در زندگی روزمره کمتر پیش میآید که به ارزش هر ثانیه یا یک دقیقه فکر کنیم. شاید این بعد از زمان، وقتی برایمان با اهمیت شود که بدانیم، این ثانیهها فاصله مرگ و زندگی را برای ما رقم میزنند. مثل زمانی که بلایی طبیعی چون زمین لرزه سر میرسد.
همانند آن چیزی که زنان و کودکان در آذربایجان شرقی در روز ۲۱ مرداد ماه در حال تهیه افطاری، و یا مردان روستاهای این استان زمانی که گله خود را به چرا برده بودند، یا در حال دروی گندم بودند حس کردند.
همانند آن چیزی که زنان و کودکان در آذربایجان شرقی در روز ۲۱ مرداد ماه در حال تهیه افطاری، و یا مردان روستاهای این استان زمانی که گله خود را به چرا برده بودند، یا در حال دروی گندم بودند حس کردند.
دو زلزلهٔ بعد از ظهر آن شنبه تابستانی این بار نگاهها را پس از منجیل و رودبار و بم و زرند، خیرهٔ آذربایجان شرقی کرد... پس از چندین ساعت که از وقوع این زلزله گذشت، خلیل ساعی رییس ستاد بحران استان آذربایجان شرقی به خبرنگاران گفت: « ساعت ۱۶ و ۵۳ دقیقه زلزله در مقیاس شش و ده دهم در منطقه اهر به وقوع پیوست، متعاقب آن نیز سه زلزله دیگر در شهر ورزقان ایجاد شد. زلزله در شهرستانهای اهر، کلیبر، ورزقان، مرند، تبریز، بناب و میانه هم احساس شد».
و این آغاز رویدادی بود که بیش از دو هفته از آن گذشته است. دو هفتهای که هر روز و هر ساعتش خبرساز بود. نه تنها زندگی هزاران نفردر زلزله آذربایجان شرقی دستخوش تغییری ناخوشایند شد، بلکه تاثیراتی نیز در سطوح سیاسی و اجتماعی ایران داشت. ساعاتی چند از زلزله آذربایجان نگذشته بود، که در شبکههای اجتماعی، طنین این رخداد دیده و شنیده شد، با تمرکز با چند موضوع که یکی از بقیه پررنگتر بود.
اینکه چرا در آن روز شنبه تابستانی که مصادف شده بود با شب قدر، صداوسیما، سخنی از زلزله به میان نمیآورد و حتی شبکههای استانی سهند و سبلان به پخش مراسم دعای این شب، پرداختند؟ رویهای که تا فردای روز زلزله ادامه داشت و نه تنها در صدا و سیما، بلکه در صفحه اول روزنامههای کیهان و رسالت هم دیده شد. برخی نوشتند آیا خبر زلزله هنوز به این رسانه نرسیده است؟
اینکه چرا در آن روز شنبه تابستانی که مصادف شده بود با شب قدر، صداوسیما، سخنی از زلزله به میان نمیآورد و حتی شبکههای استانی سهند و سبلان به پخش مراسم دعای این شب، پرداختند؟ رویهای که تا فردای روز زلزله ادامه داشت و نه تنها در صدا و سیما، بلکه در صفحه اول روزنامههای کیهان و رسالت هم دیده شد. برخی نوشتند آیا خبر زلزله هنوز به این رسانه نرسیده است؟
محمدرضا یزدانپناه روزنامه نگار ساکن پاریس یک روز پس از وقوع زلزله در آذربایجان شرقی به رادیو فردا دراین باره گفت: « به نظر میآید که با توجه به اینکه هم صدا و سیما و هم روزنامهای مثل کیهان در هر صورت زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی اداره میشوند، اگر نگوییم یک سیاست کلی و برنامه کلی برای نادیده گرفتن اخبار مربوط به زلزله ایران در این رسانهها وجود داشته باشد، منتها حداقل میشود گفت که یک بیتوجهی مشترک نسبت به اخبار تا این اندازه از اهمیت صورت گرفته است. همزمان صدا و سیما و روزنامه کیهان داشتند اخبار مربوط به سوریه و نشست کشورهای جنبش عدم تعهد را پوشش میدادند و بخش عمده برنامههای صدا و سیما در شبهای گذشته به پخش مستقیم دعای جوشن کبیر از کربلا و باقی مراسم مذهبی بود. واقعا به نظر میآید که صدا و سیما و دیگر رسانههای حکومتی مثل روزنامه کیهان، نگاهی ارزششناسانه به اخبار مربوط به زلزله نداشتند».
