از الجزایر بیاموزیم

تصویر منتشر شده در بوتفلیقه در فروردین ۹۷

آنچه را ما ایرانیان نظام و حاکمیت می‌خوانیم و منظورمان خامنه‌ای است در الجزایر قدرت نامیده می‌شود. همانطور که ما می‌گوییم و می‌نویسیم که همه مشکلات‌مان به نظام و حاکمیت و در نهایت به خامنه‌ای مربوط است، الجزایری‌ها هم می‌گویند قدرت سرچشمه همه بدبختی‌های ماست. درست مثل ایران که می‌گوییم شبکه‌ای غیرشفاف از بیت رهبری و نظامیان و امنیتی‌ها و مافیای نفتی خانوادگی در هم تنیده و نامش را نظام گذارده است، الجزایری‌ها درست همین تعریف ما را از قدرت دارند.

بیشتر در این باره: بوتفلیقه؛ مرد صلح اما تشنه قدرت؟

تنها با دو تفاوت؛ به جای بیت رهبری در الجزایر تعدادی انگشت شمار از اعضا کمیته مرکزی جنبش آزادی بخش نشسته است و بقیه همان است که ما هم داریم: تعدادی رهبران نظامی، امنیتی، مافیای نفتی و دلال بزرگ. و مثل ایران در الجزایر هم همه اینها شبکه پیچیده‌ای را درست کرده‌اند که در پشت درهای بسته تصمیمات اساسی را می‌گیرند: فقط اسمش فرق دارد.

الجزایری‌ها اصطلاح فرانسوی را برای قدرت به کار می‌برند. همه از لغت فرانسوی‌اش استفاده می‌کنند و وقتی می‌خواهند از این قدرت بگویند کلمه فرانسوی le pouvoir را به زبان می‌آورند. حتی بی‌سوادان. و همه می‌دانند که منظور همان شبکه‌ای است که در پستوهای نفوذناپذیری پول و پست‌ها را میان خودشان تقسیم می‌کنند.

ایران و الجزایر، همانندی‌های بی‌شمار

حالا همچنان که در ایران نظام به بن‌بست رسیده است در الجزایر هم قدرت به بحرانی سرنوشت‌ساز گرفتار آمده است. عبدالعزیز بوتفلیقه که در بیمارستانی در سوئیس بستری است و تقریباً در کما به سر می‌برد، می‌خواهد در ۸۲ سالگی و برای بار چهارم رئیس‌جمهور شود. او همچون احمد جنتی در ایران نماد کهولت رژیم الجزایر است. بوتفلیقه هم به نسل انقلاب تعلق دارد و بیش از ۵۰ سال است که در قدرت است. همه آنها همچون انقلابیون پیروز ایران بر سر سفره نفت و گاز جمع‌اند که تنها راه عمده درآمد کشور است. ۹۵ درصد درآمد خارجی الجزایر از راه فروش نفت و گاز است؛ که حالا به خاطر پایین آمدن قیمت نفت در بازار جهانی حاکمیت و همه جامعه را به بحران و بن‌بست کشانده است.

تظاهرات هزاران تن از مخالفان بوتفلیقه در روز هشتم مارس در الجزیره

از بهار عربی الجزایر که به جنگ داخلی انجامید و بیش از ۱۵۰ هزار کشته به جا گذاشت، نزدیک به ۳۰ سال می‌گذرد. نسل کنونی که امروز در خیابان‌های الجزایر آزادی بیشتر می‌طلبد، این جنگ خونین را به خاطر ندارد. چه رسد به انقلابی که ۵۷ سال پیش به پیروزی رسید و پیرمردانی هنوز به نام این انقلاب قدرت و ثروت را بین خود تقسیم می‌کنند. این هم یکی دیگر از شباهت‌های ایران والجزایر.

جنگ داخلی الجزایر که یک سویش اسلامگرایان و سوی دیگرش نظامیان و امنیتی‌ها بودند و با خشونتی وصف‌ناپذیر شش سال ادامه دادند، در خاطره جمعی الجزایری‌ها نقش بسته است. بوتفلیقه در پایان دادن این جنگ داخلی و آشتی ملی نقش بزرگی داشت و از همین رو در گذشته نه چندان دور در میان مردم از احترام ویژه‌ای برخوردار بود. بی‌جهت نیست که این روزها در خیابان‌های الجزایر همواره می‌شنویم: سلمیه، سلمیه، آرام و بی‌خشونت. شاید این هم یکی از تشابهات امیدوارکننده میان ایران و الجزایر باشد.

همچون در ایران، در الجزایر هم اپوزیسیون پراکنده است و همه با هم اختلاف نظر دارند. و همین باعث ماندن قدرتمداران در قدرت است.

تفاوت اساسی و سرنوشت‌ساز ایران و الجزایر

الجزایر بر خلاف ایران یک قانون اساسی کم و بیش عرفی و سکولار دارد. از همین رو حاکمان الجزایر سریع‌تر می‌توانند بر بحران کشور غلبه کنند. فقط باید برای بوتفلیقه جانشینی بیابند که همه فراکسیون‌های قدرت با او موافق باشند.

آخرین دیدار بوتفلیقه با یک رهبر خارجی؛ آنگلا مرکل-سپتامبر ۲۰۱۸

دوران بوتفلیقه به سر آمده است. انتخاباتی که برای ۱۸ آوریل برنامه‌ریزی شده به سختی قابل اجراست. شاید مرگ بوتفلیقه که چندان دور از تصور نیست این بحران را تا حدودی آرام کند. یعد شورای قانون اساسی باید دوران گذار را اعلام کند ودر زمان معینی که در قانون پیش‌بینی شده انتخابات تازه‌ای را برنامه‌ریزی کند.

بوتفلیقه مدت‌هاست که از لحاظ بدنی و سیاسی به پایان عمر خود رسیده است.