پیروزی هفته گذشته دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا این پرسش را در محافل مطبوعاتی و سیاسی ایران برانگیخته است که سیاست رییس جمهور منتخب آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟
مناسبات واشنگتن و تهران در چهار سال آینده دچار دگرگونی بنیادی خواهد شد یا نه؟
ناظرانی که به این پرسش پاسخ مثبت میدهند بر گفتههای دونالد ترامپ درباره نقض برجام در صورت پیروزی در انتخابات انگشت میگذارند و بر احتمال برجسته شدن نقش نومحافظهکاران آمریکایی در دولت او که در گذشته بر سیاست تغییر رژیم ایران تاکید داشتند و همچنین بر روابط صمیمانهتر او با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل.
اما آن دسته از تحلیلگرانی که نظر مخالف دارند و احتمال میدهند که در مناسبات آینده آمریکا و ایران چرخشی بنیادی صورت نگیرد به اولوویت لزوم غلبه بر گروه خلافت اسلامی یا داعش در گفتههای پیشین دونالد ترامپ ارجاع میدهند و به عدم پافشاری او بر سرنگونی حکومت بشار اسد رییس جمهوری سوریه و همچنین به برخورد مثبت او با روسیه که در برابر سوریه با جمهوری اسلامی ایران همسو است.
این پرسش را که پیامد انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا برای مناسبات آینده تهران و واشنگتن و از جمله توافق هستهای ایران با کشورهای ۵+۱ معروف به برجام چیست، با چهار میهمان این برنامه طرح کردیم:
محسن میلانی، رییس بخش علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه جنوب فلوریدا در تمپا، هوشنگ امیراحمدی بنیانگذار و رییس شورای ایرانی آمریکایی و مدیر مطالعات خاورمیانه در دانشگاه راتگرز، شهریار آهی از بنیانگذاران اتحاد برای دموکراسی در استکهلم و علیرضا نامور حقیقی مدرس خاورمیانه شناسی در دانشگاه تورونتو.
Your browser doesn’t support HTML5
با توافق هستهای ایران و ۵+۱ شروع کنیم. پیش از پیروزی در انتخابات دونالد ترامپ بر نقض برجام در صورت پیروزی تاکید کرده بود. بعد از پیروزی هم مایک پنس معاون دونالد ترامپ گفت باید در برجام بازنگری شود. آقای میلانی، باید منتظر بود دولت ترامپ برجام را نقض کند یا نه؟
محسن میلانی: دو ترامپ داریم، یک ترامپی که در مبارزات انتخاباتی شرکت کرد و یک سری صحبت کرد و ترامپی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را برد. ترامپی که در دوران رقابت انتخاباتی شرکت میکرد یک سری حرفهایی زده که به نظر من بیشتر این حرفها را یا تغییر خواهد داد یا به قول خودش مودیفای خواهد کرد. یکی از این مسایل مساله برجام خواهد بود. قبلا میگفت این را نقض خواهد کرد ولی یکی از سخنگوهای ایشان در یک مصاحبه اعلام کرده که نه ایشان این را نقض نخواهد کرد بلکه دوباره مذاکرات با ایران را آغاز خواهد کرد و یک سری خواستهای جدیدی خواهد داشت. و به این نکته اشاره کرده که پولهایی را که ایران دارد به این سادگی به ایران برنخواهد گرداند.
من فکر میکنم قضاوت اینکه چه خواهد کرد خیلی مشکل است نه فقط به خاطر اینکه ما دو تا ترامپ مختلف داریم، بلکه به خاطر اینکه خود آقای ترامپ هم حرفهای ضد و نقیض زیاد زده در رابطه با سیاست خارجی صحبتهایی کرده که یک سری کلی گویی است و باید منتظر بود. به نظر من این کلید این مساله اساسی است.