اگرچه پس ازشدت گرفتن انتقادها درمحافل داخل ایران، صدا و سیما، به یکباره تغییر رویه داد و حتی تا ساعاتی پس از نیمه شب از خبرنگاران اعزامی خود به مناطق زلزله زده گزارش دریافت میکرد. اما انتقاد از عملکرد رسانهها تنها یک وجه از این رویداد بود.
ساعاتی پس از وقوع زلزلهٔ ۲۱ مرداد، شبکههای اجتماعی، از فضایی که عموما برای به اشتراک گذاشتن علایق شخصی، نظرات سیاسی یا بحثهای روزمره از آن استفاده میکنند، تبدیل به ابزاری قوی برای جمعآوری اخبار مربوط به زلزله و همچنین تشکیل گروهها و کمکها شد. برخی در این روزها مینویسند، که اگر در زمان وقوع زلزلههای پیشین مانند بم که هزاران کشته برجای گذاشت، شبکههای مجازی اجتماعی وجود داشتند، شاید میزان کمک رسانی بسیار بیشتر و منسجمتر انجام میشد.
ساعاتی پس از وقوع زلزلهٔ ۲۱ مرداد، شبکههای اجتماعی، از فضایی که عموما برای به اشتراک گذاشتن علایق شخصی، نظرات سیاسی یا بحثهای روزمره از آن استفاده میکنند، تبدیل به ابزاری قوی برای جمعآوری اخبار مربوط به زلزله و همچنین تشکیل گروهها و کمکها شد. برخی در این روزها مینویسند، که اگر در زمان وقوع زلزلههای پیشین مانند بم که هزاران کشته برجای گذاشت، شبکههای مجازی اجتماعی وجود داشتند، شاید میزان کمک رسانی بسیار بیشتر و منسجمتر انجام میشد.
یکی از پررنگترین حرکتها که از زمان وقوع زلزله از شبکههای اجتماعی کلید خورد و نمود آن در بطن جامعه دیده شد، موضوع اهدای خون بود. یکی از شنوندگان رادیو فردا تجربه خود را دراین باره این گونه توضیح میدهد: « با تسلیت به مردم آذربایجان میخواستم بگویم من از شهرستان کرج برای خون دادن رفتم حول و حوش ساعت هشت و نیم بعد از ظهر و ساعت سه صبح نوبتم شد. میخواستم بگویم که اگر چه صدا و سیما هیچ تبلیغی برای این کار نکرده ولی سیل جمعیت جوانی که در این ایستگاههای انتقال خون برای اهدا خون و کمک به مردم آذربایجان جمع شدهاند».
اما اهدای خون تنها قسمت کمک نبود. روزنامه نگاران، ورزشکاران و هنرمندان در روزهای پس از وقوع زلزله به سرعت دست به کار شدند تا شاید بتوانند باری را در این کمک رسانی بر عهده بگیرند. به غیر از خبرنگاران که به اقتضای شغل خود، همراه با کمکهایی که جمع آوری کرده بودند، شبانه راهی آذربایجان شرقی شدند، علی دایی، بازیکن پیشین فوتبال یکی از اولین افرادی بود که خود را به مناطق زلزله زده رساند، پس از او مدال آوران المپیک لندن و بازیگران سینما هم راهی این مناطق شدند یا در محل سکونت خود، خصوصا تهران، برای جمع آوری کمکهای مردمی آستینها را بالا زدند.
ستارگان اما تنها نبودند. مردم عادی یا آنها که پیشتر نیز تجربه کمک رسانی در زمان وقوع بلایای طبیعی را داشتند، به سرعت فهرستهایی تهیه کردند و از سایرین خواستند تا به جمعآوری اقلام مورد نیاز، کمک کنند. گروهی نیز با ابراز اینکه، نمیخواهند این کمکها را به ارگانهای رسمی بدهند، خود راهی مناطق زلزله زده شدند.
البته امدادرسانی از روزهای نخست با انتقادهایی روبرو شد. اگرچه برخی از داوطلبانی که شاهد کمک رسانی نیروهای هلال احمر بودند از پیشرفت در نحوه کار آنها نسبت به زمین لرزههای پیشین سخن گفتند، اما بسیاری نیز، مشکلاتی از قبیل سازماندهی را سد راه حرکت آنها قلمداد کردند.
یک مرد ساکن اهر دو روز پس از وقوع زلزله به رادیو فردا گفت: « کمکهای اولیه چند موانع دارد. یکی صعب العبور بودن راههای آذربایجان علی الخصوص راه روستاهها است. دوم اینکه به غیر از شهرهای اهر و ورزقان، هلال احمر با وجود کمبود نیرو، از مابقی شهرستانها که برای کمک کردن اعلام آمادگی کردهاند، هیچ گونه پذیرشی انجام نداده است و اعلام کردهاند که نیازی به نیرو نیست. این در حالی است که آنچه ما میبینیم این است که نیاز مبری به نیروی انسانی هست. سقف بیمارستان شهرستان اهر خودش ترک برداشته و سقفش پایین آمده است. الان توی حیاط بیمارستان مجروحین را مداوا میکنند. کمبود دستگاههای شوک و اکسیژن رسانی و غیره باعث شد که در ساعتهای اولیه بسیاری از بیماران در بیمارستان اهر جان خود را از دست بدهند».
