روز شنبه علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، خبر داد که در گفتوگوهای اخیر میان او و وزیر انرژی آمریکا آنچه «بنبست فنی در مذاکرات» نامید رفع شده است.
همزمان جان کری وزیر خارجه آمریکا در پی بازگشت از عربستان سعودی برای شرح روند مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای ۱+۵ وارد پاریس شد تا در همین باره با وزیران خارجه آلمان، بریتانیا و فرانسه گفتوگو کند.
تقریباً در سراسر هفته گذشته مذاکرات و سرنوشت پرونده هستهای ایران در کانون توجه رسانههای بینالمللی بود. چه به دلیل ادامه مذاکرات در ژنو و چه به دلیل نطق بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در جمع تشکل یهودیان آمریکایی حامی اسرائیل و سپس در کنگره آمریکا و ابراز نگرانی او از رسیدن به یک توافق به توصیف او «بد».
گفتههایی که با تجلیل بسیاری از نمایندگان کنگره آمریکا به ویژه جمهوریخواهان روبهرو شد و با انتقاد باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا و شماری از نمایندگان و سناتورهای دموکرات که گفتند نطق نخستوزیر اسرائیل حاوی راه حل تازهای نبود.
در پی این نطق، باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در گفتوگو با خبرگزاری رویترز گفت آمریکا در چارچوب مذاکرات خواستار توقف ده ساله فعالیتهای حساس هستهای ایران است. منظور به نظر تحلیلگران فعالیتهایی است که به دستیابی ایران به توان تولید سلاح اتمی بیانجامد.
از سویی دیگر محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، در گفتوگو با شبکه آمریکایی تلویزیونی سی ان ان گفت احتمال دارد که ایران پیشنهاد اعمال محدودیت ده ساله در برخی جوانب برنامه هستهای خود را بپذیرد.
سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها تازهترین تحولات در پرونده هستهای ایران را بررسی میکنند: هوشنگ امیراحمدی، رئیس و بنیانگذار شورای ایرانیان و آمریکاییان، نهادی که در نزدیک سه دهه گذشته برای بهبود مناسبات تهران و واشینگتن میکوشد، در شهر راتگرز ایالت نیوجرسی آمریکا، مهدی نوربخش استاد روابط بینالملل در دانشگاه هریزبرگ ایالت پنسیلوانیای آمریکا و حسین علیزاده دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ایران در هلسینکی.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای امیراحمدی، محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران در گفتوگو با دو شبکه تلویزیونی آمریکایی در پایان هفته گذشته گفت احتمال این هست که جمهوری اسلامی ایران توقف ده ساله فعالیتهای حساس اتمی را که مورد نظر آمریکا است، بپذیرد. آیا این به این معنا است که به یک توافق هستهای تا اواخر نوروز یا تیرماه نزدیک شدیم یا نه؟
هوشنگ امیراحمدی: واقعیت این است که در این چند ماه گذشته کار زیادی شده و بخشی از مسایل حل شده ولی کماکان هنوز به یک معامله نرسیدهاند. یعنی مسایل زیاد پیش است.
در دو دقیقه میتوانید بگویید این مسایل چیست؟
هوشنگ امیراحمدی: بله. از همان اول هم سه مشکل وجود داشت. مشکل اول ظرفیت غنیسازی ایران است که این ظرفیت فقط مربوط به تعداد سانتریفیوژها نمیشود بلکه به نوع سانتریفیوژها و اینکه این سانتریفیوژها چقدر و در چه سطحی کار بکنند. حالا اینکه در چه سطحی غنیسازی بکنند مسئله حل است. تا پنج درصد بیشتر نمیتوانند.
بنابراین یک مشکل، مشکل ظرفیت است که ایران چه مقدار اورانیوم غنیسازی شده بتواند در یک واحد زمانی تولید کند. مسئله دوم مقداری از این اورانیوم غنیشده است که میتواند نگه دارد یا بفرستد بیرون. ایران میتواند ده هزار کیلوگرم اورانیوم غنی کند اما ممکن است بتواند هزار کیلوگرمش را در ایران نگاه داد و بقیهاش را بفرستد یک کشور دیگر که در این رابطه خاص روسیه خواهد بود؛ اگر بشود.
در واقع برمیگردد به آن بحث «برک آوت» یا گریز که به معنای این است که در چه زمانی ایران بتواند اگر بخواهد بمب بسازد که آمریکاییها اصرار دارند که باید یک سال باشد. به معنای اینکه در آن یک سال ایران نتواند در هیچ وقتی بیش از آن اندازه که ممکن است اورانیوم غنی شدهاش به بمب منتهی بشود درست کند. و بالاخره نکته سوم این است که ایران تا کی باید در این وضعیت محدودیت بماند. واقعیت این است که این معاملهای که میخواهد بشود قبلاً هم سالها قبل مطرح بود و اسمش هم بود تعلیق در مقابل تعلیق.
این حرف عملاًبرای اولین بار شش هفت سال پیش مطرح شد . یعنی ایران بیاید غنیسازیاش را تعلیق کند و آمریکا و اروپا هم بیایند تحریمها را تعلیق کنند. حالا تعلیق ایران معنایش این است که از همین وضعیتی که الان هست خارج نشود. یعنی پایینتر بیاید و بیشتر نشود. حالا آن وضعیت هرچه هست. مثلاً هشت هزار یا هفت هزار یا ۹ هزار سانتریفیوژ نوع «آر ۱» است مال دهه شصت هفتاد، پنجاه. بعد مقدار اورانیوم غنیشده است که حدود هفت یا هشت هزار کیلوگرم در سال هست فعلاً در این مقطعی که داریم صحبت میکنیم.
بنابراین معاملهای که میخواهد صورت بگیرد تعلیق در مقابل تعلیق است که سالها پیش هم مطرح بود و حالا ممکن است روی این توافقی بشود ولی خب این وسط فرمولهای زیادی برای «تعلیق برای تعلیق» پیدا شده از جمله همین که عرض کردم بخشی از اورانیوم ایران یعنی بیشترش که غنی میشود برود خارج کشور.
آقای نوربخش، همانطور که آقای امیراحمدی گفتند آمریکا میخواهد مطمئن شود که ایران در ده سال آینده در آستانه گریز اتمی یا نقطه بازگشتناپذیری قرار نمیگیرد. یعنی حتی اگر بخواهد توانایی تولید سلاح اتمی کسب کند یک سال با این هدف فاصله داشته باشد که بتوانند مهارش کنند. اگر چنین کرد. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران خواستار رفع تحریمها است. آیا پذیرش توقف ده ساله فعالیت حساس اتمی در ایران در برابر رفع تحریم نفت و بانک مرکزی ایران میتواند فرمولی باشد برای رسیدن به یک توافق تا یک موعد مقرر یا نه؟
مهدی نوربخش: چهار نوع تحریم داریم. یک سری تحریمها را دولت اوباما گذاشته و یک سری تحریمها برمیگردد به کنگره آمریکا. یک سری از تحریمها مربوط به اروپا و یک سری مربوط به سازمان ملل است. این است که شرایط بسیار بغرنج است. به این تعبیر که اگر اوباما آن بخش کارش را انجام دهد و سازمان ملل یا کشورهای اروپایی، بخش عظیمی از کار هنوز میماند؛ یعنی کنگره آمریکا.
این است که آن بحثی که ایران میکند یک مرتبه به سرعت این تحریمها برداشته شود در شرایطی که به نظر من اوباما هست اصلاً میسر نیست. یعنی همین بحثی که آقای امیراحمدی کردند. شاید اگر ما شش هفت سال پیش میتوانستیم به جمعبندی برسیم که میتوانستیم، نه تنها این تحریمها نبود که الان شش هفت سال هم در این رابطه ما عقب هستیم.
این است که بحث تحریمها و برداشتن تحریمها که ایران میخواهد چیز بغرنجی است. یعنی یکشبه امکان برداشتن این تحریمها نیست. جمهوری اسلامی حالا بتواند یک مقدار زور بزند که حداقل تحریمهایی در سطح بینالمللی که دسترسی به بانکها هست و ارز خارجی یا اینکه ایران بتواند نفت بفروشد و چیزهای دیگر ... اگر ایران بتواند در این راستا حداقل در آن بخشی که امکانپذیر هست به کنگره آمریکا وصل نمیشود کاری در این رابطه انجام دهد خب بسیار موفقیتآمیز است. ولی گفتم شرایط شرایط بغرنجی است.
آقای علیزاده، روزنامه کیهان که بازتاب دهنده نظر بیاعتمادترین جناح ایران به غرب است هشدار داده که آمریکا دارد به خواستش که مهار برنامه هستهای ایران است میرسد. اما تحریمها هنوز به قوه خودش باقی است. چیزی که الان هم آقای نوربخش به آن اشاره کردند که مسئله بسیار بغرنج است. شرایطی متصور هست که مخالفان مذاکرات در ایران ممکن است قانع شوند که پیشرفت و حاصل گفتوگوها میتواند خواست آنها را هم تامین کند، یا نه؟
حسین علیزاده: شما اشاره کردید به سخنان کیهان. من اکیداً به شنوندههای شما توصیه میکنم فایل صوتی که اخیراً آقای محمود نبویان نماینده تندرو مجلس از پایداری که در سایت سحام نیوز منتشر شده این صحبت را حتماً گوش کنند. بیست دقیقه است. در آنجا تمام مذاکرات پشت پرده را تا حدی که توانسته رو کرده. ولی عملاً گفته که در شرایط موجود تیم رهبری در گوشه رینگ گیر کردهاند. این را خواهش میکنم گوش کنند تا صحبتهای امروز ما خیلی معنا و مفهوم خواهد داشت.
اما برگردم به سئوال شما. آقای دکتر نوربخش گفتند که ما چهار نوع تحریم داشتیم. از زاویه دیگر نگاه کنیم ما سه مقوله تحریم دیگر هم داریم. تحریمهایی که بابت هستهای است، بابت حقوق بشر است، و بابت مسئله سوریه. شما نگاه کنید تمام این مذاکرات فقط بحث هستهای است. اگر رفع تحریمی هم بشود اصلاً بحث تحریمهایی که به خاطر حقوق بشر برای ایران تعیین شده و در زمینه سوریه اعمال شده اصلاً شامل آنها نخواهد شد. اصلاً در دستور کار مذاکرات نیست. بنابراین وضعیت شدیداً بغرنج است.
آقای خامنهای فهمیده که تحریمها کاغذ پاره نبودند و دوم اینکه تحریمها را نمیشود دور زد. اشاره من به دو سخنرانی ایشان است که در زمان احمدینژاد میگفت تحریمها فقط کاغذ پاره است و اثری ندارد و تحریمها ما را جلو انداخته و ما را به خودکفایی میرساند و استقلال و این حرفها. و میگفت ما تحریمها را دور میزنیم. صریحاً ایشان این حرفها را زده بود. حالا هر دوی این حرفها عملاً بنا به صحبتهای کیهان و آقای نبویان عملاً منتفی شده است.
من موافقت دارم با سخنان دو میهمان عزیز که عملاً تحریمی هم برداشته نمیشود. به صورت جزیی و محدود و با اما و اگر. شاید یک مقداری بحث تحریم بانک مرکزی یا فروش نفت برداشته شود که عملاً هم به معنی این نیست که چرخ اقتصاد کشور روغنکاری میشود و مسایل رو به بهبود گذاشته میشود. تازه بعد از آن بحث نظارتهای جزییتر و دقیقتر. در همین سخنان هفته اخیرش هم دبیرکل آژانس گفت ما هنوز نمیتوانیم با اطمینان خاطر بگوییم برنامه هستهای ایران صد در صد صلحآمیز است.