باید منتظر بود ببینیم تیم سیاست خارجی ایشان چه کسانی خواهند بود. یعنی وزیر امور خارجه جدید چه کسی خواهد بود و وزیر دفاع چه کسی خواهد بود و از همه مهمتر اینکه رییس شورایعالی امنیت ملی آمریکا چه کسی خواهد بود.
بعد از آن میشود قضاوت را انجام داد. اما این نکته خیلی مهم است که اگر صحبتهایی که آقای ترامپ مرتب کرده و میخواهد رابطه خودش را با روسیه بهتر کند و میخواهد مساله داعش را یک طوری حل و فصل کند فکر میکنم بدون همکاری با جمهوری اسلامی یک مقداری برایش مشکل خواهد بود.
آقای امیراحمدی، چنانکه آقای میلانی گفتند به دلایل دیپلماتیک دولت دونالد ترامپ بعد از پیروزی برجام را مستقیما نقض نکند آیا احتمال این هست، چنانکه برخی ناظران گفتهاند غیر مستقیم از طریق کنگره و سنا که جمهوریخواهان در آنها اکثریت دارند، موانع و محدودیتهایی در اجرای برجام ایجاد کند یا نه؟
هوشنگ امیراحمدی: من هم با نظر آقای میلانی تا حدود زیادی موافقم. آقای ترامپ زمان انتخابات هم نگفت که برجام را دور میریزد. گفت توافق خوبی نیست و توافق خوبی نیست و خوب مذاکره نشده و از این حرفها. همیشه صحبتش این بود که دوباره مذاکره کند با ایران. که به نظر من چیز بدی هم نیست. یعنی از این نظر بد نیست که من هم اگر ایران باشم میگویم خب ما هم فکر نمیکنیم چیز خوبی برای ما بود و این خودش باعث میشود که ایران با دولت ترامپ سر یک جریانی شروع کنند به حرف زدن که خودش خیلی به نظر من مهم است. برای اینکه مکالمهای که بین ایران و دولت اوباما شکل گرفته بود میتواند قطع شود. ولی حالا به بهانه تجدید مذاکره سر برجام این مکالمه میتواند دوباره برقرار شود. به هر حال من زیاد ناامید نیستم از این جریان.
اما یک چیزی را درباره ترامپ بدانیم. بیشترین فکر او روی سیاست داخلی خواهد بود و سیاست خارجی ترامپ را یک عده دیگری کنترل خواهند کرد. یعنی فکر نمیکنم خیلی در سیاست خارجی قدرتی داشته باشد یا بخواهد دخالت کند.
افرادی مثل نیوت گینگریج [رئیس سابق مجلس نماندگان مردم آمریکا] و مخصوصا باب کروکر [سناتور جمهوریخواه از ایالت تنسی و رئیس کنونی کمیسیون روابط خارجی سنا] و نظایر اینها کسانی هستند که ممکن است وزیر امور خارجه بشوند و سناتور جِف سِشِنز [سناتور جمهوریخواه از ایالت آلاباما] میتواند وزیر دفاع شود یا ژنرال مایکل فلین [رئیس دستگاه اطلاعات نیروهای مسلح در دوران زمامداری جورج دبلیو بوش] میتواند شورای امنیت ملی باشد.
اینها آدمهای خیلی تندی هستند. بیشتر مشکل ایران با اینها خواهد بود تا با خود ترامپ. یعنی سیاست خارجی ترامپ را اینها کنترل خواهند کرد و بستگی دارد که اینها چه برخوردی کنند. من نگران این دسته هستم.
آقای آهی، روزنامههای روز شنبه ایران پر بود از یادداشتهایی درباره سرنوشت برجام. روزنامه ابتکار از جمله نوشت که دونالد ترامپ برجام را پاره نمیکند چون به نظر نویسنده یادداشت سابقه رییس جمهور منتخب آمریکا بیشتر در تجارت است تا سیاست. نظر شما درباره این چیست؟
شهریار آهی: اول باید تشریح کرد که برجام یک قرارداد با تعهد متقابل نیست. یک برنامه چند جانبه است. هرکدام از طرفین ۱+۵ اگر اتحادیه اروپا را هم منظور کنیم میتواند کاری را که کرده متوقف کند بدون اینکه تعهدی در مقابل طرفین دیگر داشته باشد.