ستارگان اما تنها نبودند. مردم عادی یا آنها که پیشتر نیز تجربه کمک رسانی در زمان وقوع بلایای طبیعی را داشتند، به سرعت فهرستهایی تهیه کردند و از سایرین خواستند تا به جمعآوری اقلام مورد نیاز، کمک کنند. گروهی نیز با ابراز اینکه، نمیخواهند این کمکها را به ارگانهای رسمی بدهند، خود راهی مناطق زلزله زده شدند.
البته امدادرسانی از روزهای نخست با انتقادهایی روبرو شد. اگرچه برخی از داوطلبانی که شاهد کمک رسانی نیروهای هلال احمر بودند از پیشرفت در نحوه کار آنها نسبت به زمین لرزههای پیشین سخن گفتند، اما بسیاری نیز، مشکلاتی از قبیل سازماندهی را سد راه حرکت آنها قلمداد کردند.
یک مرد ساکن اهر دو روز پس از وقوع زلزله به رادیو فردا گفت: « کمکهای اولیه چند موانع دارد. یکی صعب العبور بودن راههای آذربایجان علی الخصوص راه روستاهها است. دوم اینکه به غیر از شهرهای اهر و ورزقان، هلال احمر با وجود کمبود نیرو، از مابقی شهرستانها که برای کمک کردن اعلام آمادگی کردهاند، هیچ گونه پذیرشی انجام نداده است و اعلام کردهاند که نیازی به نیرو نیست. این در حالی است که آنچه ما میبینیم این است که نیاز مبری به نیروی انسانی هست. سقف بیمارستان شهرستان اهر خودش ترک برداشته و سقفش پایین آمده است. الان توی حیاط بیمارستان مجروحین را مداوا میکنند. کمبود دستگاههای شوک و اکسیژن رسانی و غیره باعث شد که در ساعتهای اولیه بسیاری از بیماران در بیمارستان اهر جان خود را از دست بدهند».
همچنین یک خبرنگار مستقل نیز که ساعاتی پس از زلزله به این مناطق رفته بود، به رادیو فردا گفت: « به خاطر اینکه خیلی روستاههای کوچک کوچک آسیب دیدهاند و راه دسترسی به آنها به شدت محدود است. خیلی جادهها آسیب دیده و دسترسی به همه آنها سخت است.
تا آنجایی که قابل دسترسی بود و ما میتوانستیم برویم دیدیم که نیروهای امداد حضور داشتند و روستاههایی بودند که صد در صد تخریب شده بودند و دیگر از دست کسی کاری برنمی آمد».
نوید خانجانی فعال اجتماعی هم که به عنوان داوطلب به ورزقان رفته بود و پس از چند روز به همراه دهها نفر دیگر بازداشت شد، در روز ۲۵ مرداد ماه به رادیو فردا گفت: « در حاشیه شهر چادرهایی بود که در یک چادر سه در چهار سه خانوار با جمعیت ۱۵ نفر زندگی میکردند و حرفشان این بود که در وزرقان شورای شهر دارد گزینشی عمل میکند. یعنی به یک سری از خانوادهها سه یا چهار چادر میدهد و به عده دیگری اصلا چادر نمیرسد. مسلم است که هر کسی دورتر باشد کمتر امکانات به آنها میرسد».
این فعال اجتماعی می افزاید: « میتوانم به جرات بگویم نصف بیشتر کمکهایی که به منطقه میرسد مردمی و خودجوش است و مردمند که دارند برای رهایی منطقه از این فاجعه انرژی مصرف میکنند. جاده را که نگاه کنی ماشینهایی که به سمت ورزقان و اهر حرکت میکنند اکثرا شخصی هستند و اقدامات هم کاملا شخصی است و اگر هلال احمر جنسی وارد منطقه میکند باز هم آنها از سمت مردم است. کمک کشورهای خارجی را قبول نکردند و گفتند که نیاز ندارند در حالی که ما که در منطقه هستیم به خوبی میبینیم که واقعا نیاز دارد.
ما به چند روستا که سر زدیم تعدادی از زنها گریه میکردند که غذای چند روز ما و بچههایمان شده خرما و نان و آب. اینها میگویند همه چی عالی است و همه چیز تحت پوشش است. نه. به این شکل نیست و حتی زمزمههایی از سوی مسئولان به گوش میرسید که خودتان بروید و کمکهای مردمی را پخش کنید».