آقای امیراحمدی، هفته گذشته قبل از سخنان بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در ایپک لابی یهودیان آمریکایی حامی اسرائیل در آن کشور و سپس کنگره آمریکا برخی ناظران پیشبینی کردند که در نتیجه این دو سخنرانی مخالفان مذاکره در کنگره تقویت خواهند شد و دولت اوباما در ادامه مذاکرات با مشکل تازه روبهرو می شود. برخی دیگر برعکس گفتند نتیجه این دو سخنرانی از جمله به دلیل عدم رضایت دولت اوباما از این حضور به ضرر بنیامین نتانیاهو تمام میشود. کدام یک از این دو پیشبینی به واقعیت نزدیکتر بود؟
من فکر میکنم مشکل آقای اوباما را بیشتر کرده. مگر اینکه فرض کنیم آقای اوباما یک آدم لجبازی است یعنی آمده به خاطر لجبازی با نتانیاهو به ایران امتیازات بیشتری بدهد یا آرامتر راه برود. واقعیت این است که رئیس جمهور آمریکا نمیتواند لجبازی کند. نخواهد کرد. اصلا سیستم آن جوری عمل نمیکند. این یک طرف.
بنابراین میتوانیم بگوییم طرف اوباما تغییری نکرده. اگر تندتر نشده. طرف مخالفان آنها که میگویند این سفت و سخت شده از یک نظر درست است حرفشان. برای اینکه آقای نتانیاهو آمد یک فرصتی پیدا کرد و برای ۵۰۰ نفر از موثرترین آدمهای این کشور سخنرانی کرد. مسایل را به اینها گفت. حالا فرض کنیم نصف آنها که در آنجا نشسته بودند باور کرده باشند خیلی مهم است. اکثر اینها همه اینها را میدانستند.
به قول خانم نانسی پلوسی خب ما اینها را میدانیم. اینها را میدانستند. اما همینقدر که این حرف مطرح شد و این بحث ایجاد شد یک سری از مسایلی که آقای اوباما و آقای کری در آمریکا مطرح نمیکردند و به آمریکاییها روشنتر نمیگفتند ایشان روشنتر گفت. بنابراین حتماً موضع طرف آمریکا را سفت و سختتر کرده. مخصوصاً اینکه آقای اوباما مسئولیت تاریخی هم روی دوشش هست.
یعنی اگر یک روزی فرض کنیم اشتباهی در رابطه با این مذاکرات آقای اوباما و دولتش بکند آن وقت آقای نتانیاهو و دیگران سالها و دههها بعد اسرائیل خواهد گفت که ببین ما گفتیم. شما گوش ندادید. بنابراین اوباما الان به نظر من محتاطتر شده. موضع دولت آمریکا به نظر من سفت و سختتر خواهد شد. به همین دلیل هم آقای کری بلافاصله پا میشود از ژنو میرود به عربستان. برای این که میترسد آقای نتانیاهو عربها را هم برگردانده باشد. که حتماً هم عربها را عوض کرده.بنابراین آقای کری میخواهد برای اینکه یک مقدار جلوی ضربه را بگیرد رفته عربستان و دارد به اینها میگوید مثلاً گوش به نتانیاهو ندهید ما مواظب هستیم. خود آن معنایش این است که کری و اوباما مشکل دارند.
آقای نوربخش آیا با آقای امیراحمدی موافق هستید که واکنشها در ایران به نطق نتانیاهو در کنگره وزنه تلاش دولت روحانی و ادامه مذاکرات را سنگینتر کرد یا وزنه مخالفان مذاکرات را؟
من با بخشی از صحبتهای آقای امیراحمدی کاملاً موافق هستم که اوباما هر کاری بخواهد بکند مجبور است نشان بدهد که در مقابل ایران ایستاده. با این بخش بحث کاملاً موافقم. اما یک تحلیل هم این است که الان دموکراتها خیلی بیشتر پشت سر اوباما میایستند. برای کاری که میخواهد انجام دهد. این هم یک تحلیل است و به نظر من تحلیل پایداری است. صحبتهایی که پلوسی کرد و این شصت نماینده کردند خیلی تند بود نسبت به اسرائیل.
این است که خیلیها بحث میکنند که دموکراتها بیشتر بایستند پشت سر اوباما. در ایران به نظر من این کاملاً به نفع روحانی شد. تا جایی که آقای رفسنجانی چند روز پیش آمد گفت کسانی که مخالف حل این مسئله هستند همصدا هستند با اسرائیل و بقیه کشورها که مخالف حل این مسئله هستند.
من فکر میکنم صحبت نتانیاهو به تعبیری کمک کرد از لحاظ داخلی برای دولت روحانی که یک حربه بهتری دستش باشد که کسانی که مخالفت میکنند با حل این قضیه اینها بیشتر همصدا هستند با دولت اسرائیل. این به نظر من از نظر داخلی برای ایران بسیار حائز اهمیت است و شاید هم بشود گفت کسانی که این بحث را میکنند و مایل هستند که پشت سر روحانی بمانند صدایشان خیلی بیشتر از کیهانیان و بقیه شده. این است که به لحاظ داخلی من فکر میکنم به نفع حسن روحانی بود.
آقای علیزاده شما در این باره چه فکر میکنید؟ اینکه رئیس جمهور، معاون رئیس جمهور و وزیر خارجه و حدود یکچهارم نمایندگان حزب دموکرات آمریکا هنگام نطق نتانیاهو در کنگره حاضر نشدند، آیا تغییری داد در نوع نگاه آن عده از سرآمدان حکومت ایران که مواضع آمریکا و اسرائیل را با هم منطبق میدانند در برخورد به برنامه هستهای ایران یا نه؟
بسیار سئوال مهمی است. من فکر میکنم نطق آقای نتانیاهو دو نکته را روشن کرد. نکته اول اینکه موازنه قدرت در داخل ایران و در منطقه. به این معنا که بنابر یک نظرسنجی که انجام شده بود و آمریکاییها خوب این را میدانند در بین کشورهای منطقه مردم کشورهای منطقه، ایران کشوری است که بیشترین نظر مساعد مردم به آمریکا در ایران هست که صدای مرگ بر آمریکا را رهبرانش همیشه سر میدهند. ولی خود مردم متمایل به آمریکا هستند.
حالا وقتی که آقای ظریف با کری قدم میزند و صحبتهای رودررو با هم انجام میدهند و آقای روحانی میگوید آمریکا کدخدای جهان است و با کدخدا بستن بهتر است، عملاً آقای روحانی دارد سرمایهگذاری میکند در بخش وسیعی از مردم که متمایل به ایالات متحده آمریکا هستند و نظر آنها را جلب میکند برای انتخابات که در پیش است و وزنه خودش را در داخل قوی میکند.
بنابراین بحث مذاکرات منهای اینکه چقدر تحریمها برداشته شود و چقدر ایران کوتاه بیاید و چقدر اورانیوم تعلیق شود همین گفتوگوی رودررو دارد موازنه قدرت را به نفع جناحی که آقای هاشمی پشتش هست، آقای خاتمی پشتش هست، و نمایندگیاش را آقای روحانی دارد انجام میدهد به نفع اینها دارد تغییر میدهد. نظر منطقه هم دارد منفی میشود نسبت به اسرائیل و به یک معنا هم جناح متعادل ایران دارد صدایش بالا میآید. مسلماً در این میان بحث هستهای نگرانی کشورهای عرب را برانگیخته و مسئله سوریه و یمن که من فعلاً نمیدانم آقای روحانی چه برنامهای دارد که فیوز این را هم خنثی کند و نگرانی کشورهای عرب منطقه را برطرف کند.
