«رویا و ماوراء» در نمایشگاه آثار یاری استوانی

  • امير مصدق کاتوزيان

گالری B&B&Co در مرکز شهر لس آنجلس از ۱۶ تا ۳۰ ژوئن (برابر با ۲۷ خرداد تا ۱۰ تیر) نقاشی‌های یاری استوانی را برای عموم به نمایش می گذارد.

یاری استوانی برای آموختن هنر و نقاشی در ۱۶ سالگی ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد. مدرک کارشناسی خود را از «دانشگاه نوادا -- رنو» گرفت. در گام بعدی مدرک کارشناسی‌ارشد خود را از «انستیتو هنری سانفرانسیسکو» دریافت کرد.

یاری استوانی آثار خود را تا کنون ۲۲ بار به طور انفرادی، ۳ بار به طور دونفره و ۶۲ بار به طور گروهی در شهرهای مختلف ایالات کالیفرنیا، نوادا، نیویورک، ارگان، ایاینویز، میشیگان و مریلند در آمریکا، در آلمان و در ایران به نمایش گذاشته که سبب شده است چشم هنردوستان خارجی با کارهای او آشنا شود.

یاری استوانی از این که سرانجام در مهرماه سال ۱۳۹۴ توانست نمایشگاه انفرادی آثار خود را در «گالری آریا» در تهران به نمایش بگذارد بسیار خوشحال است؛ و چشم‌به‌راه برگزاری نمایشگاه دیگری در ایران در اردیبهشت آینده است. اما پیش از آن و در این دو هفته باید پذیرای کنجکاوان و دوستداران آثارش در لوس‌آنجلس باشد.

در این گفت‌وگو و گالری اینترنتی ضمیمه با سبک کار یاری استوانی بیشتر آشنا می شوید.

Your browser doesn’t support HTML5

گفت‌وگوی امیرمصدق کاتوزیان با یاری استوانی نقاش درباره آثار او و گالری او در لوس‌آنجلس

آقای استوانی، اولین چیزی که در کارهای شما به چشم می‌خورد نه چهره و نقش و نگار است، نه انعکاس واقعیت، چه صاف در آینه معمولی و چه وارونه در عدسی مقعر. اولین چیزی که به چشم می‌خورد رنگ است. از کارکرد رنگ در کارهایتان بگویید.

یاری استوانی: البته رنگ و بافت. اینها با هم یک رابطه تنگاتنگی دارند. در مورد انعکاس واقعیت که گفتید آن هم سوال برانگیز است که واقعیت دقیقا چیست.

یک بیراهه بروم، چندین سال بعد از شروع این کارها عکس‌هایی که از تلسکوپ هابل از اعماق فضا گرفته بود را دیدم. جالب بود که چقدر شباهت بین اینها هست. برای من یک طورهایی می‌شود گفت مناظر حسی و درونی است که همانطور که گفتم رنگ و بافت عناصر اصلی آن است.

برگزیده ای از آثار یاری استوانی در لس آنجلس

من البته مقصودم از واقعیت واقعیتی بود که در پرتره و رئالیزم و زندگی معمولی متبادر به ذهن می‌شود.

در مورد انعکاس واقعیت که گفتید من این را در گیومه می‌گذارم. البته یکی از دوران های خیلی مهم برای نقاشی زمانی بود که دوربین عکاسی اختراع شد و نقاش‌ها در یک وضعیت عجیب قرار گرفتند. دیدند کاری که خیلی با زحمت می‌رفتند دنبالش و خیلی طول می‌کشید دستگاهی آمده که خیلی راحت می‌تواند این را ارائه دهد.

نتیجتا توجه نقاشی بیشتر جلب شد به حالت‌های درونی. اینکه رنگ با آدم چه کار می‌کند. حرکت و کمپوزیسیون به خودی خود کجا می‌تواند آدم را ببرد. دری باز شد سوی چیزی که کاراکتر هنر مدرن را شکل داد.

حالا متوجه شدم جواب شما را. رنگ‌های شما از رنگ‌های معمول که چشم غیرمسلح در طبیعت می‌بیند فاصله دارد. بیشتر شبیه رنگهای ترکیبی است که در طراحی صنعتی کاربرد دارد. با این تفاوت که خیلی آراسته و پیراسته نیستند. از آبی نفتی گرفته تا قهوه‌ای چرک تا سایه‌روشن‌هایی از بنفش و صورتی و فیروزه‌ای وطلایی خاص که معمولا ممکن است گاهی در آثار بزرگان در موزه به چشم بخورد. در مورد این رنگها توضیحی می‌‌دهید؟

نوعی که من کار می‌کنم خیلی زمان بر است. لایه لایه روی هم می‌آید این رنگهای مختلف. یعنی یک لایه می‌آید و این لایه از هم می‌پاشد حالا با تربانتین یا چیزهای دیگر که استفاده می‌کنم و وقتی خشک شد لایه دیگر می‌آید رویش و بعضی وقتها تا حتی هفتاد هشتاد تا لایه روی هم می‌آید. از این روی هم قرار گرفتن لایه‌ها و رسوباتی که لایه‌های قبلی به جا می‌گذارند یک رنگ‌ها و بافت‌هایی پیدا می‌شود که از قبل ممکن بود که نشود آگاهانه در کار آورد.

