«بیانیه مشترک آمریکا و امارات دخالت در امور داخلی ایران است». این خلاصه واکنش وزارت خارجه ایران است به بیانیه مشترک چهارشنبه هفته گذشته باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا و محمد بن زاید آل نهیان ولیعهد ابوظبی.
بیانیهای که پس از ملاقات این دو در واشنگتن منتشر شد و در آن آمده است آمریکا با قاطعیت از ابتکار عمل امارات برای حل اختلاف با ایران بر سر جزایر سهگانه خلیج فارس از راه گفتوگوی مستقیم، دادگاه لاهه یا دیگر مجامع بینالمللی حمایت میکند. تحولی از نگاه ناظران سیاسی بیسابقه.
روز پنجشنبه حسین امیرعبداللهیان معاون وزارت خارجه ایران در واکنش به این بیانیه گفت: جزایر سهگانه ایرانی جزء لانیفک و جدایی ناپذیر از خاک جمهوری اسلامی ایران بوده و خواهد بود.
او افزود: ایران همواره تاکید کرده که آماده گفتوگوهای سازنده با کشورهای منطقه از جمله امارات برای توسعه روابط و همکاریهاست و به گفته او دخالت کشورهای ثالث با هدف ایجاد تفرقه و تنش در منطقه انجام میشود.
امارات متحده عربی مدعی این سه جزیره است که تنها یکی از آنان ابوموسی دارای سکنه است و سه جزیرهای که ۴۱ سال پیش از این در توافقی میان ایران و بریتانیا به ایران بازگردانده شد.
مناسبات تهران و ابوظبی از بهار امسال که محمود احمدینژاد به ابوموسی سفر کرد رو به تیرگی گذاشت. سفری که پیش از مذاکرات ژنو و استانبول بر سر برنامه مناقشه برانگیز هستهای ایران و به گفته وزارت خارجه ایران در چارچوب سفرهای استانی رییس جمهور انجام شد.
از همان زمان بود که امارات در پی کسب حمایت عربستان سعودی دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و سپس آمریکا برآمد. اکنون باراک اوباما و محمد بن زاید آل نهیان در بیانیه مشترک خود از مرز سرنوشت جزایر سهگانه فراتر رفتهاند و از ایران خواستهاند به تعهدات خود در مورد برنامه هستهای عمل کند.
امارات در سال های گذشته مشتری سلاحهای پیشرفته آمریکا بوده و مناسبات نظامی و اقتصادی خود را با آن کشور افزایش داده است.
ولیعهد ابوظبی که همزمان قائم مقام فرماندهی کل نیروهای مسلح امارات است در سفر هفته گذشته خود به واشنگتن در کنار دیدار با رییس جمهوری آمریکا با سناتورها و نمایندگان و همچنین با بالاترین فرماندهان نظامی و امنیتی آن کشور ملاقات کرد.
معنای موضعگیری صریح مشترک امارات و آمریکا درباره حل مسالمتآمیز اختلاف نظر بر سر جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس چیست و ایران که مذاکره بر سر این سه جزیره را نه در دادگاه لاهه و نه در مجمع بینالمللی دیگری میپذیرد از چه راهی میتواند این اختلاف نظر را حل کند؟
اینها از جمله پرسشهایی هستند که با سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها در میان گذاشتهایم. داود هرمیداس باوند، استاد ارشد روابط بینالملل در تهران و کارشناس مناسبات خارجی ایران، محسن میلانی، مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک و دیپلماتیک دانشگاه جنوب فلوریدای آمریکا و استاد روابط بینالملل در این دانشگاه و رضا تقیزاده، تحلیلگر سیاسی.
آقای باوند، واکنش وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران را به بیانیه مشترک آمریکا و امارات درباره جزایر سهگانه خلیج فارس را چگونه ارزیابی میکنید؟
داود هرمیداس باوند: آمریکاییها از آغاز مساله هیچ گاه موضعگیری نکرده بودند در قبال جزایر. اولین باری بود که بعد از حضور احمدینژاد در جزیره ابوموسی آمریکاییها موضعگیری کردند در جهت خط مشی اماراتیها. بنابراین این اولین بار بود که در خور تعجب هم بود.
اما موضع ایران چه؟
در هر حال واکنش آن چنانی مشاهده نشد. تقریبا میشود گفت که به سکوت برگزار شد. ولی خب همان طور که اشاره کردم متاسفانه این اولین بار بود که آمریکاییها چنین موضعگیری را در پیش گرفتند ناظر بر اینکه گفتوگو و مذاکره یا ارجاع به داوری دیوان بینالمللی.
اما وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش اعلام کرد که این دخالت در امور داخلی ایران است ...
... بله خب. البته میدانید مقامات کشورهای دیگر هم کم و بیش موضعگیریهای مشابهی کرده بودند. حتی خود انگلستان که مذاکره کننده اصلی بوده از ۱۹۶۸ تا ۷۰ و ۷۱ آنها هم موضعگیری کرده بودند ولی آمریکاییها نکرده بودند. و لذا این تقریبا تکرار همین مطلبی است که دخالت در امور داخلی ایران.
آقای میلانی، این که رییس جمهوری آمریکا و قائم مقام فرماندهی کل نیروهای امارات با هم بیانیهای مشترکی امضا میکنند که آقای باوند به آن اشاره کردند که تحول جدیدی است و این بیانیه مخاطب اصلیاش ایران است، چه چیزی را درباره مناسبات تهران، ابوظبی و واشنگتن مشخص میکند؟
محسن میلانی: به نظرم این بیانیه مشترک آمریکا و ولیعهد ابوظبی نشان میدهد که ایران در منطقه و در حقیقت در خاورمیانه دارد تنهاتر و تنهاتر میشود. یعنی یک تنهایی استراتژیک به نظر من غمآوری است. و به خاطر این که ایران تنها شده و به خاطر این که ایران دیگر دوستی ندارد و تنها دوستی هم که داشت آقای اسد است، به خاطر این تنهایی، یک کشور کوچک که تا ۵۰ سال قبل اصلا وجود نداشت میتواند بیاید برای ایران قد علم کند و آمریکا هم از این تنهایی ایران دارد استفاده میکند و این طوری به نظر من میرسد که تمام این کشورهای کوچک منطقه که خودشان هم اشکالات خیلی جدی دارند...
