کیارستمی احترام به طبیعت را نشان می‌داد

صحنه‌ای از فیلم "زندگی و دیگر هیچ" ساخته عباس کیارستمی

یار غار و دوست و همکار قدیمی عباس کیارستمی او را کارگر بالفطره خلقت و طبیعت خوانده است. سیف‌الله صمدیان که سال‌های زیادی همراه این فیلمساز عاشق جاده، در طبیعت ایران سفر کرده، طبیعت‌گرایی و خلوت‌گزینی کیارستمی را در دشت و کوه و جنگل، یگانه و منحصر به فرد توصیف کرده است.

این یگانگی او را با طبیعت می‌توان در ابتدایی‌ترین فیلم‌هایش دید؛ مثل رنگ‌ها در سال ۱۳۵۴ خورشیدی برای آموزش و آشنایی کودکان که از المان‌های طبیعی برای این آموزش استفاده می‌‌کرد. طبیعت‌گرایی که با ترسیم فضای روستایی بکر و پیچ‌درپیچ خانه دوست کجاست؟ بی‌پرواتر دیده می‌شود و زیر درختان زیتون پر از تصاویر کوتاه، غیرآشکار، ظریف و مهربانانه برای زندگی دوستانه در کنار طبیعت است.

این برنامه را به صورت کامل بشنوید:

Your browser doesn’t support HTML5

یک خانه، یک زمین ۱۰۹؛ عباس کیارستمی عاشق طبیعت و محیطزیست بدون دستکاری بود

بهمن مقصودلو، کارگردان، تهیه‌کننده و مستندساز ایرانی ساکن نیویورک که سال‌ها وقت گذاشت تا کیارستمی را مقابل دوربینش ببرد و مستند یک گزارش را درباره او بسازد، در مورد نگاه او به محیط زیست و طبیعت می‌گوید که او را از زندگی شهری و فیلم‌های شهری به روستا کشاند:

«کیارستمی به روستا رفت چون روحیه بسیار لطیف و ظریف و نگاه دقیق و هوشمندانه‌ای داشت. او عاشق طبیعت بود. عکس‌هایی که او گرفته، به جز نگاه و علاقه‌اش به طبیعت و محیط زیست، نشان‌دهنده خسته‌شدن او از محیط قهری شهری است. او عاشق طبیعت و محیط زیست بود. یکی از خصوصیات او این بود که به بعدهای مختلف انسان، درخت، شاخه درخت، گل و گیاه و حتی یک قطعه چوب می‌پرداخت تا مثلا جنبه‌های مختلف یک درخت را نشان دهد. به نظر من فیلم جاده‌های کیارستمی، ترکیب کاملی از نگاه ژرف او به طبیعت است.»

​عباس کیارستمی در گفت‌وگویی با ماهنامه تجربه از این تجربه ناب گفته بود که با طبیعت در شعرهای محمدرضا شفیعی کدکنی داشت: او گفته بود،‌ در شعرهای هیچ شاعری به اندازه شفیعی کدکنی باغ وجود ندارد و طبیعی هم هست. نیاز روزمره ما اکنون به باغ و سبزی و طبیعت است. از شهر بیرون می‌زنیم به خاطر دیدن باغ و سبزه و طبیعت بکر. همه می‌خواهند باغچه‌ای کوچک در اطراف شهر بخرند. عشق کدکنی به طبیعت باورنکردنی است. مرا بی‌خواب می‌کند. کدکنی تو را به طبیعت می‌خواند. رویكرد طبیعت‌گرانه عباس کیارستمی با عكاسی، تجربه در چیدمان درختان و اقبال و علاقه‌اش به ساخت فیلم‌های کوتاه تجربی با سوژه‌هایی مثل موج دریا و گذر مرغابیان و حرکت مورچه‌ها، عشق و شور او را به محیطزیست بیشتر نمایان می‌کند. او سراغ ادبیات هم رفته بود و در شعرها و هایکوهای خودش هم حیوانات، گیاهان، درختان و باران جایگاه مهمی دارند.

اسماعیل کهرم، پژوهشگر و استاد محیط زیست در تهران که تجربه بازی در چند فیلم سینمایی از جمله به رنگ ارغوان را دارد، می‌گوید عباس کیارستمی هم تماشاگرانش را به طبیعت می‌خواند:

«عباس کیارستمی علاقه خاصی داشت که یک کوره‌راه را در دل طبیعت چنان تصویر کند، انگار شما داخل جاده‌ هستی. بنده که طبیعت ایران را در ۴۰ سال درنوردیدم، این حس را داشتم که داخل این کوره‌راه با پیچ‌وتاب‌های جاده حرکت می‌کنم. کیارستمی بیننده را داخل طبیعت می‌کشاند و این کار بسیار باارزشی است. چون طبیعت بکر و دست‌نخورده‌ای را انتخاب می‌کرد و تماشاگران را همراه خودش به تحسین طبیعت وامی‌داشت.»

