روز جهانی محیط زیست با اسکندر فیروز: قانون در آن دوره با قاطعیت اجرا می‌شد

در بیست‌وچهارمین برنامه یک خانه، یک زمین ِ رادیو فردا در روز جهانی محیط زیست، گفت‌وگوی ویژه داریم با بنیان‌گذار سازمان حفاظت محیط زیست ایران؛ اسکندر فیروز نخستین رییس این سازمان که حالا ۸۸ ساله‌ است. او سال‌ها زندگی‌اش را برای تشکیل سازمان و بخش‌های مختلف مسئول در زمینه محیط زیست و حفظ حیات وحش ایران گذاشته است. او می‌گوید: «سازمان حفاظت محیط زیست طی قانون مترقی و خوبی در سال ۱۳۵۱ ایجاد شد.»

موج «حفاظت از محیط زیست» به گفته اسکندر فیروز در کتاب خاطرات‌اش از نیمه دهه ۱۹۶۰ میلادی یا ۱۳۴۹ خورشیدی، در کشورهای اروپایی و آمریکایی شروع شد. چیزی که او در خاطرات‌اش جنبش مردمی نامیده که باعث نیرو گرفتن این گرایش در دنیا شده است؛ نیرویی که با جوانان قوی‌تر شد و جای شعار «بمب را قدغن کنید» را گرفت و تبدیل شد به «کره زمین را نجات دهید.»

اسکندر فیروز

بنیانگذار سازمان حفاظت محیط زیست ایران می‌گوید آن سال‌ها، این موج به ایران هم رسید و آن را نهضتی می‌دانسته که از چند سال پیش خودش در ایران راه انداخته بود. ایران در آن سال‌ها از نخستین کشورهایی بود که این حفاظت از محیط زیست را جدی گرفت و تا دهه‌ای بعد از این تاریخ، فقط در چند کشور دیگر مثل فرانسه و بریتانیا مانند ایران، سازمان و وزارتخانه‌ای تاسیس شد. اسکندر فیروز می‌‌گوید:« به واسطه این نهضت ما هم تهییج شدیم؛ شخص خودم به هر حال تهییج شدم و ما جز آن هفت کشوری بودیم که قبل از کنفرانس معروف استکهلم در ۱۹۷۲ سازمان یا وزارتی به نام «حفاظت محیط زیست» تاسیس کردیم. این سازمان به واسطه علاقه به حفاظت طبیعت، حیات‌وحش و محیط زیست انسانی که در ایران به وجود آمده بود، تاسیس شد.»

اسکندر فیروز در پنجمین روز از ماه میلادی ژوئن، پانزدهم خردادماه که سازمان ملل به عنوان روز جهانی محیط زیست نام‌گذاری کرده، از تلاش‌های سازمانی می‌گوید که خودش با شور و امید و اشتیاق و کمترین امکانات در سال ۱۳۵۰ خورشیدی بنیان‌گذاشته است: «اول دستگاهی به نام کانون شکار به وجود آمد و چند سال بعد قانون جدیدی به تصویب مجلسین رسید که طی آن سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تاسیس شد.»

Your browser doesn’t support HTML5

یک خانه، یک زمین ۲۴؛ روز جهانی محیط زیست با اسکندر فیروز؛ بنیان‌گذار سازمان حفاظت محیط زیست ایران


زمانی که شما کانون شکاربانی و نظارت بر صید را تاسیس کردید، می‌گفتید که سازمان‌های دیگر با شما همکاری نمی کنند. مثلا گفته‌اید که در سال‌های اول وزارت کشاورزی کار شمار را جدی نمی‌گرفت. سازمان حفاظت محیط زیست در سال‌های گذشته هم با همین موضوع رو به رو بوده و گاهی درباره همین شرایط گله دارد. به نظر شما، چرا معمولا کار سازمان‌های زیست‌محیطی جدی گرفته نمی‌شود؟

در واقع کانون شکار بود که توسط دستگاه‌های دولتی جدی گرفته نمی‌شد. با ایجاد سازمان شکاربانی و نظارت بر صید،‌ وضع متدرجا‌ً‌ تغییر یافت. سازمان حفاظت محیط زیست طی قانون بسیار مترقی و خوبی چند سالی پس از آن یعنی در سال ۱۳۵۱ ایجاد گردید که شکاربانی و نظارت بر صید نتیجتا‌ً در سازمان محیط زیست ادغام شد. سازمان محیط زیست آن زمان به طور کلی تغییر یافت.

