حسن روحانی در پی بازگشت از هفتادویکمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک در روز جمعه گفت: آمریکا قول داده است که اقداماتش را در قبال فرجام اصلاح کند. به گفته او این حاصل جلسه وزیران کمیسیون مشترک نظارت بر اجرای توافق هستهای میان ایران و ۵+۱ بوده است.
روز پنجشنبه آقای روحانی در سخنرانی خود در مجمع عمومی آمریکا را به تعلل در اجرای تعهدات خود متهم کرد. رییس جمهوری ایران بعد از نطق خود در یک کنفرانس خبری تاخیر در صدور مجوز برای صادرات هواپیماهای ایرباس و بوئینگ و ترساندن بانکهای بزرگ را از همکاری با ایران مصداق مشکلات تهران با واشنگتن دانست. در حالی که آمریکا میگوید به همه تعهدات خود در ارتباط با برجام عمل کرده است.
نکته بارز دیگر در نطق آقای روحانی در نشست مجمع عمومی سازمان ملل انتقاد از نقش عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه و حمایت این کشور از به توصیف او «تروریسم و جنایت در یمن» بود.
متقابلاً عربستان سعودی و دولت از لحاظ بینالمللی شناخته شده یمن هم جمهوری اسلامی ایران را عامل عدم ثبات منطقه میداند.
سه میهمان برنامه این هفته «دیدگاهها» نتایج چهارمین حضور حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل را بررسی می کنند: در نیویورک منصور فرهنگ سفیر سابق ایران در سازمان ملل و استاد ارشد روابط بینالملل، در نیوجرسی محسن میلانی استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در دانشگاه جنوب فلوریدا و حسین علیزاده دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ایران در فنلاند.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای فرهنگ، مهمترین نکتهای که شما در نیویورک دیدید در حضور این بار حسن روحانی رئیسجمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل چه بود؟
منصور فرهنگ: برداشتی که من از سخنرانی و مصاحبههای او در اینجا کردم این است که او به عنوان معرف آن جناحی در رژیم ایران که علاقهمند به بهبود رابطه کشور یعنی حرکت در جهت عادیسازی روابط بینالمللی ایران است سخن گفت.
یعنی ایران خواهان عادیسازی رابطه خودش با خصوصاً کشورهای اروپایی است و آن چیزی که جالب بود خصوصاً در سخنرانی روحانی این بود که یکی از اهداف اصلی این تلاش جلب سرمایه خارجی به ایران است. سرمایهای که کار تولید کند و البته تضادی که در اینجا وجود دارد، که او بیشتر تاکیدش روی اروپا است با نخست وزیر بریتانیا صحبت میکند و با کانادا ولی به آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی که میرسد در آنجا ناظرین آمریکایی میدانند که روحانی هیچکاره است.
روحانی و ظریف هیچ نقشی در سیاست خارجی ایران در خاورمیانه و این تقابل با آمریکا ندارند. بنابراین مشکل روحانی این است که تا زمانی که آقای خامنهای آمریکا را دشمن اصلی ایران بداند و صحبت از نابودی اسرائیل بکند بسیار سخت است که اینها بتوانند در ایران آن نوع امنیتی را ایجاد کنند که برای سرمایه داران خارجی و کسانی که بخواهند در ایران سرمایه گذاری کنند جالب و قابل قبول باشد. این به هر حال تضادی است که بین مواضع روحانی و خامنهای در ایران وجود دارد و یک بار این تضاد در سخنرانی بود و خیلی روشن در اینجا مطرح بود و ناظران و سیاستگذاران خارجی این واقعیت را خوب درک میکنند.
آقای میلانی، نتیجه هفتادویکمین نشست سازمان ملل برای شناخت مشکلات باقیمانده در مناسبات ایران و آمریکا چه بود؟ حسن روحانی گفت آمریکا در اجرایی شدن نتایج توافق هستهای تعلل میکند، اما آمریکا میگوید واشنگتن به همه وعدههایی که داده عمل کرده.
محسن میلانی: نکته عمدهای که ایشان مطرح کرد همانطور که آقای دکتر فرهنگ گفتند مسئله عادی سازی رابطه با کشورهای غربی است. نکته مهم دیگر این بود که این برمیگردد به سؤالی که شما کردید یک مدل جدیدی در خاورمیانه داریم و این مدلی است که در مذاکرات هسته ای میان ایران و شش کشور جهان استفاده کردند که مدل دیپلماسی و مذاکره است.