اتفاقا آقای خامنهای درست گفتند که تعهدی نکردیم. هر کسی در این برنامه برجام میگوید من این سری کارها را خواهم کرد و میتواند متوقف کند. البته با کنار گذاشتن قطعنامههای سابق سازمان ملل علیه ایران و منظور کردن برجام به عنوان زمینهای برای قطعنامه جدید که جای آن را بگیرد اعتبار ضمیمه بودن به یک قانون بینالمللی را پیدا میکند.
اینکه آقای ترامپ میگوید من چون مذاکره کننده خوبی هستم میتوانم معامله بهتری با ایران بکنم درست نیست. چون طرفین دیگر هم باید وارد مذاکره شوند و اصلا قابل قبول نخواهد بود برای روسیه و چین چه برسد به آلمان که کاملا با آقای ترامپ همداستان شوند. ولی کاری که آقای ترامپ میتواند بکند یک کارهای یک جانبه است. به عقیده خیلی از حقوقدانان تخلفاتی در اجرای برجام از طرف ایران شده. مثل فعالیتهای موشکی ایران یا حجم آب سنگین که ایران داشته.
در همه این موارد آمریکا میتواند سختگیریهای بیشتری روی مجاری تجارت و مالی که هنوز آمریکا به علت موضع دلار در معاملات بینالمللی میتواند کارهایی بکند که ایران را عصبانی کند. اما اگر این کار را بکند دیگر نمیتواند آن تحریمهای فلج کننده که قبلا وجود داشت بر مبنای برنامه سازمان ملل با توافق چین و روسیه و بقیه کشورها بود که حتی چین پولهای ایران را حتی از بابت فروش نفت بلوکه کند در خود چین، اینها را دیگر نخواهد داشت. نتیجه این خواهد شد که اگر اوباما و بوش با کمک احمدینژاد توانستند ایران را منزوی کنند و تحریمهای فلج کننده بگذارند این بار آمریکا خواهد بود که منزوی خواهد شد نه ایران.
آقای حقیقی، همین بحث ولی این را هم میخواستم بپرسم که به نظر شما عامل معامله تعیین کننده تر خواهد بود (چنانکه روزنامه ابتکار اشاره کرده) در مناسبات آینده واشنگتن و تهران یا عامل ایدئولوژی؟ چون برخی ناظران هم معتقدند که گرایش نومحافظهکار یا نئوکان که در دوران هشت ساله ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش نقش مهمی بازی کرد دوباره در دولت دونالد ترامپ ممکن است برجسته شود.
علیرضا نامور حقیقی: مشکلی که آقای ترامپ دارد بخشی به کاراکتر و خصوصیاتش است که به نظر من خانم باربارا کورکوران برنامه سی ان ان پنج شش ماه پیش خیلی خوب بیان کرد، همکارش هست، گفت هیچوقت روی هیچ قولی که آقای ترامپ داده نمیتوانید اطمینان کنید. میتواند عوضش کند. چون منطق معاملات املاک که منطق بزرگنمایی فروش جنس است اینست که شما به هر قیمتی موفقیت کسب کنید.
