ذهه به تازگی برای اولین بار در ایران چاپ شد، اینک به چاپ دوم رسیده است.
از همابون کاتوزیان علاوه بر چند مقاله مچزا به زبان انگلیسی و فارسی، قبلا دو کتاب درباره صادق هدایت منتشر شده اند.
درباره چاپ ایران کتاب «طنز و طنزینه در آثار صادق هدایت» گفت و گویی کرده ام با همایون کاتوزیان.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای همایون کاتوزیان، در کتاب طنز و طنزینه در آثار صادق هدایت طنز را معادل «ستایر» Satire به کار بردید و طنزینه را معادل «آیرونی» Irony. ایرانیها با کلمه طنز آشنا هستند. اما واژه طنزینه ابداع شما است. قبل از پرداختن به آثار صادق هدایت و این کتاب برای اینکه تمایز میان طنز و طنزینه مشخص شود میشود یک نمونه از هریک در نوشتههای ادبی ایران به دست بدهید یا مثالهایی بزنید که این تفاوت میان طنز و طنزینه مشخص شود؟
همایون کاتوزیان: طنز عبارت است از نوشته یا اثری که در آن نکتهای باشد که با ظرافت و مقداری عدم صراحت بیان شود. معمولا تاثیر فرح انگیزی میگذارد بدون اینکه الزاما خنده آور باشد. یعنی کمیک باشد. طنز میتواند تراژیک باشد و یک تاثیر ویژهای دارد که با انواع دیگر بیان متفاوت است. وقتی من میخواستم این کتاب را بنویسم با این موضوع روبه رو شدم که در ایران به آیرونی هم میگفتند طنز و واضحترین و مشهورترینش عبارت «طنز تاریخ» بود. یعنی «آیرونی آو هیستوری» را ترجمه کرده بودند طنز تاریخ. در حالی که طنز تاریخ نیست بلکه آیرونی تاریخ است.
آن زمان اصطلاح آیرونی در ایران نبود. بعدها شنیدم کتابی از انگلیسی زیر عنوان آیرونی ترجمه شده به فارسی که من هنوز نمیدانم اهل اصطلاح تا چه اندازه با همان لغت و همان کتاب آشنا هستند. به هر حال زمانی که من بیست و پنج شش سال پیش شاید هم بیشتر اقدام کردم برای طنزینه یعنی آیرونی لغتی در فارسی نبود و کاربرد لغت طنز هم به جای آیرونی و طنزینه اشتباه بود.
من اصطلاح طنزینه را ساختم که من درآوردی و خودسرانه نبود. ما در فارسی وقتی به بعضی اسامی «ین» اضافه میکنیم از اسم به صفت تبدیل میشوند. مثل دیرین که تبدیل شده دیر است. وقتی صفتی مثل دیرین را «ه» به آخرش اضافه میکنیم تبدیل میشود به اسم دوباره. دیرینه. دیر و دیرین و دیرینه. اینها مثال است. نمونههای دیگر زیاد است.
من بر اساس این سابقه نحوی ساختم این لغت را. خیلی از آثار برخی شعرای مشهور طنز است یا طنز تند است. در حالی که مثلا رستم و سهراب آخرش به شکل کاملا غیرقابل پیش بینی حوادث تعیین میشوند به نحوی که سهراب که آمده بود پدرش را ببیند و بشناسد و با او سراسر عالم را بگیرد به دست رستم کشته میشود، این آیرونی است. طنزینه است. این است که در این مورد میشود گفت طنزینه سرنوشت؛ «آیرونی آو دستینی»؛ «آیرونی آو فیث».
یک مثال هم در خود کتاب زدید. آن شعر معروف که به شتر میگوید که خود پیداست از زانوی تو. این هم یک نمونه طنزینه است.
بله نوعی طنز است که در آن باید تامل کنید تا متوجه شوید. مولوی میگوید:
آن یکی پرسید اشتر را که هی
از کجا آیی ای اقبال پی؟
گفت از حمام گرم کوی تو
گفت خود پیداست از زانوی تو.
زانوی شتر که همیشه کبره بسته و به نظر کثیف میآید در حالت آیرونی میگوید که از زانوی تو پیداست که حمام بودی. این همانطور که گفتم تامل و اطلاعی را میخواهد که آدم متوجه مطلب شود.
آثار صادق هدایت را شما به چهار گروه تقسیم کردید: ناسیونالیستی رمانتیک مثل پروین دختر ساسان، رئالیستی انتقادی مثل حاجی آقا، روانداستانها مثل بوف کور و طنزها و طنزنامهها مثل توپ مرواری و علویه خانوم و همچنین وغ وغ صاحاب با همکاری مسعود فرزاد. کتاب طنز و طنزینه در آثار صادق هدایت پر است از نمونههای طنز و طنزینه. کارکرد طنز در آثار صادق هدایت چیست؟ مصاف دادن با حکومت است؟ با اپوزیسیون؟ هیات حاکمه؟ سیاسی، ادبی، مذهبی، باورهای خرافی توده مردم؟ کسی را سالم گذاشته؟
نه. کمتر کسی را سالم گذاشته. همه مواردی که انتقاد شدید داشت نسبت به آرا و رفتار یا هر چیز دیگران از حکومت گرفته تا مردم عادی و اهل ادب و غیره، در مورد همه شان طنز به کار برده. همچنین مسایل دیگر.
