پس از بیش از یک هفته شامل اعتراض رهبر و مقامهای جمهوری اسلامی ایران به اعدام شیخ نمر باقر النمر، رهبر روحانی شیعه و مخالف حکومت عربستان سعودی، حمله به کنسولگری وسفارت این کشور به ترتیب در مشهد و تهران، قطع روابط عربستان و چند کشور عرب با ایران، کاهش سطح روابط میان چند کشور همسایه با ایران و قوه قضائیه به مجازات حملهکنندگان به سفارت و کنسولگری و محکوم کردن اقدام حملهکنندگان درگفتههای حسن روحانی رییس جمهوری ایران، اما سکوت رهبر جمهوری اسلامی ایران در گفتههای خود پس از این حملهها، محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران روز جمعه در نامهای به بان کیمون دبیرکل سازمان ملل متحد نوشت: تهران هیچ تمایل و منفعتی در تنشها در همسایگی خود ندارد. عربستان به توصیف او باید بین ثبات در منطقه و حمایت از گروههای افراطی یک انتخاب حیاتی کند.
از سوی دیگر کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس روز شنبه آنچه را که دخالت ایران در امور داخلی عربستان نامیدند محکوم کردند.
در برنامه این هفته دیدگاهها همراه به سه میهمان برنامه به بررسی پیامدهای تیرگی مناسبات تهران و ریاض میپردازیم. درلندن رضا قاسمی، آخرین سفیر نظام شاهنشاهی ایران در کویت، در واشنگتن، شیرین طهماسبی هانتر، محقق مطالعات جهان اسلام و پژوهشگر در مرکز تفاهم مسلمانان و مسیحیان در دانشگاه جورج تاون و حسین علیزاده، دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی ایران در هلسینکی.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای قاسمی، سالهای سال عربستان سعودی با رهبران و فعالان ناراضی شیعه برخورد میکرد و آنها را بازداشت و زندانی میکرد، اما از خط قرمز اعدام نمیگذشت. چه عواملی میتواند دخیل باشد در تصمیمگیری روز شنبه گذشته ریاض و اعدام به توصیف برخی ناظران غربی بیسابقه شیخ باقر النمر و سه ناراضی شیعه دیگر عربستان در کنار بیش از ۴۰ ناراضی وهابی و سلفی و سنی؟
رضا قاسمی: من مقدمتاً اجازه بدهید عرض کنم که این قطع رابطه دیپلماتیک ایران و سعودی در طول هشتاد و پنج سال رابطه سیاسی که ما از ۱۳۰۹ خورشیدی تاکنون داریم بار اول نیست. البته هرکدام دلایل خاص خودش را دارد. اولین بار که در۱۳۲۲ خورشیدی شد، به دنبال اعدام ظالمانه یک زائر بیگناه ایرانی به اسم ابوطالب یزدی بود، که دولت شاهنشاهی قاطعیت نشان داد و رابطه را قطع کرد و مقدم بود در قطع رابطه. چهار سال طول کشید ملک عبدالعزیز بانی عربستان سعودی در قید حیات بود و یک هیئت حسن نیت فرستاد و رابطه دوباره برقرار شد. درطی آن چهار سال مسئله حج هم متوقف مانده بود.
بار دوم در ۱۳۶۹ به دلایلی که بخواهم توضیح بدهم از خط سئوال شما خارج است، اتفاق افتاد و سومین بار است که این تنش ممتد بین دو کشور منجر به این کیفیت شده.
به نظر من علت شدت عملی که سعودیها در مورد این روحانی شیعه انجام دادند، تجربهای بود که از ایران گرفته بودند که اگر رشته را قطع نکنند کار به جایی میرسد که در ایران در سال ۱۹۷۹ رسید. یک مقدارش این بود و یک مقدارش هم به هرحال برای مشکلات داخلی خودشان پوششی برای مردم عربستان سعودی که بگویند ما با دشمن بزرگی روبهرو هستیم.
عربستان سعودی خودش را پدرخوانده کشورهای شیخنشینهای کوچک و یا کشورهای یک خورده بزرگتر در منطقه خلیج فارس میداند. آنها بدون نظر سعودی به هیچ اقدامی دست نمیزنند.
یادم میآید در کنفرانس سران اسلامی در پاکستان وقتی ملک فیصل به دلیل اینکه آقای بوتو نخست وزیر وقت پاکستان جلسه را به عهده داشت قهر کرد و رفت وهیچکدام از نمایندگان کشورهای خلیج فارس صحبت نکردند.
حساب اینها به این ترتیب بود که البته شیخ نمر نمیتوانست در مرتبت رهبر انقلاب ایران قرار گیرد. برای اینکه رهبر انقلاب ایران مرکب دین بود. مرکب دین تشیع به خصوص ۳۵ میلیون شیعیان ایران طرفدار آقای خمینی شده بودند و همه ندای لبیک به او گفته بودند. در عربستان سعودی شیعیان عددی نیستند. یک عده در قسمتهای شرقی کشور هستند که هیچ وقت نتوانستند ابراز قدرت کنند و همیشه مورد فشار بودند و زبان گویایی نداشتند.
بنابراین شیخ نمر نمیتوانست آن نقشی را که آقای خمینی بازی کردند بازی کند. بنابراین این شدت عمل را نشان دادند که گربه را به اصطلاح دم حجله بکشند. و خب این مرد روحانی را کشتند و غوغای بزرگی برخاست و جمهوری اسلامی هم طبعاً واکنش نشان داد به خاطر عرق تشیع خود و حالا اینها دارند تمام کشورهای منطقه را به طرف خودشان میکشند و رژیم حاکم بر ایران یعنی جمهوری اسلامی را منزوی کنند که تا حدودی هم موفق شدهاند.
خانم طهماسبی، به گفته برخی ناظران غربی اعدام شیخ نمر و سه ناراضی شیعه عربستان طبق این محاسبه انجام شده که برای اکثریت وهابی مذهب عربستان قابل قبول نیست که ۴۳ ناراضی وهابی و سلفی و حامی القاعده و مبلغ کاربرد خشونت علیه آل سعود اعدام شوند بدون اینکه شیخ نمر رهبر شیعیان معترض در قطیف و در شرق عربستان در نزدیکی مرز با یمن و چند ناراضی صریحاللهجه شیعه در میان اعدام شدگان باشند. نظر شما درباره این تحلیل چیست؟
شیرین طهماسبی هانتر: به عقیده من ممکن است این یک اثر کمی در تصمیم عربستان سعودی داشته باشد. ولی به عقیده من کارهایی که عربستان سعودی میکند این را قبلاً هم گفتهام، نتیجه دو چیز است. یکی اینکه عربستان سعودی از سایه خودش هم میترسد. دلیلش این است که اسم عربستان سعودی نشان میدهد که این کشوری است که یک فامیل دارد آن را کنترل میکند.
بنابراین نمیشود در صحبت راجع به عربستان سعودی در مورد مسائل ملی صحبت کرد. همه اینها بستگی دارد به مصمم بودن آل سعود که حکومت خودش را ادامه دهند.
مسائل داخلی ممکن است تاثیر داشته باشد. ولی به عقیده من یکی از بزرگترین دلایل اعدام نمر و کارهای دیگری که عربستان سعودی کرده این است که اولاً باعث این شود که توافقی که اخیراً ایران و کشورهای ۵+۱ با هم منعقد کردهاند از بین برود.
عربستان سعودی میخواهد ایران را تهدید کند که یک اقدام خشونت آمیز انجام دهد و برود به آمریکاییها و غیره بگوید که بیایید ایران را بزنید. این هدف اصلی آنهاست و مدتی است که این کار را میکنند.
مطلبی که مهم است این است که به هرحال باید واقعیتها را گفت. اولاً به طور کلی اعراب از ایرانیها بدشان میآید. همه شان بدشان میآید. منتها در یک شرایطی که موازنه بینالمللی به صورتی است که نتوانستند کاری کنند. مجبور بودند که کجدار و مریز با ایران بسازند. ولی بعد از انقلاب این طور که ایران از صحنه بینالمللی بیرون رفت اینها دست باز پیدا کردند که هر طور که میخواهند جولان بدهند.
بعد از ماجراهای توافق نسبی که پیش آمده وآقای روحانی میخواهد، اگر بتواند یا نتواند امر دیگری است، میخواهد به یک نحوی با دنیا تعامل کند، عربستان سعودی میترسد و میخواهد وضعیتی ایجاد کند که کار ایران را تمام کنند.
کشورهای دیگر خلیج فارس بعضیهایشان مانند عمان روابطشان با ایران بهتر است و از عربستان بدشان میآید. کویت را اگر به حال خودش ول کنند با ایران رابطه اش خوب میشود. قطر هم تا این اواخر بیشتر نزدیک به ایران بود.
مشکل همانطورکه آقای قاسمی هم گفتند همین مشکل عربستان است و مسئله این است که این یک وضعیت غیرعادی که ایجاد شده بود و ایران از سیاستهای منطقهای و بینالمللی خارج بود کشورهایی منفعت بردند. از جمله عربستان و ترکیه. اینها نمیخواهند ایران دوباره وارد صحنه بینالمللی شود.
اصلاً اینها نمیخواهند که ایران معتدل شود. برای اینکه ایران معتدل تمام بهانههایی را که اینها دارند که ایران بد است از بین میبرد. بنابراین نمیشود گفت که عامل واحدی موجب تصمیم عربستان شده.
البته در این شرایط باید گفت که متاسفانه ایران با اینکه مراقبت کافی از سفارت عربستان نکرد و یا اینکه بعضی افرادی که میخواهند روغن به آتش بریزند و تیزتر کنند، اقدامی کردند که بهانه بسیار خوبی به دست عربستان سعودی داد و در بسیاری از جاها مثلاً در شورای امنیت ایران را محکوم کردند نه عربستان سعودی را.
ولی مهمتر از همه این است که عربستان سعودی به خاطر اینکه پولدار شد اصلاً جاهطلبیهایشان از حد امکاناتشان بیشتر شد. اینها واقعاً میخواهند نه تنها کشورهای عربی را کنترل کنند بلکه خودشان را همانطور که آقای قاسمی گفتند پدرخوانده جهان اسلام هم میدانند.
بنابراین به عقیده من ترس هست ولی بیشتر از ترس مسئله جاهطلبی است. ایران میخواهد هرچه باشد، ایران سلطنتی باشد، ایران اسلامی باشد یا ایران دموکراتیک باشد، اصلاً پروبلم اینها ایران است. مسئله رژیم البته اثر میگذارد اما به آن زیادی اثر نمیگذارد. من قطع میکنم اینجا.
آقای علیزاده، به استثنای استعفای دولت موقت در پی تسخیر سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸، برای اولین بار قوه قضائیه ایران وعده بازداشت و مجازات حمله کنندگان به کنسولگری و سفارت عربستان در ایران را داد و حسن روحانی در جایگاه رییس جمهور خواستار مجازات حمله کنندگان شد و حمله به سفارتهای خارجی را مانند حمله به خانه شخصی افراد دانست و تقبیح کرد. این اقدام آیا الان ابتکار عمل در تعیین سیاست خارجی در برابر عربستان و جهان عرب را در دست رییس جمهور و وزارت خارجه قرار میدهد یا نه؟
حسین علیزاده: از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون در خاک ایران پنج مرتبه حمله به سفارتخانههای خارجی شده. یعنی به طور متوسط هر هفت سال و نیم یک سفارتخانه مورد هجوم قرار گرفته و تخریب شده. به ویژه در مورد حمله به سفارت بریتانیا چندی پیش وقیحترین اقدام انجام شده که نه تنها به ساختمان سفارت حمله شده بود بلکه به منازل مسکونی دیپلماتهای آنجا که زن و بچهشان آنجا زندگی میکردند در باغ قلهک هم حمله شده بود.
میشود گفت در هیچ کشوری در دنیا در طول تاریخ دیپلماسی ما چنین رکورد بدی را شاهد نیستیم. جز ایران، آنهم در دوران جمهوری اسلامی ایران.
عواقب این حوادث هم روشن است. بریتانیا گفته بود بایستی هزینههای ما را بدهید. علاوه بر اینکه هزینههای سیاسی هم به ایران تحمیل کرد. این اقدام که حمله شد به سفارت عربستان خوشبختانه ما کسی را داریم مثل آقای ظریف و آقای روحانی که به هر حال با ضوابط بینالمللی آگاهی دارند و این را خلاف عرف بینالملل دانستند.
اما این درسآموزی بعد از ۳۵ سال اتفاق افتاد. ولی من چندان هم دلخوش نیستم که اگر این عمل توبیخ و تنبیه توسط شخص اول جمهوری اسلامی اتفاق افتاده بود دیگر معنا و مفهوم بالاتری میداشت. الان فقط رییس جمهور ایران گفته و خب میدانید که رییس جمهور قدرت فائقه در ایران نیست. معالوصف موضعگیری درستی انجام شده.
این موضع دولت ایران آیا آب سردی میریزد بر روی شعلهای که عربستان به آن چشم دوخته یا اینکه نه در آن حدی نیست که بتواند جلوی این حریق را بگیرد؟
نه نمیتواند جلوی این حریق را بگیرد. اگرچه اگر این موضع را نمیگرفتند محکومیت شدید بینالمللی به وجود میآمد. الان کشورهای عربی واکنش نشان دادهان، در اعتراض به حمله به سفارت عربستان. در آن صورت امکان داشت تک تک کشورهای غیر عرب و اسلامی هم این اقدام را میکردند و مواضع بینالمللی شدید میگرفتند.
این اقدام موجب تقلیل یافتن فشارهایی که عربستان روی ایران دارد میآورد نخواهد شد. فقط بهانه حقوقی را از دست عربستان در میآورد و میتوانیم بگوییم که ما در ایران هم محکوم کردیم و توبیخشان میکنیم. اما بهانه کافی در دست عربستان هست. همان بهانهای که شما چرا در امور داخلی ما اعتراض دارید.
اعتراض اصلی عربستان این است که شما به مسائل داخلی ما ورود کردید و حق ورود در این مسائل را ندارید. تنها در یک شرایط میتوانم تصور کنم که روابط تهران و ریاض کمی معتدل شود و آن بعد از این است که عربستان شرط خواهد کرد که ایران در امثال موضوع اعدام نمر و شیعیان بعد از این مطلقاً اعتراضی نداشته باشد.
آقای قاسمی، عربستان و سپس به دنبال آن بحرین، سودان و جیبوتی روابط خود را با ایران قطع کردند، امارات سطح روابطش را با ایران کاهش داده و کویت سفیر خود را از ایران فراخوانده. جایی که شما در آنجا نزدیک ۳۸ سال پیش سفیر ایران بودید. روز پنجشنبه هم طبق گزارشهایی عربستان حملههای هوایی شدیدی در یمن آغاز کرده که به گفته ایران موجب آسیب دیدن سفارت ایران در یمن شده. این افزایش تنش از نوع جدال لفظی در پی کشته شدن چند ماه پیش در سفر حج است یا تنش میان ریاض و تهران وارد مرحله دیگری شده؟
رضا قاسمی: اجازه بدهید من نکتهای را بگویم و آن نکته اشاره است به صحبت آقای علیزاده که بسیار صحیح است که چند باری که به سفارتخانهها حمله شد بار اول انقلاب دوم بود. یعنی رهبر تایید کرد. البته آقای یزدی در خاطراتش مینویسد از ایشان پرسیدند چرا اینطور شده ایشان گفتند همان جا بایستند و از جایشان تکان نخورند. به دلایلی البته.
مورد دوم همین چند سال پیش که به سفارت انگلیس حمله شده از رهبر انقلاب صدای مخالفی برنخاست. این مورد هم همانطور که ایشان گفتند اگر رهبر انقلاب میگفت این کار شما صحیح نبود، قضیه بعد دیگری پیدا میکرد. ولی آقایان رفته بودند سفارت عربستان سعودی را تظاهرات میکردند و تخریب میکردند یک عده میگفتند ماشاءالله ماشاءالله ادامه بدهید.
این نشان میدهد که در داخل کشور هم اختلافات محسوسی هست. یعنی قدرت اصلی که در دست رهبر است قضایا را یک جور حکم میکند و گروهی دیگر که میخواهند با اعتدال رفتار شود مثل آقای روحانی و ظریف و دیگران فرمایشات دیگری میکنند. هیچکدام با هم توافق ندارد. پس این عامل را هم از نظر دور نداشته باشیم که در ایران وحدت نظر یا یک مرکزیتی وجود ندارد. ممکن است بازهم اتفاق بیافتد.
اما راجع به اینکه این جریانات به کجا کشیده. به نظر من این جریانات به این زودی خاموش نخواهد شد. برای اینکه عربستان سعودی از اینکه رابطهاش با ایران قطع باشد هیچ بدش نمیآید. به دلیل اینکه اولاً از نظر مالی زیاد تاثیر آنچنانی ندارد. دنیای اسلام که در وجود هفتاد هشتاد میلیون شیعه کمتر یا بیشتر خلاصه نمیشود.
دنیای اسلام در ید اقتدار و دخالت و تسلط و علاقه اهل تسنن است که در اکثریت اند. خیلی هم دلشان نمیخواهد هر سال یک عده پاشوند و بروند به مکه و به جای انجام مناسک حج کارهایی بکنند که با حج به هیچ وجه ارتباطی ندارد. من به عنوان یک مسلمان معتقد عرض میکنم که مسئلهای به نام برائت از مشرکین که مد شده در آنجا با یک تظاهراتی انجام میشود و تشنج ایجاد میکند هیچ وجهه شرعی ندارد. جزو مناسک نیست. حالا گناه هم نیست البته ولی گناهش از این جهت است که کشور میهمان میگوید شما میآیید نظم کشور ما را مختل میکنید.
بنابراین اصراری ندارند که این وضعیت التیام پیدا کند. مضافاً بر اینکه مقدم بر قطع رابطه سعودیها بودند، ایرانیها نبودند. دفعات قبل آن دو سه موردی که عرض کردم مقدم قطع رابطه ایران بود. اینجا سعودیها بودند. بنابراین چون مقدم بودند خودشان هم باید مقدم شوند در ترمیم رابطه که هیچ اصراری ندارند. همانطور که سرکار خانم فرمودند ایران همچنان ایزوله بماند. بنابراین یک حالت رقابت شگرفی بین عربستان سعودی و ایران حکومت میکند. عربستان سعودی تمام هم خود را صرف این کار میکند که بتواند ایران را به نحوی متزلزل یا منزوی کند. به این آسانی تمام شدنی نیست.
مگر اینکه همانطور که آقای علیزاده گفتند یک تعهداتی شود که ما به امور داخلی شما دخالت نمیکنیم. خب در ایران هم خیلی اعدام صورت میگیرد پس پاشوند بروند سفارت ایران را بشکنند و بزنند و چه کنند که چرا این اعدامها صورت میگیرد. میگویند امر داخلی است. همین جوابی که همیشه جمهوری اسلامی به تمام مواضع بینالمللی میدهد.
خانم طهماسبی، گفتید که شورای امنیت ایران را محکوم کرده در ارتباط با حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری عربستان در مشهد. همزمان اتحادیه اروپا و کلاً جهان غرب هم اعدام شیخ نمر در کنار بیش از چهل اعدام دیگر وهابیان و حامیان نظرات امثال القاعده در عربستان را محکوم کرده و هم درباره پیامدهای این اعدامها در منطقه وسطح بینالمللی هشدار داده. واکنش غرب تا چه حد میتواند به افزایش تنش میان تهران و ریاض و دیگر متحدان عربستان در منطقه لگام بزند؟
شیرین طهماسبی هانتر: برخلاف آنچه که اینجا و آنجا شنیدیم میشود گفت که عکسالعمل کشورهای غربی به خصوص کشورهای اروپایی بیشتر مخالف عربستان سعودی بوده. مثلاً من اخیرا ً خواندم که هاویه سولانا که قبلاً مسئول امور خارجی اتحادیه اروپا بود گفته که عمل عربستان سعودی آشکارا یک نوع عمل تحریکآمیز بود و به خاطر ایران انجام گرفت. به طور کلی به خصوص بعد از روی کار آمدن داعش بالاخره پس از سالهای سال کشورهای اروپایی و حتی آمریکا هم خودشان به این پدیده زشت آشنا هستند و میبینند که تا چه اندازه ارتجاعی شدن گروههای مسلمین با این عملیات تبلیغاتی عربستان سعودی پیش آمده. این عملیات تبلیغاتی حتی به اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی هم میرسد. حالا نمیخواهم وارد این مسئله شوم.
به طور کلی این طور به نظر میرسد که یواش یواش آفتاب محبوبیت عربستان سعودی لااقل در اروپا در حال نزول است و در آمریکا هم همینطور. یعنی وقتی شما میخوانید اظهارنظرهایی که میشود مخصوصا در بسیاری از بلاگها شما متوجه میشوید که مثلاً در آلمان الان خیلیها صحبت میکنند که بایستی آلمان از فروش اسلحه به عربستان سعودی خودداری کند. کاری که عربستان سعودی در یمن کرد... متاسفانه همه کشورها در امور داخلی همدیگر دخالت میکنند. اینکه میگویند در امور داخلی ما دخالت نکنید خب عربستان سعودی هم گروههای سنی افراطی تشکیل میدهد که به همکاری پاکستان میآیند در خوزستان و سیستان و بلوچستان بمبگذاری میکنند. همه میدانند که عبدالمالک ریگی پول بگیر عربستان و کشورهای عربی بود.
همان طور که قبلاً عرض کردم این صحبتهایی که میشد مگر قبلاً نبود که عبدالناصر به کویتیها میگفت با ایران رابطه نداشته باشید و یا میگفت میوههایی که از ایران میآید از اسرائیل میآید. مسئله فقط رژیم و اینها هم نیست. البته این دلیل این نیست که بخواهم بگویم کاری که شد کاملاً درست است. اختلاف نظرها در ایران باعث شده که ایران یک سیاست خارجی متضاد داشته باشد و این به ضرر ایران تمام شده.
همه اینها که گفتیم، بدی ایران دلیل خوبی عربستان سعودی نمیشود. چیزی که میخواهم رویش تکیه کنم. ولی به عقیده من آفتاب عربستان سعودی هم کم کم در حال نزول است. به خاطر اینکه اولاً کارهایی که در بحرین کردند. اگر در امور داخلی کشوری دخالت نیست عربستان سعودی به بحرین نیرو فرستاد.
متاسفانه میشود گفت که از نظر حقوق بشری عربستان و ایران و مصر هیچکدام جایزهای نمیگیرند. اما به عقیده من کوشش خواهد شد و نمیدانم آیا به اندازه کافی خواهد بود، به عقیده من کوشش خواهد شد که لااقل مانع از پیشآمدن یک نوع برخورد نظامی میان ایران و عربستان شود.
این هم نه به خاطر اینکه ایران را دوست دارند یا عربستان را دوست دارند. بلکه به خاطر این است که اگر یک چنین مسئلهای پیش بیاید مسلماً پای کشورهای دیگر را هم میان میکشد و مسائل بینالمللی هم عوض شده و فکر میکنم روسیه حساسیت بیشتری پیدا میکند اگر به ایران حمله شود. ولی به عقیده من کوشش خواهد شد و این بار بیشتر از طرف کشورهای غربی خواهد شد که تا آنجا که ممکن است مانع از این شوند که تشنجات فعلی به یک درگیری به خصوص درگیری نظامی منطقهای منتهی شود.
حالا موفق شوند یا نشوند این هم بستگی دارد که دولت ایران هم تا چه اندازه درایت نشان دهد و اینکه پادشاه عربستان که فعلاً خودش آلزایمر دارد و در صدر کارها نیست و این پسر جوان هم که خیلی جاه طلب است، آیا بتوانند آنها را کنترل کنند یا نه. به هر حال باید حقیقت را گفت. حالا اگر رژیم ایران بد است باشد. بدی رژیم اسلامی به این معنا نیست که رژیم عربستان سعودی خوب است.