عربستان سعودی همان طور که میدانید ولیعهدشان مرد و اینها با مسایل خیلی جدی در چند سال آینده رو به رو خواهند شد. اینها همه دارند از این تنهایی ایران استفاده میکنند و میخواهند از ایران باج بگیرند.
ولی به نظر من این مساله جزایر به خاطر این که مساله ملی ایران است و شما چه طرفدار جمهوری اسلامی باشید و چه مخالف جمهوری اسلامی باشید چه جناح دست راست و یا دست چپ در طبقه حاکمه ایران باشید، چون همه ایرانیها متحد هستند من به نظرم این به جایی نمیرسد. ولی من متاسفم که تنهایی ایران این اجازه را داده به امارات عربی که این مساله را بتواند این قدر بزرگ کند.
آقای تقی زاده، همانطور که در صحبتهای آقای میلانی هم تلویحی دیدیم گفته میشود که با تشدید تنش میان ایران و غرب بر سر برنامه هستهای در ماههای اخیر امارات ادعای سرزمینی علیه ایران را مرتب تکرار میکند. آیا مساله جزایر سهگانه خلیج فارس اهرم فشاری شده در دست غرب یا این که آن طور که آقای میلانی میگویند امارات ابتکار عمل را در دست دارد و از فرصت استفاده میکند؟
رضا تقیزاده: این یک هماهنگی بین خواستههای کشورهای جنوبی خلیج فارس است و کشور آمریکا که حضور نظامیاش در خلیج فارس بیشتر از هر کشور دیگری است و طبیعتا منافع آمریکا هم بیش از بقیه کشورها در این منطقه حاکم است.
ناوگان پنجم آمریکا در بحرین است و پایگاه هوایی آن علاوه بر کویت و عربستان سعودی در قطر مستقر است و از سویی قایقهای کوچک و تندروی جمهوری اسلامی که به موشکهای سطح به سطح مجهزند بزرگترین تهدید علیه ناوگان آمریکا در منطقه خلیج فارس به حساب میآیند.
آمریکا با ایران دارای یک تنش جدی بر سر برنامه اتمی است و حالا یک هماهنگی لازم بین امارات و آمریکا دیده میشود که از آن استفاده شود برای اعمال فشارهای سیاسی بیشتر علیه ایران ضعیف شده.
طبیعتا اگر ایران از موضع قدرت میتوانست عمل کند این فشارها در حدی که حالا میبینیم افزایش پیدا نکرده بود. این فشارها هیچ کدام جنبه حقوقی تازه ندارد. مساله تازهای شکل نگرفته. ولی سوء استفاده از یک وضعیت تازه فراهم شده است و آن ضعیف تر شدن ایران در حدی است که حالا دفاع آن را آسیب پذیر میکند و آنها میخواهند از این فرصت برای منزوی تر کردن ایران و ضعیف تر کردن آن استفاده کنند.
آقای باوند، با این وضعیتی که آقای تقیزاده شرح دادند و قبلش آقای میلانی در مورد تنها بودن ایران و ضعف ایران، حالا وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران و کلا نهادهای تصمیمگیری سیاست خارجی در مورد جزایر سه گانه چگونه میتوانند عمل کنند؟ چه راهحلهایی دارند؟
یک وقت هست اختلاف دولتها در عرصههای مختلف یک مقوله است... فرض کنید تکنولوژی هستهای و یک وقت هست مسائلی که مربوط به تاریخ و تمامیت سرزمینی و حتی مسایل ارزشهای جمعی یک کشور است.
من فکر میکنم اینجا آمریکاییها اینجا خودشان را با مردم ایران... فرق نمیکند در ایران خارج یا داخل، مطرح میکنند. یعنی اگر نگرشهای متفاوتی بوده نسبت به برخی قدرتهای خارجی... ولی وقتی آنها موضعی میگیرند که برمیگردد به تاریخ و تمامیت ارضی و احساسات کلی مردم مملکت، آن وقت خود مردم آن مملکت نسبت به آن کشور دیدگاه شان به کلی عوض میشود.
درست است الان اهرم فشار است و درست است که کشورهای شورای همکاری بسیج شدهاند، بسیج تمام و کمال در قبال ایران و همان طور هم که اشاره فرمودند هر وقت ایران در یک وضع مناسبتری است به خصوص از نظر امکان یک نوع ... با قدرتهای فرا منطقهای. آنها به سوی ایران نزدیک میشوند. ولی هر وقت ایران دچار مشکلات شدیدتری میشوند آنها گستاختر میشوند. تجربه هم این را نشان داده.
ولی نکتهای که هست، همان طور که اشاره کردم، در هر حال اگر برگردد موضعگیری قدرتهای فرا منطقهای به مسائلی که احساسات تمامی مردم ایران و تمامیت سرزمین و تاریخشان ارتباط پیدا میکند، من فکر میکنم راه درستی نمیروند. از نظر آینده مردم ایران حتی.
حالا فرض کنیم یک چنین اختلافی هم باشد که مثلا مردم ایران در موردش یک جور فکر میکنند ولی مثلا در شرایطی که هست مردم بدون اهرم خاصی چگونه میتوانند عمل کنند. الان گوگل نام خلیج فارس را با نام بینالمللیاش استفاده نمیکند و تعدادی از ایرانیها هم معترض اند. ولی تغییری در سیاست آنها داده نشده. تازه این شرکت گوگل است.
در مورد نشنال جئوگرافیکال مگزین یک چنین موضعی گرفت و واکنشی که به خصوص ایرانیهای مقیم خارج نشان دادند دچار تردید شد. بنابراین مسایلی میآید که برمیگردد به منافع حیاتی اساسی یک جامعه که جدا از وضع نظام موجود در یک کشور است. در اینجا این همبستگی لازم است.
