اغمای آیت الله مهدوی کنی و آینده خبرگان رهبری

  • امير مصدق کاتوزيان
در جریان تهیه این برنامه آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی رییس مجلس خبرگان رهبری هنوز در حال اغما است. آقای مهدوی کنی روز ۱۴ خرداد دچار عارضه قلبی شد و در پی آن به حال اغما فرورفت.

ریاست او بر مجلس خبرگان رهبری در اسفندماه سال ۱۳۸۹ حاصل شرایط ویژه پس از اعتراض‌ها به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و سرکوبی آن بود. از سویی حامیان دولت محمود احمدی‌نژاد و رهبر جمهوری اسلامی ایران او را نامزد این سمت کرده بودند. و از سوی دیگر اکبر هاشمی رفسنجانی که در سه سال پیش از این تاریخ ریاست مجلس خبرگان رهبری را بر عهده داشت خود را نامزد این سمت نکرد و به نفع آیت‌الله مهدوی کنی کناره گیری کرد. به گفته آگاهان سیاسی به این دلیل که بر اصطکاک میان خود و حامیان رهبر نیافزاید.

آیت‌الله مهدوی کنی که هشتاد و سه سال دارد دبیرکلی جامعه روحانیت مبارز،‌ تشکل اصلی روحانیون محافظه‌کار و اصول‌گرا را در کارنامه دارد و در سه دهه گذشته از جمله نخست وزیر،‌ وزیر کشور و عضو شورای نگهبان هم بوده است. نشست بعدی مجلس خبرگان رهبری در نیمه شهریورماه امسال و انتخابات دوره بعدی این مجلس در اسفند سال آینده برگزار خواهد شد.

سرنوشت مجلس خبرگان رهبری که وظیفه نظارت بر کار و تعیین رهبر را دارد در غیاب آیت‌الله مهدوی کنی چه خواهد شد؟ سرپرست دوران گذار از مخالفان اکبر هاشمی رفسنجانی و اعتدال‌گرایان برگزیده خواهد شد یا روحانی دیگری خواهد بود با گرایش‌هایی شبیه آقای مهدوی کنی؟ وزن محافظه‌کاران، اصول‌گرایان، اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلبان در آرایش سیاسی دوره بعدی این مجلس تا چه حد خواهد بود؟

این پرسش‌های اصلی برنامه دیدگاه‌ها است از سه میهمان این هفته برنامه: در تهران عیسی سحرخیز، روزنامه نگار و از بنیان‌گذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در ایران، در پاریس،‌ حسن فرشتیان، روحانی و دین‌پژوه و در واشینگتن محمد برقعی فعال و تحلیل‌گر سیاسی طیف ملی مذهبی.

Your browser doesn’t support HTML5

آینده خبرگان رهبری از نگاه عیسی سحرخیز، حسن فرشتیان و محمد برقعی



آقای سحرخیز، با سکته آیت‌الله مهدوی کنی و به اغما رفتن او وضعیت سرپرستی مجلس خبرگان رهبری چطور است الان؟
چه ایشان زنده بماند چه فوت بکند خدای نکرده،‌ این وضعیت کماکان به گونه‌ای نخواهد بود که ایشان بتواند ریاست مجلس خبرگان را عهده دار شود و باز یک نوع جنگ قدرتی را ما شاهدش خواهیم بود که در یک سمتش این بار آقای هاشمی رفسنجانی و آقای حسن روحانی قرار دارند و در سوی دیگر آقای محمد یزدی و آقای مصباح یزدی
عیسی سحرخیز -- عضو بنیانگذار «انجمن آزادی مطبوعات» (تهران)
عیسی سحرخیز: من گمان می‌کنم آن چیزی را که به عنوان محللی آقای کنی مطرح بود برای اینکه آقای هاشمی به ریاست مجلس خبرگان نرسد یا از آن کنار گذاشته شود، الان دیگر دوره‌اش تمام شده. چه ایشان زنده بماند چه فوت بکند خدای نکرده،‌ این وضعیت کماکان به گونه‌ای نخواهد بود که ایشان بتواند ریاست مجلس خبرگان را عهده دار شود و باز یک نوع جنگ قدرتی را ما شاهدش خواهیم بود که در یک سمتش این بار آقای هاشمی رفسنجانی و آقای حسن روحانی قرار دارند و در سوی دیگر آقای محمد یزدی و آقای مصباح یزدی.