این فعال اجتماعی می افزاید: « میتوانم به جرات بگویم نصف بیشتر کمکهایی که به منطقه میرسد مردمی و خودجوش است و مردمند که دارند برای رهایی منطقه از این فاجعه انرژی مصرف میکنند. جاده را که نگاه کنی ماشینهایی که به سمت ورزقان و اهر حرکت میکنند اکثرا شخصی هستند و اقدامات هم کاملا شخصی است و اگر هلال احمر جنسی وارد منطقه میکند باز هم آنها از سمت مردم است. کمک کشورهای خارجی را قبول نکردند و گفتند که نیاز ندارند در حالی که ما که در منطقه هستیم به خوبی میبینیم که واقعا نیاز دارد.
ما به چند روستا که سر زدیم تعدادی از زنها گریه میکردند که غذای چند روز ما و بچههایمان شده خرما و نان و آب. اینها میگویند همه چی عالی است و همه چیز تحت پوشش است. نه. به این شکل نیست و حتی زمزمههایی از سوی مسئولان به گوش میرسید که خودتان بروید و کمکهای مردمی را پخش کنید».
غفارابراهیمی یکی از شهروندان تبریز هم که برای کمک به زلزله زدگان به ورزقان رفته بود ۵ روز پس از وقوع زلزله در آذربایجان شرقی به رادیو فردا گفت: « عده زیادی نه چادری و نه کمکی دریافت نکردهاند. در خود ورزقان هلال احمر میخواهد جمعیت را به سمت شهرستانهای دیگر بفرستد. یعنی آنجا که صد در صد تخریب شده است و به همین دلیل هم دارند جمعیت را از آنجا خارج میکنند. در برخی روستاها که اصلا هیچ چیزی اعم از نیروی کمکی و چادر به آنجا نرفته است. فرمانداریشان تازه فهمیده است که آنجا چند روستا هست که تخریب شده است».
این گونه صحبتها همچنان ده روز بعد در مطبوعات ایران هم دنبال میشد. روزنامه اعتماد ۱۰ روز پس از وقوع زلزله در آذربایجان شرقی نوشت که روستاهای سر جاده، که گزارشهای سینه به سینه و احیانا گزارشهای تلویزیون نام آنها را سر زبان انداخته، موقعیتی شبیه برندهای معروف کالا دارند. ذهن مخاطب به علت کثرت تکرار نام برند مورد نظر موقع خرید ناخودآگاه برند معروف را انتخاب میکند. از همین روست که نویسنده این گزارش میگوید کمکهای مردمی ابتدا به ورزقان و سپس به باجه باج رسیدهاند و در این میان، روستاهای تخریب شدهای چون مهترلوی و گمشآباد و یایجلو وسر یاقار، للهلو، اجاقکندی، باغشلو، چایکندی، هرزنق با توجه بسیار کمتری روبرو شدند.
اگرچه این گزارشگر میگوید باجه باج تا حدی مورد توجه قرار گرفته، اما گزارشگر دیگر روزنامه اعتماد نوشته که مردم روستای باجهباج را هم غباری از خاک پوشانده است و علیرغم اینکه محمود مظفر، رییس سازمان امداد و نجات هلال احمر به خبرگزاری مهر گفته که ۸۷۰ سرویس بهداشتی در مناطق زلزلهزده مستقر شده است، اما بیشتر روستاها تاکنون تنها یک سرویس بهداشتی سیار داشتهاند و حمام ندارند. توالتهایی که دربرخی مناطق زنان روستایی به دلیل حجب و حیا، از رفتن به آنها در مقابل مردان شرم دارند، و به همین دلیل باید مسافتی را باید بروند تا مکانی را به دور از دید آنها بیابند.
البته این تنها مشکل مردم این روستاها نیست. ساکنان این روستاها، عموما یا فرشبافی و کشاورزی میکنند یا دامداری. بسیاری از دامهای این روستاییان در پی زلزلههای اخیر، زیر آوار جان باختند، و حتی جنازه بسیاری از آنها همچنان زیر آوار مانده است و آنها که جان سالم به در بردهاند از حمله حیوانات درنده در امان نیستند.
البته در این زمینه فعالیتهای نادری پس از زلزله آذربایجان شرقی شاید برای اولین بار در ایران انجام شده است. شهرام امیر شریفی از اعضای دیدهبان حقوق حیوانات که یکسال از آغاز به فعالیت آن میگذرد، از فعالیتهای این گروه در کنار افراد سازمان محیط زیست و جهاد سازندگی، به رادیو فردا میگوید: « با تماسی که با دوستان در منطقه داشتیم قضایا در این مرحله است که امداد انسانی دارد مراحل پایانیاش را طی میکند و به اجساد و مصدومین رسیدگی شده است و الان تیمهای روانشناس دارند به منطقه میآیند تا به آسیب دیدگان آرامش بدهند».
