چهار روز پس از آغاز کمپین کمک به شهرنوش پارسیپور چیزی حدود ۳۱ هزار دلار کانادا جمعآوری شده. اگرچه هنوز راه بسیاری تا تحقق «رویای» این نویسنده باقی مانده، اما باز تا همینجای راه بیش از پانصد نفر همراه او شدهاند، یکی شده حتی با ده دلار و دیگری با هزار دلار.
یک روز قبل از این کمپین، خانم پارسیپور گوشههایی از زندگی خصوصی خود را عیان کرد که با فقر مالی عجین شده است، لحظهای که گفت در سن هفتاد و سه سالگی پساندازی در حد صفر دارد، چنان که اکنون نه توفانی، بلکه «شبنمی» به زندگی او زده و «تمام آن را نابود کرده».
شرح حادثه تا حدی خصوصی ماند، اما همینقدر شد که نویسنده سرشناس این بار بنشیند مقابل دوربین لپتاپ و از «رویای» خود برای مخاطبانش در شبکه اجتماعی فیسبوک بگوید، «رویای» خانهدار شدن و زندگی همراه با پسرش که اکنون بهخاطر فقر ناممکن شده.
«با خودم فکر میکنم نویسندهای که هفتاد و سه سال سن در این دنیا زندگی کرده چرا باید اینقدر بدبخت باشد که حتی نتواند یک خانه دوخوابه بخرد. چرا من نباید بتوانم یک خانه دوخوابه بخرم با این که کتابهایم در دنیا به بیست و پنج شش زبان مختلف ترجمه شده؟»
واقع آنکه پارسیپورِ نویسنده فهرست پروپیمانی از کتابهای ستایششدهای در کارنامه کاری خود دارد. «زنان بدون مردان» (۱۳۶۸) یکی از سرآمدان این فهرست است، اثری که در بسیاری لحظات به سورئالیسم پهلو میزند، اما هنر نویسنده آن که خیال را با واقعیات تاریخی اجتماعی ایران میآمیزد و از این رهگذر روایتی منحصر بهفرد و پرکشش ارائه میدهد، شرحی از مواجهه چند زن با قالبهای تنگ و محدودی که خانواده و جامعه بر آنان تحمیل میکند.
ماندانا زندیان، منتقد ادبی و شاعر، در گفتوگویی با رادیو فردا شهرنوش پارسیپور را «از پیشکسوتان آفرینندهٔ داستان مدرن در زبان فارسی» مینامد که توانسته مفاهیم نوینی را با آثار خود به خواننده فارسیزبان ارائه دهد:
«مهمترین مؤلفههای مدرنیت در رمانهای پارسیپور حاضرند: نقد خویشتن، پذیرفتن "دیگری" در فضای داستان، قرار گرفتنِ همزمان در فضاهای ناهمزمان، تجسد فضای اجتماعی سرزمین در "خانه" و آغاز کردن پرسش و نقد در نهاد خانواده و تسریاش به جامعهٔ بزرگتر، و نیز پرداختن به مسائل زنان و هراس جامعهٔ مردسالارِ در حال گذار به مدرنیته از پررنگ شدن نقش اجتماعی زنان که به نظر من بهویژه در "طوبا و معنای شب" و" عقل آبی" تصویر میشوند.»
«طوبا و معنای شب» و «عقل آبی» دو رمان دیگر شاخص شهرنوش پارسیپور هستند که اولی ۱۳۶۸ و دومی ۱۳۷۱ منتشر شد. «سگ و زمستان بلند» (۱۳۵۵)، «آداب صرف چای در حضور گرگ» (۱۳۷۲) و «خاطرات زندان» (۱۳۷۵) نیز از جمله دیگر آثار اوست که این آخری بیوگرافی نویسندهایست که هم در دوران حکومت پهلوی زندان را تجربه کرد و هم در جمهوری اسلامی.
ماندانا زندیان با اشاره به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خانم پارسیپور توصیف «شهروند هزاره سوم» را درباره او به کار میبرد:
«پارسیپور به معنای دقیق کلمات شهروند هزارهٔ سوم است. به نقش و مسئولیت هر فرد انسانی در ساختن جامعهای خوبتر باور دارد و بارها -از روزگار اعدام گلسرخی و دانشیان تا همین امروز- برای حفظ استقلال افکار و کلماتش موقعیتهای کاری و مالی بسیار را کنار گذاشته تا در روبهرو شدن با خود آزاده و آسوده بماند.»
شاید از همین منظر نیز بتوان مثلا کتابی چون «زنان بدون مردان» را به تحلیل نشست، اثری که نقد صریحی به جامعه ایرانی و سنتهای آن در قبال زنان دارد. اصلا انتشار این کتاب بود که سمت و سوی زندگی پارسیپور را به نوعی تغییر داد چنان که پس از انتشار مستمسکی شد برای آزار پارسیپور و زندانی شدن او و در نهایت، ترک وطن.
شهرنوش پارسیپور اکنون در کالیفرنیا زندگی میکند، اما به نظر میرسد که زندگی در این سالها چندان روی خوشی به او نشان نداده تا جایی که وادار شود مقابل دوربین بنشیند و از شوریدگی خود و تنگناهای مالی بگوید:
«رویاهای زیادی میبینم. بلیت لوتو میخرم به امید این که ببرم و بتوانم این آرزو را برآورده کنم. گفتم این رویایم را با شما در میان بگذارم. حدود چهارصد نفر این ویدیوهای مرا اینجا میبینند. یکی از رویاهایی که میبینم این است که اگر هر کدام از این چهارصد نفر هزار دلار به من بدهد، میشود چهارصد هزار دلار و من میتوانم این خانه را بخرم. البته پررویی بسیار است که بگویم شما هر کدام هزار دلار به من بدهید، اما رویایش را که میتوانم داشته باشم، این رویایی که بتوانم از این گرفتاری وحشتناک، از این شبنمی که به زندگیام زده رهایی یابم.»
کتابهای پارسیپور این چند دهه به صورت زیرزمینی در ایران منتشر شد. خیلی از علاقهمندان به ادبیات فارسی معاصر چاپ افست یا پیدیاف این کتابها را خواندند بدون آن که برای نویسنده عایدی داشته باشد. شاید اکنون زمان برای ادای دین فرا رسیده باشد، اگرچه او بامداد جمعه ویدیوی دیگری منتشر کرد که میگفت قصد دارد حسابی را که کمپین کمک به وی در وبسایت gofoundme باز کرده، ببندد، اما کمپین کمک به او متوقف نشده، بلکه شکل دیگری یافته است.
این بار رادیو پویا که رسانهای مستقل در ایالت کالیفرنیاست قرار است اسپانسر شهرنوش پارسیپور باشد. خانم پارسیپور از همه دعوت کرده که با مرجعه به وبسایت www.radiopooya.com کمکهای خود را به این رادیو بدهند تا ماهانه آن را به وی برساند.
همچنین میتوان کتابهای او را اینبار از طریق وبسایت وی تهیه کرد، چیزی که البته شاید به مذاق آنانی که از چاپهای زیرزمینی این کتابها سود میبرند، خوش نیاید.