بنابراین من فکر میکنم در مورد گوگل هم اگر یک همبستگی گسترده در اروپا و آمریکا اتخاذ میشد یا خط مشیهایی که دال بر این بود که موضعگیری علیه گوگل در پیش گرفته شود... اینها همه دنبال مسائل و منافع خودشان اند. الان به خاطر تجارتی که دارند و درآمدهای نفتی که هست... حالا شرکتهای خصوصی روی منافع خودشان خط مشیها را انتخاب میکنند. در هر حال کاری نمیشود کرد.
ولی نهادها و موسساتی که جنبه جهانی دارند یا خود دولتها به خصوص سازمانها و نهادهای بینالمللی... بنابراین اتخاذ خط مشی در قبال اینها دیر یا زود آنها مجبور میشوند تعدیل کنند. حالا اگر ره به جایی نمیبرد قابل تاسف است. ولی تا آنجا که امکان دارد و میشود به عنوان فشار افکار عمومی تاثیرگذاشت، خب باید این راه را انتخاب کرد.
آقای میلانی، امارات فعلی با امارات ۴۰ سال پیش و بیش از ۴۰ سال پیش، به قول شما فرق کرده. تبعات این چیست؟ یعنی افزایش قوای نظامی امارات به انضمام انسجام داخلی که پیدا کرده نسبت به آن زمان و این که متحدانی برای خودش دارد ایران را در چه وضعیتی قرار میدهد؟ آیا این که جناحهای مختلف ایران با همدیگر همنظر باشند در مورد جزایر سهگانه، کفایت میکند برای این که این مساله در چارچوب منافع ملی ایران و تمامیت ارضی حل شود؟
من فکر میکنم سیاستی که جمهوری اسلامی امروز دارد در رابطه با این سه جزیره و در رابطه با امارات سیاست درستی است. یعنی این سه جزیره مال ایران است و من به نظرم جمهوری اسلامی یا هر دولتی در آینده یک اشتباه بزرگ خواهند کرد اگر موافقت کنند این مساله به دادگاههای بینالمللی برود. برای این که وقتی یک داستانی به دادگاه کشیده میشود خیلی مشکل است آدم بداند که نتیجهاش چیست.
اشکال سیاست ایران در رابطه با خود سه جزیره نیست. اشکالش دعواهایی است که با کشورهای دیگر خلیج فارس دارد. اشکالش دعواهایی است که با آمریکا و کشورهای غربی دارد و تا زمانی که ایران نتواند یک طوری مساله اتمی خودش را با غرب حل کند و یا حداقل با آمریکا حل کند من به نظرم این کشورهای کوچک منطقه که برای خودشان امروز پرقدرت شدهاند میتوانند برای ایران دردسر به وجود بیاورند.
من فکر نمیکنم در این شرایط امارات بخواهد این مساله را خیلی بیشتر از این جنبه تبلیغاتی جلو ببرد. اما به نظر من باید جمهوری اسلامی این مساله را این طوری مطرح کند که این جزایر خط قرمز است برای ایران و ایران به هیچ وجه حاضر نیست حتی در رابطه با آنها مذاکره کند. به نظر من همین صحبتی که جمهوری اسلامی دارد میکند که ما حاضریم مذاکره کنیم نقطه ضعف است. مذاکره ندارد. اگر این مال ایران است خب مال ایران است. حالا اگر شما میخواهید مذاکره کنید در رابطه با این که چطوری امارات هم میتواند از این جزایر یا بعضی از این جزایر استفاده کند مساله دیگر است.
ولی مساله اینکه این آیا متعلق به ایران است یا نه به نظر من باید خط قرمز باشد و این را باید جمهوری اسلامی خیلی روشن به کشورهای عربی خلیج فارس نشان دهد که ما سر این حاضر نیستیم با هیچ کس با هیچ نیرویی مذاکره کنیم. من به نظرم غیر از این این برای ایران دردسر خواهد بود و ممکن است در آینده هم خطر خیلی جدیتری برای ایران شود.
اما آقای میلانی، جمهوری اسلامی ایران همین حرفی را زده که شما دارید میگویید. یعنی جزایر را مورد مذاکره ندانسته. گفته در موارد دیگر اگر برای بهبود روابط مذاکره لازم است در آن موارد مذاکره میکنند. بنابراین مثل این که موضعشان همان موضعی است که شما میگویید.
موضعشان همان طور که اول گفتم موضعی است که من هم با آن موافقم. ولی به نظرم روشن نیست مساله. یعنی همان طور که بعضی از کشورها یک سری مسایل را میگویند خط قرمز است برای ما و به هیچ وجه حاضر نیستند حتی نزدیکش شوند به نظر من آن را در آن مطلب جمهوری اسلامی باید یک مقداری قویتر بیاید. ولی اشکال عمده همان طور که گفتم من در رابطه با سیاست ایران با این سه جزایر نمیبینم. آن سیاست درستی است حالا ممکن است من بخواهم کم و زیادش کنم.
من اشکال عمده را در کل سیاست منطقهای جمهوری اسلامی میبینم. یعنی سیاستی که در رابطه با عربستان سعودی و در رابطه با کشورهای دیگر دارد. اینجا رل عربستان به نظرم رل خیلی مهمتری است تا امارات. برای این که امارات به تنهایی نه قدرت اقتصادیاش را دارد نه قدرت نظامی اش را دارد و نه قدرت سیاسی دارد که بتواند برای ایران دردسری باشد. ولی عربستان سعودی میتواند. رابطه ایران و عربستان سعودی هم امروز یک رابطه خیلی خرابی است. یک جنگ سردی بین اینها هست. ایران اگر بتواند یک مقداری رابطه خودش را با عربستان بهتر کند این مساله جزایر به نظر من این قدر مشکل تر نیست.
ولی در صدر همه اینها به نظر من حل مشکل اتمی ایران است با کشورهای غربی و آمریکا. و تا زمانی که آن حل نشود این طور اشکالات برای جمهوری اسلامی به وجود خواهد آمد.
آقای تقیزاده، این مشکل برنامه هستهای و اختلاف نظر که پابرجاست و هنوز حل نشده و معلوم هم نیست که در مذاکرات بعدی به کجا بیانجامد. ولی این مساله امارات اگر ایران آن طور که آقای میلانی میگویند بخواهد نشان دهد که خط قرمزی هست چنانکه در مواضعش هم مشهود است و حالا تاکید را بر رویش بیشتر کند، چه گزینهای دارد برای اینکه از لحاظ عملی این مساله را حل کند؟
ایران پیشتر قبول کرده به علت وجود تعدادی از اتباع امارات در جزیره ابوموسی در مورد نظارت بر وضع زندگی آنها یک پست پلیس را در ابوموسی که توسط امارات برقرار میشود بپذیرد. در این مورد ایران میتواند همچنان گفتوگو را با امارات ادامه دهد ولی میتواند این گفتوگوها مشروط به قبول شرط مالکیت ایران به جزیره ابوموسی شود.
نگرانی دیگر من در کنار ماجراهایی که امروز شکل سیاسی گرفته شکل عملی و نظامی کار هست. اگر اختلافاتی که بر سر برنامه اتمی ایران حالا رو به تشدید هست مساله امنیت خطوط انرژی و تنگه هرمز را در بر گیرد و منتهی شود به نوعی برخورد نظامی، احتمالا به عنوان یک اقدام پیشگیرانه اشکال بعضی از جزایر ایرانی که در آن موشکهای سطح به سطح توسط سپاه پاسداران نصب شده، یکی از طرحهای نظامی میتواند باشد برای خنثی کردن تهدید موشکی ایران علیه خطوط کشتیرانی.
اگر این اتفاق بیافتد در پسامد این درگیریها کشور امارات و همینطور عمان تا حدودی و عربستان سعودی و کویت که ما با همه آنها دارای اختلاف حدود ارضی هستیم در خلیج فارس میتوانند از موقعیت نتیجه سوء استفاده کنند.
نمیدانم در وضعیتی که ایران ضعیف است نظیر هر کشور ضعیف دیگر که تجویز نمیشود وارد مذاکره برای تعیین حدود ملی شود، آیا به مصلحت ایران هست که در هر نوع گفتوگویی یا با عربستان یا هر کشور دیگری در مورد حدود ملیاش داخل شود؟
تنها راهی که برای ایران میماند تقویت ایران است ولی متاسفانه این بضاعت برای ایران در شرایط فعلی وجود ندارد و تحمل وضع موجود تنها چارهای است که برای ایران باقی مانده. اگر این مشکلات و تشنج در منطقه به درگیری بیانجامد بیتردید مشکلات منطقه و ایران در درازمدت باقی خواهد ماند.
چشمانداز کوتاه مدت چیست؟ به عبارت دیگر ما الان باید منتظر چه باشیم تا اینکه تحولی ایجاد شود؟ آقای باوند اول شما.
من یک نکتهای بگویم درباره مذاکره راجع به تفاهمنامه ابوموسی است که ایران آمادگی مذاکره کرده فقط و فقط در ارتباط با آن تفاهم نامه است.
اما نکتهای که اشاره فرمودید من فکر میکنم در هر حال در هر وضعیتی راه حل این است که در مقام مذاکره با دید سازنده و تعدیل مواضع اولیه برای هر دو طرف صورت بگیرد. چون فعلا مساله مهم تکنولوژی هستهای است. من فکر میکنم برای اینکه به یک نتیجهای برسد باید هر دو طرف تا حدودی تعدیل کنند آن مواضع اولیهشان را و اگر این مساله حل شود پیرامون آن احتمال دارد برخی از مسایل دیگر هم زمینه مساعدی باشد برای گفتوگوهای بعدی.
آقای میلانی، چشم انداز کوتاه مدت؟
من به نظرم در کوتاه مدت مساله سه جزایر و اختلاف ایران با امارات عربی فقط یک دردسری است برای ایران و ایران هم فعلا چارهای ندارد مگر اینکه تحمل کند این وضعیت را و باید سعی کند که بدتر از این نشود. بهتر از این نخواهد شد ولی سعی کند که بدتر از این نشود و یک طوری این مذاکرات با امارات عربی را تا زمانی که در رابطه با این که این جزایر آیا متعلق به ایران است یا نیست اگر آن مذاکرات را بتوانند در چارچوب مسایلی خارج از این ادامه دهند به نظر من بهترین کاری است که ایران میتواند در شرایط بد امروز انجام دهد.
آقای تقیزاده، نکته آخر شما؟
به نظر من مشکلاتی که امروز ایران با امارات در مورد جزایر سه گانه دارد به همین صورت باقی خواهند بود. ایران حتی با دست خالی به علت در تصرف داشتن تمامی مناطق شمالی خلیج فارس در موقعیت استراتژیکی بینظیری است که غیر قابل مقایسه با هر کدام از کشورهای جنوبی خلیج فارس به صورت منفرد است. مساله ایران مساله قدرت است و اگر حتی این موضوع به صورت مشکل سیاسی کوتاه مدت باعث تنشج حاکمیت وقت ایران شود تحولات داخلی ایران در میان مدت تکلیف این موضوع را همانطور که پیش از انقلاب بود روشن خواهد کرد.
بیانیهای که پس از ملاقات این دو در واشنگتن منتشر شد و در آن آمده است آمریکا با قاطعیت از ابتکار عمل امارات برای حل اختلاف با ایران بر سر جزایر سهگانه خلیج فارس از راه گفتوگوی مستقیم، دادگاه لاهه یا دیگر مجامع بینالمللی حمایت میکند. تحولی از نگاه ناظران سیاسی بیسابقه.
روز پنجشنبه حسین امیرعبداللهیان معاون وزارت خارجه ایران در واکنش به این بیانیه گفت: جزایر سهگانه ایرانی جزء لانیفک و جدایی ناپذیر از خاک جمهوری اسلامی ایران بوده و خواهد بود.
او افزود: ایران همواره تاکید کرده که آماده گفتوگوهای سازنده با کشورهای منطقه از جمله امارات برای توسعه روابط و همکاریهاست و به گفته او دخالت کشورهای ثالث با هدف ایجاد تفرقه و تنش در منطقه انجام میشود.