البته در این زمینه فعالیتهای نادری پس از زلزله آذربایجان شرقی شاید برای اولین بار در ایران انجام شده است. شهرام امیر شریفی از اعضای دیدهبان حقوق حیوانات که یکسال از آغاز به فعالیت آن میگذرد، از فعالیتهای این گروه در کنار افراد سازمان محیط زیست و جهاد سازندگی، به رادیو فردا میگوید: « با تماسی که با دوستان در منطقه داشتیم قضایا در این مرحله است که امداد انسانی دارد مراحل پایانیاش را طی میکند و به اجساد و مصدومین رسیدگی شده است و الان تیمهای روانشناس دارند به منطقه میآیند تا به آسیب دیدگان آرامش بدهند».
این عضو دیدبان حقوق حیوانات می افزاید:« با دوستان که برای این قضیه برنامه ریزی میکردیم یک گام بسیار بزرگ این بود که دوستان که وارد روستاهها میشوند توضیح بخواهند و توضیح بدهند که تقابل بین انسان و حیوان به خاطر چه رخ میدهد؟ توضیح بدهند که اگر شغالها یا سگهای وحشی وارد روستاهها میشوند که چیزی بخورند برای حمله به انسان نیست و باید ورود حیوانات را به پرسنل تجربه دیده و آموزش دیده اطلاع دهند تا اگر لازم شد آنها وارد عمل بشوند تا حیوانات را دفع کنند و دفع آنها هم به معنای ترساندن و گریزان کردن آنهاست.
باید به مردم اطلاع داد که میشود با راههای غیر خشن حیوانات را دفع کرد. گر چه الان مشکل امنیت دامها برطرف شده و دور دامها دیوار کشی شده و اگر هم حیوانات وحشی در منطقه حضور دارند برای حیواناتی است که مردهاند و زیر آوار ماندهاند و بوی آنها باعث جلب حیوانات وحشی میشود. گر چه گزارشی هم مبنی بر حمله گرگها به داخل روستاهها تا به حال شنیده نشده است.گفته شده که گرگها در یک روستا برای شکار کردن گوسفندان فرار کرده آمدهاند و گوسفند را شکار کرده و رفتهاند ولی وارد روستا نشدهاند».
اما این حرکتهای مدنی و داوطلبانه مردم پس از زلزلههای آذربایجان شرقی بدون حاشیه و دردسر هم نبوده است. روز اول شهریور، گزارشها حاکی از بازداشت دهها تن از داوطلبانی بود که در یک کمپ کمک رسانی در جاده تبریز – ورزقان فعالیت میکردند. افرادی که تعداد آنها بیش از ۴۰ نفر اعلام شد و برخی از آنها مانند نوید خانجانی و حسین رونقی ملکی به دلیل فعالیتهای مدنی یا سیاسی، احکام زندان داشتند یا تازه از زندان آزاد شده بودند.
امیر کلهر، فعال دانشجویی و از داوطلبان کمک به زلزله زدهها که در منطقه حاضر بوده، روز دوم شهریور درباره این بازداشتها به رادیو فردا میگوید: « دو روز پیش یک ماشین میآید که فرماندار شهر هریس هم در آن بوده و به بچهها میگوید که وسایلتان را به ما بدهید و بروید. که بچهها از این کار خودداری میکنند و میگویند که این کمکهای مردمی است که به ما دادهاند و ما هم به شما نمیدهیم و امانت است دست ما. بعد هم با پادرمیانی مردم منطقه که میگویند اینها خوب کار کردهاند، آنها هم میگذارند و میروند.
امیر کلهر، فعال دانشجویی و از داوطلبان کمک به زلزله زدهها که در منطقه حاضر بوده، روز دوم شهریور درباره این بازداشتها به رادیو فردا میگوید: « دو روز پیش یک ماشین میآید که فرماندار شهر هریس هم در آن بوده و به بچهها میگوید که وسایلتان را به ما بدهید و بروید. که بچهها از این کار خودداری میکنند و میگویند که این کمکهای مردمی است که به ما دادهاند و ما هم به شما نمیدهیم و امانت است دست ما. بعد هم با پادرمیانی مردم منطقه که میگویند اینها خوب کار کردهاند، آنها هم میگذارند و میروند.