اینها است که به نظر من یک طنینی است که رزنانسی به کار می‌دهد. یک رنگهایی اینجا ایجاد می‌شود که یک حالت (اگر زیاده روی نکرده باشم) بگویم ماوراء الطبیعه پیدا می‌کند. یک حالت رویایی پیدا می‌کند.

برای اینکه حتی رنگی هم که به نظر یکدست می‌آید به قدری بالا و پایین‌های ملایمی درش هست که به خاطر همین روی هم افتادن لایه‌ها این را غنی‌تر می‌کند و یک کیفیت و کاراکتری دیگری بهش می‌دهد.

چه تکنیکی برای نشاندن رنگ بر روی بوم به کار می‌برید؟ در بعضی رنگها بدون مرزبندی مشخص قابل تفکیک است و در بعضی دیگر رنگها درهم ادغام می‌شوند.

من هم از وسایل سنتی استفاده می‌کنم. قلم مو و کاردک و ماله. هم سعی می‌کنم هرچه دم دستم می‌رسد استفاده کنم. یعنی خودم را سورپریز کنم ببینم با ابزار تازه چه کار می‌توانم بکنم. حتی در مورد رنگ هم همینطور است.

خیلی وقتها از رنگهایی استفاده می‌کنم که ممکن است به آن کشش نداشته باشم. بعد که روی بوم می‌آید می‌گویم خب باید این را رامش کنی. باید یک کاری کنی که در این چارچوب کلی معنی پیدا کند و کار کند.

مثلا می‌روم مغازه لوازم آشپزی چینی. ببینم چه می‌توانم گیر بیاورم. ممکن است از این برس‌های خیلی زبر بامبو باشد که با آن دیگ‌ها را تمیز می‌کنند یا هر چیز. آبکش. ببینم چه چیزی می‌تواند به کار من بیاید.

بنابراین در مورد تکنیک و استفاده از وسایل مختلف خیلی باز هستم. ولی در نهایت اینها باید کار کند. اینها باید یک جایی به بقیه عناصری که در کار من هست و بقیه روش‌هایی که استفاده می‌کنم جوش بخورد.

در بخشی از همه آثار شما بافت‌های مشخص و مشبک به چشم می‌خورد. مثل یک گونی سالخورده که تاروپودش از هم باز شده اما خطوط عمودی و افقی و کج و معوجش در یک گوشه یا در بخشی از نقاشی نمایان است.

معمولا کار با آن شروع می‌شود. با این بافت‌های تنیده گونی‌مانندی که شما درست اشاره کردید. آن نقطه شروع است. بعد شروع می‌کند به از هم پاشیدن و روی هم جمع شدن. از لحاظ تکنیکی اگر بخواهم بگویم آن موقعی که شروع کند به جان گرفتن که برای من مرز بین پیش‌زمینه و پس‌زمینه محو می‌شود. وقتی نگاه می‌کنیم نمی‌دانیم این جلو است یا عقب است. این شروع یک رزونانس است که به من نشان می‌دهد که کار در مسیر درستی دارد پیش می‌رود. معمولا به چند طریق کار را شروع می‌کنم. طریق اصلی‌ش، راه اصلی‌ش همین حالت‌های بافت‌های گونی‌واری است که شما گفتید.

نامهایی که بر آثارتان گذاشتید خیلی متنوع اند. از چهار تابلویی که «چله نشین» نام دارند تا «خط سوم» و از «کانتاتا» تا «منطق الطیر» و بقیه.

گمان می‌کنم با مرور بر این نامگذاری‌ها عوامل نهفته اما متجلی شده در نقاشی‌های شما برای مخاطبان آشکارتر شود.

در کنار ایران درودی نقاش در گالری آریا (تهران)

بله. درست است. من اصولا در سری کار می‌کنم. مثلا سری منطق‌الطیر حدودا بیست و سه چهار سال پیش شروع شده و ادامه دارد. حدودا هفت تا سری است که در حال حاضر رویش کار می‌کنم. چله‌ نشین که چند سال پیش شروع شده و وقتی کاری را شروع می‌کنم اتفاقا در نظر ندارم که توی سری خاصی برود. اواسط کار یا نزدیک‌های آخرش خود کار به من می‌گوید که به کدام می‌خواهد بچسبد و معنی‌اش را در کدام پیدا می‌کند. بعضی وقتها هم می‌شود که کاری با هیچ کدام از این سری‌ها جفت نمی‌شود و این نشان می‌دهد که می‌خواهد یک سری تازه شروع شود یا یک کار مستقل می‌خواهد باشد.