این نوع سیاست اگر بخواهد در ارتباط با روابط بینالملل اجرا شود با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. مشکلی که آقای ترامپ دارد یک وعدههایی برای بهبود اقتصاد داخلی داده که اینها در تناقض است با سیاست مداخله گرایی. سیاستی که جورج بوش داشت در ارتباط با اینکه کسی بخواهد حمله نظامی کند و برخورد کند با کشورهای مختلف. چنین سیاستی از جنبه اقتصادی مانع خواهد شد که وعدههای آقای ترامپ در حوزه داخلی محقق شود. اما مشکلی که آقای ترامپ دارد همانطور که شما گفتید و دکتر میلانی و دکتر امیراحمدی گفتند این است که گروههایی که سکان سیاست خارجی را پیش میبرند کارهایی انجام دهند که مخالف دیدگاه آقای ترامپ است و در عمل با مشکل مواجه میشود. در چنین وضعیتی به نظر من در مجموع کارتهای برنده ایران در مقایسه با دورهای که بوش به قدرت رسید خیلی بیشتر است.
نکته اول این است که از جنبه بینالمللی ایران الان وضعیت بهتری دارد. به این مفهوم که ایران الان با مهمترین مسالهای که غرب با آن روبهرو است یعنی تروریسم پیشقراول این مبارزه است و اروپاییها از این بابت دارند تکیه میکنند برای مقابله با داعش و القاعده که شیعیان را مهمترین دشمن خود میدانند.
نکته دوم هم این است که ایران از جنبه دفاعی تواناییهای بیشتری دارد. دفاع ضد هوایی ایران الان تقویت شده در مقایسه با گذشته.
نکته سوم هم این است که بخشی از تحریمها الان برداشته شده. نکته چهارم هم این است که نظم منطقهای دچار مشکلات جدی شده و آمریکا بایستی نظم جدیدی بچیند. این نظم جدید ایران یک بازیگر باثبات است در مقایسه با بازیگرانی مثل عربستان و مصر و ترکیه که همه دچار بحرانهای خیلی شکننده تر از ایران هستند.
در مجموع به نظر می رسد که ممکن است شعارهایی داده شود و حرفهایی زده شود. ولی تجربه نشان میدهد که تمام این جریانات تندرو شعارهایی میدهند و در عمل میخورند به دیوار و بن بست بعد مجبور میشوند بیایند دیل [ = معامله] کنند.
آقای میلانی، دونالد ترامپ بر روی غلبه بر گروه خلافت اسلامی یا داعش تاکید کرده و به علاوه بر لزوم سرنگونی بشار اسد پافشاری نداشته و برخورد او با روسیه مثبت بوده. تا چه حد احتمال دارد این سه فصل مشترک مواضع او با مواضع جمهوری اسلامی ایران سبب شود که آمریکا با ایران دست کم بر سر بحران سوریه در یک صف قرار گیرد؟
محسن میلانی: اجازه بدهید یک نکته را اشاره کنم درباره صحبتهایی که کردند. در رابطه با آقای ترامپ یک مساله مهم که باید اشاره کنم تا امروز ایشان بیش از یک بار از طرف سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در رابطه با مسایل مختلف بریف نشده [ = اطلاعات کافی نگرفته اند].
آقای ترامپ [به زودی] اطلاعات کامل را از طرف تمام سازمانهای اطلاعاتی آمریکا خواهد گرفت و این اطلاعاتی است که فقط ایشان و شاید یکی دو نفر دیگر در آمریکا نداشته باشند. بنابراین خیلی از مواضع ایشان موقعی که اطلاعات مخفی مخفی آمریکا را ایشان بگیرد ممکن است تعدیل کند علیالخصوص در رابطه با مساله برجام. اما در رابطه با سوریه ایشان فکر میکند رابطه خوبی را میتواند با آقای پوتین داشته باشد و پوتین هم موقعی که ایشان انتخاب شد یکی از اولین کسانی بود که به ایشان تلگراف زد و تبریک گفت. ترامپ فکر میکند با کمک روسیه میتواند مساله داعش را حل کند. برای اینکه یکی از مهمترین قولهایی که داده بود این است که من میتوانم داعش را خیلی تند از منطقه بیرون کنم و نابود کنم.
