تصمیم ایالات متحده آمریکا در زمینه وضع تعرفههای سنگین گمرکی بر واردات فولاد و آلومینیوم، بازارهای سهام را در بخش بزرگی از جهان به التهاب کشاند و با موجی از اعتراض، به ویژه در کشور هایی که مستقیما از این تصمیم زیان می بینند، روبرو شد.
ابتکار ایالات متحده در زمینه اعمال سختگیری بیشتر بر واردات را نمی توان غافلگیرانه توصیف کرد، زیرا منطبق بر سیاستی است که دونالد ترامپ، چه پیش و چه بعد از ورود به کاخ سفید واشنگتن، برای روابط بازرگانی کشورش با خارج طرحریزی کرده بود. او بارها از سازمان تجارت جهانی به عنوان یک «فاجعه» یاد کرده و مبادله آزاد را، دستکم به گونهای که در چارچوب این سازمان تعریف شده، ضربهای بر منافع اقتصادی و حتی امنیتی کشورش دانسته است.
سه عامل تاثیر گذار بر سیاست بازرگانی آمریکا
پنجشنبه اول مارس، رییس جمهوری آمریکا از وضع تعرفههای گمرکی بیست و پنج در صدی بر واردات فولاد و ده در صدی بر واردات آلومینیوم خبر داد. با این تصمیم، فولاد و آلومینیوم خارجی در بازار آمریکا به ترتیب بیست و پنج در صد و ده در صد گران تر خواهند شد و تولید کنندگان آمریکایی همان محصولات خواهند توانست، در شرایطی بسیار مساعد تر، از مواضع خود در برابر رقیبان دفاع کنند.
پیش از آن رییس جمهوری آمریکا به اقدامهای حفاظتی در شماری از عرصههای بازرگانی بین المللی متوسل شده بود، ولی این نخستین بار در دوران زمامداری او است که دفاع از مرزهای گمرکی کشور در برابر کالاهای خارجی شکلی چنین آشکار و قاطعانه به خود میگیرد.
به علاوه اقدامهای حفاظتی پیشین عمدتا چین را هدف میگرفتند، حال آنکه تعرفههای وضع شده برای فولاد و آلومینیوم، علاوه بر چند قدرت اقتصادی نوظهور (برزیل، مکزیک و روسیه)، بر متحدان سنتی آمریکا نیز ضربه وارد میآورند، به ویژه کانادا که در میان صادر کنندگان فولاد به آمریکا با هفده در صد نقش اول را دارد، و یا کره جنوبی که دوازده در صد واردات فولاد آمریکا را تامین میکند. شماری از قدرتهای اروپایی از جمله آلمان نیز از این تصمیم زیان می بینند.
سه عامل عمده در تصمیم اخیر رییس جمهوری آمریکا (اعمال حقوق بالای گمرکی بر واردات فولاد و آلومینیوم) و، به طور کلی، استراتژی عمومی او در زمینه بازرگانی بین المللی، نقش اصلی را ایفا میکنند:
یک) عامل نخست، کسری نجومی تراز بازرگانی آمریکا است که از چند دهه پیش به این سو ادامه دارد و طی دو سه سال اخیر بین پانصد تا ششصد میلیارد دلار در سال نوسان میکند. پرزیدنت ترامپ، به همراهی بعضی از همکاران نزدیکش، بر این باور است که بخش بزرگی از این کسری ناشی از عدم رعایت قوانین بین المللی بازرگانی از سوی کشور هایی است که از بازار آمریکا استفاده میکنند و مسئولیت بخش بزرگی از کسری تراز بازرگانه آمریکا بر دوش آنها است، ولی بر سر ورود کالاهای آمریکایی به سرزمینشان سد و مانع به وجود میآورند. از دیدگاه او، واشنگتن نیز باید از منافع بازرگانی خود دفاع کند و به ابتکارهای حفاظتی در برابر واردات متوسل بشود.
دو) امنیت ملی دومین عاملی است که، از جمله در زمینه فولاد و آلومینیوم، رییس جمهوری آمریکا بر آن تاکید میکند. با تکیه بر این عامل (که پیش از این نیز، به ویژه در دوران جنگ سرد، مورد استفاده قرار گرفته بود)، هواداران دفاع از مرزهای گمرکی آمریکا استدلال میکنند که مهمترین قدرت اقتصادی جهان نمی تواند و نباید در عرصههای استراتژیک میدان را به رقبا بسپارد و اجازه دهد که تولید کالا هایی به اهمیت فولاد، به دلیل روبرو شدن با رقابت کالاهای وارداتی، در سرزمین ایالات متحده متوقف شود. آنها این پرسش را مطرح میکنند : آیا قرار است آمریکا تولید ملی فولاد را از دست بدهد و در این زمینه حیاتی به واردات وابسته شود؟
سه) و سر انجام سومین و مهمترین دلیل اتخاذ تصمیمهای حمایتگرانه، از دیدگاه میهمان کاخ سفید واشنگتن، دفاع از مشاغل آمریکاییها است. با این تصمیم، دونالد ترامپ امیدوار است در صنایع فولاد و آلومینیوم آمریکا فرصتهای تازه شغلی به وجود بیآورد.