و در واقع یک رقابت درون جامعه روحانیت شکل می‌گیرد که بعضی از آنها در عمل مثل آقای روحانی و آقای هاشمی نبودند که پیشینه هر چهار نفر به جامعه روحانیت مبارز برمی‌گردد و مجمع روحانیت که خب از زمان رهبری آقای خامنه‌ای دیگر نقشی نداشته و اندک نقشی هم که داشته کمرنگ و کمرنگ شده تا به مرحله‌ای رسید که آقای هاشمی را هم به گونه‌ای رسمی و محترمانه مجبورش کردند که خودش با مطرح کردن آقای مهدوی کنی اجازه ندهد که دیگران و جریان اخراجی ریاست مجلس خبرگان را به عهده داشته باشد.

آقای فرشتیان،‌ از آیت‌الله محمود شاهرودی و آیت‌الله محمد یزدی نایب رییس اول و دوم مجلس خبرگان رهبری به عنوان گزینه‌های دوره گذار تا تعیین رییس بعدی یاد شده. کدام یک از این دو احتمال به واقعیت نزدیک‌تر است؟
این بار هم نوبت فردی می‌رسد که مرضی الطرفین باشد. یک کاندیدایی از این طرف (اصولگرایان) خواهد بود،‌ یا آقای یزدی،‌ یا آقای جنتی ولی طبیعتا‌ً این دفعه هم از طرف آقای هاشمی کاندیدایی با قدرت معرفی می‌شود و شانس ایشان این دفعه برای تاثیرگذاری بیشتر است
حسن فرشتیان -- روحانی و دین پژوه (پاریس)
حسن فرشتیان: آقای رفسنجانی در زمانی که در دوران افول قدرت بودند یعنی در جریان جنبش سبز از لحاظ ساز و کار قدرت، ایشان موفق شدند که با یک لابی‌گری‌هایی مجلس را در دست جناح آقای یزدی و جنتی قرار ندهند. یعنی آقای مهدوی کنی به عنوان یک فرد میانه و مورد توافق انتخاب شد.

امروز آقای هاشمی رفسنجانی در موقعیت بهتری قرار دارند نسبت به دو سه سال پیش. بنابراین فکر می کنم ایشان بتوانند همین نقش را ایفا کنند و قاعدتا‌ً‌ این بار هم نوبت فردی می‌رسد که مرضی الطرفین باشد. یک کاندیدایی از این طرف خواهد بود،‌ یا آقای یزدی،‌ یا آقای جنتی ولی طبیعتا‌ً این دفعه هم از طرف آقای هاشمی کاندیدایی با قدرت معرفی می‌شود و شانس ایشان این دفعه برای تاثیرگذاری بیشتر است.

حالا این کاندیدا یا آقای هاشمی شاهرودی یا فردی مشابه که جنبه‌ مرضی الطرفینی داشته باشد از قبیل فرض بفرمایید آقای واعظ طبسی... چهره‌هایی که جنبه مرضی الطرفینی دارند. این احتمالش بیشتر است.

آقای برقعی،‌ آیت‌الله مهدوی کنی پس از برگزیده شدن به ریاست مجلس خبرگان رهبری گفت نظارت این مجلس بر کار از محدوده حراست و حداکثر تذکر فراتر نمی‌رود و حرمت‌ها شکسته نمی‌شود. نقل به مضمون. در چه صورت نقش نظارتی این مجلس در همین مسیر تداوم پیدا می‌کند و در چه صورت این نقش می‌تواند کمی بیشتر باشد؟
مجلس خبرگان یکی از بهترین نشانه‌های خصوصیت این نظام است که به ظاهر همه چیز فوق‌العاده زیباست و همه کس می‌تواند انتخاب کند و نظارت،‌ ولی در حقیقت چنین چیزی انجام نمی‌شود. دومین خصوصیتش نشان می‌دهد توانمندی فوق‌العاده آیت‌الله خامنه‌ای را که چگونه مهره‌چینی می‌توانند بکنند و از دست رقیبانیشان نجات پیدا کنند
محمد برقعی -- تحلیلگر سیاسی طیف «ملی-مذهبی» (واشینگتن)
محمد برقعی: مجلس خبرگان یکی از بهترین نشانه‌های خصوصیت این نظام است که به ظاهر همه چیز فوق‌العاده زیباست و همه کس می‌تواند انتخاب کند و نظارت،‌ ولی در حقیقت چنین چیزی انجام نمی‌شود. دومین خصوصیتش نشان می‌دهد توانمندی فوق‌العاده آیت‌الله خامنه‌ای را که چگونه مهره‌چینی می‌توانند بکنند و از دست رقیبانیشان نجات پیدا کنند.

