مقامها و رسانههای حکومتی طی یک ماه اخیر به طور مدام اظهارات علی خامنهای درباره لزوم «جهاد تبیین» را تکرار کردهاند، اما جنجال «افشاگریها» درباره یک تحلیلگر زن یهودی، پوچی این سیاست رهبر جمهوری اسلامی را بهخوبی نشان داده است.
در روزهای اخیر و پس از انتشار مطلبی در یک کانال تلگرامی نزدیک به محمود احمدینژاد، توجهها به کاترین پرز شکدم، تحلیلگر زن یهودی فرانسوی-بریتانیایی، جلب شد و موجی از واکنشها بهویژه از سوی رسانههای حکومتی که از قضا مطالب شکدم را منتشر کرده بودند، به راه افتاد.
کانال تلگرامی «رسانه ثلث» این تحلیلگر زن را با استناد به آخرین مطلب او در بخش وبلاگ وبسایت تایم اسرائیل که در آن از چگونگی انجام یک مصاحبه با ابراهیم رئیسی در جریان انتخابات سال ۱۳۹۶ سخن میگوید، به «نفوذ علیه ایران» متهم کرد.
این کانال تلگرامی نزدیک به احمدینژاد با اشاره به انتشار مطالب و گفتوگوهای متعدد شکدم در رسانههای سپاه و دفتر رهبر جمهوری اسلامی در سالهای گذشته، از فرصت استفاده کرده و با آوردن اسامی برخی از مخالفان داخلی احمدینژاد که از نزدیکان خامنهای هستند، دست به یک تسویه حساب سیاسی زد.
«رسانه ثلث» افشا کرد که شکدم ۱۸ مقاله در وبسایت خامنهای منتشر کرده بوده که همه آنها «هماکنون به کلی پاک شده»اند.
پس از آن، یک اکانت توئیتری بدون هویت و با اسم مستعار بر اساس منابعی که قابل تأیید نبود، ادعاهای دیگری را درباره فعالیتهای کاترین شکدم در ایران مطرح کرد؛ از جمله ادعای «روابط خصوصی» شکدم از طریق «صیغه» با مقامات جمهوری اسلامی، مثل مدیر روزنامه تهرانتایمز و سردار یدالله جوانی از فرماندهان سپاه پاسداران.
این ادعاها که بازتاب وسیعی در شبکههای اجتماعی داشت موجب واکنش یدالله جوانی و دیگر رسانههای وابسته به سپاه پاسداران شد.
سپاه پاسداران که اخیراً -با انتشار یک فایل صوتی در رادیو فردا درباره فساد اقتصادی در این نهاد نظامی- با یک رسوایی بزرگ مواجه شده، شدیداً نگران یک رسوایی دیگر علیه این نهاد بود.
اتهام «نفوذ» یک «جاسوس اسرائیلی» در بدنه رسانههای بیت خامنهای و سپاه پاسداران در حالی است که خود سپاه پاسداران این اتهام را علیه منتقدان و مخالفان داخلی خود به کار میبرد.
به همین دلیل، وقتی کاترین شکدم در گفتوگو با بیبیسی فارسی تأکید کرد که «جاسوس» نبوده و «صرفاً تحلیلگر سیاسی» بوده، فشار در این زمینه به رسانههایی که مطالب او را منتشر کرده بودند، کاسته شد.
هر چند، در این ماجرا، از ابتدا اتهام «جاسوسی» و «نفوذی» بودن کاترین شکدم به هیچ وجه قابل اثبات نبوده و همچنان نیست، اما او در گفتوگوی اخیر خود با بیبیسی فارسی درباره برخی نکات توضیحات قانعکنندهای نداد.
مثلاً درباره حجاب سفت و سخت خود در سالهای گذشته، آن را فقط به شرایط ازدواج با همسری مسلمان و اهل یمن ربط داد و از «عقیده باطنی» احتمالی خود به حجاب سخنی نگفت.
عقیده باطنی احتمالی شکدم به تشیع و حجاب از نوشتههای او در آن دوران که در ستایش مذهب شیعه و نمادهایش بود و همچنین برخی رفتارهایش مثل شرکت در راهپیمایی اربعین برمیآید.
همچنین کاترین شکدم درباره این که آیا از خطرات سفر به ایران آگاه بوده، گفته است مقامهای ایران از هویت یهودی او خبر داشتهاند، این در حالی است که شکدم دستکم در یک گفتوگو که در چند رسانه ایران منتشر شد، از یهودی بودن خود سخنی نگفت و تأکید کرده بود پیش از آن که شیعه شود، در خانوادهای کاتولیک پرورش یافته است.
او داشتن پاسپورت فرانسوی را نیز عاملی برای داشتن آزادی بیشتر برای فعالیت در ایران اعلام کرده، در صورتی که رسانههای ایران ملیت بریتانیایی او بارها اعلام کرده بودند.
با این حال، حتی اگر کاترین شکدم در زمان اقامتش در ایران یا مصاحبههایش با رسانههای جمهوری اسلامی، مایل نبوده از هویت یهودی خود سخنی بگوید، کاملاً قابل درک است.
همچنین قابل درک است که او روزی آزادانه مذهب تشیع را انتخاب کرده باشد و روز دیگری این مذهب را کنار گذاشته باشد.
اما مواضع کاترین شکدم در مطالبی که برای رسانههای حکومتی در ایران مینوشت فقط مذهبی نبود؛ بلکه او به طور آشکار مواضعی همسو با محافظهکاران در ایران داشت.
به همین دلیل، برخی از کاربران شبکههای اجتماعی پس از گفتوگوی شکدم با بیبیسی فارسی، تأکید کردند که او درباره دلیل نوشتن مطالبی سیاسی علیه رقبای داخلی اصولگرایان، چه در دولت حسن روحانی و چه در بیرون این دولت، توضیح نداده است.
در ماجرای کاترین شکدم، همچنین یک نکته مهم بار دیگر اثبات شد: پوچی سیاست شیعهسازی جمهوری اسلامی و استفاده تبلیغاتی از افراد شیعه شده، که بخشی از همان سیاست «جهاد تبیین» است.
پوچی این سیاست به حدی نمایان شد که صداهایی در داخل ایران علیه آن بلند شده است.
علی مطهری، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در توئیتی نوشت: «ظهور پدیدههایی مانند کاترین شکدم در جمهوری اسلامی ناشی از میل بخشی از حکومت به تملق و چاپلوسی و بتسازی است.»
همچنین عباس عبدی تحلیلگر سیاسی در مطلبی در این زمینه در روزنامه اعتماد چاپ تهران، با انتقاد از «فرهنگ تبشیری» در جمهوری اسلامی، نوشت که حکومت «برای این هدف کلی هم هزینه میکنند.»
جمهوری اسلامی در بیش از ۴۰ سال گذشته همواره در تلاش برای «صدور انقلاب» بوده است و برای این کار، لازم دارد «حقانیت» شیعه را نسبت به دیگر مذاهب در جهان ثابت کند.
در واقع اثبات «حقانیت» شیعه برای جمهوری اسلامی، زمینهای برای صدور و گسترش بیشتر ایدئولوژی این حکومت در جهان است.
یکی از ابزارهای مهم جمهوری اسلامی برای اثبات «حقانیت» شیعه نیز تأیید مذهب تشیع از سوی غیرشیعیان یا فراتر از آن، شیعه شدن آنان است.
خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران در مطلبی که در دفاع از انتشار مطالب شکدم در این رسانه منتشر کرد، به خوبی به این نکته اعتراف کرده است: «رسانه باید در برآیند تولید محتوای خودش جهتگیری درستی در جهت حمایت از جبهه حق و مقابله با جبهه باطل داشته باشد.»
پیش از جمهوری اسلامی نیز روحانیون شیعه در کتابها و اظهارنظرهای خود، اهمیت ویژهای را به اظهارات دیگران درباره تشیع میدادند؛ با این حال، این نگاه در جمهوری اسلامی به یک سیاست اصولی تبدیل شد.
چند سال پیش، علیرضا اعرافی مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور در گزارشی به علی خامنهای مدعی شد که جامعه المصطفی العالمیه حدود ۵۰ میلیون نفر را در سراسر جهان شیعه کرده و باید منتظر ۱۰۰ میلیون شیعه جدید -از غیر مسلمانان و مسلمانان- باشیم.
همچنین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دهههای گذشته به طور مرتب اخباری را از شیعه شدن خارجیها منتشر کرده است.
مثلاً محمدرضا زینلی، رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی در تایلند گفته است: «پیروزی انقلاب اسلامی ایران به تعداد شیعیان تایلند بسیار اضافه کرد و ما وظیفه داریم که خوراک معرفتی این شیعیان را تأمین کنیم.»
او با اشاره به آزادیهای بیشتر برای تغییر دین در تایلند نسبت به دیگر کشورهای همسایهاش، اضافه کرد: «حتی تعبیر من این است که کشورهای مالزی و اندونزی علیرغم اینکه کشورهایی مسلمان هستند، اما محیط تایلند برای زندگی شیعیان بسیار مساعدتر و مهیاتر از این دو کشور است.»
بیشتر در این باره: معجزه «شیعه کردن ۵۰ میلیون نفر» و «به شهادت رساندن» تعداد کثیری از آنان در سوریه و عراقحرص و ولع جمهوری اسلامی به شیعه شدن خارجیها به گونهای است که برای شیعه شدن یک نفر هم تبلیغات وسیعی صورت میگیرد و خبر آن در همه رسانههای حکومتی جمهوری اسلامی منتشر میشود.
اما در کنار این اخبار، هرگز خبرهای رویگردانی مردم ایران از مذهب شیعه و اساساً از دین، یا حتی پشیمان شدن کسانی که خود شیعه شده بودند، منتشر نمیشود.
سال گذشته، نتایج یک نظرسنجی که که از سوی گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان (گمان) درباره «نگرش ایرانیان به دین» انجام شده بود، نشان میداد که حدود نیمی از جامعه ایران از دینداری به بیدینی رسیدهاند و فقط ۳۲ درصد جامعه خود را «مسلمان شیعه» میدانند.
این در حالی است که احتمالاً بخشی از کسانی که شیعه میشوند، مثل کاترین شکدم، نیز پس از مدتی از تشیع روی میگردانند.
رویگردانی این عده از تشیع نسبت به بی دین شدن مردم عادی ایران، برای جمهوری اسلامی و اساساً نهادهای شیعه، بسیار سنگینتر و پرهزینهتر و مایه رسوایی بزرگ است.
به همین دلیل است که وبسایت رهبر جمهوری اسلامی، رسانههای سپاه پاسداران و هر رسانه شیعهگرایی که مطالب کاترین شکدم را منتشر کرده بود، خیلی زود همه مطالب او را که اتفاقاً درصد شیعهگری آن بسیار بالا بود، حذف و از اساس هرگونه همکاری با او را نیز رد کردند.