زلزله غرب ایران تنها صدها قربانی و هزاران مجروح و چند ده هزار آسیبدیده و بیخانمان بجا نگذاشت؛ زلزله مزبور همچنین تنها از وضع ناامیدکننده مدیریت بحران و امدادرسانی در ایران پرده برنگرفت؛ زلزله شواهد تأملبرانگیزی از وجود گسلهای آسیبرسان در مفهوم «اعتماد اجتماعی» بههمراه داشت.
این گسلها هم در سفر بسیارکوتاه حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، به منطقه، و حضور وی در حلقه نیروهای امنیتی ـ نظامی مشهود شد، و هم در واکنشهای اجتماعی به زلزله و نحوه کمکرسانی و جمعآوری هدایا.
میتوان با اطمینان ادعا کرد عنصر بسیار مهم «اعتماد» در ایران امروز مخدوش شده؛ چه اعتماد جامعه به حاکمان و چه اعتماد میان شهروندان.
بهنظر میرسد که مفهوم اعتماد اجتماعی بهمثابه مهمترین بعد سرمایه اجتماعی، در سالهای اخیر و بهگونهای فزاینده دچار فرسایش و آسیب شده؛ وضعی که مابهازاها و پیامدهای ناگوار خود را بهگونهای فزاینده متبلور خواهد کرد.
دیدار غریب روحانی با زلزلهزدگان
هرچند زلزله اخیر در منطقه سرپل ذهاب، و بخشی از ایران رخ داد که به جهت امنیتی جزو نقاط ویژه محسوب میشود، اما نمیتوان از چگونگی دیدار رئیس جمهور از این منطقه چشم فروبست.
خبرگزاریهای رسمی جمهوری اسلامی (ازجمله "ایرنا" خبرگزاری زیرمجموعه دولت) از این دیدار عکسهایی بسیار اندک منتشر کردند. تصاویری که در آنها «فاصله» روحانی با آسیبدیدگان بهقدر لازم مشهود بود. او در خودرویی ویژه، در حلقه محافظان، و نیز درحالیکه گرداگرد وی را نیروهای ویژه انتظامی آکنده بودند، به اظهارنظر برای زلزلهزدگان و همدردی با ایشان پرداخت.
خبرگزاریها از سفر فرمانده کل سپاه به مناطق زلزلهزده نیز عکسهای بسیار کمی منتشر کردهاند؛ بهشکلی محسوس، ظاهرا حساسیتهای امنیتی سردار جعفری، مشدد بوده است.
افزون بر اینها باید تاکید کرد که ـ تا لحظه نگارش این مکتوب در روز پنجشنبه ۲۵ آبانماه ـ رهبر جمهوری اسلامی از مناطق آسیبدیده بازدید نکرده است. حتی اگر این دیدار در روزهای آتی نیز رخ دهد، کیفیت آن قابل پیشبینی و ترتیبات رخداد آن کاملا مفروض است. قابل اشاره آنکه آیتالله خامنهای حتی در سفرش به بم (زلزله سال ۱۳۸۲) با لباس مبدل در منطقه حاضر شد.
در سطحی دیگر، میتوان به اقبال گسترده در شبکههای اجتماعی آنلاین (بهویژه تلگرام) به اخبار و تصاویر و فیلمهایی اشاره کرد که مضمون آنها «سوءاستفاده نهادهای حکومتی از کمکهای مردمی» است.
این همه، بهقدر لازم شواهد مهمی از شکاف میان حاکمان و جامعه را در دسترس ناظر قرار میدهد. اگرچه این شکاف از دید ناظران و پیگیران پنهان نبوده، اما بروز مشدد آن در چنین رخداد مهمی (زلزله) اهمیت مضاعف دارد.