آقای مهدوی کنی کسی است که با آقای خمینی در دو زمینه اساسی تضاد داشت. یکی در زمینه اقتصاد که معتقد به بازار آزاد بود و معتقد بود که دولت نبایستی سیاست خارجی را هم به عهده داشته باشد که آقای خمینی به صراحت با ایشان در این باره مخالفت داشت. یکی هم در مسئله شورای نگهبان بود و یکی هم گروگان‌ها بود که آقای مهدوی کنی آشکارا مخالفت می‌کرد با نظر آقای خمینی. ولی ایشان سمتش را داشت و بزرگترین سمت‌ها را هم در زمان آقای خمینی داشت.


آقای سحرخیز،‌ در فعل و انفعالاتی که تا اسفند ۹۴ (موعد انتخابات مجلس خبرگان رهبری)، شاهدش خواهیم بود، تا چه حد ممکن است که تدارک مقدمات انتخاب خبرگان رهبری به کاهش تنش میان رهبر و اکبر هاشمی رفسنجانی بیانجامد تا تصمیم مرضی‌الطرفینی در مورد آینده این مجلس گرفته شود؟ آن طور که آقای فرشتیان به آن اشاره کردند؟
جریان اقتدارگرا الان ضربه شدیدی خورده و طبیعتا‌ً در این فضایی که در سرازیری قرار داد و دچار تفرقه است و آقای مهدوی هم تنها مهره‌ای بوده که می‌توانسته اینها را به گونه‌ای دور هم جمع کند، هر چند در مواردی هم عدم موفقیت‌های سنگینی را داشته است
عیسی سحرخیز
آقای هاشمی رفسنجانی بعد از یک دوره افول سیاسی که از جانب قدرت و شخص آقای خامنه ای با آن مواجه بود بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ خودش را توانسته بازسازی کند. به ویژه در شرایط خاصی نشان داده که آقای روحانی در همکاری که بین آقای خاتمی و ایشان صورت گرفت نامزد جریان مقابل شده.

جریان اقتدارگرا الان ضربه شدیدی خورده و طبیعتا‌ً در این فضایی که در سرازیری قرار داد و دچار تفرقه است و آقای مهدوی هم تنها مهره‌ای بوده که می‌توانسته اینها را به گونه‌ای دور هم جمع کند، هر چند در مواردی هم عدم موفقیت‌های سنگینی را داشته،‌ آقای هاشمی سعی می‌کند تا انتخابات آینده که اسفندماه است یا تا نشست آینده که شهریورماه است از آقای هاشمی شاهرودی به گونه‌ای استفاده شود و ایشان همان نقش را بازی کند و نقش محللی را که آقای مهدوی کنی داشت به گونه‌ای در اختیار آقای هاشمی به عنوان نایب رییس اول است و طبیعی است که این مسیر را ایشان می‌تواند اداره کند و نروند در مسیر جریانی قرار گیرند که تقابل شدت بگیرد. تا مرحله انتخابات برسد تا دو طرف یک وزن کشی حسابی را در عرصه سیاسی نشان بدهند.

آیا این انتخابات هم در اسفندماه در حد رای‌گیری‌های قبلی مجلس خبرگان که می‌گفتند چندان رونقی نداشته ممکن است مورد توجه رای‌دهندگان قرار گیرد یا می‌تواند تنور انتخابات این دوره گرم شود؟
انتخابات این دوره مجلس خبرگان رهبری بسیار سرنوشت ساز است و جابه‌جایی حاصل از سن و سال بالای رئیس و هیات رئیسه این مجلس عامل بسیار مهمی است که سبب خواهد شد بازار انتخابات این دوره گرم شود
عیسی سحرخیز
من فکر می‌کنم این دور بسیار سرنوشت ساز است. یعنی در انتخابات آینده با تغییر و تحول قانونی که انجام شده برای ده سال آینده یا یک دهه باید تصمیم‌گیری انجام شود. آن هم در شرایطی که سن و سال این افراد چه در جایگاه رهبری و چه در مقام ریاست و هیئت رییسه مجلس خبرگان بالا است. و در این ده سال می‌تواند تحول فیزیکی... حتی اگر سیاسی هم نباشد سن و سال این افراد به گونه‌ای بالا برود و آنها جابجایی را مجبور شوند تن بدهند.

و خب این نکته بسیار مهمی است که بازار این انتخابات را داغ می‌کند و هر دو طرف همین الانش هم شاهد این مسئله هستیم که دست به کار شدند و تلاش می‌کنند که مهره‌های اساسی خودشان را بچینند و چهره‌هایی که می‌توانند رای آور باشند آنها را به صحنه بکشند تا در انتخابات به صورت جدی وارد کار شوند.

آقای فرشتیان،‌ نسل جوانی از روحانیون که به سن چهل و اند سالگی رسیده‌اند و به آن صورت درکی از ایران پیش از انقلاب و انقلاب و دهه اولش ندارند به مراتب تحصیلی حوزوی رسیده‌اند. حالا در انتخابات آینده مجلس خبرگان ممکن است پایشان به این مجلس باز شود. پیامد این تحول جامعه شناسی و آماری چه می‌تواند باشد؟
برخلاف رهبر اول که در یک فرآیند عمومی انتخاب شد (یعنی مردم پیروی کردند از او)، و رهبر دوم که در یک حالت اتحاد و وحدت، همه شاگردان آیت‌الله خمینی و همه طرفداران انقلاب اسلامی ایران نگران بودند که آینده چه می‌شود و حتی آنهایی که مخالف بودند تبعیت کردند یا سکوت کردند و به صورت نزدیک به اجماع به آقای خامنه‌ای رای دادند تا بحرانی برای نظام مطلوب آنها پیش نیاید، در مرحله سوم ما شاهد چنین وضعی نیستیم وطرف‌های مختلف نیز برای آینده برنامه ریزی می‌کنند
حسن فرشتیان
ما امروز همانطور که اشاره کردید با نسل سوم مجتهدینی مواجه هستیم که وارد مجلس خبرگان می‌شوند. آن نسل اولی که شاگردان آقای خمینی بودند در جایگاهی بودند که با شرم و حجب و حیا اعلام کردند آن در اوایل که آیت‌الله خمینی را در آن دوره مجلس خبرگان که ایشان در یک فرآیند همگانی انتخاب شده. یعنی انتخاب مجلس خبرگان نبوده. چون آنها در مقام شاگرد آیت‌الله خمینی بودند.

نسل اول تقریبا‌ً‌ در حال اتمام است و ما الان با ترکیبی از نسل اول و دوم مواجه هستیم که نسل دوم خیلی‌هایشان همپای رهبر کنونی جمهوری اسلامی ایران آیت‌الله خامنه‌ای هستند. یا همپا و همدرس ایشان هستند و گاهی حتی در مقام استادی هستند ولی نسل سوم قاعدتا‌ً نسل جدیدی خواهد بود و دیگر فرآیند رهبر بعدی هم به صورت دو فرآیند سابق نخواهد بود.