اما اگر بخواهد این کار را بکند و اگر بخواهد با روسیه کار کند که سازمان داعش را در منطقه از بین ببرد هم باید با دولت عراق خیلی نزدیکتر کار کند و به نظر من بدون همکاری با جمهوری اسلامی آن هم مشکل خواهد شد. برای اینکه در هر صورت جمهوری اسلامی و سوریه با همدیگر دارند در منطقه کار میکنند. این هم یکی از مسایلی است که کار آقای ترامپ را مشکل خواهد کرد اگر بخواهد برجام را از بین ببرد.
همین دیروز بود که آقای اسد در یک مصاحبه که کرد با روزنامه انگلیسی اعلام کرده که حاضر است با آقای ترامپ کار کند تا بتوانند مساله داعش را حل کنند و به نظر من این نکته خیلی خوبی میتواند باشد برای همکاری روسیه و آمریکا و شاید ایران.
آقای امیراحمدی، پرسش قبلی از آقای حقیقی را بازتر کنم. برخی حامیان دونالد ترامپ در کارزار انتخاباتی چهرههای شاخص نومحافظهکار یا نئوکانهای آمریکایی هستند که معروفند به سردی نشان دادن در برابر حکومت ایران. در کنار این موضوع برخی حامیان دونالد ترامپ در دوران کارزار انتخاباتی بودند چهرههایی مثل نیوت گینگریچ رییس سابق مجلس نمایندگان مردم آمریکا، رودیو جولیانی شهردار سابق نیویورک و جان بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل در دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش که هرسه در گردهماییهای سالانه سازمان مجاهدین خلق در خارج از ایران شرکت داشتند. آیا اینها را میشود نشانههایی دانست بر احتمال متمایل شدن دولت دونالد ترامپ به سیاست تغییر رژیم که مدنظر دولت جورج دبلیو بوش بود؟
هوشنگ امیراحمدی: بله. میشود. در آمریکا دو تا فکر هست. سالها بود. شاید سی سال است که بوده. یک فکر این است که باید رفتارهای جمهوری اسلامی را عوض کرد. همین جریان مثلا هستهای و سوریه را باید یک جوری با ایران کنار آمد و حل کرد و ایران را مجبور به عقب نشینی کرد. فکری را که آقای کلینتون داشت که آقای اوباما دارد.
فکر دوم افرادی بودند که میگفتند اصلا مساله رفتار نیست. خود نظام را باید تغییر داد. بیشتر کسانی که در دوره مذاکرات هستهای مخالف بودند از این نوع دوم بودند. یعنی مشکلشان با خود مذاکره یا برجام نبود. مشکلشان با خود نظام بود. این نیرویی بود که فکر میکرد بالاخره باید کاری کرد که نظام را ساقط کرد.
این نیرو لزوما نمیخواهد مجاهدین جانشین جمهوری اسلامی باشد. اصولا اعتقاد دارم که در تحلیل نهایی مجاهد برای اینها چکشی است که با آن باید سر جمهوری اسلامی را شکست. نه یک گزینه جدی برای یک حکومت در ایران.
بنابراین بله. آقای ترامپ برجام را در حاشیه میزند ولی یک نیرویی را وسط میآورد در جریان خارجی خودش از باب کروکِر [سناتور جمهوریخواه ایالت تنسی و رئیس کمیسیون روابط بین الملل سنا] و افرادی که اسم بردید جولیانی و گینگریچ و بولتون و دیگران... اینها به هر حال کسانی هستند که سیاست خارجی آقای ترامپ را کنترل خواهند کرد. این نیرو ضد ایران است و ضدیتش هم بیشتر از دید نظام است تا دید برجام یا از دید تحریم.
یادتان باشد جمهوریخواهان کمتر روی ایران تحریم گذاشتند تا دموکراتها. بیشترین تحریمهایی که روی ایران هست و من مطمئن نیستم شاید هفتاد هشتاد درصد تحریمهایی که روی ایران هست را اوباما گذاشت. جمهوریخواهان دنبال تحریم نبودند. دنبال تغییر بودند. آن موقع که تحریم میگذاشتند به دنبال تغییر رفتار بودند. آن موقع که دنبال تحریم نبودند و میخواستند داد و فریاد کنند سرجریان تغییر رژیم بود.