بیاعتمادی صدها هزار سپردهگذار به سیستم بانکی کشور و فراتر دستگاه قضایی، یا بیاعتمادی بخش مهمی از جامعه به سلامت انتخابات و نظام برگزاری آن در ایران یا کارنامه و عملکرد سپاه پاسداران، یا ریزش فزاینده مخاطبان رسانه ملی، و یا بیاعتمادی بسط یافته به نهادهایی چون آموزش و پرورش و سیستم حمل و نقل، تنها برخی نشانههای دیگر از شکاف و بیاعتمادی جامعه به حاکمان محسوب میشود.
اعتماد آسیبدیده در جامعه
اما این تنها اعتماد جامعه به حکومت نیست که دچار خدشه و آسیب شده؛ در روزهای اخیر علامتهای معنادار و مهمی در رابطه با زلزله و نیز آسیب به اعتماد اجتماعی محسوس بوده است. ازجمله افزایش شمار شهروندانی که به سازمانهای حکومتی یا شبهحکومتی (حتی هلال احمر که نهادی مدنی قلمداد میشود) و فراتر به سازمانهای مردمنهاد و مدنی، بیاعتمادی نشان دادهاند. اینان یا خود در شبکههای اجتماعی آنلاین، اعلام حساب کرده و به جمعآوری کمک به زلزلهزدگان برخاستهاند، و یا حتی سوار بر ماشین شخصی، با چند دوست و آشنا، با کمکهای تهیهکرده راهی منطقه زلزلهزده شدهاند.
در سطحی دیگر، باید به ابراز تردید شهروندان از سوءاستفاده برخی افراد از فضای موجود (جو همدردی با زلزلهزدگان) اشاره کرد، و تذکرها و هشدارهای پرشمار با مضمون ضرورت «حسابرسی» و «شفافسازی» بانیان جمعآوری کمکها، یا زنهار به مخاطبان از افتادن در دام سوءاستفاده فریبکاران.
در سطحی دیگر، باید به ابراز تردید شهروندان از سوءاستفاده برخی افراد از فضای موجود (جو همدردی با زلزلهزدگان) اشاره کرد، و تذکرها و هشدارهای پرشمار با مضمون ضرورت «حسابرسی» و «شفافسازی» بانیان جمعآوری کمکها، یا زنهار به مخاطبان از افتادن در دام سوءاستفاده فریبکاران.
افزون بر این همه (شواهد مرتبط با زلزله اخیر) میتوان به دادههای قابل تأمل دیگری نیز اشاره کرد؛ ازجمله:
برگشت خوردن بیش از ۱۷ میلیون چک در سال ۱۳۹۶؛ تشکیل روزانه حدود هزار و ۶۰۰ پرونده نزاع در پزشکی قانونی؛ وجود حدود ۱۵ میلیون پرونده در دستگاه قضایی؛ تقلیل مشهور و فزاینده «قرضدهی» شهروندان بهویژه در بازار؛ یا کمشدن شاخص اعتماد مردم به استادان دانشگاه.
این همه، و دیگر دادههای همسو، بازتابدهنده مخدوششدن معنادار اعتماد در ایران امروز است.
اعتماد اجتماعی؛ سرمایه اجتماعی
جامعهشناسان، اعتماد اجتماعی را در معنای عام و فراگیرش اصلیترین لازمه زندگی و مهمترین بعد سازه «سرمایه اجتماعی» (به معنای شبکههای ارتباط و هنجارها و عنصر اعتماد برای هماهنگی و همکاری در جهت نیل به سود متقابل) توصیف کردهاند.
از این زاویه، چگونگی تکوین وفاق و تحقق همكاری و همزیستی همدلانه در جامعه و تداوم آن از ضــرورتهای كاركردی برای حفظ و تداوم یک جامعه محسوب میشود.
بـه باور امیل دوركهیم،جامعهشناس، در جامعه رقابتی مدرن، جامعه مبتنیشده بر قرارداد امکان تحقق و کامیابی ندارد مگر آنكه شهروندان به انجام قرارداد و تعهد و پایبندی همنوعان خود به وعدهها، اعتماد داشته باشند. به بیان دیگر، اعتماد مبنای انسجام اجتماعی است.