ولی متاسفانه دیروز دوباره میآیند و دور کمپ را میگیرند خود شخص فرماندار هریس و نیروهای امنیتی و میگویند که ما باید کالاهای شما را بگیریم و خودتان هم به تبریز برگردید و اگر هم مایل باشید ما شما را تا تبریز میرسانیم. بچهها مقاومت کرده و در را قفل میکنند و میگویند که مردم اطمینان ندارند که کمکهایشان را به دست شما بدهیم و ما مسئولین که این کمکها را به زلزله زدگان برسانیم.
حدود هفت ساعت کمپ در محاصره بوده که در حین محاصره بچهها به تهران زنگ میزنند و با تهران و شرح ماوقع را میدهند. چند ساعت بعد از آن چندین ماشین ضد شورش اطراف کمپ را محاصره میکنند. امدادرسانان از سوی دو ان جی او مجوز داشتهاند. ان جی اوی حمایت از کودکان کار یکی از آنها بود چون که در همان ورودی شهر هریس افرادی که فاقد مجوز باشند را به شهر راه نمیدادند».
اگرچه برخی از این افراد بازداشت شده به قید وثیقه آزاد شدند، اما تا زمان نگارش این گزراش بیشتر آنها همچنان در بازداشت بودند و محل بازداشت آنها هم به طور دقیق در گزارشها مشخص نیست. وبسایت کلمه هم در گزارشی در اینباره نوشته است که پیش از این بازداشتها، «دو اکیپ شامل مددکاران اجتماعی کودکان و همچنین روانشناسانی» که به مناطق زلزلهزده رفته بودند، «با تهدید به توقیف مدارک از سوی اداره اطلاعات اهر و تبریز، مجبور به ترک منطقه شدهاند».
شیرین عبادی و عبدالکریم لاهیجی، از مدافعان حقوق بشر، چهارم شهریور طی بیانیهای ضمن انتقاد از نحوه کمک رسانی به مردم زلزله زدهی آذربایجان شرقی، از بازداشت امدادگران داوطلب به شدت انتقاد کردند.
شیرین عبادی در گفتگو با رادیوفردا، دراین باره میگوید: « مهمترین مسئله ترس حکومت از هر نوع تجمع و سازمان دهی است. حکومت از اینکه ظرف مدت کوتاهی تعدادی از جوانان توانستند به این سرعت سازمان دهی کنند و برای کمک به زلزله زدگان اقدام کنند، ترسیده بود.
شیرین عبادی در گفتگو با رادیوفردا، دراین باره میگوید: « مهمترین مسئله ترس حکومت از هر نوع تجمع و سازمان دهی است. حکومت از اینکه ظرف مدت کوتاهی تعدادی از جوانان توانستند به این سرعت سازمان دهی کنند و برای کمک به زلزله زدگان اقدام کنند، ترسیده بود.
حکومت از این میترسد که با توجه به توان بالای جوانان ایرانی در روزگار مبادایی که ممکن است در آینده پیش بیاید، اینها بخواهند مجددا سازمان دهی کنند و علیه حکومت و ظلم حکومت دست به اقدامی بزنند. در حقیقت این یک احتیاج و دستگیری پیشگیرانه بوده است».
کمکهای مردمی البته به کمکهای داخلی محدود نشد و از مرزهای ایران فراتر رفت. اگرچه در ساعات و روزهای اول، دولت ایران اعلام کرد که احتیاجی به کمکهای خارجی ندارد، اما چند روز پس از وقوع زلزله اولین بسته کمکهای خارجی هم روانه ایران شد. و در این میان ایرانیان خارج نشین هم تلاشی را برای جمع آوری کمک آغاز کردند. تلاشی که با مانعی اساسی روبرو شد. تحریمهای بین المللی علیه ایران.
چند روز پس از وقوع زلزله در آذربایجان شرقی، آمریکا، اتحادیه اروپا و کانادا اعلام کردند که کمکهای مردمی به زلزله زدگان شامل تحریم نمیشود و مردم میتوانند آزادانه در این زمینه اقدام کنند. در آمریکا اما ائتلافی از چندین سازمان غیر دولتی اعلام کرد که تنها اظهار نظر این چنینی از سوی آمریکا کافی نیست و این مانع، تحریم را از سر راه بر نخواهد داشت.
پیمان رئوفی، رییس بنیاد کودک در آمریکا، روز ۲۵ مرداد دراین باره به رادیو فردا گفت: « اتفاق نظری که اعضای ائتلافی که تشکیل شده است با همدیگر دارند باعث حل شدن کل مشکل نخواهد شد. برای اینکه یکی از تقاضاهایی که در این مجوز شده بود، دادن مجوز برای ارسال پول نقد بود و اینکه بشود به بانکها اعلام کرد که این کار آزادانه انجام خواهد شد تا شاید بشود به مناطق زلزله زده پول نقد ارسال کرد».