به سوی یک جنگ بازرگانی همه جانبه؟
هواداران بازار آزاد و مرزهای باز طبعا اعتبار این گونه دلایل را زیر پرسش می برند. از دیدگاه آنها بستن مرزها برای حفظ صنایعی که قدرت رقابت خود را از دست داده اند شاید در کوتاه مدت منافع آمریکا را تامین کند، ولی در دراز مدت زیانهای بزرگ اقتصادی به بار میآورد. اگر سیاستهای حمایتی در گذشته برای تامین تعادل بازرگانی خارجی و نجات صنایع از نفس افتاده جواب میداد، کشورهای گوناگون از جمله خود آمریکا برای آزادی بازرگانی بین المللی این همه تلاش نمیکردند.
هواداران مبادله آزاد به ویژه بر بیثمر بودن اقدامات حفاظتی برای نجات مشاغل و ایجاد کار انگشت میگذارند و از جمله به مورد اخیر در زمینه وضع تعرفههای سنگین گمرکی برای فولاد و آلومینیوم اشاره میکنند.
این تصمیم، همان طور که گفتیم، قیمت فولاد و آلومینیوم وارداتی را به ترتیب بیست و پنج در صد و ده در صد گران میکند. به بیان دیگر مصرف کنندگان این کالاهای وارداتی، از جمله صنایع اتومبیل سازی و هواپیما سازی، باید از این پس هزینه بیشتری برای آنها بپردازند.
مساله در آنجا است که همین هزینه سنگین قیمت اتومبیلها و هواپیماهای آمریکایی را، که این دو کالا در ساخت آنها مورد استفاده قرار گرفته، بالا می برد و قدرت رقابت آنها را کاهش میدهد. این به آن معنا است که با وضع تعرفههای سنگین بر فولاد و آلومینیوم، شماری مشاغل تازه در این دو بخش به وجود میاید، ولی در عوض کارخانههای ساخت اتومبیل و هواپیما به دلایل از دست دادن توان رقابتی خود شمار بیشتری از مشاغل را از دست میدهند.
به هر صورت تصمیم دونالد ترامپ در مورد فولاد و آلومینیوم زنگ آغاز یک دوران پر تنش در روابط بین المللی بازرگانی را به صدا در آورده است. فراموش نکنیم که از پایان جنگ جهانی دوم تا به امروز، ایالات متحده آمریکا همواره قدرت تضمین کننده قرار دادهای ناظر بر آزادی داد و ستد در سطح بین المللی بوده است.
به هر صورت تصمیم دونالد ترامپ در مورد فولاد و آلومینیوم زنگ آغاز یک دوران پر تنش در روابط بین المللی بازرگانی را به صدا در آورده است. فراموش نکنیم که از پایان جنگ جهانی دوم تا به امروز، ایالات متحده آمریکا همواره قدرت تضمین کننده قرار دادهای ناظر بر آزادی داد و ستد در سطح بین المللی بوده است. «موافقتنامه عمومی تعرفههای گمرکی و بازرگانی» موسوم به «گات»، که از سال ۱۹۴۷ تا پایان ماه دسامبر ۱۹۹۳ راه را بر آزاد سازی روابط تجاری بین المللی گشود، اعتبار خود را مدیون آمریکا بود. سازمان تجارت جهانی نیز، که در سال ۱۹۹۴ به جای «گات» نشست، بدون پشتیبانی آمریکا امکان پیشروی نداشت.
همه شواهد نشان میدهند که در پی آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، در روابط میان آمریکا و سازمان تجارت جهانی یک چرخش صد و هشتاد درجهای به وجود آمده است. البته پیش از او نیز واشنگتن از عملکرد این سازمان چندان راضی به نظر نمی رسید. ولی به نظر میرسد که رییس جمهوری کنونی در حال حاضر بنیادهای نظری و نیز چگونگی عملکرد سازمان تجارت جهانی را زیر پرسش برده است. حتی احتمال خروج نخستین قدرت اقتصادی جهان از این سازمان منتفی نیست.
آیا جهان به سوی یک «جنگ بازرگانی» تمام عیار پیش میرود؟ به این پرسش نمی توان قاطعانه پاسخ گفت. اروپاییان در کنار کانادا و شماری از قدرتهای نوظهور از وفاداری خود به نظام تجاری بین المللی و تلاش برای حفظ آن، حتی در صورت خروج آمریکا از سازمان تجارت جهانی، سخن میگویند. ولی ایا بقای این سازمان، بدون حضور و حمایت آمریکا، امکان پذیر است؟
در این شرایط بقای نظام بازرگانی بین المللی، که حدود هفتاد سال پیش به وجود آمد، با خطرهای جدی روبرو است. چپنین پیدا است که متحدان غربی آمریکا از هم اکنون خود را برای مقابله با چنین احتمالی آماده میکنند. کمیسیون اتحادیه اروپا، که مسئولیت سیاست بازرگانی این مجموعه را در دست دارد، تهدید کرده است که در برابر تصمیم آمریکا در مورد فولاد و آلومینیم بیکار نخواهد نشست و علاوه بر آنکه در این زمینه به ارگان حل اختلافهای سازمان تجارت جهانی شکایت خواهد کرد، اقدامهای تلافی جویانهای را نیز علیه واشنگتن به اجرا خواهند گذاشت. کانادا نیز برای مقابله به مثل آماده میشود.
آیا جهان به سوی یک «جنگ بازرگانی» تمام عیار پیش میرود؟ به این پرسش نمی توان قاطعانه پاسخ گفت. اروپاییان در کنار کانادا و شماری از قدرتهای نوظهور از وفاداری خود به نظام تجاری بین المللی و تلاش برای حفظ آن، حتی در صورت خروج آمریکا از سازمان تجارت جهانی، سخن میگویند. ولی ایا بقای این سازمان، بدون حضور و حمایت آمریکا، امکان پذیر است؟