امارات متحده عربی مدعی این سه جزیره است که تنها یکی از آنان ابوموسی دارای سکنه است و سه جزیرهای که ۴۱ سال پیش از این در توافقی میان ایران و بریتانیا به ایران بازگردانده شد.
مناسبات تهران و ابوظبی از بهار امسال که محمود احمدینژاد به ابوموسی سفر کرد رو به تیرگی گذاشت. سفری که پیش از مذاکرات ژنو و استانبول بر سر برنامه مناقشه برانگیز هستهای ایران و به گفته وزارت خارجه ایران در چارچوب سفرهای استانی رییس جمهور انجام شد.
از همان زمان بود که امارات در پی کسب حمایت عربستان سعودی دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و سپس آمریکا برآمد. اکنون باراک اوباما و محمد بن زاید آل نهیان در بیانیه مشترک خود از مرز سرنوشت جزایر سهگانه فراتر رفتهاند و از ایران خواستهاند به تعهدات خود در مورد برنامه هستهای عمل کند.
امارات در سال های گذشته مشتری سلاحهای پیشرفته آمریکا بوده و مناسبات نظامی و اقتصادی خود را با آن کشور افزایش داده است.
ولیعهد ابوظبی که همزمان قائم مقام فرماندهی کل نیروهای مسلح امارات است در سفر هفته گذشته خود به واشنگتن در کنار دیدار با رییس جمهوری آمریکا با سناتورها و نمایندگان و همچنین با بالاترین فرماندهان نظامی و امنیتی آن کشور ملاقات کرد.
معنای موضعگیری صریح مشترک امارات و آمریکا درباره حل مسالمتآمیز اختلاف نظر بر سر جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس چیست و ایران که مذاکره بر سر این سه جزیره را نه در دادگاه لاهه و نه در مجمع بینالمللی دیگری میپذیرد از چه راهی میتواند این اختلاف نظر را حل کند؟
اینها از جمله پرسشهایی هستند که با سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها در میان گذاشتهایم. داود هرمیداس باوند، استاد ارشد روابط بینالملل در تهران و کارشناس مناسبات خارجی ایران، محسن میلانی، مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک و دیپلماتیک دانشگاه جنوب فلوریدای آمریکا و استاد روابط بینالملل در این دانشگاه و رضا تقیزاده، تحلیلگر سیاسی.
آمریکاییها از آغاز مساله هیچ گاه موضعگیری نکرده بودند در قبال جزایر. اولین باری بود که بعد از حضور احمدینژاد در جزیره ابوموسی آمریکاییها موضعگیری کردند در جهت خط مشی اماراتیها. بنابراین این اولین بار بود که در خور تعجب هم بود.دادو هرمیداس باوند استاد روابط بین الملل در تهران
آقای باوند، واکنش وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران را به بیانیه مشترک آمریکا و امارات درباره جزایر سهگانه خلیج فارس را چگونه ارزیابی میکنید؟
داود هرمیداس باوند: آمریکاییها از آغاز مساله هیچ گاه موضعگیری نکرده بودند در قبال جزایر. اولین باری بود که بعد از حضور احمدینژاد در جزیره ابوموسی آمریکاییها موضعگیری کردند در جهت خط مشی اماراتیها. بنابراین این اولین بار بود که در خور تعجب هم بود.
اما موضع ایران چه؟
در هر حال واکنش آن چنانی مشاهده نشد. تقریبا میشود گفت که به سکوت برگزار شد. ولی خب همان طور که اشاره کردم متاسفانه این اولین بار بود که آمریکاییها چنین موضعگیری را در پیش گرفتند ناظر بر اینکه گفتوگو و مذاکره یا ارجاع به داوری دیوان بینالمللی.
اما وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش اعلام کرد که این دخالت در امور داخلی ایران است ...
... بله خب. البته میدانید مقامات کشورهای دیگر هم کم و بیش موضعگیریهای مشابهی کرده بودند. حتی خود انگلستان که مذاکره کننده اصلی بوده از ۱۹۶۸ تا ۷۰ و ۷۱ آنها هم موضعگیری کرده بودند ولی آمریکاییها نکرده بودند. و لذا این تقریبا تکرار همین مطلبی است که دخالت در امور داخلی ایران.
بیانیه مشترک آمریکا و ولیعهد ابوظبی نشان میدهد که ایران در منطقه و در حقیقت در خاورمیانه دارد تنهاتر و تنهاتر میشود. یعنی یک تنهایی استراتژیک به نظر من غمآوری است. و به خاطر این که ایران تنها شده و به خاطر این که ایران دیگر دوستی ندارد و تنها دوستی هم که داشت آقای اسد است، به خاطر این تنهایی، یک کشور کوچک که تا ۵۰ سال قبل اصلا وجود نداشت میتواند بیاید برای ایران قد علم کند و آمریکا هم از این تنهایی ایران دارد استفاده میکندمحسن میلانی، مدیر مرکز تخقیقات استراتژیک و دیپلماتیک در فلوریدا
آقای میلانی، این که رییس جمهوری آمریکا و قائم مقام فرماندهی کل نیروهای امارات با هم بیانیهای مشترکی امضا میکنند که آقای باوند به آن اشاره کردند که تحول جدیدی است و این بیانیه مخاطب اصلیاش ایران است، چه چیزی را درباره مناسبات تهران، ابوظبی و واشنگتن مشخص میکند؟
محسن میلانی: به نظرم این بیانیه مشترک آمریکا و ولیعهد ابوظبی نشان میدهد که ایران در منطقه و در حقیقت در خاورمیانه دارد تنهاتر و تنهاتر میشود. یعنی یک تنهایی استراتژیک به نظر من غمآوری است. و به خاطر این که ایران تنها شده و به خاطر این که ایران دیگر دوستی ندارد و تنها دوستی هم که داشت آقای اسد است، به خاطر این تنهایی، یک کشور کوچک که تا ۵۰ سال قبل اصلا وجود نداشت میتواند بیاید برای ایران قد علم کند و آمریکا هم از این تنهایی ایران دارد استفاده میکند و این طوری به نظر من میرسد که تمام این کشورهای کوچک منطقه که خودشان هم اشکالات خیلی جدی دارند...
عربستان سعودی همان طور که میدانید ولیعهدشان مرد و اینها با مسایل خیلی جدی در چند سال آینده رو به رو خواهند شد. اینها همه دارند از این تنهایی ایران استفاده میکنند و میخواهند از ایران باج بگیرند.
ولی به نظر من این مساله جزایر به خاطر این که مساله ملی ایران است و شما چه طرفدار جمهوری اسلامی باشید و چه مخالف جمهوری اسلامی باشید چه جناح دست راست و یا دست چپ در طبقه حاکمه ایران باشید، چون همه ایرانیها متحد هستند من به نظرم این به جایی نمیرسد. ولی من متاسفم که تنهایی ایران این اجازه را داده به امارات عربی که این مساله را بتواند این قدر بزرگ کند.
آقای تقی زاده، همانطور که در صحبتهای آقای میلانی هم تلویحی دیدیم گفته میشود که با تشدید تنش میان ایران و غرب بر سر برنامه هستهای در ماههای اخیر امارات ادعای سرزمینی علیه ایران را مرتب تکرار میکند. آیا مساله جزایر سهگانه خلیج فارس اهرم فشاری شده در دست غرب یا این که آن طور که آقای میلانی میگویند امارات ابتکار عمل را در دست دارد و از فرصت استفاده میکند؟
رضا تقیزاده: این یک هماهنگی بین خواستههای کشورهای جنوبی خلیج فارس است و کشور آمریکا که حضور نظامیاش در خلیج فارس بیشتر از هر کشور دیگری است و طبیعتا منافع آمریکا هم بیش از بقیه کشورها در این منطقه حاکم است.
ناوگان پنجم آمریکا در بحرین است و پایگاه هوایی آن علاوه بر کویت و عربستان سعودی در قطر مستقر است و از سویی قایقهای کوچک و تندروی جمهوری اسلامی که به موشکهای سطح به سطح مجهزند بزرگترین تهدید علیه ناوگان آمریکا در منطقه خلیج فارس به حساب میآیند.
آمریکا با ایران دارای یک تنش جدی بر سر برنامه اتمی است و حالا یک هماهنگی لازم بین امارات و آمریکا دیده میشود که از آن استفاده شود برای اعمال فشارهای سیاسی بیشتر علیه ایران ضعیف شده.
اگر ایران از موضع قدرت میتوانست عمل کند این فشارها در حدی که حالا میبینیم افزایش پیدا نکرده بود. این فشارها هیچ کدام جنبه حقوقی تازه ندارد. مساله تازهای شکل نگرفته. ولی سوء استفاده از یک وضعیت تازه فراهم شده است و آن ضعیف تر شدن ایران در حدی است که حالا دفاع آن را آسیب پذیر میکند و آنها میخواهند از این فرصت برای منزوی تر کردن ایران و ضعیف تر کردن آن استفاده کنند.رضا تقی زاده، تحلیلگر سیاسی
طبیعتا اگر ایران از موضع قدرت میتوانست عمل کند این فشارها در حدی که حالا میبینیم افزایش پیدا نکرده بود. این فشارها هیچ کدام جنبه حقوقی تازه ندارد. مساله تازهای شکل نگرفته. ولی سوء استفاده از یک وضعیت تازه فراهم شده است و آن ضعیف تر شدن ایران در حدی است که حالا دفاع آن را آسیب پذیر میکند و آنها میخواهند از این فرصت برای منزوی تر کردن ایران و ضعیف تر کردن آن استفاده کنند.
آقای باوند، با این وضعیتی که آقای تقیزاده شرح دادند و قبلش آقای میلانی در مورد تنها بودن ایران و ضعف ایران، حالا وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران و کلا نهادهای تصمیمگیری سیاست خارجی در مورد جزایر سه گانه چگونه میتوانند عمل کنند؟ چه راهحلهایی دارند؟
یک وقت هست اختلاف دولتها در عرصههای مختلف یک مقوله است... فرض کنید تکنولوژی هستهای و یک وقت هست مسائلی که مربوط به تاریخ و تمامیت سرزمینی و حتی مسایل ارزشهای جمعی یک کشور است.
من فکر میکنم اینجا آمریکاییها اینجا خودشان را با مردم ایران... فرق نمیکند در ایران خارج یا داخل، مطرح میکنند. یعنی اگر نگرشهای متفاوتی بوده نسبت به برخی قدرتهای خارجی... ولی وقتی آنها موضعی میگیرند که برمیگردد به تاریخ و تمامیت ارضی و احساسات کلی مردم مملکت، آن وقت خود مردم آن مملکت نسبت به آن کشور دیدگاه شان به کلی عوض میشود.
درست است الان اهرم فشار است و درست است که کشورهای شورای همکاری بسیج شدهاند، بسیج تمام و کمال در قبال ایران و همان طور هم که اشاره فرمودند هر وقت ایران در یک وضع مناسبتری است به خصوص از نظر امکان یک نوع ... با قدرتهای فرا منطقهای. آنها به سوی ایران نزدیک میشوند. ولی هر وقت ایران دچار مشکلات شدیدتری میشوند آنها گستاختر میشوند. تجربه هم این را نشان داده.
ولی نکتهای که هست، همان طور که اشاره کردم، در هر حال اگر برگردد موضعگیری قدرتهای فرا منطقهای به مسائلی که احساسات تمامی مردم ایران و تمامیت سرزمین و تاریخشان ارتباط پیدا میکند، من فکر میکنم راه درستی نمیروند. از نظر آینده مردم ایران حتی.
حالا فرض کنیم یک چنین اختلافی هم باشد که مثلا مردم ایران در موردش یک جور فکر میکنند ولی مثلا در شرایطی که هست مردم بدون اهرم خاصی چگونه میتوانند عمل کنند. الان گوگل نام خلیج فارس را با نام بینالمللیاش استفاده نمیکند و تعدادی از ایرانیها هم معترض اند. ولی تغییری در سیاست آنها داده نشده. تازه این شرکت گوگل است.