یعنی شما وقتی نگاه کنید به صحنه خاورمیانه از یمن گرفته تا لیبی و سوریه جنگ هست. ایشان یک طوری دارد این را اعلام میکند که این مدل ما را به جایی نمیبرد و باید ما یک مدل دیگری را استفاده کنیم و این مدل مدل مذاکره است.
در ارتباط با آمریکا هم درست که آقای خامنهای تعیین کننده سیاست ایران است. ولی اینطوری نیست که نیروهای دیگر مثل رئیسجمهور ایران یا آقای ظریف نفوذی ندارند در تعیین سیاست خارجی ایران. به نظر من نفوذ زیادی دارند و میتوانند تغییراتی را به وجود بیاورند.
من فقط خواهش میکنم شما فکر کنید به اینکه آیا اگر کسی سه سال قبل میگفت بوئینگ دارد برمیگردد به ایران و حتی صحبت از این میکنند که تکنیسینهای شرکت بوئینگ برگردند ایران آیا کسی این را قبول میکرد یا نه؟ رابطه ایران و آمریکا رابطهای است که به این سادگی درست نمیشود. ولی ما آغاز عادی سازی رابطه بین ایران و آمریکا را دیدیم. یکی مسئله برجام است و به نظر من به همان اندازه برجام مهم مسئله فروش هواپیماهای بوئینگ و هواپیماهای ایرباس است.
آقای علیزاده، شماره شنبه روزنامههای ایران دو جور واکنش مختلف به حضور حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نشان دادند. در میان مطبوعات حامی دولت روزنامه شهروند این را که هنگام نطق او نمایندگان دیگر کشورها سالن را خالی نکردند، برجسته کرده و روزنامه ابتکار نطق او را اقتصادی و موثر دانسته چنانکه آقای فرهنگ هم به آن اشاره کردند. اما در میان مطبوعات منتقد دولت روزنامه جوان ادبیات آقای روحانی را مظلوم و خنثی توصیف کرده و کیهان ایراد گرفته که چرا آقای روحانی در برابر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا که گفت واشنگتن به همه وعدههایش عمل کرده سکوت کرده؟ از مجموعه این واکنشها در ایران چه نتیجهای میشود گرفت درباره حضور این بار آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد؟
حسین علیزاده: توجه داشته باشید که وقتی آقای روحانی اولین سفرش را به نیویورک انجام داد و آن مکالمه تاریخی را با آقای اوباما انجام داد، پس از مراجعتش به تهران شخص آقای خامنهای گفت که در نیویورک اقدام نابجایی اتفاق افتاده. حتی یادآور شوم که وقتی ایشان وارد فرودگاه تهران شد به ماشین رییس جمهور تخم مرغ و سنگ پرتاب کردند. در این وضعیت بود. چون وارد حوزه خطیری شد، حوزه خطیر از نگاه حاکمیت، آقای خامنهای که مسئله آمریکا بود. حتی رییس پلیس تهران گفت نه اتفاق مهمی نیافتاده است. به ماشین رییس جمهور تعرض شده بود و میگفت اتفاق مهمی نیافتاده است.
میخواهم نتیجه بگیرم که قبل از سفر آقای روحانی این بار خیلی حرف از این بود که آخرین دوره ریاست جمهوری اوباما است و آیا آن پیوند نهایی آن کوچه آشتی کنان به هم میرسند یا نه. لذا هشدارهای جدی را داده بودند که این اتفاق نیافتد چون حوزه شما نیست. بدیهی است آن جناحی که دلواپسان نامیده میشوند در هر چیزی ساز مخالف بزنند با دولت آقای روحانی.
دو تن از میهمانان ارجمند را در اینجا داریم که امیدوارم با من موافق باشند که ما شاهد یک سخنرانی تقریبا مدرن بودیم. یعنی شما در ۱۸ دقیقه حرفت را خلاصه میکنی و راهت را میکشی و میروی. نه اینکه مثل آقای خاتمی از بحث عرفان و فلسفه شروع میکرد و یا آقای احمدینژاد میآمد و دنیای شرق و غرب را به هم میبافت. هجده دقیقه صحبت مفید.
البته [آقای روحانی] بعضی جاها هم لفاظیهای غیرمنطقی بود. مثل اینکه میگفت اقتصاد ایران پویا است و بهترین اقتصاد امن منطقه است. خب البته این حرفها را میزند که یک ویترینی برای اقتصاد ایران درست کند و جای تعجب ندارد.
ولی در کلیت من فکر میکنم [آقای روحانی] صحبت معقولی بر زبان آورد که معطوف بود به فضای پس از برجام. فضای پس از برجام فضایی است که آقای صالحی ابراز نگرانی کرده از اینکه رییس جمهوری بعدی آمریکا، هرکه باشد، احتمال به خطر افتادن برجام وجود دارد. حتی خانم کلینتون هم برود کاخ سفید این احتمال وجود دارد. آقای روحانی صحبت میکرد که کسی نمیتواند یک طرفه برجام را نقض کند.
آقای فرهنگ، یک اختلاف نظری اینجا وجود دارد بین شما و آقای میلانی، تا آنجا که من فهمیدم. از صحبتهای آقای علیزاده متوجه نشدم که دقیقا کجا قرار گرفتهاند ولی فکر میکنم که در سمت و سوی آقای میلانی هستند درباره اینکه به هر حال فرق دارد لحن و نتایج گفتههای حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با نوع برخوردهای سابق و موثر. حسن روحانی در نطقش عربستان را متهم به حمایت از تروریسم کرد و ایجاد بحران در منطقه و آنچه جنایت در یمن توصیف کرد. این گفتهها چه چیزی را نشان میدهد درباره کیفیت مناسبات تهران و ریاض در پی برگزاری مجمع عمومی؟
منصور فرهنگ: وقتی ما راجع به سیاست خارجی یک کشور استبدادی مثل ایران صحبت میکنیم از دو زاویه کاملا متفاوت تحولات را مورد بررسی قرار میدهیم. یکی زاویه منافع رژیم یعنی ثبات و تسلط و به طور کلی بلند پروازیها و ایدئولوژی رژیم و یکی منافع ملی. یعنی رفاه و امنیت و حیثیت جامعه. یک سیاست میتواند بر ضد منافع ملی باشد و لی به نفع رژیم باشد. مثلا گروگانگیری. برای جامعه ایران فاجعه بود ولی برای رژیم در حذف منتقدین مخالف خودش و بلندپروازیها یک دستاورد بود.
ادامه جنگ ایران و عراق بعد از خروج نیروهای عراقی از ایران برای ایران فاجعه بود ولی برای رژیم ادامه تسلط و ریشهدار کردن تسلط خودش در جامعه ابزار بسیار موثری بود. یعنی همانطور که آقای خمینی میگفت جنگ چیز خوبی است. سخنرانی آقای روحانی بدون چون و چرا بهتر از سخنرانیهای گذشته در رابطه با منافع ملی ایران بود و از این جهت واقعا باید خوشامد گفت به این موضوع.
ولی اینکه ایران هنوز یک سیاست بلندپروازانه ایدئولوژیک در منطقه خاورمیانه، نه در اروپا یا در شمال ایران، در کشورهای عربی [دارد] و عربستان سعودی را دشمن اصلی خودش [میداند].
خمینی حتی در وصیتنامه خودش گفت که عربستان سعودی مشروعیت حفظ مکه و غیره را ندارد و ما باید برای نابودی آنها کوشش کنیم. یعنی آغازی که جمهوری اسلامی درست شد این موضع ضد عربستان سعودی جزو ماهیت رژیم ایران شد تا مرگ خمینی. و بعد از سال ۱۹۹۰ تا حدود ۲۰۰۴ روابط ایران و عربستان سعودی خصوصا با حمایت و دستکاری آقای رفسنجانی در جهت عادی سازی پیش رفت که رفسنجانی به عربستان رفت و خاتمی به آنجا رفت. حتی قراردادهایی با هم بستند.