اگرچه مانند واکنش‌هایی که در کشورهای غربی دیده می‌شد بعضی دستگاه‌ها به مناسبت کنترل‌هایی که توسط سازمان محیط زیست اعمال می‌شد، گاه به گاه مقاومت می‌کردند.

ولی بدون تردید می‌توان گفت که در ایران این سازمان با قدرت به کار خود مشغول شد. یک نمونه ذکر می‌کنم. شرکت ملی نفت که پروژه‌های خود را همیشه مبرا از کوچکترین دخالت سایر دستگاه‌ها می‌دانست در شرف احداث یک پالایشگاه در نکا در ساحل دریای خزر در سال ۱۳۵۳ بود که سازمان ما پس از آگاهی از آن و بررسی لازم فوری یک گزارش ۷۰ صفحه‌ای به دولت ارائه داد که مشخص می‌شد، وجود این صنعت در آن محل ساحلی باعث چه ضررهای عظیمی از جمله نسبت به کشاورزی و جنگل‌های آن منطقه مازندران می‌شد. شرکت نفت به وسیله شخص مدیرعامل که دکتر اقبال بود مخالفت جدی کرد اما سرانجام مجبور شد پالایشگاه را در نزدیکی اصفهان احداث کند یا بهتر بگویم جا به جا کند.

فعالیت در محیط زیست در دوره‌ای که شما بودید اصلا کار آسانی نبود. شما در آن سال‌ها هم باید درگیر بخش‌های فرهنگی و اجتماعی می‌شدید تا برای کار حفاظت فرهنگ‌سازی کنید و هم موارد حقوقی و قانونی ناقص بود و باید تکمیل می‌شد.

درست می‌گویید، ولی فکر می‌کنم در هیچ کشوری فعالیت‌ بخش‌های مربوط به حفاظت محیط زیست کار آسانی نیست. در این مورد ضمنا‌ً باید اضافه کنم که قانون بسیار کامل ما شامل هم محیط زیست انسانی، هم محیط طبیعی است. در صورتی که بیشتر کشورها فقط محیط انسانی را شامل چنین دستگاهی می‌کنند مانند Environmental Protection Agency در آمریکا.

با این حال، فکر می‌کنید حالا مشکلات سازمان حفاظت محیط زیست، چقدر با زمانی که شما این سازمان را تاسیس کردید، تفاوت کرده است؟

پس از چند سال اول که پرسنل سازمان را به ویژه کارشناسانی در سطح بالا استخدام و تا حدی تکمیل کردیم اطمینان داشتیم که به خوبی از عهده وظایف‌مان برمی‌آییم. فرق عمده میان آن دوره و حالا در آن است که اولا‌ً اکنون جمعیت کشور به بیش از دو برابر آن زمان افزایش پیدا کرده، اما علاقه‌ای به حفاظت محیط زیست که در آن دوره وجود داشت اکنون چندان دیده نمی‌شود. از طرف دیگر کارشناسان درجه یک آن زمان دیگر در سازمان نیستند و کادر مشابهی هم به نظر نمی‌آید که استخدام شده باشند. فکر می‌کنم تفاوت عمده دیگر این است که پاسداری و کنترل در زمینه اجرای مواد قانون و مقررات در آن دوره با قاطعیت انجام می‌گرفت. در صورتی که اکنون نه درباره آلودگی‌ها و نه حیات‌وحش چنین توجهی دیده نمی‌شود.

اولین منطقه حفاظت‌شده کانون شکار در سال ۱۳۳۶ خورشیدی، منطقه‌ای بین بجنورد و گنبد کاووس بود به نام آلمه وایشکی که بعد از چند بار تغییر نام بعد از انقلاب ۵۷ ایران، پارک ملی گلستان شد. منطقه وسیعی که سال‌هاست یکی از بخش‌های محبوب مردم برای سفر و گذراندن وقت رو روز در طبیعت است اما شما برای ثبت آن چندان راه همواری رو طی نکردید. فعالیت‌های شما در سازمان نوپای حفاظت محیط زیست برای ایجاد مناطق حفاظت شده و جلب توجه مردم به نکات زیست‌محیطی چقدر از دید دولت و مردم اهمیت داشت؟