یعنی طبیعتا‌ً رهبر بعدی صورتی شبیه انتخابات‌های معمول دارد. برخلاف رهبر اول که در یک فرآیند عمومی انتخاب شد (یعنی مردم پیروی کردند از او)، و رهبر دوم که در یک حالت اتحاد و وحدت، همه شاگردان آیت‌الله خمینی و همه طرفداران انقلاب اسلامی ایران نگران بودند که آینده چه می‌شود و حتی آنهایی که مخالف بودند تبعیت کردند یا سکوت کردند و به صورت نزدیک به اجماع به آقای خامنه‌ای رای دادند تا بحرانی برای نظام مطلوب آنها پیش نیاید، در مرحله سوم ما شاهد چنین وضعی نیستیم وطرف‌های مختلف نیز برای آینده برنامه ریزی می‌کنند.
انتخاب رهبر بعدی به شیوه انتخابات معمولی دو مرحله‌ای خواهد بود. یعنی منتخبان تلاش می‌کنند فرد مطلوبشان رای بیاورد. در این فرآیند است که شورای نگهبان نیز توجه بیشتری خواهد کرد و به نظر می‌رسد حاکمیت چندان فضا را باز نکند. یعنی اجازه ندهد به افرادی که یک سری آزمایش‌هایی را پس نداده اند وارد این مجلس شوند
حسن فرشتیان
برخلاف مجالس اول خبرگان که چنین برنامه ریزی نبود و در هر شهری یک نماینده ولی فقیه بود و همان نماینده معمولا‌ً انتخاب می‌شد به مجلس خبرگان. اما ما در آینده وارد لابی‌هایی خواهیم و جناح‌هایی که در پی گرفتن مجلس خبرگان هستند. چون انتخاب رهبر بعدی به شیوه انتخابات معمولی دو مرحله‌ای خواهد بود. یعنی منتخبان تلاش می‌کنند فرد مطلوبشان رای بیاورد. در این فرآیند است که شورای نگهبان نیز توجه بیشتری خواهد کرد و به نظر می‌رسد حاکمیت چندان فضا را باز نکند. یعنی اجازه ندهد به افرادی که یک سری آزمایش‌هایی را پس نداده اند وارد این مجلس شوند.

آقای برقعی،‌ با این اوصافی که آقای فرشتیان گفتند، مجلس در چه صورت در دست اصول‌گرایان قبضه خواهد شد در دوره بعدی مجلس خبرگان و دوره‌های بعدی و در چه صورت ممکن است وزنه متحدان آقایان رفسنجانی و روحانی و اعتدال‌گرایان تقویت شود؟

آقای رفسنجانی ‌نمی‌تواند در مجلس خبرگان نفوذ خاصی پیدا کند مگر این که با آقای خامنه‌ای کنار بیاید. الان مجلس خبرگان به طرف راست رفته. تقریبا تمام کسانی که درمجلس خبرگان مقابله‌ای با آقای خامنه‌ای داشتند کنار گذاشته شده‌اند. مجلس کاملا‌ً دست ایشان است و بخش اصول‌گرایان که با آقای خامنه‌ای و خط راست هستند در آن غالب اند
محمد برقعی
من خیلی شانسی برای آقای رفسنجانی نمی‌بینم. برای اینکه توانمندی آقای خامنه‌ای به سیاست فوق‌العاده است. ایشان نشان داده با وجود آنکه شاخصه آقای رفسنجانی این است که سیاستمدار توانمندی است ولیکن آقای خامنه‌ای ده ها برابر از ایشان قوی تر هستند و توانستند ایشان را کنار بگذارند.

الان هم آقای رفسنجانی ‌نمی‌تواند در مجلس خبرگان نفوذ خاصی پیدا کند مگر این که با آقای خامنه‌ای کنار بیاید. الان مجلس خبرگان به طرف راست رفته. تقریبا تمام کسانی که درمجلس خبرگان مقابله‌ای با آقای خامنه‌ای داشتند کنار گذاشته شده‌اند. مجلس کاملا‌ً دست ایشان است و بخش اصول‌گرایان که با آقای خامنه‌ای و خط راست هستند در آن غالب اند.

من نمی‌دانم آقای رفسنجانی روی چه مهره‌هایی می‌توانند حساب کنند. آقای یزدی که آنجا هستند. آقای شاهرودی آنجا هستند. آقای مصباح یزدی با ایشان گروه خیلی خاصی را شکل دادند. گروه آقای احمد خاتمی و امثالهم آنجا هستند. به هر حال من شانسی برای آقای رفسنجانی نمی‌بینم. در مقابله با آقای خامنه‌ای. مگر اینکه آقای خامنه‌ای بخواهد نقش را به آقای رفسنجانی هم بدهد.