اما این نیرو یک مشکل اساسی همیشه داشته و خودش هم اقرار کرده. این که نمیداند جمهوری اسلامی را چطوری تغییر دهد. به همین دلیل است که آقای اوباما میگفت هیچ گزینهای نداریم. از طریق جنگ یا چه طریق دیگر. اینها دیگر گزینه نیستند. بنابراین این نیروی دوم بازهم مثل دوران بوش فشار زیادی روی ایران خواهد آورد. از دید دیپلماسی اعتقاد دارم آقای ترامپ دولت جنگ نخواهد بود. اصلا توی فکر جنگ نخواهد بود. اصلا آمریکا دیگر نمی تواند وارد جنگ دیگری شود.
بنابراین مساله جنگ دیگر نیست. مساله جنگ ایران و آمریکا دیگر تمام شده. آن دیگر افسانه است. چیزی که مانده همین گرفتاریهایی است که همیشه بوده که تنش زیاد کنند، تحریم را زیاد کنند و برای ایران از طریق اسرائیل و عرب و نیروهای منطقه دچار مشکل کنند.
آقای آهی، مناسبات باراک اوباما و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل که مخالف برجام و خواستار برچیده شدن برنامه هستهای ایران به طور کل بود شکرآب بود. برعکس مناسبات بنیامین نتانیاهو با ترامپ در زمان کارزار انتخاباتی. آیا این را میشود علامتی دانست برای چرخش اساسی سیاست خارجی آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران؟
شهریار آهی: فکر نمیکنم روابط با اسرائیل دلیل مهمی برای چرخش سیاست آمریکا باشد. اولا همانطور که یکی از دوستان گفتند معلوم نیست آقای ترامپ چه کار خواهد کرد. در کارزار انتخابات خیلی حرفها زده میشود ولی وقتی مینشیند بر مسند کار باید جمعبندی کند. تضادهایی که بین حرفهایی که زدی مرتفع کنی. پر از تضاد است.
یعنی تمام وعدههای انتخاباتی که آقای ترامپ داده با هم در آن واحد قابل جمعبندی نیست. مثلا نمیتواند جنگ تسلیحاتی را شروع کند که گفته. یعنی تکنولوژی نظامی آمریکا را بسیار قویتر کند و روابطش با روسیه را همانطور که هست نگاه دارد. در خود اسرائیل هم آنچه که دلخواه آقای نتانیاهو هست درباره ایران آنقدر طرفداری جامع ندارد. بارها دیدیم که از افسرهای ارتش نه تنها افسرهای سابق که افسرهای سر کار اطلاعاتی و نظامی اسرائیل در مقابل سیاست آقای نتانیاهو ایستادند و عقاید مختلفی دارند. سازمانهای کلیمیها در آمریکا گاهی بسیار مخالف سیاستهای آقای نتانیاهو بودند و آنها بودند که به آقای ترامپ نزدیک بودند.
چرخش آقای ترامپ نسبت به ایران من فکر میکنم بیشتر همین مساله است که دوستان اشاره کردند. یعنی آن کادری که دور و بر ایشان هستند و احاطه بیشتری به سیاست خارجی دارند. من آنها را همه شان را نئوکان نمینامم. برای اینکه نئوکانها شاگردهای لئو استراس [فلسفه پرداز سیاسی سرشناس] بودند دید منسجم فکری راجع به سیاست بینالمللی داشتند. این عده یک دید اتراتژیک داشتند.
اما بعضی از این آقایان بدون این که یک دید منسجم استراتژیک داشته باشند با ایران مخالف هستند. مثلا آقای نیوت گینگریچ را الزاما نئوکان به آن مفهوم که پاول ولفویتز [معاون سابق وزارت دفاع آمریکا و رئیس سابق بانک جهانی در دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش] و مایکل ولزر [نظریه پرئاز سیاسی و ویراستار مجله دیسِنت] و [داگلاس فیث [معاون وزارت خارجه در امر سیاستگذاری در دوران جورج دبلیو بوش] بودند، شاگردان لئو استراس به آن مفهوم نمیدانم.
ولی آقای گینگریچ کسی است که صحبتهای گرم و صمیمانه و نزدیکی با شاهزاده رضا پهلوی و خانم مریم رجوی داشته و دلیلش هم فقط مخالفت با جمهوری اسلامی است. من موافقم با صحبتهای آقای امیراحمدی که سیاست اینها تغییر نظام خواهد بود و نه فقط تغییر رفتار ایران. از چه راهی؟ البته خیلی راه وجود دارد. این طور نیست که هیچ راهی وجود نداشته باشد. منتها موفق خواهند شد یا خیر آن مساله دیگری است.
اتفاقا [برخلاف نظر آقای امیراحمدی] من فکر میکنم بعضی از برنامههای حقوق بشری برنامههای آزادی بیان، اینترنت و آزادی ارتباطات بینالمللی از تکنولوژی مدرن که در مرکز سیاست خارجی خانم کلینتون قرار گرفته بود میتوانست بیشتر موفق شود در تغییر نظام در ایران تا سروصدا کردن و یا مثلا ملاقات آقای گینگریچ با خانم مریم رجوی.
آقای حقیقی، روز جمعه جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در حاشیه دیدار رسمی از پراگ پایتخت جمهوری چک گفت اگر بنا بر کنار گذاشتن برجام باشد در دولت دونالد ترامپ ایران هم میتواند برجام را کنار بگذارد. گزینههای مختلف جمهوری اسلامی ایران در برابر سیاستهای احتمالی دولت دونالد ترامپ چه خواهد بود؟
علیرضا نامور حقیقی: به نظر میآید اقداماتی که ایران انجام خواهد داد در متن برجام یک تمهیداتی فراهم شده که اگر کسی خلاف آن عمل کند اقدام حقوقی خواهد کرد.
نکته بعدی این است که اقدامات دولت آمریکا چقدر مانع این است که ایران میخواهد برجام را ادامه دهد. یعنی اگر دولت آمریکا به طور جدی منافع اقتصادی ایران را مختل کند و رابطه اروپا و ایران را مختل کند از جنبه اقتصادی یعنی بخواهد مانع مزایای برجام شود آن موقع ممکن است دوباره برگردند به سمت غنی سازی.
ولی در حال حاضر حاکمیت جمهوری اسلامی بعید میدانم بخواهد چنین ریسکی را کند اما از جنبه داخلی ممکن است در بلوک قدرت تغییری ایجاد شود و یک آرایش جدیدی ایجاد شود. چون تجربه آنها این است که بایستی در مقابل مواضع محکم باید محکم برخورد کنند. دیدگاه آیتالله خامنهای این است.
ممکن است تغییراتی در ساخت قدرت انجام بگیرد و بایستی دید چند ماه اولیه آقای ترامپ چه کار می خواهد بکند. اگر موضع خیلی تندی بگیرد آن موقع ایران میتواند فشار جدی روی شرکای اروپاییاش بیاورد. ممکن است ایران برود سمت غنی سازی بیشتر و هم این که در ساخت دولت ممکن است آقای روحانی گزینه مناسبی برای بلوک قدرت در مقابله با این وضعیت نباشد.
ولی من بعید میدانم دولت جدید آمریکا برود به این سمت به خاطر اینکه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کل سیستم و فضای بینالمللی مخالف این وضعیت است و طبیعتا مخالف آن وعدههای ترامپ است برای بهبود وضعیت اقتصادی.