حدود سال اول بعد از تاسیس سازمان محیط زیست بیشتر مقامات دولتی لزوم چنین سازمانی را به خوبی قبول کرده بودند. ناگفته نماند که من معاون نخست‌وزیر بودم و او در مورد فعالیت و وظایف ما بالطبع آگاهی کامل داشت و به نتایج کار سازمان ما علاقمند بود. در مورد مقبول بودن امور زیست محیطی از دید مردم باید عرض کنم که در سال‌های آخر کار ما بیشتر مردم لزوم وجود سازمان محیط زیست را درک کرده بودند. در بعضی مناطق حتی آمادگی کمک به سازمان نیز داشتند.

ما منابع طبیعی مملکت را یک ثروت بلکه میراث ملی می‌پنداشتیم و معتقد بودیم که بهره‌برداری از منابع باید طبق اصول حفاظت به اصطلاح conservation صورت پذیرد. به معنای آن که فقط از رشد سالانه آنها استفاده شود و اصل این منابع برای همیشه برای نسل‌های آینده محفوظ بماند. این قاعده چیزی نیست که بهره‌کش‌ها با رضایت قبول کنند.

در نتیجه دیده می‌شد که در مراتعی که طبق اصول نباید در آن‌ها بیش از دو گوسفند در هر هکتار چرا کند، سه یا چهار گوسفند آورده می‌شد. بعد از انقلاب بسیاری از مراتع به ۶ حیوان در هکتار هم می‌رسید و مراتع ارزنده کشورمان رو به نیستی می‌گذاشتند. طبیعی است که این افراد نسبت به بعضی مناطق که تحت حفاظت سازمان قرار می‌گرفتند گاه به گاه طلب‌کار وشاکی بودند. برای آشنا ساختن مردم با زیبایی‌ها، ارزش‌ها و خواص طبیعت کشورشان برنامه‌ای جهت احداث مراکزی برای بازدید کنندگان در چند پارک ملی در ۱۳۵۵ شروع کردیم. متاسفانه این کار بعدا‌‌ً قطع و لغو شد. اما در همان سال و سال بعد بیشتر از ۲۵هزار بازدید کننده برای دیدار از طبیعت و حیات وحش به پارک ملی معروف گلستان آمدند و چند روزی هم آنجا ماندند.

این‌طور به نظر می‌رسد که هر چه سخت‌گیری سازمان‌های مرتبط با محیط زیست بیشتر می‌شود، جبهه‌گیری و نگرانی بعضی مردم یا بعضی سازمان‌ها افزایش پیدا می‌کند؟

فکر می‌کنم این موضوع در شرایطی صدق کند که مردم احساس می‌کنند سخت‌گیری خلاف قانون یا ناشی از بی‌عدالتی وجود دارد. البته ممکن است سازمان‌هایی یا شرکت‌های بزرگی به دلایل سیاسی یا اقتصادی مخالفت علنی کنند. در ایران چنین پیش‌آمدی را به خاطر ندارم ولی رویدادی است که در آمریکا مرتب دیده می‌شود.

آقای فیروز! درخاطرات‌تان چند بار تاکید کرده‌اید در آن سال‌ها توجه چندانی به مسایل مربوط به محیط زیست نمی‌شد. از آلودگی دریای خزر در سال‌های نخست ۱۳۴۰ گفته‌اید که البته باعث شکل‌گیری کنوانسوین حفاظت از دریای خزر شد. از نبودن رشته تحصیلی در زمینه محیط زیست گفته‌آید و شرایط سخت استخدام محیط‌بان برای بخش‌های مختلف کشور همیشه بر کمبود شدید متخصص ایرانی در این زمینه تاکید کرده‌اید. شما بعد از سال‌ها فعالیت زیست‌محیطی که تا سال ۵۶ در ایران ادامه داشت، حالا توجه به مسائل محیط زیست را در ایران چطور می‌بینید؟

جلد کتاب خاطرات اسکندر فیروز، بنیان‌گذار سازمان حفاظت محیط زیست ایران

خاطراتی که نوشته‌ام، مربوط به بیش از ۴۰ سال پیش است. در آن زمان در کشورمان تقریبا در هیچ‌یک از رشته‌های تحصیلی‌ که به درد ما می‌خورد محصلی وجود نداشت. وقت آن را نداشتیم که دانشجویانی را به کشورهای خارجی بفرستیم تا در رشته‌های مختلف حیات وحش و محیط زیست به مدت مثلا‌ً چهار- پنج سال مشغول تحصیل شوند.