در حالی که در انقلاب ایران وقتی پادشاه عربستان سعودی به آقای خمینی تبریک گفت پاسخ خمینی پرخاشگری و تهدید بود. ایران و عربستان سعودی در رابطه با تروریسم عین همدیگر هستند. ایران ۳۸ سال گذشته بیش از ۱۵ هزار دگر اندیش سیاسی را در ایران اعدام کرده. بیش از ۱۰۰ نفر از ایرانیان را در خارج از کشور ترور کرده. در ۵ سال گذشته بیش از ۲۵ میلیارد دلار به یکی از جنایتکارترین رژیم خاورمیانه یعنی رژیم بشار اسد که تاکنون ۵۰۰ هزار نفر از جمعیت خودش را کشته که ۹۰ درصد از این مردگان در بمباران های خود حکومت سوریه بودند.
آقای فرهنگ ولی تاثیر این گفتههایی که ایشان در مورد عربستان گفتند در مجمع عمومی سازمان ملل چیست بر این مناسبات؟ گفته های شما تا اینجا پرداختن به سابقه و تاریخ است.
منصور فرهنگ: هیچ. برای ناظرانی که هر دو کشور را میشناسند شعار و عین شعارهایی است که عربستان بر علیه ایران میدهد. وگرنه ایران و عربستان سعودی هیچ نوع تضاد منافع ملی ندارند و اگر با هم همکاری کنند در رابطه تولید و صدور نفت نقش بسیار موثر و مفیدی در اقتصاد همدیگر میتوانند ایفا کنند. ولی ایدئولوژی بلندپروازانه، اسلام راستین و هر دویشان هم دارند دایم از قرآن آیه میآورند. به قول شکسپیر گفت حتی شیطان هم میتواند از این کتابها آیه بیاورد برای منافعش خودش و از این جهت هر دو برضد منافع ملی خودشان عمل میکنند ولی امیدوارند که در رابطه با بلندپروازیهای رژیم دستاوردی داشته باشند.
آقای میلانی، به رغم فهرست کردن اختلافات میان تهران و ریاض حسن روحانی در کنفرانس خبری در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل گفت مشکل ایران با نقش عربستان در منطقه است و گرنه به گفته او ایران و عربستان خودشان با هم مشکلی ندارند. مسئلهای که الان آقای فرهنگ در بخشی از گفتههایشان به آن اشاره کردند. عربستان در آستانه اجلاس اوپک در الجزایر به ایران پیشنهاد کاهش تولید میزان نفت خودش را داد در برابر منجمد شدن میزان تولید نفت ایران. حاصل جمع منافع مشترک و اختلافات میان ایران و عربستان سعودی با توجه به گفتههای آقای روحانی در مجمع عمومی درباره عربستان چه میتواند باشد؟
محسن میلانی: اختلافات ایران و عربستان سعودی مهمترین مسئله امروز خاورمیانه است. این جنگ سردی که بین ایران و عربستان شروع شده و این فحاشی که به تازگی به آن جنگ سرد اضافه شده به نظر من مغایرت دارد با منافع ملی ایران و عربستان. [جمله گوینده به دلیل استاتیک قابل فهم نیست] ... جنگ ایران و عراق میاندازد که هشت سال این دو کشور با هم جنگیدند و آخر به جای اینکه یک کشور پیروز از آب دربیاید دیدیم که هر دو کشور شکست خوردند.
در این جنگ بین عربستان و ایران [هم] کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی نه به ایران اجازه خواهند داد که این جنگ را ببرد و نه به عربستان اجازه خواهند داد این جنگ را ببرد. تهران و ریاض هرچه زودتر این نکته را بفهمند به نظر وضع خاورمیانه بهتر میشود.
اما اختلافاتی که ایران و عربستان دارد اختلافات جدی است و از زمانی که آمریکا در عراق صدام حسین را از حکومت ساقط کرد به یک مرحله جدیدی میرسد و امروز نه فقط اینها دارند در عراق با هم میجنگند، از آن مهمتر در سوریه میجنگند.
مسئله یمن مسئله مهمی نیست برای ایران و به نظر من مسئله مهمی هم در جنگ سرد ایران و عربستان نیست. مهمترین مسئله در خاورمیانه برای ایران و عربستان، سوریه است. هم تهران و هم سوریه معتقدند که کسی که جنگ سوریه را ببرد تا مقدار زیادی میتواند کمک کند که نقشه جدید جغرافیایی و سیاسی خاورمیانه چه باشد.