در مورد نشنال جئوگرافیکال مگزین یک چنین موضعی گرفت و واکنشی که به خصوص ایرانیهای مقیم خارج نشان دادند دچار تردید شد. بنابراین مسایلی میآید که برمیگردد به منافع حیاتی اساسی یک جامعه که جدا از وضع نظام موجود در یک کشور است. در اینجا این همبستگی لازم است.
بنابراین من فکر میکنم در مورد گوگل هم اگر یک همبستگی گسترده در اروپا و آمریکا اتخاذ میشد یا خط مشیهایی که دال بر این بود که موضعگیری علیه گوگل در پیش گرفته شود... اینها همه دنبال مسائل و منافع خودشان اند. الان به خاطر تجارتی که دارند و درآمدهای نفتی که هست... حالا شرکتهای خصوصی روی منافع خودشان خط مشیها را انتخاب میکنند. در هر حال کاری نمیشود کرد.
ولی نهادها و موسساتی که جنبه جهانی دارند یا خود دولتها به خصوص سازمانها و نهادهای بینالمللی... بنابراین اتخاذ خط مشی در قبال اینها دیر یا زود آنها مجبور میشوند تعدیل کنند. حالا اگر ره به جایی نمیبرد قابل تاسف است. ولی تا آنجا که امکان دارد و میشود به عنوان فشار افکار عمومی تاثیرگذاشت، خب باید این راه را انتخاب کرد.
آقای میلانی، امارات فعلی با امارات ۴۰ سال پیش و بیش از ۴۰ سال پیش، به قول شما فرق کرده. تبعات این چیست؟ یعنی افزایش قوای نظامی امارات به انضمام انسجام داخلی که پیدا کرده نسبت به آن زمان و این که متحدانی برای خودش دارد ایران را در چه وضعیتی قرار میدهد؟ آیا این که جناحهای مختلف ایران با همدیگر همنظر باشند در مورد جزایر سهگانه، کفایت میکند برای این که این مساله در چارچوب منافع ملی ایران و تمامیت ارضی حل شود؟
من فکر میکنم سیاستی که جمهوری اسلامی امروز دارد در رابطه با این سه جزیره و در رابطه با امارات سیاست درستی است. یعنی این سه جزیره مال ایران است و من به نظرم جمهوری اسلامی یا هر دولتی در آینده یک اشتباه بزرگ خواهند کرد اگر موافقت کنند این مساله به دادگاههای بینالمللی برود. برای این که وقتی یک داستانی به دادگاه کشیده میشود خیلی مشکل است آدم بداند که نتیجهاش چیست.
اشکال سیاست ایران در رابطه با خود سه جزیره نیست. اشکالش دعواهایی است که با کشورهای دیگر خلیج فارس دارد. اشکالش دعواهایی است که با آمریکا و کشورهای غربی دارد و تا زمانی که ایران نتواند یک طوری مساله اتمی خودش را با غرب حل کند و یا حداقل با آمریکا حل کند من به نظرم این کشورهای کوچک منطقه که برای خودشان امروز پرقدرت شدهاند میتوانند برای ایران دردسر به وجود بیاورند.
من فکر نمیکنم در این شرایط امارات بخواهد این مساله را خیلی بیشتر از این جنبه تبلیغاتی جلو ببرد. اما به نظر من باید جمهوری اسلامی این مساله را این طوری مطرح کند که این جزایر خط قرمز است برای ایران و ایران به هیچ وجه حاضر نیست حتی در رابطه با آنها مذاکره کند. به نظر من همین صحبتی که جمهوری اسلامی دارد میکند که ما حاضریم مذاکره کنیم نقطه ضعف است. مذاکره ندارد. اگر این مال ایران است خب مال ایران است. حالا اگر شما میخواهید مذاکره کنید در رابطه با این که چطوری امارات هم میتواند از این جزایر یا بعضی از این جزایر استفاده کند مساله دیگر است.
ولی مساله اینکه این آیا متعلق به ایران است یا نه به نظر من باید خط قرمز باشد و این را باید جمهوری اسلامی خیلی روشن به کشورهای عربی خلیج فارس نشان دهد که ما سر این حاضر نیستیم با هیچ کس با هیچ نیرویی مذاکره کنیم. من به نظرم غیر از این این برای ایران دردسر خواهد بود و ممکن است در آینده هم خطر خیلی جدیتری برای ایران شود.
اما آقای میلانی، جمهوری اسلامی ایران همین حرفی را زده که شما دارید میگویید. یعنی جزایر را مورد مذاکره ندانسته. گفته در موارد دیگر اگر برای بهبود روابط مذاکره لازم است در آن موارد مذاکره میکنند. بنابراین مثل این که موضعشان همان موضعی است که شما میگویید.
موضعشان همان طور که اول گفتم موضعی است که من هم با آن موافقم. ولی به نظرم روشن نیست مساله. یعنی همان طور که بعضی از کشورها یک سری مسایل را میگویند خط قرمز است برای ما و به هیچ وجه حاضر نیستند حتی نزدیکش شوند به نظر من آن را در آن مطلب جمهوری اسلامی باید یک مقداری قویتر بیاید. ولی اشکال عمده همان طور که گفتم من در رابطه با سیاست ایران با این سه جزایر نمیبینم. آن سیاست درستی است حالا ممکن است من بخواهم کم و زیادش کنم.
به نظر من باید جمهوری اسلامی این مساله را این طوری مطرح کند که این جزایر خط قرمز است برای ایران و ایران به هیچ وجه حاضر نیست حتی در رابطه با آنها مذاکره کند. به نظر من همین صحبتی که جمهوری اسلامی دارد میکند که ما حاضریم مذاکره کنیم نقطه ضعف است. مذاکره ندارد. اگر این مال ایران است خب مال ایران است. حالا اگر شما میخواهید مذاکره کنید در رابطه با این که چطوری امارات هم میتواند از این جزایر یا بعضی از این جزایر استفاده کند مساله دیگر است.محسن میلانی
من اشکال عمده را در کل سیاست منطقهای جمهوری اسلامی میبینم. یعنی سیاستی که در رابطه با عربستان سعودی و در رابطه با کشورهای دیگر دارد. اینجا رل عربستان به نظرم رل خیلی مهمتری است تا امارات. برای این که امارات به تنهایی نه قدرت اقتصادیاش را دارد نه قدرت نظامی اش را دارد و نه قدرت سیاسی دارد که بتواند برای ایران دردسری باشد. ولی عربستان سعودی میتواند. رابطه ایران و عربستان سعودی هم امروز یک رابطه خیلی خرابی است. یک جنگ سردی بین اینها هست. ایران اگر بتواند یک مقداری رابطه خودش را با عربستان بهتر کند این مساله جزایر به نظر من این قدر مشکل تر نیست.