سرانجام آموزشگاه محیط زیست خودمان را نزدیک کرج درست کردیم و نتیجه بسیار مطلوبی به دست آمد. حالا در این دوره در ایران جوان‌هایی فراوانی هستند که در رشته‌های گوناگون حیات وحش و محیط زیست تحصیل می‌کنند؛ جوان‌هایی که تعداد قابلی از آن‌ها را خودم شانس ملاقات‌شان را داشتم و می‌دیدم که چه علاقه‌ای به حفظ حیات وحش و محیط زیست ایران دارند. از دهه ۱۳۴۰ تا اواخر دهه ۵۰ خورشیدی، خواب آن را می‌دیدم که حتی یک دهم این دانشجویان در آن دوره وجود داشت تا بلادرنگ جزو کادر سازمان ما قرار گیرند.


در سال ۱۳۵۱ میزان بالای آلودگی هوای تهران مشخص شد. پیش‌بینی شما و سازمان‌ حفاظت محیط زیست، در آن زمان از آلودگی هوای تهران آیا چنین غولی بود که کم‌کم همه ایران را در بر می‌گیرد؟

خیر! امید داشتم برنامه پاک‌سازی از آلودگی هوا مطابق با معیارها و مقرراتی که برای تهران در نیمه دهه ۱۳۵۰ در نظر گرفته شده بود سرانجام در همه شهرهای ایران، اجرا شود. اولین خودرو، یک پیکان بود که موتور آن توسط سازمان تبدیل به سوخت گاز شد و برای آزمایش نتیجه به شیراز رانده شد و پس از مذاکره با شرکت ملی گاز برای ایجاد قرارگاه‌های سوخت مربوطه ماشین‌ها برنامه‌ای برای آماده کردن ۱۰۰ تاکسی گازسوز موافقت شد.

البته برنامه کلی آن زمان مفصل بود و شامل اتوبوس‌های کافی که جانشین درصد قابلی از خودروهای شخصی می‌شدند و همچنین ساخت مترو همه جزوی از این برنامه بوده اند. نمی‌توانم بگویم تا چه حد برنامه در درازمدت در کنترل آلودگی ‌هوای شهرها موفق می‌بود. اما می‌دانم که آن را با جدیت کامل دنبال می‌کردیم.


کنفرانس رامسر در سال ۱۳۴۹ خورشیدی، یکی از نام‌آورترین و بزرگ‌ترین فعالیت‌های محیط زیستی ایران محسوب می‌شود که شما نقش اساسی در آن داشتید. بر اساس این نشست کنوانسوین حفظ تالاب‌های مهم جهانی تصویب شد و هنوز بعد از ۴۳ سال تالاب‌هایی که به این پیمان‌نامه اضافه می‌شوند به نام «تالاب رامسر» شناخته می‌شوند. شما فکر می‌کنید معاهده رامسر چقدر در فضای محیط زیست جهانی اهمیت داشت و دارد؟

برنامه‌ گسترده‌ای برای بررسی و حفاظت تالاب‌های ایران اجرا می‌کردیم که موفقیت در آن باعث شد تا سازمان‌های جهانی حفاظت طبیعت و حیات‌وحش متمایل باشند که کنفرانسی در مورد حفاظت تالاب‌های حایز اهمیت بین‌المللی در ایران تشکیل شود. ما شهر رامسر را برای مقر این کنفرانس انتخاب کرده بودیم و در آنجا کنوانسیونی که چند سال برخلاف کوشش‌ کشورهای شرکت کننده ـ بیشتر کشورهای اروپایی ـ در کنفرانس‌های پیشین به نتیجه نرسیده بود، در این اجلاس رامسر با موفقیت کامل به اتمام رسید و بلکه می‌توان گفت، نام ایران با کنوانسیون رامسر در سطح جهانی مطرح شد و سال‌ها شهرت ویژ‌‌ه‌ای پیدا کرد.