پیمان رئوفی، رییس بنیاد کودک در آمریکا، روز ۲۵ مرداد دراین باره به رادیو فردا گفت: « اتفاق نظری که اعضای ائتلافی که تشکیل شده است با همدیگر دارند باعث حل شدن کل مشکل نخواهد شد. برای اینکه یکی از تقاضاهایی که در این مجوز شده بود، دادن مجوز برای ارسال پول نقد بود و اینکه بشود به بانکها اعلام کرد که این کار آزادانه انجام خواهد شد تا شاید بشود به مناطق زلزله زده پول نقد ارسال کرد».
در پی این تلاشها ۱۴ عضو کنگره آمریکا هم در نامهای به باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا خواستند تا مجوزی کلی برای تسهیل ارسال کمکهای انساندوستانه به قربانیان زلزله آذربایجان شرقی صادر کند.
چند روز پس از این گفتهها در روز سی و یکم مرداد، وزارت خزانه داری آمریکا اعلام کرد که به طور موقت به انجمنهای خیریه و سازمانهای غیر دولتی اجازه میدهد تا برای کمک به زلزله زدگان آذربایجان شرقی و همچنین بازسازی این مناطق به ایران پول بفرستند و سقف این کمکها هم سیصد هزار دلار برای هر موسسه تعیین شد.
اگر چه هوشنگ امیر احمدی از بنیاد ایرانیان آمریکایی، که یکی از سازمانهایی بود که برای پیشبرد این موضوع تلاش میکرد، بر این باور است که همچنان مشکل دیگری پیش روی ارسال کمکها به ایران باقی میماند. او روز سی و یکم مرداد به رادیو فردا در این باره گفت: « مشکل اساسی این است که بانکها پول را میفرستند یا نه؟ کدام بانک در آمریکا حاضر است این کار را انجام بدهد. من فکر میکنم دولت آمریکا باید پس از مذاکره با بانکها، یک بانک را که حاضر به انجام این کار باشد معرفی میکرد. من اعتقاد دارم که در نهایت هیچ بانکی پول به ایران نمیفرستد. بنابر این در تحلیل نهایی این حرکت بسیار مهمی است و عملی نخواهد شد».
اگر چه هوشنگ امیر احمدی از بنیاد ایرانیان آمریکایی، که یکی از سازمانهایی بود که برای پیشبرد این موضوع تلاش میکرد، بر این باور است که همچنان مشکل دیگری پیش روی ارسال کمکها به ایران باقی میماند. او روز سی و یکم مرداد به رادیو فردا در این باره گفت: « مشکل اساسی این است که بانکها پول را میفرستند یا نه؟ کدام بانک در آمریکا حاضر است این کار را انجام بدهد. من فکر میکنم دولت آمریکا باید پس از مذاکره با بانکها، یک بانک را که حاضر به انجام این کار باشد معرفی میکرد. من اعتقاد دارم که در نهایت هیچ بانکی پول به ایران نمیفرستد. بنابر این در تحلیل نهایی این حرکت بسیار مهمی است و عملی نخواهد شد».
البته ایران هم در پاسخ به پیشنهاد مستقیم دولت آمریکا برای ارسال کمک به ایران اعلام کرد که این درخواست را رد میکند چرا که به گفته رییس سازمان مدیریت بحران ایران، این اقدام دولت آمریکا با «حسن نیت» صورت نگرفته است.
اما مقامهای ایرانی هم واکنشی غیرمعمول به زلزله آذربایجان شرقی نشان دادند. آیت الله علی خامنهای که پس از ۴۸ ساعت که از وقوع زلزله میگذشت، پیامی در این باره صادر کرد، در اقدامی که پیش از این سابقه نداشت، ۵ روز پس از وقوع زلزله در دیداری که سرزده خوانده شد، از مناطق زلزله زده بازدید کرد.
این درحالی بود که محمود احمدینژاد که پس از زلزله مطابق سنت همیشگی پیام تسلیت وهمدردیای صادر نکرد، راهی عربستان سعودی شد تا در نشست سران کشورهای اسلامی در آن کشور شرکت کند. او اما دو هفته پس از وقوع زلزله بدون اینکه دلیلی برای سکوت ۱۴ روزهاش اعلام شود، راهی مناطق زلزله شد و آنطور که بخش خبری شبکه یک سیما گزارش داد به زبان آذری هم سخنانی گفت.
این درحالی بود که محمود احمدینژاد که پس از زلزله مطابق سنت همیشگی پیام تسلیت وهمدردیای صادر نکرد، راهی عربستان سعودی شد تا در نشست سران کشورهای اسلامی در آن کشور شرکت کند. او اما دو هفته پس از وقوع زلزله بدون اینکه دلیلی برای سکوت ۱۴ روزهاش اعلام شود، راهی مناطق زلزله شد و آنطور که بخش خبری شبکه یک سیما گزارش داد به زبان آذری هم سخنانی گفت.