بنابراین هر دو طرف دارند سعی میکنند که به نیروهای خودشان کمک کنند. کسانی که دارند فقط حمله به ایران میکنند، حمله به جمهوری اسلامی میکنند که این حکومت است که باعث شده که این مسایل در خاورمیانه مطرح شده باید یک مقداری هم نگاه کنند و ببینند که دور عربستان سعودی چه بوده، چه کمکهایی به این سازمانهای تروریستی انجام داده؟ چه کمکهایی به طالبان در افغانستان انجام داد؟ چه کمکهایی به نیروهای دیگر تروریستی در داخل عراق انجام داد و امروز هم دارد چه میکند؟
عربستان سعودی از تمام قدرت اقتصادی و سیاسی خودش دارد استفاده میکند که به ایران حمله کند. خب ایران هم دارد این کار را انجام میدهد. بنابراین هرزمانی که ما صحبت از خاورمیانه و مسئله ایران میکنیم باید آن ور قضیه را هم نگاه کنیم و در انتقاداتی که میکنیم به اندازه هم هم به ایران انتقاد کنیم و هم به عربستان سعودی. نه که بیاییم بگوییم عربستان سعودی یک کشوری است که باعث ثبات در خاورمیانه میشود و این ایران است که فرقه گرایی را مطرح میکند و باعث دردسر و جنگ در منطقه شده.
آقای علیزاده، آقای روحانی هم در نطقش در مجمع و هم در کنفرانس خبری در حاشیه به مسئله سوریه و یمن اشاره کرد در چارچوب اختلاف نظر با عربستان. با این گفتهها، گفتههای دیگر جواد ظریف وزیر خارجه ایران درشورای روابط خارجی آمریکا و جدال او و همتای سعودیش عادل الجبیر در مطبوعات آمریکایی، مناسبات ایران و عربستان سعودی در چه وضعیتی قرار گرفته؟ به خصوص درباره این وضعیت سوریه که آقای میلانی روی آن تاکید بیشتری کردند از یمن.
حسین علیزاده: اجازه بدهید من یک نکته گذرایی را که آقای روحانی گفت و فکر میکنم کم مورد توجه قرار گرفت، را بزرگنمایی کنم تا پاسخ شما را در اینجا نهفته باشد. یک نکته ایشان گفت که نباید گذاشت مرزهای خاورمیانه همانطور که صد سال پیش تغییر کرد تغییر کند. اشاره ایشان معطوف بود به بحث قرارداد محرمانه سایس پیکو. نشستند و مرزهای تصنعی را ترسیم کردند و بعد هم کشورهایی که تا دیروز با هم بودند برادر بودند یکی افتاد این ور مرز یکی آن ور مرز و با همدیگر دشمنیهایی کردند به طوری که در خاورمیانه میبینیم کار به کجاها کشیده. نشان به آن نشان که محمود عباس هم برگشت گفت بریتانیا بایستی بابت بیانیه بالفور از فلسطینیها اعتراض کند که خاک ما را شما دادید به یک عده یهودی که یک کشور تشکیل بدهند.
مسئله خاورمیانه این است. به رغم تمام موافقتی که با فرمایشات جناب دکتر فرهنگ دارم مبنی بر آن مظالمی که بشار اسد بر ملت خود کرد در منطقه و فشاری که بر ما دارد میآید، ماحصل وضعیت منطقه خاورمیانه الان به گونهای است که خطر جابه جا شدن مرزها وجود دارد. اگر یک مرز به اندازه سانتیمتری عوض شود حق ایجاد میشود برای اینکه یکی دیگر هم بیاید بگوید آقا من هم میخواهم مرز را عوض کنم. بعد مسئله تسری پیدا کند از خاورمیانه بگیرید تا کشمیر همینطور که الان ما شاهد سوریه و یمن هستیم شاهد ده ها و بلکه صدها مورد دیگر باشیم.
این نکته دقیقی بود که آقای روحانی روی آن دست گذاشت. البته نکته ای که هست این است که آقای روحانی درد را گفت اما درمان را نگفت. پرسش این است که آقای روحانی! دولت شما، کشوری که شما در آن زعامت دارید یکی از موجبات مسئله ای بوده سوریه را به اینجا کشاند تا امروز بحث خطر جابهجایی مرزها هم به وجود بیاید.