آقای سحرخیز، ‌نظرتان درباره چیزی که آقای برقعی گفتند چیست؟

آقای خامنه‌ای شاید از لحاظ تاکتیکی در یک سری مقاطع نشان داده که بازیگر خوبی است ولی همیشه در استراتژی شکست خورده. اما آقای رفسنجانی نشان داده که این زرنگی را دارد که در سخت ترین شرایط توانسته خودش را به گونه‌ای حفظ کند و لابی‌هایی را در سطوح مختلف چه در روحانیت و چه در جریان فعالان سیاسی و کنشگران اجتماعی در سالهای اخیر انجام داده. ما باید توجه کنیم که این آقای هاشمی بوده که آقای خامنه‌ای را به این قدرت رساند. اتفاقا‌ً هم در همین مجلس خبرگان این اتفاق افتاده. آقای هاشمی من فکر می‌کنم که پیچیدگی‌های کارش و روابط پشت پرده‌اش زیاد است.

شانسی هم برای تقویت شدن جناح اصلاح‌طلب یا جناح خارج از دایره حاکمیت هم اصلا‌ً می‌بینید در انتخابات آینده مجلس خبرگان رهبری؟ یا این که آنها علیحده اند؟
آقای هاشمی توانایی و قدرتش در این نقطه است که می‌تواند فضا را به گونه‌ای بچرخاند که منافع خودش و منافع جامعه بیشتر پیش برود. ولی آقای خامنه‌ای خب بیشتر منافع شخصی خودش را نگاه می‌کند و قدرت مانوورش کمتر می‌شود. آقای هاشمی رضایت می‌دهد که آقای هاشمی شاهرودی کماکان به ریاست بماند ولی آقای خامنه‌ای مجبور است تن بدهد به آقای هاشمی شاهرودی
عیسی سحرخیز
من فکر می‌کنم که یک جریانی که بین آقای هاشمی و آقای خاتمی قرار دارند و چه از درون روحانیت مبارز که نمی‌رفتند در این سالها و به گونه‌ای قهر کرده بودند. حتی آقای ناطق نوری را شما اگر نگاه کنید الان نزدیک تر است به اصلاح‌طلبان تا به جریان تندروی اقتدارگرا. حتی آقای واعظ طبسی.

اینها افرادی هستند که در شرایط خاص به گونه دیگری بازی می‌کنند. یعنی امکان دارد در زمین دیگری بازی کنند. آقای هاشمی توانایی و قدرتش در این نقطه است که می‌تواند فضا را به گونه‌ای بچرخاند که منافع خودش و منافع جامعه بیشتر پیش برود. ولی آقای خامنه‌ای خب بیشتر منافع شخصی خودش را نگاه می‌کند و قدرت مانوورش کمتر می‌شود.

من فکر می‌کنم که آقای هاشمی رضایت می‌دهد که آقای هاشمی شاهرودی کماکان به ریاست بماند ولی آقای خامنه‌ای مجبور است تن بدهد به آقای هاشمی شاهرودی. چون مسلما‌ً همانطور که آقای روحانی رییس جمهور منتخبش نبود آقای هاشمی شاهرودی هم نمی‌تواند رییس مجلس مورد تایید ایشان باشد. ایشان با کسانی که مطیعیت کامل را دارند عمل می‌کند. آقای شاهرودی به هر حال از لحاظ فقهی و از لحاظ اجتهاد وسواد علمی بسیار فراتر از آقای خامنه‌ای است. در دوره ریاست قوه قضاییه خودش را هم هر جایی که فکر می‌کرده از لحاظ شرعی مسئولیت دارد بهشان می‌گفته که این کار را خود شما بکنید. یا دستور بدهید انجام دهند. من زیر بار این نمی‌روم. ایشان به هر حال یک سری اصولی برای خودش دارد که حاضر نیست در یک سری مقاطع تابع باشد. هرچند که خودش را کنار می‌کشد و می‌تواند بازی کند. آقای شاهرودی هم الان به جریان اصلاح‌طلب نزدیک اند.

نیروهایی هم که در داخل شهرستان‌ها به ویژه هستند، در مراکز استان‌ها الان گرایشات شان گرایشات اصلاح‌طلبانه است. و این به نظر من خیلی مهم است و این گرایش ‌ها عمدتا‌ً نظر به آقای هاشمی دارند و ریاست ایشان هرچند که اگر به صورت اسمی آقای هاشمی به ریاست مجلس خبرگان نرسد و پشت پرده بخواهد هدایت خودش را انجام دهد. همانطور که وقتی آقای مهدوی کنی انتخاب شد هیچ تغییر چندانی را نداد و گفت من به آن روش گذشته معتقدم که باید دنبال شود.