کیارستمی عاشق طبیعت به عنوان لوکیشن بدون دستکاری و دستبرد بود. آنقدر می‌گشت تا لوکیشن مطلوب خودش را برای فیلمش پیدا کند. هیچ‌وقت خودش چیزی را به طبیعت اضافه یا از آن کم نمی‌کرد.
بهمن مقصودلو

عباس کیارستمی جایی درباره عکس‌هایش گفته، این عکس‌ها پیشنهاد می‌دهند كه با طبیعت «پرنگاهی» نكنی. باید آرام و با تأنی و طمانینه به زیبایی طبیعت نگریست و گذاشت تا زیبایی یک درخت، یک سایه‌سار، یك سبزه‌زار بنشیند و بماند. این همان چیزی است که به گفته بهمن مقصودلو، منتقد قدیمی سینما در نیویورک و از دوستان عباس کیارستمی به ویژه در فیلم‌های روستایی کیارستمی به چشم می‌‌خورد. تفکری بدون پیام و شعار اما برای حفظ محیط زیست و لذت از زیبایی طبیعت که در پشت صحنه هم به آن دقت داشت:

«کیارستمی عاشق طبیعت به عنوان لوکیشن بدون دستکاری و دستبرد بود. آنقدر می‌گشت تا لوکیشن مطلوب خودش برای فیلمش پیدا کند. هیچ‌وقت خودش چیزی را به طبیعت اضافه یا از آن کم نمی‌کرد. مناظر را می‌دید و عکاسی می‌کرد تا آنچه را می‌خواهد، پیدا کند. استثنا ممکن بود، یک گل یا درخت اضافه‌ای را در کادر بگذارد تا صحنه‌اش کامل شود. اما شگفتی و زیبایی طبیعت را نشان می‌داد و آنچه نشان می‌داد، احترام به طبیعت بود.»

«در فیلم طعم گیلاس حتی یک میخ به دیواری نزدم»

عباس کیارستمی، در مورد فیلم تحسین‌شده و نخل طلا گرفته جشنواره کن گفته، حتی یک میخ به دیواری نزده و هیچ تغییری در صحنه و طبیعت به وجود نیاورده است. تنها تغییرش در صحنه فیلمبرداری کاشتن یک درخت بوده است. درختی که از دید او همیشه یک شخصیت مستقل بود و دلش می‌خواست از درخت که از دید او گاهی تنها و گاهی غمگین بود، فیلم بسازد و عکاسی کند.

عباس کیارستمی جایی گفته بود،‌ وقتی درختی را می‌بینی، هیچ عیبی در آن پیدا نمی‌کنی. پدیده رویش درخت در طبیعت هیچ نقصی در وجود آن نمی‌گذارد. شاید بتوان از این دیدگاه پند گرفت که در جست‌وجو و تعامل با طبیعت، آن را همانطور که خلق شده و تکامل یافته، ببینیم.
اسماعیل کهرم

این رویه فیلمسازی بود که او را طبیعت‌دوست‌ترین کارگردان ایران می‌دانستند. کسی که با تجربه‌های ویژه و عمیقش سریع، بی‌واسطه، بی‌حشو و زوائد، بی‌حواشی، نرم و ساده، روان از محیط زیست هم می‌گفت.

اسماعیل کهرم، طبیعت‌گرد قدیمی و داور جشنواره فیلم سبز درباره محیط زیست از همین دوست‌داشتن محیط زیست در آثار کیارستمی می‌گوید که در بیشتر آثار او مشهود است:

«عباس کیارستمی جایی گفته بود،‌ وقتی درختی را می‌بینی، هیچ عیبی در آن نمی‌یابی. پدیده رویش درخت در طبیعت هیچ نقصی در وجود آن نمی‌گذارد. شاید بتوان از این دیدگاه پند گرفت که در جست‌وجو و تعامل با طبیعت باشیم و آن را همانطور که خلق شده و تکامل یافته، ببینیم. در این بینش آرامشی نهفته است. کیارستی اهل پیام‌دادن و نشان‌دادن مسیر حرکت نبود، اما موفق می‌شد دید خودش را بدون شعار و دست‌درازی به طبیعت به ما برساند.»

طبیعت‌گرایی کیارستمی را با شعرهای سهراب سپهری، شاعر شعرنوی ایرانی مقایسه کرده‌اند. درباره او گفته‌ شده، او از معدود فیلمسازانی ایرانی بود که در سینمای شاعرانه‌اش با نگاهی فلسفی و انسان‌شناختی به طبیعت نگاه می‌کرد.