به قول آقای مهدی خزعلی صحبتی که جدیدا کرده آقای سردار سلیمانی مقصر بوده که سوریه را اینطوری کرده. وگرنه آقای بشار اسد چشم پزشک بود و قسم پزشکی خورده که یک بیمار را مواظب باشد چطور الان میزند پانصد هزار نفر را میکشد؟ در واقع انداختندش توی این وضعیت.
حالا [آقای روحانی] درد را گفته و درمان را نتوانسته بگوید. ولی واقعیت این است بایستی یک اراده جمعی حاصل شود... شما نگاه کنید حتی آتش بس هم نتوانست نتیجه بدهد و اوضاع بسیار خطیر است. به نظر من چون مسئله سوریه معادله چند ده مجهولی شده فعلا راه حلی نتوانستیم پیدا کنیم که از اینجا بیرون برویم و این راه حل الان در دست آقای روحانی و آقای خامنهای هم نیست و واقعا نمیدانیم که این مسئله را چطور میشود جمع کرد.
آقای فرهنگ نکته مهم دیگری هست که بگویید؟
منصور فرهنگ: در ارتباط با صحبتهای آقای میلانی بگویم که حرفش درست است که امروز وقتی نگاه میکنیم عربستان و ایران هر دو مسئول اند در این فاجعهای که بر ضد منافع ملی هر دو طرف است و تنها راه پایان دادن به این هم مذاکره است. کشورهایی مثل عمان و قطر چون روابط نسبتا خوبی با هر دو طرف دارند میتوانند میانجیگری کنند و من فکر میکنم در حال حاضر در هر دو طرف هستند عناصری که به واقعیتها گوش بدهند که نه عربستان سعودی جنگ میخواهد نه ایران.
اما وقتی این جنگ سرد و پرخاشگریها و تهدیدها به این مرحله میرسد یک اشتباه، یک اشتباه، یک تصادف که در تاریخ این چیزها زیاد اتفاق افتاده، میتواند جرقه ای را بین اینها روشن کند که خاموش کردنش بسیار سخت میشود و به طور اجتناب ناپذیر جنگ بینالمللی میشود و به ضرر هردو طرف است.
اما یک نکته اساسی که باید به آن توجه کنیم اولین کشوری که آمد با مرزهای ملی مخالفت کرد در ایران و گفت ما امت اسلامی هستیم خمینی بود. ولی خب بعد از مرگ او قضایا عوض شد. این است که مسئولیت اصلی این جنگ سرد بین ایران و عربستان سعودی در اوایل ایران بود و بعد تغییر موضع داد و بعد همانطور که آقای میلانی به درستی گفت بعد از اینکه آمریکاییها رفتند عراق و ایران یک فرصت بیسابقه تاریخی به دست آورد که از بغداد به سوریه وصل کند و جنوب لبنان، که باز دوباره برگشتند به همان دهه اول.
موضع ایدئولوژیک ایران در صدور انقلاب دلیل اصلی این تقابل بین دو طرف بوده. ولی وقتی این تقابل ادامه پیدا کرده دو طرف مسئولند در ادامه آن و پرخاشگریها و اتهاماتی که به همدیگر میزنند تفاوت چندانی از نظر محتوا و انگیزه ندارد.
آقای میلانی، نکته دیگری دارید؟
محسن میلانی: در رابطه با صحبتهایی که دکتر فرهنگ کردند این را اشاره کنم که درست است وقتی آیتالله خمینی به قدرت رسیدند صحبت از امت اسلامی کردند. صحبت کردن یک حرف است و اینکه بیایید مرزها را تغییر بدهید یک حرف.
اولین کسی که بعد از انقلاب اسلامی در ایران سعی کرد مرزها را تغییر دهد صدام حسین عراق بود که به ایران حمله کرد و در دوران جنگ ایران و عراق حداقل پنجاه میلیارد دلار به پول آن زمان عربستان سعودی و کویت به حکومت صدام حسین کمک کردند که مرزها را عوض کند.