مقامهای دولت محمود احمدینژاد در روزهای پس از زلزله آذربایجان شرقی اعلام کردند که ظرف دو ماه، مناطق تخریب شده بازسازی خواهند شد. این در حالی ست که گزارش مقدماتی تیم شناسایی اعزامی پژوهشگاه بین المللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله حاکی از تخریب بخش قابل توجهی از ساختمانهای مناطق روستایی و شهری در پی زلزله به دلیل عدم رعایت جزییترین ضوابط فنی در احداث آنها بوده است. تا جایی که ساختمانهای تازه تاسیس بیمارستانهای هریس و اهر هم آسیب شدید دیدند و از کمک رسانی مطلوب بازماندند.
نوید افشار، متخصص سازه و زلزله در بریتانیا درباره نحوه مقاوم سازی ساختمانها به رادیو فردا میگوید: « آنچه که باید انجام شود دو مسئله است. بهینه سازی ساختمانهایی که قرار است از این پس ساخته شود و مقاوم سازی ساختمانهای موجود است که هزینه بسیار زیادی را میطلبد در این مسیر باید ساختمانها طبقه بندی شود و هدف هم این است که تلفات انسانی کاهش یابد.
نوید افشار، متخصص سازه و زلزله در بریتانیا درباره نحوه مقاوم سازی ساختمانها به رادیو فردا میگوید: « آنچه که باید انجام شود دو مسئله است. بهینه سازی ساختمانهایی که قرار است از این پس ساخته شود و مقاوم سازی ساختمانهای موجود است که هزینه بسیار زیادی را میطلبد در این مسیر باید ساختمانها طبقه بندی شود و هدف هم این است که تلفات انسانی کاهش یابد.
برای این کار باید اول از ساختمانهایی شروع کرد که تجمع جمعیت در آنجا زیاد است. جای تجمع مدارس، بیمارستانها، مساجد و بعد از آن ساختمانهایی که ما به آنها شریانهای حیاتی میگوییم. یعنی ساختمانهایی که اگر صدمه ببینند میتوانند به روند توسعه ملی لطمه وارد کنند، مثل نیروگاههای اتمی، پلها و یا سازههایی که دولت برای ایجاد آنها هزینه زیادی را متقبل شده است. این سازهها قبلا ساخته شده و الان باید مقاومت سازی شود و در نهایت هم ساختمانهای مسکونی که با مشارکت مردم و دولت – توامان- انجام میشود».
و این مقاوم سازی و استحکام ساختمانهای یکی از راههاییست که میتوان در ایرانی که منطقهای زلزله خیز است، شاید آمار تلفات چند ثانیه لرزیدن زمین را، کاهش داد. هنوز آمار دقیقی از جان باختگان زلزله آذربایجان شرقی منتشر نشده است. در روزهای پس از این زلزله ابتدا وزیر بهداشت ایران تعداد کشته شدگان را ۳۰۶ نفر اعلام کرد.
و این مقاوم سازی و استحکام ساختمانهای یکی از راههاییست که میتوان در ایرانی که منطقهای زلزله خیز است، شاید آمار تلفات چند ثانیه لرزیدن زمین را، کاهش داد. هنوز آمار دقیقی از جان باختگان زلزله آذربایجان شرقی منتشر نشده است. در روزهای پس از این زلزله ابتدا وزیر بهداشت ایران تعداد کشته شدگان را ۳۰۶ نفر اعلام کرد.
اما سازمان پزشکی قانونی آذربایجان شرقی تا زمان ضبط این برنامه، تعداد کشته شدگان را ۲۵۸ نفر اعلام کرد که بیش از ۶۰ درصد آنها از زنان بودهاند. اگر چه چون برخی از خانوادهها، کشته شدگان را بدون طی مراحل قانونی به خاک سپردند، آمار نهایی احتمالا تغییر خواهد کرد.
و این زمانیست که اهمیت ثانیهها پررنگ میشود. ثانیههایی که فاصله مرگ و زندگی را تعیین میکنند؛ عدهای در پی این ثانیهها جان خود را از دست میدهند، اما عدهای به زندگی سلامی دوباره میدهند، مانند زنی که پس از سه روز زنده از زیر آوار بیرون میآید، نوزادی که یک روز پس از این زمین لرزه، در بیمارستانی صحرایی به دنیا میآید و یا دختر بچهای که عکاس خبرگزاری مهر، او را این گونه ثبت کرد که رادیویی بر دست در میان ساختمانهای مخروبه، به بیننده لبخند میزند.