آقای امیراحمدی، شما اشاره کردید به ملاقات جان کری وزیر خارجه آمریکا پس از دیدار با محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران با امیر سلمان پادشاه عربستان سعودی، آیا نگرانی ریاض از برنامه هستهای ایران یا از اثرگذاری ایران بر وضع عراق، سوریه، یمن و تا حدودی بحرین مشکل بزرگی است به نظر شما برای پیشرفت مذاکرات هستهای یا نه؟
حتماً هست. من همیشه میگویم بعد از حل مسئله هستهای، ایران با کشورهای منطقه اسرائیل، عربستان، ترکیه باید بازهم سالها با هم زندگی کنند. در این مذاکرات هستهای کشورهایی که باید در این مذاکرات باشند و به اصطلاح ذینفع، نیستند. کشورهایی در مذاکرات هستند که عملاً ذینفع نیستند و وجودشان صرفاً به خاطر پول زیاد و قدرت است. مثلاً آلمان.
اصلاً نمیدانم آلمان برای چه در این مذاکرات هست. از نظر من در چارچوب منطقهای و مشکل غنیسازی نه سر پیاز است نه ته پیاز. ولی اسرائیل، عربستان، ترکیه و کشورهای دیگر عملاً ذینفع هستند و من فکر میکنم این واقعیت که اینها را خارج از گود نگاه داشتهاند خودش مسئلهساز است. به همین دلیل هم کری این را میفهمد و هر از چندگاهی میرود به اینها میگوید که آقا داستان اینجوری که میگویند نیست. یا آقای نتانیاهو میآید توی کنگره و شروع میکند به داد و فریاد که بابا پشت سر ما دارند برای منافع ملی ما یا امنیت ملی ما در کوتاهمدت یا درازمدت دارند تصمیم میگیرند.
من اعتقاد داشتم و دارم که این مذاکرات باید یک چارچوب وسیعتری میداشت. حالا این ۱+۵ آنجا بودند چه اشکال داشت دو تا حداقل اضافه میکردند. من فکر میکنم ترکیه حتماً باید توی آن میبود. باید عربستان توی آن بود. حالا اسرائیل یک مسئله است و ایران قبول نمیکرد. خب من فکر میکنم آن هم باید به یک شکلی در آنجا بود. در یک چارچوبی.
اگر این بود آنوقت شما به یک راه حل کلیتر و جامعتری میرسیدید. بعد از مسئله هستهای اینها با هم زندگی میکردند. ما داریم مشکل هستهای را جوری حل میکنیم که انگار بعد از مشکل هستهای دیگر چیزی وجود ندارد. واقعیت این است که بعد از مشکل هستهای ایران و اسرائیل بازهم دشمن اند، بعد از مشکل هستهای بازهم ایران و عربستان مسئله دارند. الان ترکیه دارد با عربستان و اسرائیل سر این جریان دقیقاً کار میکند. عربستان دارد با پاکستان سر بمبسازی کار میکند و به احتمال زیادی عربستان یا از پاکستان یا بمب گرفته هم اکنون یا ازش خواهد گرفت. آمریکاییها هم این را میدانند. بنابراین وضعیت خیلی پیچیدهتر از آن است.
به همین دلیل من فکر میکنم سوای اینکه در تهران جناحهای اصلاحطلب، اعتدالگرا دارند اینجوری فکر میکنند ولی این رشته سر دراز دارد. متاسفانه ما در ایران یک نیروی خوشخیالی داریم و خیلی هم وسیع هست که هر موقع یک اتفاق کوچک میافتد یا علی مدد شروع میکند به داد و فریاد که همه چیز حل شده و مسئله حل است.
واقعیت این است که آن خوشحالیشان هم که مثلاً آقای نتانیاهو هم مثل آقای شریعتمداری حرف میزند خوشحالی زودرسی است. برای اینکه در تحلیل نهایی دو چیز مهم است. یکی اینکه آن راهحلی که بعداً آقای روحانی برای ملت ایران روی میز میگذارد چه چیزی توی آن هست که به نظر من خیلی به نفع مردم ایران نخواهد بود. برای اینکه نه تحریم برداشته خواهد شد و نه منافع ملی ایران حفظ خواهد شد. از آن طرف هم مسئله منطقه است که بعد از این مسئله غنیسازی اورانیوم بزرگتر و بیشتر میشود.
تصادفاً در یک سال و نیم گذشته که آقای روحانی و نیروهای اعتدال سر کار آمدند در همین مدت که ضمناً مذاکرات هستهای هم ادامه داشته رابطه ایران با عربستان با اسرائیل یا ترکیه خیلی بدتر شده. یعنی درست عکس حرکت کرده آقای روحانی. آقای روحانی برای اینکه بتواند با کدخدا بسازد توی منطقه با تمام دهدارهای کوچک به هم ریخته وضعیتش. این خیلی خطرناک است. ایران در تحلیل نهایی با این کشورهای منطقهای باید زندگی کند. حالا آمریکا مهم است. اروپا مهم است. آلمان هم مهم است. ولی شما تا با اینها نتوانید زندگی کنید مسئله خواهید داشت.
من بنابراین خیلی خوشبین نیستم که این خوشبینیهایی که در ایران هست به نفع جناحهای اصلاحطلب زیاده از این اندازه پیش برود. متاسفانه همیشه این جوری بوده. میگویم متاسفانه برای اینکه من دوست دارم چنین شود. اصلاحطلبان و نیروهای اعتدالگرا باید دست بالا را بگیرند.
ولی متاسفانه تجربههای گذشته هم نشان داده که اینها خوشخیالیهای زودرس بوده و عمل نشده. الان هم همان خوشخیالی وجود دارد. میخواستند غنیسازی را سه ماهه تمام کنند بعد شد شش ماه بعد شد یک سال. الان هم دارد نزدیک به دو سال میشود. این خوشخیالیها به نظر من صدمه میزند هم به منافع کشور و هم به جریانهای اعتدال و هم اصولاً به ملت ایران.
آقای نوربخش، نظر شما چیست؟ آیا موافقید با آقای امیراحمدی در جمعبندی تان؟
من صد در صد با این حرف آقای امیراحمدی موافقم که مشکلات ایران بسیار زیاد است. یعنی مشکل ایران فقط مشکل انرژی هستهای نیست. در طول مدت هشت سال احمدینژاد ما ضرباتی به اقتصاد و سیاست خارجی کشور زدیم که سالها ترمیم آنها طول میکشد. به عنوان مثال یک کشور کلیدی منطقه مثل ترکیه را از دست دادیم.
به نظر من اشتباه بسیار بزرگی بوده که ما هنوز نتوانستیم با این کشورها سر بعضی مسایل به جمعبندی برسیم. با حرف آقای امیراحمدی در این رابطه موافق هستم که شما کنش خیلی استواری نمیبینید در دولت آقای روحانی بعد از آمدن سر کار که این روابط را در خاورمیانه ترمیم کند. دلایلی زیادی هم دارد. ما مادامی که سر مسئله سوریه نتوانیم به جمعبندی برسیم و بمانیم بخواهیم یک دولت غیرمشروع را آنجا نگاه داریم...
