محمدرضا پورشجری وبلاگنویس زندانی در نامهای به دخترش میترا پورشجری، از تبعید و انتقال خود به طبس ابراز نگرانی و تقاضای کمک کرده است.
وی در این نامه نوشته است: «مرا یاری کنید!»
محمدرضا پورشجری که با نام مستعار «سیامک مهر» در وبلاگ «گزارش به خاک ایران» نظرات و عقاید انتقادی خود را مینوشت، مهرماه سال گذشته بدنبال تحمل چهار سال حبس، مجددا دستگیر و به زندان منتقل شد.
رادیو فردا در گفتگو با «میترا پورشجری» دختر وی که در سوئد بسر میبرد وضعیت پدرش را جویا شده است.
Your browser doesn’t support HTML5
میترا پورشجری: پدر من بعد از اینکه چهار سال حبسشان به پایان رسید، آزاد شدند و بعد از ۳۸ روز دوباره ایشان دستگیر شدند و یکسال زندان و دو سال تبعید به شهر طبس به ایشان دادند و الان در ماه شهریور که پدر نامهای را نوشتند ماه آخری است که قرار است اول مهرماه ایشان به شر طبس تبعید بشوند.
البته به زندان تبعید نمیشوند چون بعضیها اشتباه میگیرند این موضوع را، به شهر طبس تبعید میشوند و هر روز باید خودشان را به پاسگاه آن منطقه معرفی کنند و پدر این نامه را به خاطر این نوشتهاند که با توجه به بیماریهایی که پدر داشتند از زندان قبلیشان و این زندانی که دوباره به ایشان ابلاغ شده، در وضعیت وخیم جسمی بسر میبرند. پدر من دو سال و نیم پیش باید عمل قلب بار میشدند، الان قند خونشان، دیسک کمر، ورم پروستات و چندین بیماری دیگری دارند که هیچ وقت در این دوران به آنها رسیدگی نشده. پدر این نامه را نوشتند و از سازمانها و افراد حقوق بشر درخواست کمک کردند تا اینکه با توجه به وضعیت جسمی پدرم، ایشان به تبعید به شهر طبس با شرایط بدی که آنجا هست و دسترسی کافی به بیمارستان، دکتر و هیچ قوم و خویشی ما آنجا نداریم نوشتند که شاید فشاری آورده بشود و بتوانیم ما این تبعید را از ایشان حذف کنیم.
شما بستگان آقای پورشجری، چکار میتوانید بکنید چون پدر شما همواره وکیل مدافع نداشته؟
بله در دو سال اولی که من در ایران بودم خیلی سعی کردیم که وکیل بگیریم ولی عملا دادگاه آن وکیلهایی را که ما تعیین میکردیم برای پدر حاضر نمیشدند قبول کنند و خودشان میخواستند که وکیل بگیرند و بعد هم پدر در بازجوییها و در تمام این مراحل همان طور که در نامهای که فکر میکنم یکماه و نیم دو ماه پیش خودشان نوشتند و توضیح دادند که چرا در این دوران خودشان هم دیگر مایل نبودند وکیل بگیرند توضیح دادند که هیچ قاضی و دادگاهی را برای این اتهاماتی مثل تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت کشور، توهین به مقدسات و توهین به رهبری را که در این سالها به پدرم دادند قبول نمیکنند و هیچ قاضی و دادگاهی را معتبر نمیشناسند. به خاطر همین هم دیگر تلاشی برای گرفتن وکیل نکردند چون صلاحیت اصلا دادگاه، دادستان و این اتهامات را اصلا ایشان رد کردند.
در چنین وضعیتی چکار میتوانید بکنید شما به عنوان خانواده آقای پورشجری و خود ایشان؟
تا الان با توجه به فشارهای بینالمللی که در این سالها آوردهاند و میتوانم بگویم تمام سازمانهای معتبر حقوق بشر از سازمان ملل و عفو بینالملل و بقیه سازمانها و گروهها برای پدر تلاش کردهاند متأسفانه نتوانستهایم حتی باعث این بشویم که پدر را درمان کنند حتی به وضعیت جسمیشان رسیدگی کنند و الان هم با اینکه در این نامه هم پدرم باز هم کمک خواستهاند و خانواده من در ایران و من در اینجا و همه در تلاش هستیم که برای پدر کاری از پیش ببریم متأسفانه هیچ کاری تا الان از پیش نتوانستهایم ببریم.
چگونه ارتباط دارید با پدرتان؟ از طریق نامه، تماس تلفنی آیا دارید؟
بله پدر با من تماس میگیرند و به من زنگ میزنند به خاطر اینکه پدر در یکسال و نیم، دو سال آخر حبسشان از زندان رجاییشهر کرج تبعید شدند به زندان ندامتگاه مرکزی کرج که هماکنون هم در آنجا هستند و در بند جرایم خاص هستند و این هم یکی از نمونههایی است که پدر را شکنجه دادند و اذیتشان کردند و ایشان در آن بند چون بند عمومی است میتوانند تماس بگیرند و هر از چند گاهی میتوانند با من تماس بگیرند و از این طریق من میتوانم از احوالشان تا حد کمی جویا بشوم.