مثلا فرض کنید قضیه فرویدیسم وغ وغ صاحاب راجع به ایران نیست. شوخی کرده با احاطهای که داشته به تئوریهای فروید یک قطعه ساخته که توی آن اولا نظریات فروید را به طور خلاصه و طنزآمیز شرح میدهد و بعد میگوید که بله یک زن و مردی با هم ازدواج کردند و به دلایل فرویدی و بعد از اینکه از هم سرد شدند دیدند که از همدیگر زیاد خوششان نمیآید. این یکی گفت که من می روم دنبال عشق واقعی و آن یکی هم گفت میرود دنبال عشق واقعی. ولی عشق واقعی پیدا نکردند و فقط کفشهایشان را پاره کردند.
این که عرض کردم اصلا ربطی به ایران و جامعه ایران و بزرگان ادب و اهل سیاست ندارد. بنابراین هدایت اصولا اهل طنز بود و یکی از وجوه شخصیتش در عین حال وجود ادبیاش طنز و طنزنویسی بود. چنانکه شهرت دارد که با دوستان نزدیکش که مینشست خیلی شوخی و بذله گویی میکرد. اما در محافل رسمی آن طور که من شنیدم ساکت بود و اصلا حرف نمیزد.
میان طنز و هزل و هجو تفاوتی هست در کارهای صادق هدایت یا همه را به یک میزان و کم و بیش به کار میبرد هرکدام در جای خود؟
تفاوت هست. هدایت کمتر هزل و هجو دارد. گاهی به آن برمیخوریم. مثلا یک نمونههای کمی در حاجی آقا هست. در توپ مرواری نسبتا زیاد است. توی وغ وغ صاحاب اصلا نیست. توی علویه خانم هم کلمات رکیک به کار رفته که به خاطر استعارهها و اصطلاحات عامیانه است که خودش در نیاورده و گرفته و آورده و به همین دلیل این کلمات رکیک وجود دارد. ولی روی هم رفته هدایت اهل فحاشی و بدگویی و ناسزاگویی نبود. طنزش ظریف تر از آن است ولو اینکه تند باشد. گاهی وقتها طنزش تند است. ولی با فحاشی فرق دارد.
طنز و طنزینه در طنز و طنزنامهها و نوشتههای رئالیسم انتقادی و نامههای صادق هدایت دیده میشود یا رگههایی از آن در دو گونه از نوشتههایش هم دیده میشود، یعنی در رمان تاریخی و روان داستانهای او مطابق تقسیمبندی شما؟
بسیار کمتر. آثار ناسیونالیستی رمانتیک و روانداستانها اصولا محملی برای طنزگویی ندارند. اگرچه اثر طنزینه روی آنها دیده میشود. مثلا در یکی از داستانهای ناسیونالیستی رمانتیک هدایت یک چنین اثری میبینیم. ولی به هر حال این دو دسته از آثار آثاری نیستند که با طنز و طنزینه زیاد مشخص باشند.
اشاره کردید از معدود دوستان، آشنایان، نزدیکان و نویسندگان معاشر صادق هدایت که بگذریم نامش برای اغلب دیگر ایرانیان بیشتر یادآور تلخی و تنهایی، افسردگی و مرگ و خودکشی بوده تا لبخند، خنده، نشاط، سرزندگی و زندگی. این وجه طنز و طنزینه در صادق هدایت چگونه قابل توضیح است؟
آن تاثیری که شما میگویید خوانندگان و مخاطبان هدایت ازش دارند ناشی از روان داستانهای او است و به ویژه بوف کور. اغلب کسانی که اسمی از هدایت شنیدند و آشنایی با او دارند کمابیش جز بوف کور نمیشناسند و حتی ممکن است نخوانده باشند. ولی شایعات مربوط به بوف کور و شایعات مربوط به روانداستانها یک چنین چهرهای از هدایت در میان عموم ساخته. اما واقعیت این است که این یک جنبه از کارهای هدایت است و چنانکه گفتیم کارهای دیگری هم دارد که چنین تاثیری را ندارند.
مطابق لفظی که خود شما ابداع کردید خود این حاکی از طنزینه یا آیرونی روانشناختی زندگی هدایت نیست؟
ممکن است این طور بیان کرد. ولی در هر حال واقعیت این است که هدایت به تمام معنا معمولا شناخته نیست. و حتی در کشورهای غربی هم اگرچه بعضی داستانهای دیگرش هم ترجمه شده و معلوم نیست چند نفر خوانده باشند. ولی بوف کور است که شهرت دارد و هدایت را با بوف کور میشناسند. نقدهایی که راجع به او مینویسند این است که هدایت سخت است، همه اش مربوط میشود به آن. اغلب میبینم آدمهایی نقد مینویسند به هدایت یا بوف کور پیداست که یک کلمه از هدایت نخوانده اند.
برگردیم به کتاب طنز و طنزینه. این کتاب اولین بار بیش از بیست سال پیش در خارج از ایران منتشر نشد. چرا همان موقع در ایران چاپ و منتشر نشد؟
این کتاب را من در ایران ۲۶ سال پیش تمام کردم. در آن زمان امکاناتی برای چاپ در ایران به وجود نیامد. در سال ۲۰۰۳ یک ناشر ایرانی در سوئد که شنیده بود چنین چیزی وجود دارد و سال ۲۰۰۳ هم صدمین سال تولد هدایت بود. که خود من همان سال یک کنفرانس بینالمللی درباره هدایت و آثارش در دانشگاه آکسفورد به راه انداختم. آن سال ناشر سوئدی به من رجوع کرد و گفت مایل است این کتاب را چاپ کند. من هم موافقت کردم با این کتاب که چاپ شد ولی منتشر نشد. یعنی غیر از اینکه ۵۰ شصت نسخه اینجا و آنجا روی منبرهای کتاب در محافل ایرانیها دیده شد فروش وسیعی نکرد انتشار وسیعی نیافت. تا اینکه کتاب ایران نامه در تورونتو پارسال تصمیم گرفت این را تجدید چاپ کند به این معنی که دوباره با ویراست دوم حروف چینی و منتشر شود. کتاب ایران نامه تورونتو بود که با ناشر ایرانی یعنی پردیس دانش قرارداد بست و این را در ایران منتشر کرد. در حدود سه ماه پیش.
آیا به چاپ دوم رسیده؟
بله. آنطور که ناشرش تلفنی گفت ۱۱۰۰ نسخه چاپ کرده بودند در ۱۰ روز اول فروش رفت و ۵۰۰ نسخه دیگر چاپ کرده بودند و حالا منتظرند ببینند وضع بازار چگونه است.
بین نسخه ای که به تازگی در ایران منتشر شده با نسخه خارج از کشور تفاوتهایی هست یا نه؟
نه. غیر از پارهای کلمات رکیک که مال دیگران بوده نه مال هدایت یا من... مثلا مثال زدم از طنزهای کلاسیک لغات رکیک حذف و نقطه چین شده اند. تفاوت اساسی بین دو چاپ وجود ندارد.
بیش از آن ۲۰ سال پیش که اشاره کردید شرایط چاپش در ایران فراهم نشد، آیا به خاطر این بود که خط قرمز آنقدر زیاد بود که ارزش نداشت به آن صورت چاپ شود در ایران، یا دلایل دیگری هم وجود داشت؟
به دلیل خط قرمزها بود و در نتیجه در ایران در آن زمان منتشر نشد.
ممیزی و سانسور در چاپ ایران اعلام نشده؟ همه الفاظ خاص صادق هدایت حذف شود؟
نه. ناشر نسخهای که سه ماه پیش در تهران در آمد آن را برای من فرستاد. هجده مورد بود از همین چیزهایی که گفتم که گفته بودند باید حذف شود و من هم موافقت کردم. ضربه ای به کتاب نمی زد و از اهمیت کتاب به هیچ وجه نمیکاست.
هنوز واژه «طنزینه» که در عنوان این کتاب و نوشتههای دیگرتان مثل کتاب سعدی شاعر عشق و زندگی به کار بردید به حد رواج نرسیده. فکر میکنید با انتشار کتابی که طنزینه در عنوان آن به کار رفته یعنی همین کتاب طنز و طنزینه در آثار صادق هدایت در خود ایران وضع فرق خواهد کرد؟
ممکن است. ولی توجه داشته باشید که به اصل آیرونی آگاهی درستی نبود وگرنه به آیرونی نمیگفتند طنز تاریخ. ولی حالا که به هر حال این چیزها مطرح شده و گفتم کتابچهای هم با عنوان آیرونی به فارسی ترجمه شده ممکن است توجه اهل نقد و تالیف را به خود مقوله آیرونی بیشتر جلب شود و اگر خواسته باشند میتوانند اصطلاح طنزینه را به کار ببرند. به هر حال اصطلاح طنزینه دست کم کار فرهنگستان را آسان میکند.
شش کتاب از شما به فارسی و انگلیسی منتشر شده در زمینه صادق هدایت. تعداد آثار شما در مورد هدایت و مقالههای مختلف زیاد است. پرونده صادق هدایت را فکر میکنید با این کتاب ببندید یا اینکه هنوز نکاتی هست که ممکن است در آثاری بعدیتان درباره صادق هدایت بازهم بازتاب پیدا کند؟
نه. دیگر فکر میکنم تمام کارهایی که باید حوزه هدایت میکردم انجام شده. چنانکه گفتید دو کتاب به انگلیسی در آمده یکی اش به فارسی ترجمه شده و سه کتاب هم مستقیما به فارسی بوده که این آخرین آنها است. مقالات متعددی هم به فارسی و انگلیسی نوشتهام درباره هدایت. ولی دیگر گمان نمیکنم که محملی وجود داشته باشد برای اینکه من درباره هدایت چیز تازهای بنویسم.