ولی در صدر همه اینها به نظر من حل مشکل اتمی ایران است با کشورهای غربی و آمریکا. و تا زمانی که آن حل نشود این طور اشکالات برای جمهوری اسلامی به وجود خواهد آمد.
آقای تقیزاده، این مشکل برنامه هستهای و اختلاف نظر که پابرجاست و هنوز حل نشده و معلوم هم نیست که در مذاکرات بعدی به کجا بیانجامد. ولی این مساله امارات اگر ایران آن طور که آقای میلانی میگویند بخواهد نشان دهد که خط قرمزی هست چنانکه در مواضعش هم مشهود است و حالا تاکید را بر رویش بیشتر کند، چه گزینهای دارد برای اینکه از لحاظ عملی این مساله را حل کند؟
ایران پیشتر قبول کرده به علت وجود تعدادی از اتباع امارات در جزیره ابوموسی در مورد نظارت بر وضع زندگی آنها یک پست پلیس را در ابوموسی که توسط امارات برقرار میشود بپذیرد. در این مورد ایران میتواند همچنان گفتوگو را با امارات ادامه دهد ولی میتواند این گفتوگوها مشروط به قبول شرط مالکیت ایران به جزیره ابوموسی شود.
نگرانی دیگر من در کنار ماجراهایی که امروز شکل سیاسی گرفته شکل عملی و نظامی کار هست. اگر اختلافاتی که بر سر برنامه اتمی ایران حالا رو به تشدید هست مساله امنیت خطوط انرژی و تنگه هرمز را در بر گیرد و منتهی شود به نوعی برخورد نظامی، احتمالا به عنوان یک اقدام پیشگیرانه اشکال بعضی از جزایر ایرانی که در آن موشکهای سطح به سطح توسط سپاه پاسداران نصب شده، یکی از طرحهای نظامی میتواند باشد برای خنثی کردن تهدید موشکی ایران علیه خطوط کشتیرانی.
اگر این اتفاق بیافتد در پسامد این درگیریها کشور امارات و همینطور عمان تا حدودی و عربستان سعودی و کویت که ما با همه آنها دارای اختلاف حدود ارضی هستیم در خلیج فارس میتوانند از موقعیت نتیجه سوء استفاده کنند.
نمیدانم در وضعیتی که ایران ضعیف است نظیر هر کشور ضعیف دیگر که تجویز نمیشود وارد مذاکره برای تعیین حدود ملی شود، آیا به مصلحت ایران هست که در هر نوع گفتوگویی یا با عربستان یا هر کشور دیگری در مورد حدود ملیاش داخل شود؟
تنها راهی که برای ایران میماند تقویت ایران است ولی متاسفانه این بضاعت برای ایران در شرایط فعلی وجود ندارد و تحمل وضع موجود تنها چارهای است که برای ایران باقی مانده. اگر این مشکلات و تشنج در منطقه به درگیری بیانجامد بیتردید مشکلات منطقه و ایران در درازمدت باقی خواهد ماند.
چشمانداز کوتاه مدت چیست؟ به عبارت دیگر ما الان باید منتظر چه باشیم تا اینکه تحولی ایجاد شود؟ آقای باوند اول شما.
من یک نکتهای بگویم درباره مذاکره راجع به تفاهمنامه ابوموسی است که ایران آمادگی مذاکره کرده فقط و فقط در ارتباط با آن تفاهم نامه است.
اما نکتهای که اشاره فرمودید من فکر میکنم در هر حال در هر وضعیتی راه حل این است که در مقام مذاکره با دید سازنده و تعدیل مواضع اولیه برای هر دو طرف صورت بگیرد. چون فعلا مساله مهم تکنولوژی هستهای است. من فکر میکنم برای اینکه به یک نتیجهای برسد باید هر دو طرف تا حدودی تعدیل کنند آن مواضع اولیهشان را و اگر این مساله حل شود پیرامون آن احتمال دارد برخی از مسایل دیگر هم زمینه مساعدی باشد برای گفتوگوهای بعدی.
آقای میلانی، چشم انداز کوتاه مدت؟
من به نظرم در کوتاه مدت مساله سه جزایر و اختلاف ایران با امارات عربی فقط یک دردسری است برای ایران و ایران هم فعلا چارهای ندارد مگر اینکه تحمل کند این وضعیت را و باید سعی کند که بدتر از این نشود. بهتر از این نخواهد شد ولی سعی کند که بدتر از این نشود و یک طوری این مذاکرات با امارات عربی را تا زمانی که در رابطه با این که این جزایر آیا متعلق به ایران است یا نیست اگر آن مذاکرات را بتوانند در چارچوب مسایلی خارج از این ادامه دهند به نظر من بهترین کاری است که ایران میتواند در شرایط بد امروز انجام دهد.
آقای تقیزاده، نکته آخر شما؟
به نظر من مشکلاتی که امروز ایران با امارات در مورد جزایر سه گانه دارد به همین صورت باقی خواهند بود. ایران حتی با دست خالی به علت در تصرف داشتن تمامی مناطق شمالی خلیج فارس در موقعیت استراتژیکی بینظیری است که غیر قابل مقایسه با هر کدام از کشورهای جنوبی خلیج فارس به صورت منفرد است. مساله ایران مساله قدرت است و اگر حتی این موضوع به صورت مشکل سیاسی کوتاه مدت باعث تنشج حاکمیت وقت ایران شود تحولات داخلی ایران در میان مدت تکلیف این موضوع را همانطور که پیش از انقلاب بود روشن خواهد کرد.