موقع انجام کار آیا ممکن است که موسیقی باخ دارید گوش می‌کنید یا دکلمه شعری دارد پخش می‌شود، یا اینکه اینها حالت‌های درونی است که متجلی می‌شود؟

با خسرو سینایی کارگردان سینما در گالری آریا (تهران)

بله. همین حالت‌های درونی است. موسیقی برای من به قدری مهم بوده و عجین بوده با زندگیم که وقتی نقب می‌زنم به باخ لزومی ندارد که همان را در حال گوش دادنش باشم. در عین حال وقتی می‌روم آتلیه با یک برخورد ذن مانند می‌روم توی آتلیه. سعی می‌کنم حداکثر خالی خالی باشم و اجازه بدهم چیزهای تازه در این فضای خالی... در گیومه بگذارم آن «فضای خالی» که پیتر بروک ازش صحبت می‌کند... اجازه بدهم یک چیز تازه بتواند بیاید جلو.

با کدام استادان شروع کردید؟ با کدام استادان ادامه دادید؟

داریوش شایگان در نمایشگاه نقاشی یاری استوانی (تهران)

چون در شانزده سالگی ایران را ترک کردم فرصتی به آن صورت نداشتم که با استادان در ایران کار کنم. ولی اولین کلاس هنری که در ایران داشتم زمانی که هنوز در دبیرستان بودم یک کلاسی بود در دانشگاه تهران کلاس‌های آزاد دانشگاه تهران،‌ کلاس طراحی بود با استاد عربعلی شروه که اتفاقا فرصتی پیش آمد و من بعد از ۲۱ سال که به ایران برگشتم سال ۱۹۹۰ ایشان را ببینم و ازشان تشکر کنم به خاطر این تاثیرگذاری‌شان و اینکه مرا در جهت هنرهای تجسمی انداختند.

بعد در آمریکا استادان خوبی داشتم. هم در دانشگاه نوادا که دوره لیسانسم را آنجا گذراندم و بعد هم انستیتوی هنری سانفرانسیسکو که دوره کارشناسی ارشد در نقاشی یا فوق لیسانس نقاشی را در سال ۹۵ از آنجا گرفتم. در این میان استادان بسیار خوبی داشتم. ازشان باید با احترام یاد کنم.

پاسخ به پرسش یک علاقمند در گالری آریا (تهران)

بزرگترین شان برای من جرمی مورگن بود که هنوز هم مشغول تدریس هستند در انستیتوی هنرهای سانفرانسیسکو و الان به جز مراد دوست من هم به حساب می‌آید. لطف بزرگی کرد و متن کاتالوگ نمایشگاه مرا که مهرماه گذشته در تهران داشتم او نوشت. از لحاظ استادان شانس آوردم و با استادان خیلی خوب کار کردم و سعی می‌کنم توی کارم دینم را به آنها ادا کنم.

استقبال از آثار شما در نمایشگاه‌ها چگونه بوده؟

من از زمان دانشجویی شروع کردم نمایشگاه گذاشتن. نمایشگاه‌های گروهی و انفرادی متعددی شرکت کردم. استقبال خوب بوده. بسیار خوب بوده. می‌توانم بگویم هر سال بیشتر هم می‌شود. اکثرا نمایشگاه‌های من در آمریکا خارجی‌ها بودند که آمدند و شروع کردند کارهای مرا به مجموعه‌هایشان اضافه کردن. یواش یواش می‌بینم که ایرانی‌ها هم دارند می‌آیند.

در عین حال نمایشگاه انفرادی که من در گالری آریا در تهران داشتم در مهرماه گذشته اولین نمایشگاه انفرادی من در ایران بود که خیلی هم برای من از این لحاظ مهم بود. برای من جالب بود که استقبال خوبی شد. هم از طرف جوانها که می‌آمدند و سوال داشتند و تشنه دانستن بودند و هم از اینکه خیلی از اساتید لطف کردند و آمدند. خانم ایران درودی با اینکه بیمار بودند پاشدند و آمدند و واقعا لطف کردند.

حالا دارم روی نمایشگاه بعدی ام در تهران کار می‌‌کنم. که به احتمال زیاد اردیبهشت آینده خواهد بود.

آقای استوانی ویژگی این نمایشگاهتان در گالری B&B&Co در مرکز شهر لوس آنجلس که از ۱۶ ژوئن تا ۳۰ ژوئن (برابر با ۲۷ خرداد تا ۱۰ تیر) برقرار است، چیست؟

نمایشگاهی که ماه ژوئن در لس آنجلس افتتاح می‌شود منتخبی از سری‌های مختلف است که کار کردم. اکثرا کارهای جدید من هست که ۹۰ درصد آنها تا حالا نمایش داده نشده. بعضی‌هایشان در حقیقت هنوز خیس است و باید مراقب باشم که روی دیوار دست نخورد!