آقای برقعی،‌ در مورد استدلال آقای سحرخیز چه فکر می‌کنید؟
خود آقای سحرخیز گفتند آقای خامنه‌ای را آقای رفسنجانی بر سر کار آورد (با آن جریان خواب و جریان یک وصیت‌نامه قلابی). ولی در عین حال شما می‌بینید که با همه قدرت شان آقای خامنه‌ای ایشان را زدند کنار و الان خورده خورده آقای هاشمی برمی‌گردند
محمد برقعی
آقای سحرخیز یک نوع حکم ارزشی می‌دهند که من با آن حکم موافق هستم. یعنی سیاست آقای رفسنجانی را مناسب‌تر برای کشور می‌دانم و سیاست آقای خامنه‌ای را مناسب تر برای قدرت خودشان. من حرفم این است که توانمندی در سیاست آقای خامنه‌ای فوق‌العاده فراتر از آقای رفسنجانی است. برعکس تصوری که آقای رفسنجانی یک موقع داده بود.

نمونه‌اش همان که خود آقای سحرخیز گفتند آقای خامنه‌ای را آقای رفسنجانی بر سر کار آورد (با آن جریان خواب و جریان یک وصیت‌نامه قلابی). ولی در عین حال شما می‌بینید که با همه قدرت شان آقای خامنه‌ای ایشان را زدند کنار و الان خورده خورده آقای هاشمی برمی‌گردند.

ولیکن این برگشتن هم طوری نیست که در تضاد با آقای خامنه‌ای باشد. آقای خامنه‌ای الان منفعت‌شان هم ایجاب می‌کند که نیروهای اصلاح‌طلب بیایند سر کار تا مملکت را بتوانند یک سر و سامان بهش بدهند. و ایشان به عنوان بازیگری که با دو مهره بازی می‌کند فوق‌العاده خوب بازی می ‌کند. اقای رفسنجانی هم نمی‌توانند قدرتی پیدا کنند که برگردند در حد رقابت.

زمان به نفع سیاستی است که آقای رفسنجانی می‌رود. من در این زمینه موافق هستم. ولی مسئله زمان یک مسئله است مسئله بازیگر سیاسی مسئله دیگری است. آقای خامنه‌ای اگر تشخیص بدهند که تثبیت قدرت‌شان هماهنگی رفتن با زمان است. مثلا‌ً‌ آقای روحانی را حمایت کردن و در عین حال نیروهای اصول‌گرا را هم در حاشیه داشتن... این کار را خواهند کرد. زاویه منافع خودش و دیدن قدرت خودش فوق‌العاده است. از آقای خمینی هم مسلط تر بر کارهاست و آقای رفسنجانی حریف ایشان نخواهد شد.

آقای فرشتیان، یک مقدار فراتر برویم از جناح‌های اصول‌گرا و اعتدال‌گرا و اصلاح‌طلب. این پرسش را شما جواب بدهید که رویکرد روحانیت سنتی حوزه‌ها به مجلس خبرگان رهبری در چه صورت می‌تواند تغییر کند و سبب شود که این رگه از روحانیت که سیاسی به آن صورت نیست مطالباتی را پیش بکشند یا مداخلاتی کنند در دور آینده مجلس خبرگان؟
قدرت مانوور آقای خامنه‌ای بخش عمده‌اش برمی‌گردد به جایگاه رهبری ایشان. ایشان اعضای فقهای شورای نگهبان را تعیین می‌کنند و در نهایت اعضای فقهای شورای نگهبان تایید صلاحیت کاندیداهای مجلس خبرگان را می‌کنند. یعنی این جا به یک صورتی دور به وجود می‌آید. بعد این افرادی که می‌آیند در مجلس اینها باز رهبر را تعیین می‌کنند. یعنی همه چیز بر می‌گردد در نهایت به رهبر. ولی در عمل آقای رفسنجانی جایگاهش حتی در روحانیون سنتی می‌شود گفت قوی‌تر است
حسن فرشتیان
من با اجاز‌ه‌ تا قبل از این که این را جواب بدهم خیلی خلاصه اشاره می‌کنم به صحبت‌ دوستانمان آقای برقعی و سحرخیز. من فکر می‌کنم یک بحث کنونی آیت‌الله خامنه‌ای این است که ایشان در مقام قدرت است. یعنی اگر بخواهیم بالانس قدرت را نگاه کنیم، در مجلس خبرگان، بین روحانیون شاید این بالانس در مجموع شاید به نفع آقای رفسنجانی باشد.