آقای علیزاده، شما درباره دوگانگی در تعیین سیاست خارجی ایران گفتید و دو صدا بودن رهبر با رییس جمهور که آقای قاسمی آن را برجسته کردند و خانم طهماسبی هم صحبتهایی درباره آن کردند. در این شرایط چه گزینههایی پیش روی وزارت امور خارجه و دولت ایران هست برای کاهش تنش در یمن و فراهم کردن پیش زمینههای حل بحران سوریه که در مورد هر دو عربستان منافع و سمت و سویی مخالف جمهوری اسلامی ایران دارد؟
حسین علیزاده: اگر من موارد را بشمارم برای شما که آفتاب عربستان در حال طلوع است آن موقع باید بنشینیم ببینیم چگونه و چه استراتژی را تهران میتواند تدوین کند بلکه روابط از تنش بیافتد. عربستان الان کشوری است که جزو بیست کشور اقتصاد برتر جهان است. یعنی در بین ۵۷ کشور اسلامی و بیست و چند کشور عربی تنها عربستان است که عضو باشگاه بزرگ اقتصادی جهان است.
دو اینکه اگر در دهههای قبل صحبتی از ارتش عربی میشد یا به یاد ارتش مصر میافتادیم یا ارتش عراق. امروز تمام اینها با مشکلات داخلی که دارند زمینگیر شدهاند. عربستان ائتلافی را رهبری میکند که ده کشور عربی عضو آن هستند و حمایت بینالمللی. یک سال است دارد حمله میکند و کسی هم جلویش را نگرفته.
عربستان اینک رهبری شورای همکاری خلیج فارس، رای برتر سازمان همکاری اسلامی را با خودش دارد. همچنین کشوری است که به عضویت شورای امنیت سازمان ملل پذیرفته شد و انصراف داد. برای اولین بار در تاریخ این سازمان ملل و انصراف اعتراض آمیز که شورای امنیت بیعرضه است و نمیتواند تحولات سوریه را پایان دهد و من خودم ورود میکنم. قدرت نفتی عربستان را هم که میدانید.
اگر این معادلات را در نظر بگیریم، عربستان اینک نقشآفرینترین کشور منطقه خاورمیانه است البته ترکیه و ایران هم هستند. به همین دلیل است که میبینیم عربستان امتناع میورزد از اینکه کسی ورود کند در میانجیگری بین تهران و ریاض. هر کس حتی روسیه را گفته نیاز به میانجیگری نیست. پاکستان را گفته نیاز به میانجیگری نیست.
به گمان اینکه جمهوری اسلامی را کنار گوشه رینگ برده و میداند اقتصاد ایران بسیار ضعیف است. هزینههای مالی و جانی سوریه دارد بر ایران تحمیل میشود. در حالی که اعدام نمر را فقط و فقط تهران اعتراض کرد و هیچ کشور عربی اسلامی اعتراض نکرده و در کنار تهران نایستاده و حمایت نکرده، خب مقابلش میبینیم که یک به یک کشورهای عربی و کشورهای اسلامی میپیوندند و پشت سر عربستان ایستاده اند و دارند یارگیری میکنند.
اگر این معادلات قدرتافزایی که برای عربستان برشمردم در نظر بگیریم جمهوری اسلامی برای اینکه تنش را کاهش دهد تنها و تنها یک راه دارد و آن همان راهی است که آقای هاشمی رفسنجانی رفت.
تا زمانی که بعد از حج خونین بر این طبل کوفته میشد که نمیدانم ملک فهد خائن و ما از صدام بگذریم از آل سعود نمیگذریم، تا زمانی که بازنگری جدی در ایران اتفاق نیافتاده بود، آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یک پراگماتیست به قدرت نرسیده بود که برگردد دلجویی کند و باب دوستی را با عربستان پیریزی کند، اگر این تغییر موضع اساسی اتفاق نیافتاده بود همان زمان هم عربستان از قدرت نفتی خودش استفاده کرده بود و آن زمان ایران را زده بود زمین.
پس پاسخ من این است که جمهوری اسلامی باید بازنگری جدی کند در مواضعی که در این دو سه روز گذشته گرفته بلکه شاید عربستان حاضر به پذیرش میانجیگر باشد.