ولی نکته مهم و اساسی برای من در کل صحبتهایی که آقای روحانی کردند و کل خاورمیانه مرزها در خاورمیانه در حال تغییرند. یا ایران میتواند و میرود پای میز مذاکرات بنشیند و یا اینکه قسمتی از منو [صورت غذا] خورده میشود.
اگر ایران نتواند مسایل خودش را طوری جلو ببرد که بتواند با کشورهای مهم غربی مذاکره کند در دورانی که مرزها دارند تغییر پیدا میکنند این مغایرت خواهد داشت با منافع ملی ایران و در این راستا است که من فکر میکنم صحبتی که آقای روحانی در سازمان ملل کرد صحبت بسیار مهمی است. یعنی اینکه ما حاضریم پای میز مذاکره بنشینیم و جنگ مسئله خاورمیانه را نمی تواند حل کند.
من هر موقعی که رییس جمهور ایران میآید سازمان ملل و بعد از اینکه میرود ایران صدر خبر نمیشود من فکر میکنم یک پیروزی برای جمهوری اسلامی و برای ایران.
حداقل سه بار است که وقتی رییس جمهور ایران میآید آمریکا ایران صدر خبر نیست و اگر هم صحبت از ایران میشود صحبتهای خوبی میشود و من خیلی خوشحالم که این اتفاق دارد میافتد و امیدوارم که در این چند سال آینده که امکان دارد مرزها تغییر پیدا کند ایران بتواند یکی از مهمترین نیروهایی باشد که در مذاکرات شرکت کند همانطور که در مذاکرات سوریه دارد شرکت میکند و من امیدوارم که بتواند در مذاکرات یمن هم شرکت کند که بتواند منافع ملی ایران را در این چند سال آینده محافظت کند.
آقای علیزاده، نکته آخر شما؟
حسین علیزاده: در این دو چند سال اخیر هیئتهای نمایندگی که رفتند آنجا از طرف ایران شاهد یک رفتار دیپلماتیک بودیم و فحاشی و توهین کردن نبوده. لذا جو آرام بوده و کسی جلسه را ترک نکرده. فضای رسانهای آمریکا علیه ایران نبوده و خیلی آرام مثل رهبران دیگر. این مهم است.
اما اگر بخواهم در مقام نقض روحانی در بیایم دو تا تناقض را در سفر امسال ایشان با سفر اولشان بزرگنمایی میکنم. یکی اینکه ایشان در سال اول آمدند و قطعنامه World Against Violence & Extremisim را پیشنهاد کردند. «جهان علیه خشونت و افراط گرایی». اتفاقا قطعنامهای بود که تقریبا به اجماع آرا پذیرفته شد الا آمریکا و اسرائیل که به آن رای ندادند.
خب اگر شما پیشنهاد میدهید که دنیا علیه خشونت و افراط گرایی باشد اول از خودتان شروع کنید. اینکه به خاطر یک شیخ نمری بریزند ساختمان سفارت عربستان آتش بگیرد و روابط با این کشور خراب شود و منطقه به این آشوبها کشیده شود ما این را شاهد بودیم... این نکته که میگویم بین سال اول و سال چهارم [حضور آقای روحانی در نشست مجمع عمومی سازمان ملل] این تناقض مشهود است برای من.
یک نکته دیگر که به نظر من خیلی مهم است مسئله فراخوان ایشان از ایرانیان مقیم خارج از کشور به مراجعت به کشور در سفر اولشان بود. شما امسال شاهد نبودید که ایشان در یک جلسهای حضور داشته باشد و با آب و تاب بگوید آقایان تشریف بیاورید تهران. چون همین الان سه چهار نفر از ایرانیهای دو تابعیتی را از آمریکایی و انگلیسی و کانادایی را الان در زندان انداخته اند و آقای روحانی که امسال رفته بود گفتند شما باید اینها را آزاد کنید که گفت ببینم چه کار میتوانم بکنم.
این هم برمیگردد به حاکمیت دوگانهای که در ایران بوده وهست و تا آقای خامنهای یک سازی میزند و آقای خامنهای میگوید من انقلابی هستم و آقای روحانی میگوید من حقوقدان هستم. حالا شما بیایید این وسط کار را درست کنید. یکی میخواهد کار انقلابی کند و یکی کار حقوقدانی کند چطور میتواند آبشان به یک جوی برود. مشکلی هست که در کشور حاکم است.