اما مسئله این است که امروز قدرت اول کشور در دست آقای خامنه‌ای است. یعنی همین مجلس خبرگان،‌ همه این بحث‌ها همه در شرایط حضور آیت‌الله خامنه‌ای در صحنه قدرت است. اما در شرایط نبودن ایشان بسیاری از همین اعضای کنونی مجلس خبرگان متمایل به آقای رفسنجانی هستند.

قدرت مانوور آقای خامنه‌ای بخش عمده‌اش برمی‌گردد به جایگاه رهبری ایشان. ایشان اعضای فقهای شورای نگهبان را تعیین می‌کنند و در نهایت اعضای فقهای شورای نگهبان تایید صلاحیت کاندیداهای مجلس خبرگان را می‌کنند. یعنی این جا به یک صورتی دور به وجود می‌آید. بعد این افرادی که می‌آیند در مجلس اینها باز رهبر را تعیین می‌کنند. یعنی همه چیز بر می‌گردد در نهایت به رهبر. ولی در عمل آقای رفسنجانی جایگاهش حتی در روحانیون سنتی می‌شود گفت قوی‌تر است.
روحانیون سنتی که در خارج از گود سیاست قرار دارند به این نکته رسیده اند که خارج از گود سیاست بودن به نفع آنهعاست. این گرایش همزمان دو کار انجام می‌دهد. یکی فاصله خودش را با قدرت و نهادهای قدرت حفظ می‌کند و دوم اینکه سعی می‌کند حساسیت نهادهای قدرت بر نیانگیزاند تا جلوی او را بگیرند و در نهایت حتی اگر بتوانند از امکانات آنها استفاده کند
حسن فرشتیان

اما آن روحانیون سنتی که در خارج از گود سیاست قرار دارند به نظر می‌رسد آنها اتفاقا‌ً‌ تازه به این نکته رسیده‌اند که خارج از گود سیاست بودن به نفع آنهاست. یعنی روحانیون سنتی پایگاه مردمی را می‌خواهند. می‌خواهند با مردم در ارتباط باشند. مسجدی دارند یا مقلدی دارند. و این را درک کرده ‌اند که تجربه جمهوری اسلامی ایران نشان داده که هنگامی که گفته می‌شود روحانیت حکومتی است استقبال مردمی خود را از دست می‌دهد. اگر می‌خواهند شهریه بدهند شهریه‌شان از وجوهات شرعی که مردم به آنها می‌دهند نیست. بلکه شهریه آنها از پورسانت‌ها و رانت‌هایی است که حکومت در اختیار آنها قرار می‌دهد تا بتوانند صرف شهریه و امور خیریه کنند.

اینجاست که روحانیت سنتی اتفاقا‌ً در جایگاه خیلی راحتی قرار دارد. با مردم در ارتباط قرار دارد و می‌داند اگر وارد این مسایل شود آن پایگاه مردمی خودش را از دست می‌دهد. یعنی همزمان دو کار انجام می‌دهد. یکی فاصله خودش را با قدرت و نهادهای قدرت حفظ می‌کند و دوم اینکه سعی می‌کند حساسیت نهادهای قدرت بر نیانگیزاند تا جلوی او را بگیرند. در نهایت حتی اگر بتوانند از امکانات آنها استفاده کند.

لذا من دلیلی نمی‌بنیم که روحانیت سنتی، مراجع سنتی تمایلی داشته باشند وارد نهادهای قدرت مثل نهاد مجلس خبرگان و تعیین رهبری شوند. آنها تلاش می‌کنند کنار باشند تا آن سلامت خود را حفظ کنند در رابطه با هواداران و مقلدان و کسانی که با آنها در ارتباط هستند.