فرانسیس فوکویاما،نظریه پرداز سیاسی، معتقد است به میزانی که جامعه صنعتی و فراصنعتی و مدرنتر میشود نیازمند «سرمایه اجتماعی» و «اعتماد اجتماعی» بیشتر است. او البته حکومت را مهمترین عامل در افزایش این مفاهیم ارزیابی میکند.
جامعهشناسان و جمعیتشناسان تاکید میکنند زمانیکه میزان اعتماد مردم به مسئولان پایین باشد، حتی عمل به قوانین مصوب و رعایت آنها را نیز تحتتأثیر قرار میدهد؛ به بیان دیگر، کاهش اعتماد اجتماعی منجر به تقلیل انضباط اجتماعی میشود.
اما عوارض تقلیل اعتماد اجتماعی محدود به همینها نیست. آنتونی گیدنز،جامعهشناس، تاکید میکند که دموکراسی نیازمند «اعتماد تعمیمیافته» است، و رونالد اینگلهارت،اندیشمند سیاسی، معتقد است بدون اعتماد اجتماعی، دموکراسی ممکن نیست.
فقدان لوازم «حکمرانی خوب»، نبود شفافیت و حاکمیت قانون و نظام پاسخگویی و مشارکت اجتماعی آزاد و فعال، و نیز رسانههای آزاد و مستقل و منتقد و پرسشگر، بر طبل کاهش اعتماد اجتماعی میکوبد.
نشانههای هشداردهنده در ایران
متاسفانه شواهدی که در بالا بهشکل اجمالی مورد اشاره قرار گرفت، و نیز برخی پیمایشها و پژوهشهای جامعهشناختی که در ایران انجام شده دال بر این است که متأسفانه سطح اعتماد اجتماعی در کشور به میزان قابلتأملی پایین است؛ وضعی که بیگمان بخش مهمی از آن در کاهش سطح اعتماد ایرانیان به حاکمان و نیز فقدان حکمرانی خوب در ایران ریشه دارد.
زلزله اخیر غرب ایران تنها از گسلهای مرتبط با زمینلرزه یا مشکلات جدی مدیریت بحران و توزیع خدمات و کمکها و امدادرسانی رونمایی نکرد؛ زلزله گسلهای اجتماعی را نیز به رخ کشید.
از یاد نرود که اعتماد اجتماعی خود را در قالب امید اجتماعی نیز آشکار میکند. وقتی جامعهای از امید به تغییر اثباتی فاصله گیرد و مأیوس شود، زمانیکه فارغالتحصیلان دانشگاه و جوانان چشمانداز روشن و امیدوارکنندهای برای خود قائل نباشند، هنگامیکه لایههای اجتماعی امید خود را به احقاق حقوق اولیه و قانونی خود یا اصلاح و بهبود وضع نامطلوب از دست دهند، نشانههای نگرانکنندهای از ریزش و تقلیل اعتماد اجتماعی قابل ردیابی است.
قابل اشاره آن که ترکیب اعتماد و امید اجتماعی، خود را بهصورت شادی متبلور میکند. ایران در آخرین رتبهبندی مرتبط با «شادی» در میان کشورهای جهان، جایگاه ۱۰۸ را از آن خود کرده است. این شاید خود گواه مهم و هشدار دیگری برای حاکمان و نیز کنشگران جامعه مدنی ایران باشد.
زلزله اخیر غرب ایران تنها از گسلهای مرتبط با زمینلرزه یا مشکلات جدی مدیریت بحران و توزیع خدمات و کمکها و امدادرسانی رونمایی نکرد؛ زلزله گسلهای اجتماعی را نیز به رخ کشید. گسلهایی که باید برای دغدغهداران دموکراسی و حقوق بشر در ایران اهمیت مشدد داشته باشد؛ گسلهای مهمی که ترمیم آنها با مقولههای پرشماری ـ ازجمله و بهویژه ضرورت و اهمیت دموکراتیزاسیون ـ پیوند میخورد.
--------------------------------------------------------------
یادداشتها و گفتارها بیانگر آرا و نظرات نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا.