یک سال دیگر گذشت و عالم سینما تعدادی از اهالی شناخته شدهاش را از دست داد؛ در راس آنها سینمای ایتالیا که با سه فیلمساز ستایش شدهاش وداع گفت: برناردو برتولوچی، اورمانو اولمی و ویتوریو تاویانی.
برناردو برتولوچی احتمالا معروفترین فیلمسازیست که در سال گذشته درگذشت؛ بیست و ششم نوامبر در هفتاد و هفت سالگی بر اثر بیماری سرطان. برتولوچی یکی از جنجالیترین فیلمسازان تاریخ سینما بود که به ویژه در دهه هفتاد سر و صدای زیادی به پا کرد. او که با دستیاری پیر پائولو پازولینی، فیلمساز شناخته شده ایتالیایی در سال ۱۹۶۱ کارش را آغاز کرده بود، سال بعد در بیست و دو سالگی اولین فیلم بلندش را ساخت و از علاقه و آرزویش -شاعر شدن بهمانند پدرش- دور افتاد و تا آخرین سالهای عمرش به فعالیت در سینما ادامه داد.
برتولوچی به عنوان یک مارکسیست ابایی نداشت اعتفادات و تفکرات سیاسیاش را به سینما وارد کند، به این ترتیب شماری از معروفترین فیلمهای سیاسی جهان را به کارنامهاش افزود؛ از «پیش از انقلاب» و «دنبالهرو» تا «۱۹۰۰». اما جذابترین فیلمهای او زمانی است که دست از حرفهای «سیاسی مهم» برداشت و قناعت کرد به پرداختن به سادهترین روابط انسانی و عشق؛ از جمله در «آسمان سرپناه» (۱۹۹۰) و «زیبایی سحرانگیز» (۱۹۹۶).
صراحت جنسی «آخرین تانگو در پاریس» (۱۹۷۲) سر وصدای زیادی به راه انداخت و کار حتی به محاکمه برتولوچی کشید؛ از این رو شناختهشدهترین فیلم این فیلمساز رقم خورد که امروز در نگاه مجدد، بیش از جنجالهای پیرامونیاش، حرف زیادی برای گفتن ندارد.
ارمانو اولمی دیگر فیلمساز تحسین شده ایتالیایی که در پنجم ماه مه درگذشت، ده سالی از برتولوچی پیرتر بود و کاملاً متفاوت از او: بسیار گوشهگیر و بیحاشیه با فیلمهایی بسیار آرام که فیلمهای سهراب شهید ثالث وسینمای جشنوارههای دهه شصت شمسی ایران را به خاطر میآورد. نماهای بلند و فیلمهایی ضد قصه جهان فیلمسازی را شکل میدهند که عجلهای در روایت ندارد و با بازیگران غیرحرفهای برههای از زندگی روزانه را ثبت میکند. او را بیجهت با فیلمسازان نئورئالیستی ایتالیا آمیختهاند، در حالی که خود او هم با این تعبیر مخالف بود. معروفترین ساختهاش، «درخت سندلهای چوبی» در سال ۱۹۷۸ نخل طلای جشنواره کن را ربود. اولمی در سال ۲۰۰۶ بخشی از فیلم سه قسمتی «بلیتها» را کارگردانی کرد که دو بخش دیگر آن توسط عباس کیارستمی و کن لوچ ساخته شده بود.
تاویانیها -در کنار کوئنها و داردنها- معروفترین برادران تاریخ سینما هستند که همیشه با هم کار کردهاند، اما در سال ۲۰۱۸، یکی از برادران تاویانی درگذشت؛ ویتوریو برادر بزرگتر که در پانزدهم آوریل در هشتاد و هشت سالگی از دنیا رفت.
این دو برادر کارشان را با روزنامهنگاری آغاز کردند و با هم با کارگردانی یک فیلم مستند در سال ۱۹۶۰ وارد سینما شدند. این دو حدود شش دهه فیلم ساختند و برخی از مشهورترین فیلمهای شان مضامین سیاسی بسیار پررنگی دارند؛ از «سن میکله یک خروس داشت» (۱۹۷۲) و «پدرسالار» (۱۹۷۷) تا «کائوس» (۱۹۸۴).
اما بهترین ساخته آنها فیلم حیرتانگیزی بود که خرس طلای جشنواره برلین را در سال ۲۰۱۲ از آن این دو فیلمساز کرد: «سزار باید بمیرد» که زندانیان واقعی بازیگران آن هستند و در واقع فیلم داستان اجرای آنهاست از ژولیوس سزار؛ فیلمی که با آمیختن فضای زندان و شکسپیر، تماشاگر را به قعر آخرالزمانی تکاندهنده میبرد. در گفتوگویی اختصاصی با آنها -در زمان نمایش این فیلم در جشنواره برلین- از آنها پرسیدم که چرا این فیلم با بقیه فیلمهایشان فرق زیادی دارد؛ پاسخ شان چنین بود: «برای ما همیشه داوری درباره فیلمهایمان خیلی مشکل است و نمیتوانیم آنها را داوری کنیم. ما منتقد فیلم نیستیم، این شمایید که منتقد فیلم هستید و باید در این باره حرف بزنید».
میلوش فورمن معروفترین فیلمسازان چک در سیزدهم آوریل در هشتاد و شش سالگی درگذشت. او از مهمترین فیلمسازان موج نوی سینمای چکسلواکی بود که تا سال ۱۹۶۸ در این کشور زندگی کرد. یکی از معروفترین فیلمهایش با نام «جشن آتشنشانها» در سال ۱۹۶۷ به عنوان تمسخر کمونیسم مورد انتقاد قرار گرفت و فورمن مجبور به ترک این کشور شد. اما دوره تازه کار او در آمریکا هم موفق بود و فورمن فیلمهای بسیار مطرحی چون «دیوانه از قفس پرید» (۱۹۷۵) و «آمادئوس» (۱۹۸۴) را در آنجا کارگردانی کرد.
کلود لانزمن، یکی از مهمترین مستندسازان جهان در نود و دو سالگی درگذشت: فیلمساز فرانسوی که با فیلم «شوآ» [هولوکاست] (۱۹۸۵) داستان اسارت و کشتار یهودیان به دست نازیها در جنگ دوم جهانی را برای همیشه ثبت کرد؛ فیلمی نه ساعته که یازده سال صرف ساخت آن شد و ۳۵۰ ساعت راشهای فیلم بعدها روی یک پایگاه اینترنتی قرار گرفت تا برای همه قابل استفاده باشد. این فیلم در سال ۲۰۱۴ در رای گیری مجله «سایت اند ساوند» از برخی منتقدان، به عنوان دومین فیلم مستند برتر تاریخ سینما انتخاب شد.
نیکلاس روگ، فیلمساز شناختهشده انگلیسی در بیست و سوم نوامبر در سن ۹۰ سالگی درگذشت؛ فیلمسازی که کارش را به عنوان فیلمبردار برای سالهای طولانی ادامه داد و در سال ۱۹۷۳ مهمترین فیلمش را خلق کرد: «حالا نگاه نکن» بر اساس داستانی از دافنه دوموریه که غالباً در فهرست بهترین فیلمهای تاریخ سینمای بریتانیا دیده میشود.
لوئیس گیلبرت دیگر فیلمساز انگلیسی بود که در سن نود و هفت سالگی درگذشت؛ با کارگردانی سه فیلم جیمز باند در کارنامه از جمله «شما فقط دو بار زندگی میکنید» (۱۹۶۷).
پنی مارشال، فیلمساز آمریکایی، هم در سن ۷۵ سالگی درگذشت؛ او که با بازیگری کارش را شروع کرده بود، به اولین فیلمساز زنی بدل شد که یک فیلمش بیش از صد میلیون دلار در گیشه فروش داشت.
بازیگران آمریکایی، برت رینولدز (بازیگر تحسین شده «رهایی» ساخته جان بورمن)، دوروتی مالون (برنده اسکار برای فیلم «نوشته بر باد» ساخته داگلاس سیرک)، کریستوفر ریو (بازیگر نقش سوپرمن)، جان گاوین) بازیگر فیلمهایی چون «اسپارتاکوس» و «روانی») از جمله درگذشتگان امسال بودند، همین طور کونی سایر که پیرترین بازیگر فعال سینمای آمریکا بود و در صد و پنج سالگی درگذشت، با سابقه هشتاد و پنج سال بازیگری.
روبی مولر فیلمبردار تراز اول هلندی با فیلمهای دیدنیای چون «پاریس تگزاس» (ویم وندرس- ۱۹۸۴) و «شکستن امواج» (لارس فون تریر- ۱۹۹۶) در کارنامه، در سن هفتاد و هشت سالگی درگذشت.
سینمای ایران هم در سال میلادیای که گذشت بازیگران شناخته شده ای چون عزتالله انتظامی، ناصر ملک مطیعی، ویدا قهرمانی و لوون هفتوان را از دست داد؛ همین طور فیلمسازانی چون یدالله صمدی و ضیاءالدین دری.