من نمیگویم که بحثی که عربستان سعودی سر سوریه دارد یک بحث مشروع است. من اساساً این بحث را نمیکنم. ولی این یک معضل منطقهای است. اگر شما نتوانید با ترکیه، عربستان سعودی و بقیه سر این معضل کنار بیایید و خط خودتان را دنبال کنید مشکل حل نمیشود. اوضاع احوال از نظر سیاست خارجی در منطقه بهبودی پیدا نکرده. یکی از دلایل دیگرش شاید این است که دولت روحانی که من خیلی نسبت به این خوشبین نیستم همه بحثش این است که این معضل بزرگترین معضل را حل کند و بعدها با دست پربار و برگ برنده برود سراغ مسایل دیگر.
یک چیز دیگر اضافه کنم دنبال این بحثمان. الان یک نظرسنجی گرفتند در آمریکا. اکثر مردم آمریکا موافق هستند با اوباما. ایران فعال شدنش و بسیاری از کشورهای اروپایی میخواهند هرچه زودتر حل شود و به یک جمعبندی برسند. شما میدانید که فرانسه یکی از مخالفان بزرگ بود در ابتدا ولی آنها هم کوشش میکنند که چنین کاری صورت بگیرد.
برگردیم به این بحث برای یک لحظه. دشمنان ایران با روشهای جدیدتری با ایران رودررویی میکنند. از وقتی که پادشاه جدید عربستان آمده اصلاً آغاز یک سری فعل و انفعالهای دیگر است در خاورمیانه. دولت روحانی باید فکر همه اینها باشد. کاملاً با حرف آقای امیراحمدی موافق هستم که در کل روند اگر نگاه کنیم مشکل انرژی هستهای یکی از مشکلاتی است که ایران دارد. ایران باید برگردد به منطقه و ببیند دقیقاً میتواند چه کار کند.
آقای علیزاده، با این همه موانعی که میهمانان دیگر تشریح کردند که دولت روحانی از ناحیه عربستان، ترکیه و اسرائیل با آنها روبهرو است، دولت روحانی چه کار میتواند بکند برای اینکه مذاکرات در موعد مقرر به توافق جامع بیانجامد؟ آیا این دو مسئله با هم رابطه دارند یا میشود به توافق جامع رسید و بعد به آن مشکلات پرداخت؟
موافق هستم که در مسئله سوریه دو تا مصاحبه پنج دقیقهای از آقای روحانی نشنیدیم. اما چیزی که من با میهمانان دیگر اختلاف نظر دارم در این است که پرونده هستهای الان در دست آقای روحانی است. آقای روحانی پرونده هستهای در شورای عالی امنیت ملی را که آقای جلیلی میرفت و مذاکره میکرد و یا شمخانی... آورد داد دست یک دیپلمات.
اما در مسئله سوریه پرونده هستهای اصلاً در دست آقای روحانی نیست. پرونده حقوق بشر به هیچ وجه در دست آقای روحانی نیست. سخن من به این معنی نیست که دولت ایشان را تبرئه کنم و بگویم شش جوان کردی را که اعدام کردند آقای روحانی دامنش بری است. اما اگر نگاه داخلی بخواهیم بکنیم پرونده هستهای تا دیروز دست آقای خامنهای بود و الان دست آقای روحانی است. میتواند چانه بزند. میتواند آقای ظریف را بفرستند پیش جان کری چشم در چشم صحبت کنند. پرونده سوریه دست ایشان نیست. صحبتهای سوریه را از زبان فرماندهان سپاه فقط میشنویم.
اما من گمان میکنم برنامه آقای روحانی این است که میداند برای منطقه یا برای ملک سلمان و ملک عبدالله و دیگران و دیگران دولت اعتدال معنی نخواهد داد جز اینکه آقای روحانی در مسئله سوریه ورود کند و بتواند این پرونده را در دست بگیرد و برنامهریزی کند و به گونه آبرومندی بشار اسد را کنار بگذارد و نیروی معتدل و مشابهش را بیاورد سر کار. چه بسا بتواند بگوید من حرفهایم را توانستم محقق کنم در دور اول ریاست جمهوری.